• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 7340)
يکشنبه 15/8/1390 - 20:26 -0 تشکر 384202
سریال از یاد رفته - جامع

آذین: «از یاد رفته» داستانی از جنس زندگی است

خبرگزاری فارس: یک منتقد گفت: سریال اجتماعی «از یاد رفته» که در عرصه مجموعه‌سازی بومی و ملی تولید شده که حاوی داستان‌ها و شخصیت‌هایی از جنس زندگی است،

 

خبرگزاری فارس: آذین: «از یاد رفته» داستانی از جنس زندگی است
 

«جبار آذین» منتقد و مدرس سینما در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس در مورد مجموعه تلویزیونی «از یاد رفته» ساخته فریدون حسن‌پور، اظهار داشت: کارگردانی و نگارش فیلمنامه‌های «پای پیاده»، «نشانی»، «در مه بخوان»، «وقتی همه خواب بودند»، «مزرعه آفتاب‌گردان»، «دارا و ندار»، «تعطیلات تابستانی» و «دوستان خوب»، «فریدون حسن‌پور» را به جامعه سینمایی کشور شناساند و میزان توانایی و علاقه‌مندی او را به سینما نشان داد.


وی در ادامه تاکید کرد: این هنرمند تحصیل‌کرده تئاتر بر اساس رمانی به نوشته خودش، نخستین مجموعه تلویزیونی‌اش را سال گذشته ساخت و اکنون با پخش آن از شبکه یک سیما آن را در معرض تماشا و قضاوت مخاطبان سیما قرار داده است.



این منتقد در ادامه به فارس، گفت: سریال اجتماعی «از یاد رفته» که در عرصه مجموعه‌سازی بومی و ملی تولید شده که حاوی داستان‌ها و شخصیت‌هایی از جنس زندگی است، ماجراهای پر فراز و فرود قهرمان‌هایش را علاوه بر لحاظ تصاویر دیدنی از مکان‌های محل رخدادهای قصه‌هایش در بستری از واقعیت‌های ملموس زندگی بازگو می‌کند.


آذین تصریح کرد: «از یاد رفته» راوی چهل سال از زندگی شخصیتی به نام «مرتضی» است. این جوان روستایی علیرغم مخالفت‌ها، فاصله‌های اجتماعی و طبقاتی به علاقه «گل‌رخ» پاسخ مثبت می‌دهد و با او ازدواج می‌کند. شیفتگی «گل‌رخ»، فداکاری‌ها و تلاش‌های ایثارگرانه «مرتضی» را به سوی ادامه تحصیل و رسیدن به شغل پزشکی سوق می‌دهد.


این مدرس دانشگاه در ادامه بیان داشت: موقعیت‌های تازه اجتماعی، مناسبات، شغل جدید، گرایش‌های فکری، سلیقه تازه «مرتضی»، به طبع آن «گل‌رخ» و زندگی‌شان را وارد مسیرهای پرچالش و تراژیک می‌کند اما محبت‌های صادقانه «گل‌رخ» و فطرت سالم «مرتضی» یک‌بار دیگر درهای امید و شادی را به روی آن باز می‌کند.



وی در ادامه به فارس، گفت: داستان‌های جذاب و پرکشش مجموعه که با موضوع عشق، تلاش و مقاومت آغاز شده تماشاگر را به شناخت و بررسی زندگی «گلرخ» و «مرتضی» در شرایط مختلف اجتماعی و نقش آن‌ها به عنوان انسان در ساختن زندگی و آینده‌شان دعوت می‌کند.
آذین ادامه داد: فیلمنامه و ساختار مجموعه به خاطر پرداخت مقبول شخصیت‌ها، ترسیم سلامت عشق ساده، بدون آلایش «گل‌رخ»، ارائه تصاویری قابل احترام از شخصیت زن، نمایش موانع، عوامل انحطاط، رشد انسان‌ها در مسیر اضمحلال، تکامل صحنه‌های شورانگیز از عشق، دلدادگی، ایمان، گمراهی و تلاش برای شکوفایی انسانی را به تصویر کشیده است.



این منتقد و روزنامه‌نگار در ادامه افزود: «فریدون حسن‌پور» با نگارش، کارگردانی جمع و جور و بازیگری خوب از هنرمندانی چون «سپیده خداوردی»، «عمار آقایی»، «محمد رضا فروتن»، «صادق صفایی»، «بهنوش طباطبایی» و «محمد رضا شریفی‌نیا»، توانسته مجموعه‌ای تماشایی و دلچسب بسازد و علاوه بر نشان دادن امتیازی در کارنامه هنری خود، پرونده تلویزیونی «علی لدنی» به عنوان تهیه کننده را هم پر بار سازد.


این منتقد و مدرس دانشگاه در ادامه افزود: تا کنون فیلم‌ها و مجموعه‌های زیادی با مضامین و موضوع‌های انسانی در فضای روستایی و بومی در سینما و تلویزیون تولید شده است و از میان آن‌ها فقط تعداد معدودی از جمله فیلم «مادیان» ساخته علی ژکان و سریال «پس از باران» ساخته سعید سلطانی توانسته‌اند به دور از شعار، سطحی‌نگری و سطحی‌سازی به انعکاس فرهنگ واقعی بومی و روستایی نزدیک شوند اما نگاه و تصویر خوب «از یاد رفته» به انسان‌ها، فرهنگ‌ها، دوری از اغراق، شعار آدم‌ها، ماجراهای آن را باورپذیر کرده و مخاطب را با شخصیت‌ها و حوادث همراه می‌کند.



«جبار آذین» در پایان این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: امید که این روند تکاملی و پویا تا انتها مجموعه تداوم داشته باشد، «از یاد رفته» نگاهی نوستالوژیک به پشت سر برای عبور از رنج امروز و رسیدن به فردای خوشبختی دارد و به عنوان یک ملودرام اجتماعی با محتوا، تاثیر گذار و خوش ساخت نظر بینندگان تلویزیون را به خود جلب کرده که این امتیاز با ارزشی برای سازندگان آن محسوب می‌شود.

فارس

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 15/8/1390 - 20:10 - 0 تشکر 384189

گفتگو با بازیگران از یاد رفته

«گاهی سر صحنه غش می‌كردم»
بازگشت عمار آقایی به «از یاد رفته» با ایفای نقش پسر فروتن

عمار آقایی در سریال «از یاد رفته»، نخستین نقش تلویزیونی خود را تجربه كرد؛ این بازیگر كه‌ نقش جوانی‌ محمدرضا فروتن را در این سریال ایفا كرد، با اشاره به نقش دوره‌ی جوانی «مرتضی» گفت:‌ من تا قسمت سیزدهم سریال بازی داشتم و بعد كه وارد پنج سال بعد ‌شدیم، محمدرضا فروتن نقش مرتضی را بازی كرد؛ من هم از قسمت بیستم سریال با نقش علی ـ پسر مرتضی ـ به سریال برمی‌گردم.

او در گفت‌وگویی با خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از سختی‌ها و دشواری‌های بازی در سریال «از یادرفته» گفته است.

بازیگر نقش مرتضی در ابتدای گفت‌وگویش با خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا،‌ درباره‌ی حضور در تیم «از یاد رفته» و پیوستن به گروه بازیگران این سریال خاطرنشان كرد:‌ زمانی كه فریدون حسن پور و گروه «از یاد رفته» برای انتخاب بازیگر و تست گرفتن از بازیگران در گیلان و مازندران حضور داشتند،‌ من در لاهیجان زندگی می‌كردم و به توصیه‌ی یكی از دوستانم برای شخصیت مرتضی تست دادم، اما اصلا به آن فكر نمی‌كردم.

در آن زمان از من تست گرفتند. یك ماه بعد زنگ زدند و گفتند كه باید برای تست گریم و لباس به شهسوار بروم و بعد كه جلوی دوربین رفتم،‌ قرار بود تست باشد تا مشخص شود بازی كنم یا نه؛ اما این تست به یك كاراكتر تبدیل شد كه تا پایان پروژه ادامه پیدا كرد.

عمار آقایی درباره‌ی سختی‌ها و حجم سنگین بازی در یك سریال گفت: خیلی برایم جالب بود كه این همه سختی و عذاب در كار وجود داشت؛ به خصوص تصویربرداری صحنه‌های مزرعه واقعا سخت بود و از آن‌جایی كه من تجربه‌ی بازیگری نداشتم به حدی برایم وحشتناك بود كه گاهی سرصحنه غش می‌كردم ولی با این كه سخت بود، شرایط را به‌ قدری دوست داشتم كه هر روز با اشتیاق سرصحنه می‌رفتم.

بازیگر نقش مرتضی افزود: من در طول كار واقعا از جانم مایه گذاشتم. فریدون حسن پور هم كمك كرد و گروه نیز با من همكاری بسیاری كرد،‌ چون اولین كارم بود و مقداری طول می‌كشد تا یك آدم تازه كار با شرایط، هماهنگ و آدابته شود.

