• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1786)
جمعه 15/2/1391 - 22:18 -0 تشکر 450741
دستور زبان فارسی

به حول قوه الهی سعی خواهم کرد تا بخشی هر چند اندک از دستور زبان فارسی را برای آشنایی بیشتر با آن در این مبحث بیاورم.
شاید نتوانم مرتب و از ابتدا تا انتها این کار را انجام دهم ولی همان جسته گریخته و بی نظم را نیز بپذیرید.



                                                                                 

چهارشنبه 20/2/1391 - 9:5 - 0 تشکر 451942

درود بر شما
ممنونم سر زدی

چهارشنبه 20/2/1391 - 9:7 - 0 تشکر 451943

فعل

فعل معمولاً در آخر جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود، یعنی صورت های گوناگون می پذیرد و به تنهایی یا به کمک وابسته هایی در آن واحد به
چهار مفهوم دلالت می کند:

1. یک از مفهوم های زیر، مفهوم اصلی فعل را تشکیل می دهد و به صورت مثبت یا منفی بیان می شود:


الف)انجام دادن یا انجام گرفتن کاری:

مانند:
مجید نامه را نوشت. / مجید نامه را ننوشت.
محسن در را بست. / محسن در را نبست.
کاغذ چسبید. / کاغذ نچسبید.
شیشه شکست. / شیشه نشکست.



ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی:

مانند:
علی کشته شد. / علی کشته نشد.
نامه نوشته شد. / نامه نوشته شد.



ج)پذیرفتن حالت یا صفتی:

مانند:
هوا روشن شد. / هوا روشن نشد.
احمد مریض شد. / احمد مریض نشد.



د) نسبت دادن صفتی به کسی یا به چیزی یا نفی آن:

مانند:
هوا روشن است. / هوا روشن نیست.
احمد مریض است. / احمد مریض نیست.



2. در فعل مفهوم شخص نیز وجود دارد:

مفهوم شخص، یعنی اینکه گوینده ی فعل را به خود نسبت دهد یا به مخاطب خود یا به فرد یا افراد دیگری.

اگر گوینده فعل را به خود نسبت دهد، آن را اول شخص یا متکلّم می گویند.
مانند:
رفتم، گفته ای، نوشته بودی و...

اگر گوینده فعل را به فرد دیگری نسبت دهد، آن را سوم شخص یا غایب می گویند.
مانند:
رفت، گفته است، نوشته بود و...



3. در فعل، مفهوم مفرد یا جمع بودن نیز وجود دارد:

هر کدام از فعل های اول شخص، دوم شخص و سوم شخص ممکن است مفرد یا جمع باشد. مفرد آن است که فقط بر یک فرد یا یک چیز دلالت کند. جمع آن است که بر افراد یا چیز های بیشتری دلالت کند.

مفرد مانند:
رفتم - گفته ای - نوشته بود

جمع مانند:
رفتیم – گفته اید – نوشته بودند



4. فعل زمان را نیز نشان می دهد. یعنی مشخص می کند که فعل در چه زمانی اتفاق افتاده است یا اتفاق می افتد:

مثلاً در جمله های:
- سعید مشق می نویسد.
«می نویسد» زمان حال را نشان می دهد.

- سعید به مدرسه رفت.
«رفت» زمان گذشته را نشان می دهد.

- سعید به مدرسه خواهد رفت.
«خواهد رفت» زمان آینده را نشان می دهد.




زمان اصلی، گذشته و حال و آینده است.
گذشته را ماضی و آینده را مستقبل نیز می گویند.


علاوه بر آنکه هر فعلی به یکی از سه زمان گذشته ، حال و آینده دلالت می کند، از جهت زمانی موارد استعمال خاصی نیز دارد.
مثلاً در این جمله ها:
احمد به خانه رفت.
احمد به خانه رفته است.
احمد به خانه رفته بود.
احمد به خانه می رفت.
با اینکه فعل ها همگی بر زمان گذشته دلالت می کنند، هر یک در مورد خاصی به کار می رود.

چهارشنبه 20/2/1391 - 9:11 - 0 تشکر 451944

صرف


فعل صرف می شود؛ یعنی برای آنکه بر زمان های مختلف و شخص های مختلف دلالت کند، صورت های گوناگون می پذیرد.

از آنجا که سه شخص وجود دارد (اول شخص، دوم شخص و سوم شخص) و هر شخصی ممکن است مفرد یا جمع باشد، هر فعلی 6 صورت پیدا می کند.











