مدیریت چیست؟
سازمان برای نیل به مقاصد خود و جهت دادن به فعالیتهای کارکنین در راستای هدفهایش به سرپرستی ، نظارت ، هماهنگی و هدایت نیاز دارد. مجموعه ی وظایفی که رفتار و فعالیت سازمان را درمسیر هدف تنظیم ، تصحیح ، تقویت و راهنمایی میکند مدیریت نامیده میشود.
تعریف مدیریت مدیریت عبارت است از فرآیند برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و نظارت بر کار اعضای سازمان و کاربرد کلیه ی منابع قابل دسترسی برای رسیدن به هدفهای تعیین شده ی سازمان.مدیریت به عنوان ( هنر انجام دادن کارها به وسیله ی دیگران ) نیز تعریف شده است.زیرا مدیران با اتخاذ تدابیری برای انجام کارها توسط دیگران و نه شخص مدیر به اهداف سازمان نایل می شوند .
انواع مدیران
1. از نظر سطح سازمانی : مدیران عملیاتی ( خط اول) مدیران میانی و مدیران عالی2. از نظر فعالیت های سازمانی که مدیران مسولیت اجرای آنها را بر عهده دارند: مدیران وظیفه ای ( تخصصی ) ، و مدیران عمومی .
مدریریت عملیاتی ( خط اول )مدیران در این سطح مستقیما مسئول تولید کالاها و خدمات هستند . این مدیران را معمولا رئیس قسمت ، سرپرست یا متصدی می نامند .این سطح از مدیریت حد فاصل بین مدیران سطوح میانی و کارهای اجرایی است. بیشتر وقت این مدیران با کارگران صرف میشود و زمان کمی را با مدیران بالاتر یا افراد خارج از سازمان می گذرانند . در حقیقت آنان در ( خط آتش ) کار میکنند، جایی که عملیات در آن صورت میگیرد.( مثال عینی و تبیانی : مدیر انجمن ها )
مدیران میانی به طور مستقیم به مدیریت رده ی بالا گزارش می دهند و یک پل ارتباطی بین مدیریت عالی و مدیریت عملیاتی سازمان تشکیل میدهند. آنها راهبردها و خط مشیهای ارائه شده توسط مدیران عالی را به هدفهای ویژه و برنامه ها تبدیل میکنند و برای اجرا در اختیار مدیران عملیاتی قرار می دهند. این مدیران بیشتر وقت خود را صرف حضور در جلسه ها و گزارشها میکنند .( مثل : مدیر سیستم انجمن ها ی محترم )
مدیران عالیاتی این سطح از مدیریت معمولا گروه کوچکی از مدیران را تشکیل میدهند که مسئول اداره ی کل سازمان هستند. آنان اهداف ، خط مشها و راهبردها را تدوین و واکنشهای سازمان را در برابر محیط معین میکنند . معمولا این سطح از مدیریت را مدیر عامل ، مدیر ، رئیس و جز آن مینامند.این مدیران غالبا در جامعه ، در معاملات تجاری و در مذاکره با دولت نماینده ی سازمان خود هستند. آنان بیشتر وقت خود را صرف صحبت با مدیران عالی سایر موسسات و افراد خارج از سازمان میکنند. ( مدیران عالی هم که دیگه مدیران عالی هستن مثال نمیخواد :)
مدیران وظیفه ای ( تخصصی)آنان کارکنانی را با مهارت های ویژه در یک زمینه ی خاص مانند حسابداری ، امور پرسنلی و تولید سرپرستی میکنند. اجرای همه ی این وظایف برای توفیق سازمان ضروری است . برای نمونه ، وظایف مسئول امور مالی در فروشگاهی بزرگ ، سرپرستی گروهی از متخصصان امور مالی و حسابداری است که از سیستمهای پیشرفته ی کامپیوتری برای نگهداری سوابق فروش ، صورتهای موجودی ، هزینه ها و سایر اطلاعات مهم مالی استفاده می کنند.
مدیران عمومی آنها مسئول کلیه ی وظایف و فعالیتهایی هستند که در یک واحد یا یک سازمان انجام میشود و معمولا دو یا چند بخش را با هم هماهنگ می کنند . این فعالیت ها عبارت اند از تولید ، بازاریابی ، امور مالی و مانند آنها . مدیران عمومی در شغل خود با عدم اطمینان زیاد، پراکندگی بسیار و حجم زیادی از اطلاعات مواجه اند . آنان باید در برابر عده ی زیادی از افراد داخل و خارج سازمان واکنش نشان دهند ، زیرا افراد مختلف از قبیل صاحبان سهام ، گروه های حافظ منافع مصرف کنندگان موسسات دولتی ، اتحادیه ها و مانند آنها غالبا اهداف و دیدگاههای متفاوتی دارند و مدیر عمومی باید بتواند این مشکلات را با ابتکار خود سر و سامان دهد.
از دوستان خواهش میکنم مثالهایی عینی از زندگی روتین خودشون بزنن تا چشمامون عادت کنه با یه دید مدیریتی به همه چیز نگاه کنه باور کنید داشتن دید مدیریتی اونم از نوع علمی خیلی بهمون کمک میکنه تا با مدیریت زندگیه موفقی داشته باشیم . ( حتی اگه مثالها هیچ ربطی به رشته ی مدیریت نداشته باشه )
***** با چشمان یک مدیر نگاه کن *****