آقایی با اشاره به شرایط دشوار تصویربرداری در مزرعه،‌ عنوان كرد:‌ خیلی اوقات مجبور بودیم پابرهنه سرصحنه برویم چون چكمه در گل‌، گیر می‌كند و نمی‌توان با آن راه رفت و به همین دلیل در خیلی از پلان‌ها پابرهنه بودیم؛ حتی برای استفاده از دستگاه «تیلر» كه در مزرعه كار می‌كند،‌ از قبل آموزش دیده بودیم كار با این دستگاه و یاد گرفتن آن خیلی سخت و سنگین بود. در یك پلان پای من به دستگاه گیر می‌كند و درگل كشیده می‌شوم. در این پلان پای من را به دستگاه بسته بودند و آن را دو بار تمرین كردیم . شرایط آن زمان به قدری سخت بود كه آن را هیچگاه فراموش نخواهم كرد.

این بازیگر در ادامه‌ی گفت‌وگویش با ایسنا‌، تاكید كرد: مرتضی را خیلی دوست دارم و در برخی مواقع خیلی به خود من نزدیك می‌شود؛ به طور كلی توانستم با او ارتباط زیادی برقرار كنم. البته فریدون حسن پور نیز شرایط خاصی را برایم فراهم كرد. در طول كار، فقط خود او بود كه در صحنه با من حرف می‌زد و حتی اگر با كسی دیگر صحبت می‌كردم دعوایم می‌كرد؛ این امر باعث شد كه آدم ساكتی باشم و نقشم در بیاید و این ویژگی‌ها را حتی در كاراكتر مرتضی ببینیم.

آقایی با بیان اینكه از بازی‌اش در نقش «مرتضی» راضی است، گفت: مرتضی تغییرات زیادی می‌كند او هر چه دارد از گلرخ دارد و اگر در شرایط واقعی هم این اتفاق برای كسی بیفتد ناراحت می‌شود.

وی سپس به كارگردانی فریدون حسن پور و توانایی بازی گرفتن او از نابازیگران اشاره و عنوان كرد: او آدم خاصی است و باعث می‌شود فردی كه برای اولین بار بازی می‌كند استرس نداشته باشد. بسیاری از بازیگران بخش شمال، نابازیگر هستند. حتی خود من وقتی برخی صحنه‌ها را می‌بینم با خودم می‌گویم آیا این من هستم كه بازی كرده‌ام. خیلی‌ها كه از من تعریف كرده‌اند، به این مساله اشاره كرده‌اند.

این بازیگر در پایان از حضورش در یك فیلم سینمایی با نام «من و زیبا» به كارگردانی فریدون حسن پور كه تصویربرداری آن در شمال انجام می‌شود خبر داد و افزود: من در این فیلم نقش پسر یكی از اهالی محل را كه یكی از نقش‌های اصلی است بازی می‌كنم. قبل از آن هم در «سوت پایان» نیكی كریمی منشی صحنه و در فیلم «دوستان خوب» فریدون حسن پور‌، دستیار كارگردان بودم.

ایسنا

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 15/8/1390 - 20:19 - 0 تشکر 384197

فیلمنامه مجموعه "از یاد رفته" را قبل از بازی نخوانده بودم

عمار آقایی بازیگر نقش مرتضی در مجموعه "از یاد رفته" گفت: فیلمنامه این مجموعه را قبل از بازی نخواندم و دیالوگ‌هایم را سر صحنه حفظ می‌کردم.

عمار آقایی، بازیگر نقش جوانی مرتضی در مجموعه تلویزیونی "از یاد رفته" درباره بازی در این پروژه به خبرنگار مهر گفت: من از 11 سالگی تئاتر کار می‌کردم. از سوی دیگر به خاطر شغل پدرم مجبور بودیم به شهرهای مختلف برویم. تا اینکه در لاهیجان ماندیم. گروه آقای حسن‌پور برای مجموعه تلویزیونی "از یاد رفته" در شمال به دنبال بازیگر بودند و از افراد مختلف تست می‌گرفتند.

وی در ادامه افزود: من هم تصمیم گرفتم برای دادن تست بازیگری به این پروژه مراجعه کنم. البته فکر می‌کردم قبول نشوم، به همین دلیل خیلی بی‌خیال بودم. تا اینکه برنامه‌ریز پروژه با من تماس گرفت و گفت که به شهسوار بروم. انتخابم برای نقش مرتضی خیلی سریع اتفاق افتاد و تصویربرداری آغاز شد.

این بازیگر بیان کرد: در طول این سال‌ها تئاتر را ادامه دادم و به صورت تجربی و تئوری دنبال می‌کردم. در واقع سر اجرای یک تئاتر بودم که برای بازی در مجموعه تلویزیونی "از یاد رفته" انتخاب شدم، به همین دلیل نتوانستم در آن تئاتر بازی کنم و یکی دیگر از دوستانم جایگزین شد و من هم برای بازی در سریال "از یاد رفته" عازم شهسوار شدم.

آقایی در پاسخ به این سئوال که بعد از خواندن فیلمنامه اولین مواجهه‌تان با نقش چگونه بود؟ گفت: راستش من فیلمنامه را قبل از بازی در این مجموعه نخواندم. در واقع آقای حسن‌پور به من گفته بودند که فیلمنامه را نخوانم، حتی با هیچ کس در پروژه حرف نزنم، حتی کلیت داستان هم نمی‌دانستم. از آنجایی که جرات نداشتم با کسی حرف بزنم همیشه یک جا می‌نشستم و با کسی حرف نمی‌زدم. تا اینکه جلو دوربین رفتم. دیالوگ‌هایم را هم سر صحنه حفظ می‌کردم.

وی ادامه داد: به مرور زمان فهمیدم که چرا آقای حسن‌پور خواسته بود من با هیچ کس حرف نزنم. در واقع او می‌خواست من با شرایط سخت کار آشنا شوم. البته یکی از ویژگی‌های آقای حسن‌پور در کارگردانی این است که از بازیگران چهره هم می‌خواهد تا فیلمنامه را نخوانند و این شیوه کار ایشان است.

بازیگر نقش مرتضی خاطرنشان ساخت: گرچه داستان را نمی‌دانستم، اما سعی می‌کردم با انرژی فراوان سر صحنه حاضر شوم و آنچه را که آقای حسن‌پور از من می‌خواهند را در بازی اجرا کنم.

آقایی درباره اینکه کدام ویژگی شخصیت مرتضی را دوست داشته؟ گفت: مرتضی پسر روستایی و صاف و ساده‌ای است که وقتی از زندگی سنتی به زندگی مدرن می‌رود، شخصیت‌اش دستخوش تغییراتی می‌شود و به مرور از اصل خودش فاصله می‌گیرد. من آرامش مرتضی را خیلی دوست داشتم و برایم این آرامش دوست‌داشتنی بود.

وی تجربه کار با حسن‌پور را بسیار فوق‌العاده برشمرد و گفت: آقای حسن‌پور می‌داند چگونه از یک نابازیگر بازی بگیرد. در حال حاضر هم مشغول بازی در یک فیلم سینمایی به کارگردانی وی هستم.

این بازیگر درباره اینکه با دیدن سریال "از یاد رفته" فکر می‌کند چقدر در اجرای نقش مرتضی موفق بوده؟ گفت: 70 درصد از بازی خودم راضی هستم. به هر حال این حرفه نیازمند ریزه‌کاری‌ها و ظرافت‌هایی است که به مرور می‌توان متوجه آن شد. امیدوارم در نقش‌های آتی بهتر بتوانم شخصیت‌هایی که به من محول می‌شود را بازی کنم.

آقایی درباره اینکه بیشتر علاقمند در سینما بازی کند یا تلویزیون؟ گفت: به حرفه بازیگری خیلی علاقمند هستم، مطالعه می‌کنم و وقت می‌گذارم. سینما را خیلی دوست دارم و بیشتر گرایشم به این مدیوم است.

وی در پایان افزود: خدا را شاکرم که به من کمک کرد تا بتوانم نقش‌ام را به خوبی ایفا کنم. همچنین از همراهی خانواده‌ام صمیمانه قدردانی می‌کنم.

مهر

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

دوشنبه 16/8/1390 - 20:21 - 0 تشکر 384553

بازی بازیگر نقش «گلرخ» در از یاد رفته جواب داد

خبرگزاری فارس: تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «از یاد رفته» گفت: خوشبختانه بازی بازیگر نقش «گلرخ» در این سریال جواب داد و مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند.

علی لدنی در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: زمانی که سریال «از یاد رفته» را می ساختیم فکر نمی کردم که تا این حد مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند و شخصیت های این سریال تا این حد محبوب شوند.