صورت های گوناگون فعل که زمان و شخص و مفرد یا جمع بودن را می رساند، ساخت یا صیغه نامیده می شوند.






هر یک از این صورت ها یک ساخت یا صیغه است:
نوشتم - نوشتی - نوشت - نوشتیم - نوشتید – نوشتتند

وقتی که صورت های فعلی را به ترتیب مزبور
اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع بر زبان می آوریم یا می نویسیم، می گویند آن را صرف کرده ایم.

چهارشنبه 20/2/1391 - 9:14 - 0 تشکر 451945

بن فعل



در هر ساختی از فعل، جزئی هست که مفهوم اصلی فعل از آن به دست می آید. این جزء در همه ی ساخت های فعل ثابت است.

در ساخت های زیر دقت کنید:
می خورم، می خوری، می خورند، بخورید، بخورند + خورده ام، خورده ای، می خوردم، می خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد

در این ساخت ها، مفهوم اصلی
«خوردن» است که در زمان های مختلف به اشخاص مختلف نسبت داده شده است. با اینکه ساختمان آن ها متفاوت است، در اجزایی با هم مشترک اند.
چنانکه ساخت های
می خورم، می خوری، می خورند، بخورید، بخورند در جزء «خور» و ساخت های خورده ام، خورده ای، می خوردم، می خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد در جزء «خورد»
مشترک اند.

به عبارت دیگر جزء «خور» در دسته ی اول و جزء «خورد» در دسته ی دوم مفهوم اصلی فعل را می رساند.



دسته ی اول که در جزء «خور» مشترک اند، اغلب
برای بیان وقوع فعل در زمان حال به کار می روند و فعل های دسته ی دوم که در جزء «خورد» مشترک اند اغلببرای بیان وقوع فعل در زمان گذشته و آینده به کار می روند. این جزءها را بن های فعل می گویند.

هر فعلی دو بن دارد:

بن مضارع که ساخت های زمان حال و امر از آن ساخته می شود.
بن ماضی که ساخت های زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود.


از بن های فعل علاوه بر فعل، کلمه های دیگری چون اسم و صفت نیز به دست می آید که در قسمت های بعدی مطرح می شود.

چهارشنبه 20/2/1391 - 22:24 - 0 تشکر 452134

چه زیباست ، ندیدم فرهنگی بهتر از آموزش رایگان که مردان والا مقام بی هیچ چشم داشتی معلومات نابشان را در اختیار سایرین می گذارند. ( همه شادند و خدا راضی ، اجرتون با حضرت حق )

[ هر کسی از ظن خود شد یار من                 از درون من نجست اسرار من ]

يکشنبه 24/2/1391 - 21:40 - 0 تشکر 453236

jalil1373 گفته است :
[quote=jalil1373;342624;452134]چه زیباست ، ندیدم فرهنگی بهتر از آموزش رایگان که مردان والا مقام بی هیچ چشم داشتی معلومات نابشان را در اختیار سایرین می گذارند. ( همه شادند و خدا راضی ، اجرتون با حضرت حق )



استاد جلیل
اول اینکه خوش اومدی
دلتنگت بودم
دوم اینکه چوبکاری نفرمایید
ما در زمره شاگرد شاگردان شماییم.
انشالله با کمک شما بتوانیم مطالب بهتری ارائه دهیم
شادکام باشی همیشه

يکشنبه 24/2/1391 - 21:41 - 0 تشکر 453237

شناسه




جزئی در فعل که شخص (یعنی اول شخص، دوم شخص یا سوم شخص) را نشان می دهد،
شناسه نامیده می شود.

شناسه ها دو دسته اند:
شناسه های مفرد
شناسه های جمع


جدول زیر شناسه ها را در یک فعلِ زمان حال و در یک فعلِ زمان گذشته نشان می دهد:




در فعلی که زمان گذشته را نشان می دهد در فعلی که زمان حال را نشان می دهد شناسه مفرد یا جمع شخص
خوردم (خورد + ــَـ م) خورم (خور + ــَـ م) (ــَـ م) مفرد اول شخص(گوینده)
خوردی (خورد + ـــ ی) خوری (خور + ـــ ی) (ـــ ی) مفرد دوم شخص(مخاطب)
خورد (شناسه ندارد) خورد (خور + ــَ د) (ــَـ د) مفرد سوم شخص(غایب)
خوردیم (خورد + ـــ یم) خوریم (خور + ـــ یم) (ـــ یم) جمع اول شخص(گوینده)
خوردید (خورد + ـــ ید) خورید (خور + ـــ ید) (ـــ ید) جمع دوم شخص(مخاطب)
خوردند (خورد + ــَـ ند) خورند (خور + ــَـ ند) (ــَـ ند) جمع سوم شخص(غایب)


يکشنبه 24/2/1391 - 21:42 - 0 تشکر 453238

مصدر


مصدر کلمه ای است که
مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد
، می رساند.