خبرگزاری فارس: بازی بازیگر نقش «گلرخ» در از یاد رفته جواب داد


وی ادامه داد: استقبال مردم از سریال «از یاد رفته» عالی است و نظرسنجی های صداوسیما نشان می دهد که این سریال بینندگان پر و پا قرصی دارد و هدف گذاری، پیام دهی، داستان و از همه مهم تر فضای جذابی دارد. داستان سریال در دل طبیعت روایت می شود و این تفاوت فضا به مذاق مخاطبانی که عادت به دیدن فضای شهری و آپارتمانی دارند خوش آمده است.

از یاد رفته


لدنی همچنین درباره انتخاب بازیگران این سریال و بازی سپیده خداوردی در نقش گلرخ و عمار آقایی در نقش مرتضی که هر دو اولین تجربه های بازیگری خود را سپری کرده اند،

توضیح داد: بازیگران با نظر کارگردان و من انتخاب شده اند. این بازیگران ابتدا تست دادند و بعد برای بازی انتخاب شدند، خانم خداوردی در ابتدای کار خیلی خوب جواب داد و همین باعث شد تا ما درباره موفقیت بازی ایشان کاملا مطمئن شویم. بازی بازیگر نقش گلرخ جواب داد.


وی ادامه داد: آقای عمار آقایی نیز خیلی خوب در نقش خود جا افتاد و علی رغم حضور اولش در تلویزیون، توانست ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کند و در این نقش جا بیافتد، آقای فروتن نیز در ادامه مکمل این نقش است.

از یاد رفته


تهیه کننده سریال «از یاد رفته» درباره مسابقه پیامکی سریال نیز گفت: این مسابقه برای اولین بار از سوی تهیه کننده و بدون مشارکت تلویزیون برگزار می شود و تا به حال علاقمندان زیادی پیش بینی های خود را درباره پایان سریال برای ما ارسال کرده اند که به درست ترین و نزدیک ترین پیش بینی ها جوایزی اهدا خواهد شد.

فارس

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

چهارشنبه 18/8/1390 - 19:52 - 0 تشکر 385480

بازیگر نقش گلرخ در سریال "از یاد رفته"؛

گلرخ نماد صبر و استقامت زن ایرانی است

سپیده خداوردی بازیگر نقش گلرخ در مجموعه "از یاد رفته" گفت: شخصیت گلرخ را دوست دارم چون نماد بردباری و استقامت زنی از سرزمین ایران است.

سپیده خداوردی بازیگر نقش "گلرخ" در مجموعه "از یاد رفته" به خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: از یاد رفته داستان زندگی گلرخ و مرتضی است و روند كلی قصه های این سریال برمبنای شخصیت، زندگی و عملكردهای این دو كاراكتر شكل گرفته و قوام یافته اند.

وی افزود: شخصیت های گلرخ و مرتضی به گونه ای ترسیم شده اند كه هیچ كم و كاستی در شكل گیری آن ها وجود ندارد و آنقدر ملموس هستند كه مخاطب براحتی با آن دو و ماجراهای زندگیشان ارتباط برقرار می‌كند.

خداوردی بیان كرد: قابل لمس و باور پذیر بودن شخصیت های این سریال نه تنها از نوع و جنس بازی كاراكترها نشات گرفت، بلكه متفاوت نگاه فریدون حسن پور كارگردان این مجموعه به مسائل زندگی دو زوج و چگونگی ثبات شخصیت ها در مواجه با موقعیت های مختلف زندگی بر جذابیت های این سریال افزوده است.

بازیگر نقش گلرخ گفت: هفت مرحله گریم متفاوت شخصیت گلرخ در این سریال فرصت خوبی بود تا در چهارچوب آن بتوانم فضاها و شرایط مختلفی از زندگی را در قاب داستان رقم بزنم.

این بازیگر اظهار داشت: گلرخ و مرتضی محوریت زندگی تمام كاراكترهای از یاد رفته هستند به گونه ای كه شخصیتشان نه تنها برروی زندگی اطرافیان بلكه حتی بر زندگی مینا (بهنوش طباطبایی) كه به لحاظ ساخت فرسنگ ها از كاراكتر گلرخ فاصله دارد تاثیرگذار است و به طور كلی محور اصلی داستان این سریال در راستای عملكردهای این دو پیش می‌رود.

خداوردی تصریح كرد: متكی نبودن كارگردان "از یاد رفته" به متن فیلمنامه و ساخت این سریال برپایه تفكر منسجم و شناخت عمیق فریدون حسن پور از شخصیت های آن بستر را ایجاد كرد تا این سریال از همان روزهای شروع پخش ارتباطی دو سویه با مخاطب ایجاد كند.

وی در ادامه گفت: از آنجا كه استخوان بندی شخصیت گلرخ با تمام باورها و اعتقاداتش در بطن روستا شكل گرفته و استحكام یافته، بنابراین برروی تفكیك صدا، لهجه و حتی نوع گویش تمام تلاش خود را به كار بستم تا شخصیت هر چه بیشتر در نظر مخاطبان قابل باور شود.

خداوردی افزود: بازی با دیالوگ ها و تغییر روند داستان در برخی سكانس ها براساس نظر ها و پیشنهادات بازیگران از جمله اقداماتی بود كه بعنوان پشتوانه و حمایت های همه جانبه از سوی كارگردان این سریال موجب تعاملی مطلوب بین عوامل ساخت "از یاد رفته" در راستای ماندگاری این مجموعه شكل گرفت.

بازیگر نقش گلرخ گفت: از یاد رفته یك قصه، تراژدی، و یك زندگی است و كاراكترهای آن درخدمت فضاهای این سریال به خلق شخصیت ها پرداختند.

وی بیان كرد: با گلرخ زندگی كردم و برای تمام لحظات زندگی، افكار و عملكردهایش فكر كردم و امیدوارم توانسته باشم به نوبه خود نقش ماندگاری را رقم بزنم.

این بازیگر تصریح كرد: شخصیت گلرخ از همان ابتدای سریال شخصیتی شكل گرفته بود و تا پایان كار نیز ثبات خواهد داشت و تنها كاراكتری است كه هدف مشخصی دارد و با صبر، گذشت و جرات خود تا آخر پای اهدافش می‌ایستد.

خداوردی خاطرنشان كرد: گلرخ را دوست دارم او اسطوره و نماد استقامت زنی ایرانی است و این كاراكتر تا انتهای مجموعه با تمام نادیده گرفتن ها از سوی همسرش در راه رسیدن به اهداف خود پایدار و محكم خواهد ماند.

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 20/8/1390 - 12:34 - 0 تشکر 386292

سلام
واقعا فیلم قشنگیه .

دوشنبه 23/8/1390 - 22:23 - 0 تشکر 387808

گفت‌وگو با بازیگر سریال از یاد رفته

گلرخ؛‌ آینه تمام نمای زن ایرانی

جام جم آنلاین: سپیده خداوردی بازیگر نقش «گلرخ» در سریال از یاد رفته درس تئاتر خوانده اما 11 سال است كه به موسیقی روی آورده است.

كنتر باس، تار، تنبك و دف سازهای تخصصی او هستند.

این بازیگر تاكنون در چند فیلم و سریال از جمله بچه‌های بهشت، گیلعاد، یك گوشه پاك و پرنور، ایستگاه بهشت و....بازی كرده است.اما در از یاد رفته او نقش یك زن روستایی اهل شمال را در چند مقطع سنی بازی كرده است.

زن شمالی و سختی‌هایی كه او طی چندین سال تحمل می‌كند، دلایل خوبی هستند تا با خداوردی به گفت‌وگو بنشینیم تا از دید‌گاه‌های خودش درباره گلرخ برایمان بگوید.

شما قبل از بازی در سریال «از یاد رفته» در چند فیلم و سریال دیگر هم بازی كرده‌اید اما نقش گلرخ باعث شد تا بازی شما بیشتر دیده شود. گلرخ زنی است كه شوهرش در اوان جوانی به او ستم و خیانت می‌كند اما او وفادارانه به پای زندگی‌اش می‌ماند و بچه‌هایش را بزرگ می‌كند، آیا همین ویژگی باعث شد تا شما بازی در نقش گلرخ را قبول كنید؟

از بابت دیده شدن باید بگویم شاید نقش گلرخ بیشتر از دیگر نقش‌هایم مورد توجه قرار گرفت اما من تاكنون هر نقشی را كه بازی كرد‌ه‌ام، نقش اول بوده و مورد توجه قرار گرفته است از سریال بچه‌های خیابان به كارگردانی همایون اسعدیان كه اولین كارم بود تا فیلم‌هایی مانند قهوه اسپرسو. از یاد رفته چون سریال است، هر شب پخش می‌‌شود و بیشتر داستانش در روستا می‌گذرد و بافت متفاوت‌تری نسبت به سریال‌های دیگر دارد، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

اما یكی از دلایلی كه من بازی در این سریال را پذیرفتم نوع قلم و زاویه دید آقای حسن‌پور به مسائل است. وقتی فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم كه داستان، ملودرامی تراژیك است كه شخصیت‌ها خیلی خوب پرداخت شده‌اند و كاملا ملموس هستند و نقش گلرخ بسیار عالی بود. گلرخ به نظر من یك اسطوره است چون همه ویژه‌گی‌های یك انسان كامل از گذشت و فداكاری، صبر و ایثار در مقابل همسر و زندگی‌اش و حرفی كه زده و پای حرفش مانده و... را دارد. گلرخ برای همه شرایط زندگی‌اش هدف خاصی دارد. همه اینها باعث شد تا بازی در نقش گلرخ را قبول كنم و زمانی هم‌كه سركار رفتیم، اعتمادم به آقای حسن‌پور بیشتر شد چون متوجه شدم ایشان دقیقا چه می‌خواهند و با برنامه‌ریزی كامل و دقیقی سكانس‌ها را مقابل دوربین می‌بردند. دو هفته قبل از فیلمبرداری ما را به روستایی كه لوكیشن اصلی بود، بردند تا با فضا و آدم‌ها، بیشتر آشنا شویم و به درك درستی از فضایی كه داستان در آن رخ می‌داد، برسیم.

گلرخ جوان است كه همسرش او را ترك می‌كند و می‌رود. اما او می‌ماند و با همه سختی‌ها، زندگی را سپری می‌كند.این در شرایطی است كه امكان ازدواج برای او فراهم است.گلرخ چرا باید از همه خوبی‌های معمولی زندگی چشم بپوشد و تنهایی را انتخاب كند.به نظر من این نوع نگاه به سنت‌های دیرینه در كشور ما برمی‌گردد. شما به عنوان یك زن جوان آیا با زاویه دید گلرخ به زندگی موافق هستید؟

باید ببینیم گلرخ مربوط به چه دوره‌ای است...

در سریال او متعلق به دهه 70 است، یعنی زیاد از دوره ما دور نیست.

دوره زندگی گلرخ از ما دور نیست اما باید به این نكته توجه كنیم كه او در چه منطقه‌ای زندگی می‌كند. او در جایی زندگی می‌كند كه شرایط و دیدگاه‌های زندگی با ما كه در شهر زندگی می‌كنیم و به ظاهر دیدگاه‌هایمان نسبت به زندگی تغییر كرده، فرق دارد. ما مدام در ظاهر می‌گوییم شرایط تغییر كرده است اما در باطن قضایا، سنت‌ها مانند یك غبار روی همه افكار و زندگی ما نشسته است.مردم هنوز پیوند سرسختانه‌ای با سنت‌ها دارند.

اما در نگاه واقع‌بینانه من‌هم مثل شما بر این باور هستم كه همان‌گونه كه مردها با از دست دادن همسرشان، برای ادامه بهتر زندگی به همسر و مكمل دیگری نیاز دارند، زنان هم در این مسیر همین‌گونه هستند و نباید یك زن جوان كه همسرش را به هر دلیلی از دست می‌دهد، به تنهایی بار زندگی را به دوش بكشد.اما منظور من از اسطوره بودن گلرخ این است كه او در 15 سالگی رودرروی پدرش ایستاد و یك قول به همسرش داد. او قول داد كه تا آخر پای مرتضی خواهد ماند. او سختی‌های زیادی را تحمل كرد اما هیچ‌وقت زیر حرفش نزد و پای زندگی‌اش ایستاد. برای من این خصوصیت گلرخ واقعا دوست‌داشتنی است.

یعنی گلرخ یك‌جورهایی با خودش لج كرد؟

نه! اسمش را لج نمی‌توان،گذاشت! او پای حرفش ایستاده و به همین دلیل همه سختی‌ها را تحمل می‌كند. او برای زندگی‌اش خیلی تلاش كرده، خیلی زحمت كشیده و وقتی مرتضی تركش می‌كند، تلاش می‌كند به قولی كه به خودش داده، احترام بگذارد و پای زندگی‌اش بماند.

آیا گلرخ را می‌توانیم نماد زن ایرانی به شمار آوریم؟

بله. گلرخ واقعا یك زن ایرانی است. اما واقعیت این است او هرچقدر هم كه وفادار می‌ماند و برای بهتر شدن زندگی‌اش تلاش می‌كند اما خیلی‌جاها او نادیده گرفته می‌شود و در حقش جفا می‌شود.

شما موزیسین هستید و برای اجرای كنسرت به كشورهای مختلف سفر می‌كنید به همین دلیل این سوال را از شما می‌پرسم كه آیا وفاداری زن ایرانی به خانواده و همسرش در دنیای امروز می‌تواند منحصربه‌فرد باشد؟

در نگاه كلی می‌توان این خصوصیت را متعلق به زنان ایرانی دانست. به نظر من دوره و زمانه خیلی خراب شده و هیچ چیز سرجای خودش نیست.اما من بر این باورم كه هنوز هم زنان و مردان خوب ایرانی وجود دارند. بنابراین نباید دسته‌بندی كنیم كه زنان همه خوبند و مردان بد هستند. من با دسته‌بندی مطلق خوب و بد موافق نیستم.

اما در دوره‌‌ای كه كشور ما بین سنت و مدرنیته راه جدیدی را جستجو می‌كند، انگار وفادرای زنان ایرانی بیشتر از مردان است؟

به نظر من همه این‌قضاوت‌ها زمانی شكل می‌گیرد كه ما در سطح امور حركت می‌كنیم و كمتر به این نكته فكر می‌كنیم كه اگر فلان كس كاری را انجام داد، چه دلایلی باعث شده تا او چنین اقدامی كند. نگاهمان را به زاویه دید فرد نزدیك نمی‌كنیم، خودمان را جای او نمی‌گذاریم و فقط دست به قضاوت می‌زنیم. من این نوع نگاه را دوست ندارم و اصلا بر این باور نیستم كه در دوره ما زنان بهتر از مردان هستند یا برعكس. همه چیز نسبی است و هر كس كه خوب زندگی می‌كند به این دلیل است كه شعور و آگاهی لازم را دارد و در خانواده‌ای بزرگ شده كه شعور بالایی داشته‌اند و پدر و مادر او را خوب و صحیح بزرگ كرده‌اند.

این سوالات را از این بابت پرسیدم كه به نظر شما كه چند ماه درگیر ساخت سریال از یاد رفته بودید، پیام سریال از یاد رفته برای مردان و زنان جامعه ما چیست؟

پیامش این است كه وقتی حرفی را می‌زنی، پای حرفت بمان...

اما گلرخ در سن و سال بسیار پایین تصمیم به ازدواج با مرتضی گرفت. تصمیمی كه بیشتر از روی هیجان بود...

همین وجه شخصیت گلرخ برای من جالب بود. راستش من اصلا از شعار دادن خوشم نمی‌آید و تمایل ندارم مسائل را بیخودی بزرگ كنم. من گلرخ را خیلی دوست دارم چون ماه‌ها با او زندگی كردم و او را كاملا می‌شناسم. من هشت ماه در روستا سركار بودم. سر همین سریال بودم كه حصبه گرفتم و متوجه شدم زندگی در شرایطی كه گلرخ آن را از سر می‌گذراند، چقدر دشوار است. آنقدر به گلرخ نزدیك شدم كه توانستم او را از فضای فانتزی و غیرقابل باور دور كنم. به همین دلیل مخاطب هم او را پذیرفته و با او ارتباط برقرار كرده است.

در سریال از یاد رفته در مقابل گلرخ، شخصیت مینا(بهنوش طباطبایی) قرار دارد كه زنی است با گرایشات مدرنیته. زنی كه به خارج از كشور می‌رود و در آنجا برای همسرش (مرتضی) مشكلاتی را به‌وجود می‌آورد و بعد هم او را ترك می‌كند. آیا نمی‌شد در سریالی كه قرار است طی 26 قسمت از تلویزیون به نمایش درآید و پیام‌های مختلفی را هم به بیننده منتقل كند، شخصیتی حد وسط گلرخ و مینا هم در سریال وجود داشته باشد؛ شخصیتی معتدل كه توانسته باشد همه چیز را بخوبی در كنار هم داشته باشد؟ مثلا می‌شد روی شخصیت دختر گلرخ كه بزرگ شده و در آستانه ازدواج است، بیشتر كار كرد و از او شخصیتی ساخت كه برای همه گروه‌‌های مردم قابل باور باشد؟

این‌هم یك نگاه است.من از یاد رفته را همین‌جور كه هست دوست دارم.این بستگی به نوع نگاه آدم‌ها دارد. برخی آدم‌ها مثل شما بنا به حرفه‌ای كه دارید به موضوعات موشكافانه‌تر نگاه می‌كنید. در دوره‌ای كه فیلمنامه‌هایی كه به دست ما بازیگران می‌رسد،بسیار ضعیف است و شخصیت‌ها در سطح حركت می‌كنند، فیلمنامه از یاد رفته برای من فوق‌العاده بود.یك فیلمنامه بسیار قوی كه نسبت به كارهای دیگری كه می‌خوانم، كامل‌تر بود و چفت و بست خیلی خوبی داشت.