مصدر از بن ماضی فعل و پسوند ــَـ ن ساخته می شود.

بن ماضی + ــَـ ن


مانند:
خورد + ــَـ ن
آمد + ــَـ ن
پوشید + ــَـ ن
گریید + ــَـ ن
نالید + ــَـ ن

** مصدر چون زمان ندارد، به شمار نمی آید و یکی از اقسام اسم محسوب می شود.

يکشنبه 24/2/1391 - 21:48 - 0 تشکر 453239

اسم مصدر ( حاصل مصدر ) :


در زبان فارسی علاوه بر مصدر اسمهائی وجود دارند که اگر چه نشانه های مصدری ندارند ، اما حاصل معنی و مفهوم مصدر را می رسانند .


مانند : دانش : دانستن ستایش : ستودن دیدار : دیدن


به این گونه واژه ها اسم مصدر یا حاصل مصدر می گوئیم .


معروفترین اقسام و نشانه های اسم مصدر ( حاصل مصدر ) :


1 - _ ش در آخر بن مضارع


کاهش ، خواهش ، کوشش ، آموزش ، نکوهش ، بینش ،


2 - _ شت در آخر بن مضارع


برشت ، کنشت ، خورشت


3 - ار در آخر بن ماضی


رفتار ، نوشتار ، گفتار ، کردار


4- ه بیان حرکت در آخر بن مضارع


خنده ، گریه ، مویه ، اندیشه


5 - ی در آخر صفت و گاهی اسم و بعضی وقتها در کلمات دیگر


دوری ، نزدیکی ، بزرگی ، روشنی ، استادی ، پدری


وقتی کلمه به هاب بیان حرکت ختم شود به جای ی به آخر آن ، گی اضافه می شود .


تشنه که می شود تشنگی راننده که می شود رانندگی


6 – ان در آخر بن مضارع برخی از فعلهای مرکب و بعضی وفتها در آخر فعل ساده و اسم


گذران ، راه بندان ، شیرینی خوران ، آشتی کنان


راه + بند + ان = راه بندان


گذر + ان = گذران


7 - یت ( با تشدید روی ی ) در آخر بعضی از اسمها و صفتهای عربی


عربیت ، انسانیت ، قابلیت ، آدمیت ، ضدیت


و همچنین در کلمات غیر عربی که در فارسی مصطلح هستند مانند :


برتریت ، خوبیت ، خواهانیت ، منیت


8 – بن ماضی فعل به تنهائی یا همراه کلمه بیا جز دیگر :


رفت و آمد ، عقب گرد ، نشست و برخاست ، ساخت


9 – بن مضارع یک فعل با دو فعل جداگانه :


پندار ، ورانداز ، جنب و جوش ، کشاکش


10 – بن ماضی یک فعل با بن مضارع همان فعل یا فعلی دیگر :


جست و جو : جستجو گفتگو : گفت و گو دوخت و دوز رفت و روب


11 – بن ماضی یا مضارع فعل به اضافه پسوند ان :


ساختمان ، زایمان ( بخش فعل بن ماضی – بن مضارع )


12 – از تکرار ساخت امر یک فعل یا ترکیب ساخت امر دو فعل جداگانه :



بزن بزن ، بزن بکوب ، بگیر ببند ، بکش بکش ، بخور بخور ، بده بستان




يکشنبه 24/2/1391 - 21:52 - 0 تشکر 453240

آن‌ها که ادبیات می‌خوانند مصدرهای رایج فارسی را دو گروه می‌کنند: مصدر و مصدر جعلی. به هر مصدری که نبوده و - معمولا - از اسم ساخته‌اندش می‌گویند مصدر جعلی، چه آن اسم مثل رقص عربی باشد و ازش مصدر رقصیدن را ساخته باشند و چه مثل خنده فارسی باشد ازش خندیدن را ساخته باشند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.