از طرفی من گلرخ را از 14 سالگی تا میانسالی‌‌اش بازی كردم، برای این كار چند گریم مختلف داشتم كه این برایم خیلی جالب بود. من یك دوره طولانی از زندگی گلرخ را بازی كردم، بنابراین امكان خوبی به من داده شد تا توانایی‌ها و خلاقیت‌های خود را به نمایش بگذارم. من شرایط مختلفی را برای بازی نقش گلرخ تجربه كردم كه برایم خیلی ارزشمند است.

شما برای گلرخ خیلی زحمت كشیدید و او را به جای خوبی در داستان رساندید اما ادامه نقش او را به بازیگر دیگری سپردید، این در حالی است كه بازهم می‌شد با گریم‌های مختلفی خودتان گلرخ را به سرانجام برسانید.

البته من این جسارت را نكردم كه به آقای حسن‌پور بگویم با گریم متفاوت بازهم می‌توانم نقش گلرخ در میانسالی را خودم بازی كنم. اما واقعا دوست داشتم كه گلرخ را خودم به سرانجام برسانم. نه از روی خودخواهی بلكه به این دلیل كه واقعا به او وابسته شده بودم. هر چند هشت ماه كار در شمال كشور خیلی سخت بود.

اما احساس می‌كنم كه رَدپاهایی در بازی نقش گلرخ داشتم كه هم بیننده و هم خودم دوست داشتیم این ردپاها را سپیده خداوردی به نتیجه برساند. اما آقای حسن‌پور معتقد بود كه چون بازیگرها در سریال تغییر می‌كنند و مثلا بازیگر جوانی‌های مرتضی جای خود را به آقای محمدرضا فروتن می‌دهد، تغییر بازیگر نقش گلرخ هم برای بیننده طبیعی خواهد بود و آسیبی به كار نخواهد زد. به هرحال كار متعلق به آقای حسن‌پور است و ما بازیگران زیاد نمی‌توانیم نگاه خودمان را به كار اعمال كنیم.

كارگردان در این كار بازیگران را تغییر می‌دهد، از طرفی از یاد رفته یك اثر كاملا داستان محور است كه قصه آن بیشتر مردم را جذب می‌كند، در این شرایط به نظر شما بازیگران چه سهمی در جذابیت سریال دارند؟

به نظر من اگر بازی بازیگران همسطح فیلمنامه باشد و به اصطلاح گل‌درشت نباشد، طبیعی باشد و برای مردم قابل باور باشد، بیشترین كمك را به سریال می‌كند.خود من بچه روستا نیستم و شرایطی را كه گلرخ گذرانده، تجربه نكرده‌ام اما تلاش كردم كه به نقش گلرخ نزدیك شوم و او را قابل لمس و باورپذیر بازی كنم. سعی كردم با اضافه كردن گویشی كه در شمال كشور رایج است، شخصیت گلرخ را هر چه بیشتر به واقعیت نزدیك كنم. به هرحال من همه تلاشم را كردم تا بتوانم با بازی‌ام به سریال و باورپذیری آن كمك كنم.

شما دو هفته قبل از شروع فیلمبرداری به شمال رفتید تا به فضا و شخصیت‌ها نزدیك شوید، آیا در این مدت توانستید مابه‌ازای بیرونی هم برای شخصیت گلرخ پیدا كنید؟

نه! واقعیت این است كه مابه‌ازی بیرونی برای شخصیت گلرخ وجود نداشت.

برخلاف انتظارم كه فكر می‌كردم در منطقه شمال در بین همسن و سالان خودم شبیه گلرخ را زیاد خواهم دید اما واقعیت این‌جور نبود. در بین مادران شمالی می‌توانستم گلرخ را پیدا كنم. اما در بین دختران جوان نه! چون آنها بشدت شهری شده‌اند. گلرخ را دیگر نمی‌توان در بین جوانان روستایی پیدا كرد.دختران روستایی واقعا نسل تازه‌ای هستند كه با مادران و مادربزرگ‌های خود تفاوت‌های اساسی دارند.

با توجه به آنچه گفته شد آیا سریال از یاد رفته برای این قشر از مخاطبان هم حرفی برای گفتن دارد؟

بله! چون گلرخ برایشان خیلی مملوس است. آنها گلرخ را بخوبی می‌شناسند و برایشان این شخصیت ملموس است چون او را در اطراف خود می‌بینند. اما خودشان نمی‌خواهند تبدیل به گلرخ شوند. دوست دارند بیشتر شبیه زنان جوانی شوند كه در تهران زندگی می‌كنند! نسل جوان با دیدن گلرخ مدام از خود می‌پرسد كه چرا این‌همه صبر و تحمل؟

این سوال در ذهن‌ها مطرح می‌شود اما باز هم بیشتر زنان ایرانی زمانی كه می‌خواهند تصمیم نهایی زندگی خود را بگیرند مانند گلرخ عمل می‌كنند....

دقیقا! به نظر من اگر ما همه دنیا را بگردیم و زمانه هم مدام عوض شود، اما ما ایرانیان باز هم در زمان تصمیم‌گیری‌هایمان سنتی عمل می‌كنیم!

چون شما ساز هم می‌زنید این سوال را می‌پرسم، نواختن ساز چقدر در ایفای نقش كمكتان می‌كند؟

خیلی زیاد. نواختن ساز در لحن صدا و ریتم بازی كمكم می‌كند و تاثیر بسزایی در شناخت شخصیت فیلمنا‌مه دارد.

كارهای زنانه ما را در تلویزیون و سینما، فیلمنامه‌نویسان مرد هم می‌نویسند و هم كارگردانی می‌كنند، به نظر شما اگر سریال‌هایی مانند از یاد رفته را یك كارگردان زن مقابل دوربین می‌برد، بهتر نبود؟

خُب خیلی خوب می‌شد اگر ما هم می‌توانستیم كارگردانی كنیم. اما مگر ما چند تا كارگردان خوب زن داریم كه بتوانند یك سریال را كارگردانی كنند. ما واقعا در این زمینه با كمبود كارگردان مواجه‌ایم. اما این نكته را هم بگویم كه آقای حسن‌پور خیلی خوب روحیات و خلق و خوی خانم‌ها را می‌شناختند. در صحبت‌هایی كه می‌كردند و مثال‌هایی كه برایمان می‌گفتند، متوجه شدم كه ایشان رابطه بسیار صمیمی و خوبی با مادر خود داشته‌اند وهمین رابطه نزدیك با مادر باعث شده تا او آنقدر با دنیای زنان آشنا شود كه یك رمان بنویسد و بعد آن را تبدیل به فیلمنامه و سریال كند.

جام جم

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

چهارشنبه 25/8/1390 - 12:12 - 0 تشکر 388434

روبه‌رو شدن با واقعیت‌ در رسانه

بازگشت به گذشته و قدم زدن در تاریخ را می‌توان یكی از دغدغه‌ها و شاید وسوسه‌هایی دانست كه همه انسان‌ها دارند. این كه در گذشته چه رخ داده است برای همه ما جذاب بوده و حس كنجكاوی‌مان را برمی‌انگیزد. از یاد رفته، درامی عاشقانه است كه به تهیه‌كنندگی علی لدنی برای پخش از شبكه یك سیما تهیه شده است. این مجموعه داستان، مقاومت انسان را در برابر شرایط نافرجام و تراژیك روایت می‌كند.
در این داستان، زندگی قهرمانانه طی دوره‌ای 40 ساله تعریف می‌شود. تصویربرداری این سریال به نویسندگی و كارگردانی فریدون حسن‌پور، اواخر سال 88 در شمال كشور آغاز شده و با ضبط سكانس‌های اروپایی در اتریش به پایان رسید. این مجموعه از شنبه تا چهارشنبه، هر شب ساعت 15‌/‌22 روی آنتن شبكه یك سیما می‌رود. گفت‌وگو با عوامل سریال را در ادامه خواهید خواند.


داستان از یاد رفته بیننده را خسته و دلزده نمی‌كند

علی لدنی تهیه‌كننده مجموعه در پاسخ به این‌كه چگونه تهیه مجموعه تلویزیونی از یاد رفته را پذیرفته، توضیح می‌دهد: این مجموعه تلویزیونی در مقایسه با كارهای دیگرم تفاوت بسیار دارد، چرا كه داستان روایتی از بایدهای زندگی است و با تكیه بر ارزش‌های انسانی و سیر انسان به رشد و تعالی بنا شده است. قصه سریال برآمده از بطن جامعه و چینش و ترسیم شخصیت‌های آن نیز به گونه‌ای است كه مخاطب با آنها همذات‌پنداری می‌كند و هیچ گونه شعارزدگی در آن دیده نمی‌شود. امروزه اكثر سریال‌ها تخیلی و غیرواقعی هستند و حرف دل مردم جامعه را نمی‌زنند، اما از یاد رفته در این زمینه موفق بوده است. بنابراین تفاوت بسیاری برای مخاطبان خواهد داشت.

تولید اثری كه تعدد لوكیشن و بازیگر دارد و در آن، از بازیگران آماتور استفاده می‌شود، كار دشواری است. بخصوص كه این مجموعه در 3 بخش جداگانه (تهران، شمال و اتریش) شكل گرفته است.
تهیه‌كننده مجموعه در این باره می‌گوید: در این مجموعه با تعدد لوكیشن و بازیگر روبه‌رو بودیم. بیش از 45 بازیگر در این مجموعه ایفای نقش می‌كردند و به همین دلیل كار چندان راحت نبود. اما خوشبختانه خروجی كار نشان می‌دهد، حتی بازیگران آماتور توانستند بخوبی از عهده كار برآیند. از یاد رفته علاوه بر تعدد بازیگر، تعدد لوكیشن نیز دارد و علاوه بر تصویربرداری در تهران و شمال كشور 30 درصد سكانس‌ها در اتریش مقابل دوربین قرار گرفت.

تهیه‌كننده مجموعه درباره وجه تمایز این مجموعه با آثار دیگر می‌گوید: برخلاف سایر مجموعه‌های نمایشی ماجرای این مجموعه واقعی است. محتوای از یاد رفته پیچیدگی سنخیتی ندارد و داستان‌های آن از تخیل‌گرایی و روزمرگی دور و عین واقعیت است. وفادار بودن به فیلمنامه، یكی دیگر از ویژگی‌های این مجموعه است، سریال گزافه گویی ندارد و تمام دیالوگ‌های آن به دور از هرگونه شعارزدگی است.

وی تصریح می‌كند: داستان سریال از یاد رفته مخاطب را با فراز و نشیب‌های روایی خود همراه می‌كند و مانع خستگی و دلزدگی او می‌شود.
تهیه‌كننده این سریال و سریال تبریز در مه در ادامه می‌گوید: گلرخ با بازی سپیده خداوردی، مرتضی (میانسال) با بازی محمدرضا فروتن و مینا با بازی بهنوش طباطبایی، شخصیت‌های محوری سریال هستند و تمام داستان‌ها برپایه تفكرات، عملكردها و مقاطع مختلف زندگی این سه كاراكتر شكل می‌گیرد. باید ذائقه مردم را تغییر داد و آن را به سمت واقعیت‌های جامعه و تلخی‌های معنادار برد.

لدنی درباره همكاری با حسن‌پور می‌گوید: حسن‌پور فیلمنامه از یاد رفته را براساس رمانی به همین نام كه چند سال پیش آن را نوشته روی كاغذ برد، اما از قبل ایشان را می‌شناختم و با روحیات او در كار آشنا بودم؛ ضمن این‌كه او جزو كارگردانان توانمند است و كارهایش مورد استقبال مردم و منتقدان قرار گرفته است. یكی دیگر از ویژگی‌های بارز او این است كه فقط از بازیگران مطرح استفاده نكرده و توانسته به خوبی از بازیگران آماتور بازی بگیرد.
تهیه‌كننده این مجموعه درباره انتخاب بازیگران و حاصل آن می‌گوید: توانسته‌ایم بازیگرانی را كه مد نظر داشتیم، جذب كنیم. براساس شخصیت‌های فیلمنامه، بازیگران را انتخاب كردیم و فكر می‌كنم انتخاب شایسته‌ای هم داشتیم. نقش بازیگران غیرچهره هم از بازیگران چهره كمتر نبود و همین ویژگی، مجموعه را متفاوت كرده است.

لدنی تصریح می‌كند: خط اصلی از یاد رفته در ارتباط با دختری به نام میناست كه با استفاده از موقعیت‌هایی كه در مقاطع مختلف زندگی برایش پیش می‌آید، می‌خواهد وضعیت زندگی خود را تغییر دهد. مینا دختری است كه همه موفقیت‌های خود را در سفر به خارج از كشور می‌بیند.
در سریال، تلخی‌هایی وجود دارد اما سریال تلخ، سریالی است كه در آن ناامیدی وجود داشته باشد و به جای واقعیت‌زندگی مردم، سیاه‌نمایی در آن دیده شود.
علی لدنی كه تهیه سریال‌هایی چون «تبریز در مه»، «سال‌های مشروطه» و «روشنایی‌های شهر» را برعهده داشته، تأكید می‌كند: در یك سریال قطعا باید امید وجود داشته باشد تا بتواند حركت ایجاد كند و روحیه بدهد؛ اگر این امید وجود نداشته باشد در فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی كه رسالت رادیو و تلویزیون است، مشكل ایجاد می‌شود.


حضور در پشت صحنه سختی‌های زیادی دارد

مهدی بوستان‌پرور كه همراه همیشگی حسن‌پور به عنوان دستیار كارگردان است، درباره حضورش در این سریال می‌گوید: چهاردهمین بار بود كه در كنار آقای حسن‌پور كار می‌كنم، اول قرار بود برای نقش یداللّه كه امیر نوری بازی كرده بیایم، اما بنا به مصلحت آقای حسن‌پور نقش داوود را بازی كردم.
بوستان‌پرور علاوه بر بازی مقابل دوربین، سختی‌های پشت صحنه را هم لمس كرده است. او در این‌باره می‌گوید: كار در پشت صحنه، سختی‌های خاص خود را دارد، بخصوص این‌كه همزمان مقابل دوربین و پشت دوربین باشی. تنها كسی می‌تواند حرف مرا درك كند كه خودش كار كردن همزمان مقابل دوربین و پشت دوربین را تجربه كرده باشد.

وی ادامه می‌دهد، كسی كه پشت دوربین باشد به دلیل این‌كه به افكار كارگردان نزدیك‌تر است بهتر می‌تواند از عهده نقش بر بیاید و به آنچه مدنظر كارگردان است زودتر می‌رسد، من هم برای نزدیك شدن به نقشم، سعی می‌كنم خود را به خط فكری كارگردان نزدیك كنم.
مخاطب همواره به دنبال تماشای یك مجموعه با ایده جدید و روان است. بازیگر نقش داوود درباره این موضوع می‌گوید: بعد از سال‌ها یك اثر متفاوت تولید شد كه به زندگی امروز افراد جامعه نزدیك است. موضوع سریال‌ها اخیرا پیرامون كلاهبرداری افراد پولدار و حول زندگی مردم ثروتمند جامعه است كه با افراد كمتری ارتباط برقرار می‌كند. ما در زندگی مردم حضور نداریم؛ اگر در زندگی آنها حركت و براساس چارچوب واقعی برایشان راه‌حل پیدا كنیم، سیاه نمایی و تلخی در سریال‌ها پیش‌نمی‌آید و اگر تلخی هم باشد، شیرین می‌شود.

وی درباره سختی شرایط آب و هوایی و تصویربرداری در شمال كشور می‌گوید: تلاش ما این است كه در روزهای آفتابی سكانس‌های مربوط به لوكیشن‌های باز تصویربرداری شود و صحنه‌های داخلی را به روزهای بارانی موكول كنیم. در حالت كلی، كار بدون سختی نبود و خدا را شكر خروجی كار خوب است و می‌تواند با مخاطب همذات پنداری كند.

دستیار كارگردان مجموعه درباره این‌كه داوود چقدر در سریال سهم دارد می‌گوید: داوود در مثلث عشقی مرتضی و گلرخ است. او پسر شروری است كه به دخترخاله خود (گلرخ) علاقه بسیاری دارد، اما موفق نمی‌شود با او ازدواج كند.
گفتنی است بوستان‌پرور در حال حاضر با عنوان دستیار كارگردان در فیلم، من و زیبا، كنار آقای حسن‌پور فعالیت می‌كند.

قهرمان اصلی قصه، گلرخ است

عمار آقایی در این مجموعه نخستین تجربه حضور مقابل دوربین را به دست آورده است. او 21 ساله، اهل شمال و دانشجوی كارشناسی مدیریت جهانگردی است و 5 سال در تئاتر شهرستان خود فعالیت كرده است. او علاقه بسیاری به بازیگری دارد و از این‌كه تجربه اول خود را با حسن‌پور آغاز كرده، بسیار خوشحال است.

وی درباره نحوه حضورش در سریال می‌گوید: آقای حسن‌پور به اتفاق گروه آمده بودند شمال منطقه لاهیجان و تست بازیگری می‌گرفتند. یكی از دوستانم به من اطلاع داد چنین تیمی در لاهیجان حضور دارد. من هم خیلی اتفاقی رفتم و تست بازیگری دادم و اصلا تصور نمی‌كردم قبول شوم. بعد از گذشت مدتی آقای روحانی، دستیار كارگردان از شهسوار با من تماس گرفتند و گفتند قبول شده‌ام و باید بروم و تست گریم و لباس بدهم. بعد مورد تأیید واقع شدم و كار را در كنار این گروه شروع كردم.

هر كاری وقتی برای اولین بار انجام شود، پیامدهایی مثبت و منفی‌ را برای فرد به همراه دارد. آقایی درباره نخستین تجربه حضورش مقابل دوربین می‌گوید: از حاضر شدن مقابل دوربین بسیار می‌ترسیدم و اگر تلاش آقای حسن‌پور نبود، محال بود بتوانم بازی كنم. ایشان به من اعتماد كرد و یكی از نقش‌های مهم قصه را به عهده من گذاشت ، حال امیدوارم نتیجه كار مورد قبول مخاطبان باشد.

بازیگر نقش مرتضی درباره این‌كه تجربیات بازیگران با تجربه تا چه اندازه در بازی او مؤثر بوده است، می‌گوید: من تنها اجازه داشتم با آقای حسن‌پور و دستیارهایشان صحبت كنم. به نظرم این مسأله دلیل مهمی داشته كه من نمی‌دانم؛ اما چون اجازه صحبت نداشتم كمتر توانستم از تجربیات بازیگران دیگر بپرسم و در حالت كلی سعی می‌كردم با نگاه دقیق به بازی بازیگران، نكته‌هایی را كه متوجه می‌شدم در بازی‌ام به كار گیرم. آقای حسن‌پور به من اجازه خواندن فیلمنامه را ندادند. خودشان برایم توضیح می‌دادند و من دیالوگ‌ها را حفظ می‌كردم.

آقایی درباره وجه تمایز این مجموعه با مجموعه‌هایی كه پیش از این دیده است، می‌گوید: قصه «از یاد رفته به خاطر واقعی بودنش، مردم را با خود همراه می‌كند. هیچ‌گونه دروغ و شعاری در آن دیده نمی‌شود و به نظرم در همین قسمت‌های ابتدایی توانسته مخاطب خود را جذب كند. وی درباره این‌كه در نخستین تجربه حضور مقابل دوربین، چطور خود را به نقش نزدیك كرده است، می‌گوید: معیار اول و آخرم برای ایفای یك بازی خود صحبت‌ها و نكته‌های آقای حسن‌پور بود، اما وقتی فیلمنامه خوانده می‌شد روی آن تأمل كردم و هر چه از مرتضی در ذهنم می‌آمد، در بازی به كار می‌گرفتم و سعی می‌كردم با نقش زندگی كنم نه آن را بازی كنم و خودم را جای مرتضی تصور می‌كردم.

بازیگر نقش مرتضی درباره سهم مرتضی در این مجموعه می‌گوید: هر چه بیشتر پیش برویم، مخاطب بهتر اهمیت نقش مرتضی را درك می‌كند. اما به نظر من قهرمان اصلی قصه گلرخ است، به هر حال قصه به‌گونه‌ای است كه هر كس بنا به برداشت خود می‌تواند قهرمان قصه را مشخص كند و این یكی از ویژگی‌های قصه است.

كرم مهربان است

رضا ناجی 5 دی ماه 1321 در تبریز دیده به جهان گشود. از كودكی به تئاتر علاقه داشت و در تئاترهای خیابانی مختلفی نقش بازی كرده بود. وی برای نخستین‌بار در سال 1366، با ایفای نقش اول نمایشنامه‌ای به كارگردانی جواد درخشان با حمایت نیروی هوایی در جشنواره كارگری اصفهان 7 جایزه كسب كرد. در بازگشت از اصفهان به تبریز، زادگاهش دچار سانحه تصادف شد و به تعداد جوایزی كه گرفته بود در ستون فقراتش شكستگی ایجاد شد اما در راه بازیگری به فعالیت‌هایش ادامه داد. بچه‌های آسمان، تولد یك پروانه، باران، پرنده باز كوچك، سوداگر، او، بید مجنون، باغ‌های كندلوس، برای آمدنت دعا می‌كنم، یك قدم تا خدا، باد در علفزار می‌رقصد و آواز گنجشك‌ها فیلم‌هایی است كه رضا ناجی در آنها به ایفای نقش پرداخته است.

وی درباره حضور در سریال «از یاد رفته» می‌گوید: قبلا با فریدون حسن‌پور به همراه آقای فروتن فیلم سینمایی پای پیاده را بازی كرده بودم، بعد از این فیلم نیز دوستیمان ادامه پیدا كرد. من چون به كار ایشان ایمان دارم و مطمئن هستم خروجی كار با كیفیت است پیشنهادشان را می‌پذیرم.
ناجی درباره كارگردانی حسن‌پور می‌گوید: حسن‌پور كاربلد است و در كارهای خود تنها از بازیگران و چهره‌های مطرح سینما و تلویزیون استفاده نمی‌كند و بخشی از بازیگران غیرچهره را به كار می‌گیرد. این هنر اوست كه می‌تواند از یك نابازیگر به گونه‌ای بازی بگیرد كه هیچ مشكلی در كار هم ایجاد نشود. در كارش وسواس زیادی دارد و با تكنیك‌های خاص به سوی هدفش می‌رود.

وی می‌گوید: من بارها به شوخی به آقای حسن‌پور گفته‌ام هالیوود شما تنكابن و شمال است، چرا كه اكثر كارهای خود را آنجا می‌سازید. به هر حال كاركردن با ایشان لذت‌بخش است.
بازیگر نقش كرم درباره تعدد بازیگر در این مجموعه می‌گوید: قصه هرچه پیش می‌رود، مخاطب خواهد دید كه نیازمند تعداد زیاد بازیگر است، چرا كه «از یاد رفته» داستان زندگی قهرمانان طی یك دوره 40 ساله را نمایش می‌دهد، اما چون هر كدام سر جای خود وارد و از قصه خارج می‌شوند لطمه‌ای به كیفیت كار وارد نمی‌كند و به نظر من تنوع و ریتم قصه را جذاب‌تر می‌كند و مخاطب از اول تا آخر داستان با یك كاراكتر روبه‌رو نخواهد بود.
ناجی در ادامه می‌گوید: قبول دارم كه در این مجموعه بازیگر آماتور وجود داشت اما عادت كردم. به دلیل این‌كه كارهای من مرتبط با كودك و نوجوان است، این‌كه یك بازیگر آماتور مقابل من باشد برایم عادی شده و براحتی می‌توانم با آنها كنار بیایم؛ هرچند بعضی از آنها واقعاً مستعد هستند و بخوبی از عهده كار برمی‌آیند. در این مجموعه نیز علاوه بر این‌كه آقای حسن‌پور هنرمندانه از بازیگران بازی می‌گرفتند، من هم با آنها كنار می‌آمدم و همیشه سعی می‌كنم تا جایی كه بتوانم به آنها كمك كنم. در بازیگری قسمتی از كار به پاس‌كاری‌های 2 كاراكتر مقابل هم مربوط می‌شود، اما خدا را شكر در از یاد رفته مشكلی در این زمینه نداشتم.

وی درباره قصه این سریال می‌گوید: اگر به زندگی مردم نگاهی بیندازیم، مانند مرتضی و گلرخ در جامعه بسیار می‌بینیم. قصه این مجموعه از بطن جامعه است و صددرصد می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار كند.
بازیگر نقش كرم، درباره كاراكترش می‌گوید: كرم اگر مهره اصلی داستان نباشد یكی از مهره‌های مهم است، چرا كه اگر او نبود گلرخ همسر مرتضی نمی‌شد. او به مرتضی در حل مسائل مختلف كمك می‌كند و دلسوزی، كمك و حمایت كردن از ویژگی‌های اصلی این كاراكتر است. او به واسطه دلسوزی‌اش، هرچه بلد است در اختیار مرتضی می‌گذارد و به او كمك می‌كند تا در فراز و نشیب زندگی پیش رود. كرم مورد قبول گلرخ و مرتضی است و گلرخ و مرتضی او را حامی خود می‌دانند.

ناجی درباره انتخاب نقش‌هایش می‌گوید: فیلمنامه بیش از هر چیز دیگری برایم اهمیت دارد. بعد از خواندن به كارگردان هم فكر می‌كنم، اما اگر قصه بكر و جدید باشد كه كارگردان آن برای اولین بار بخواهد كار كند، حتماً قبول می‌كنم. در این زمینه خاطره‌ای هم دارم. دوستی داشتم به اسم نقی نعمتی. یك روز به من گفت، فیلم كوتاه «با او» را می‌خواهم بسازم. تو فیلمنامه را بخوان. اگر دوست داشتی، با ما همكاری كن. من فیلمنامه را مطالعه كردم و دیدم كار بسیار جدید است و قصه بكری دارد و با وجود این‌كه نعمتی برای نخستین بار داشت این كار را انجام می‌داد، در آن بازی كردم. كارگردانی آن را هم رهبر قنبری بر عهده داشت.

آن فیلم كوتاه در چند جشنواره جایزه دریافت كرد و من از این‌كه در آن بازی كرده بودم احساس رضایت داشتم، اما در مورد «از یاد رفته» چون به حسن‌پور و كارهایش ایمان داشتم، اگر فیلمنامه را هم نمی‌خواندم می‌پذیرفتم. چون معتقدم تمام كارهای حسن‌پور حرفی برای گفتن دارد و مخاطب را به خود جذب می‌كند.
سیمرغ

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 27/8/1390 - 14:30 - 0 تشکر 389408

سلام
بله واقعا گلرخ توی این فیلم نماد استقامت و صبر زن ایرانیه
ممنون

کوله بارت را ببند

شاید ابن چند سحر فرصت آخر باشد

که به مقصد برسیم

بشناسیم خدا را

و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم...

جمعه 27/8/1390 - 19:48 - 0 تشکر 389658

به چشم فیلمنامه به «گلرخ» نگاه نکردم 

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، سریال «از یاد رفته» مدتی است هر شب از شبکه اول سیما پخش شد و مخاطبان را با قصه زندگی «مرتضی» و «گلرخ» همراه ساخت. سریالی که توسط فریدون حسن‌پور ساخته شد، او کارهای خوبی در کارنامه‌اش دارد و خود را به عنوان یک فیلمساز بارها و بارها به اثبات رسانده است.

خبرگزاری فارس: «گلرخ» نماد زن ایرانی است/ به چشم فیلمنامه به «گلرخ» نگاه نکردم

«از یاد رفته» یک سریال خوش‌ساخت است و دلیلش هم شناخت خوب کارگردان از شمال کشور، تسلط بر داستان و نوع کار است، حضور بازیگران مطرح سینما در این سریال یکی از نقاط قوت آن به شمار می‌آید.

«سپیده خداوردی» ایفاگر نقش گلرخ مورد توجه مخاطب قرار گرفت، او فارغ‌التحصیل موسیقی است که رشته ادبیات نمایشی را به پایان برد و همزمان با حضور در سینما و تلویزیون موسیقی را نیز به صورت جدی دنبال کرد. شروع حضور پررنگ و جدی او در عرصه تصویر، بازی در سریال «بچه‌های خیابان» (همایون اسعدیان) بود، به گفته خودش برای ایفای «گلرخ» با این کاراکتر زندگی کرده است تا توانسته آن را قابل باور برای مخاطب ارایه دهد. حضورش در سریال «از یاد رفته» انگیزه گفت‌وگو با وی است.

شخصیت گلرخ چقدر ما به ازای بیرونی دارد و آیا ما با این افراد در جامعه روبرو می‌شویم؟

گلرخ نماد زن ایرانی است و به عقیده من اسطوره است، اسطوره بودنش به خاطر صبر، بردباری، فداکاری و گذشت و ایستادگی در برابر مشکلات زندگی است. گلرخ مثل یک مرد بار زندگی را به دوش می‌کشد و تزلزلی در شخصت او دیده نمی‌شود. گلرخ از بچگی تصمیمی می‌گیرد و در زندگی‌اش متوجه اشتباه خود می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که باید به حرف پدرش گوش می‌کرد اما با این تفاسیر پای هدف و حرف زندگی‌اش می‌ایستد و تا آخرین لحظه برای او تلاش می‌کند.

گلرخ را نمی‌توان با جامعه و شرایط امروز تطبیق داد، گلرخ اسطوره است در قالب فیلمنامه. از نگاه من «از یاد رفته» یک درام عاشقانه بسیار زیباست و گلرخ اسطوره این درام است اما در قالب جامعه اگر بخواهیم در نظر بگیریم تفاوت‌هایی دیده می‌شود. اما ما زن‌های ایرانی بسیاری داریم که خصایصی چون گلرخ دارند. زن ایرانی به عقیده من متمایز با زن شرقی است و تفاوت‌هایی در این دو زن وجود دارد. گلرخ نمونه بارز یک زن ایرانی است که خصیصه‌های بسیاری در وجودش دیده می شود. زن‌های ایرانی فاکتورهایی که در بالا ذکر شد را دارا هستند، اما ضعف و قوت آن‌ها بستگی دارد به این که به فاکتورها چگونه نگاه شده است که این نگاه برمی‌گردد به شعور، فرهنگ و اصالت هر خانواده‌ای که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند، خانواده چقدر از این فاکتورها برداشت درستی دارد و می‌تواند از آن بهره ببرد. اما به عقیده من در تمام زنان ایرانی این خصیصه‌ها وجود دارد اما با قوت و ضعف.

نکته‌ای که باید یادآور شوم این است که در جامعه امروز ما سنت با مدرنیته آمیخته شده است اما هنوز سنت در جامعه دیده می‌شود، اما همه چیز بستگی به این دارد که آدم‌ها چگونه به زندگی‌شان نگاه کنند. همان فرهنگ و اصالت خانوادگی باعث می‌شود که بعضی‌ها در زندگی‌شان مسئله سنت پر رنگ‌تر شود و بهای بیشتری به آن داده شود. اما این بدین معنی نیست که تمام زن‌ها خوب هستند و مردها بد و یا بالعکس. خوب و بد همه جا وجود دارد.

چقدر به «گلرخ» و مشخصه‌های آن نزدیک بودید که باعث شد ایفای این نقش را بپذیرید؟

من با «گلرخ» یک دوره زندگی کردم و نتوانستم به چشم یک فیلمنامه به گلرخ نگاه کنم. با بچگی گلرخ زندگی کردم، موفق به دیدن همه قسمت‌های سریال نشدم اما بخش‌هایی را که موفق شدم ببینم همپای گلرخ گریه کردم و با این شخصیت ارتباط عمیقی برقرار کردم. بسیاری از نکات شخصیتی گلرخ در وجود من پررنگ است. من صبوری، هدف داشتن در زندگی، گذشت کردن و تلاش کردن شخصیت گلرخ را در وجودم دارم.

قاعدتاً عواملی که به بازیگر در ایفای نقش کمک می‌کند، علاوه بر شخصیت‌پردازی در فیلمنامه و دیالوگ‌ها، خصایص خود فرد است که می‌تواند به او کمک کند. البته راهنمایی کارگردان در خلق شخصیت بسیار موثر است. آقای حسن‌پور کارگردان سریال، قلم بسیار خوبی دارند و شخصیت‌های داستان را به خوبی می‌شناسند و آن‌ها را به گونه‌ای ملموس می‌نویسند و دکوپاژ خیلی خوبی دارند و کارگردان خوبی هستند و بازیگران را به گونه‌ای هدایت می‌کنند که به شخصیتی که آن خلق کردند، می‌رسند؛ بدون اینکه راهنمایی‌های ایشان باعث غلو در بازی شود.

به عقیده من «گلرخ» فیلمنامه برخی از شاخصه‌هایش را از مادر آقای حسن‌پور گرفته است، در طول کار اضطراب خلق موقعیت‌های مختلف زندگی گلرخ را داشتم و در دو هفته‌ای که ما زودتر برای پیش‌تولید به شمال کشور رفتیم، من تمام دغدغه ذهنی‌ام خلق گلرخ بود و دل نگران بودم، زیرا علاوه بر تیلر سواری، نشا برنج و برداشت، مراقبت از حیوانات اهلی و ... که باید برایم ملموس می‌شد و به آرامی به آن‌ها می رسیدم،

باید روی نوع صحبت کردن و لحن و آوای گلرخ که دوست داشتم در کار وجود داشته باشد تا از نگاه بیننده گلرخ ملموس‌تر و باورپذیرتر باشد نیز کار می‌کردم و آقای حسن‌پور با تعاریفی از زندگی‌شان و شخصیت و تلاش مادرشان مثال‌هایی را ارایه می‌کردند و این اتفاقات را به صورت داستان گونه برای من تعریف می‌کردند که این‌ها خودش باعث ایجاد نگاه و بار در شکل‌گیری ایفای نقش گلرخ برای من شد. تعریف این داستان‌ها به من تجربه می‌داد و من سعی می‌کردم از آن برداشت کنم.

برای ایفای نقش گلرخ چقدر با جوانان در روستاها ارتباط داشتید و چقدر از آن‌ها در ایفای نقش تاثیر گرفتید؟

قبل از فیلمبرداری من سعی می‌کردم به روستاها بروم و به دنبال دختران کم سن و سال می‌گشتم تا با آن‌ها ارتباط برقرار کنم و از آن‌ها فاکتورهایی را برای ایفای بهتر نقش گلرخ استفاده کنم اما دیدم آن‌ها همه از ما بسیار مدرن‌تر بودند و شاید کارهایی که ما در تهران در زندگی روزمره انجام می‌دهیم، آن‌ها انجام نمی‌دهند، دخترها با لهجه صحبت نمی‌کردند. من بیشتر به نوع زندگی آن‌ها توجه کردم و از رفتار و گفتار مادرهای دخترهای جوان بیشتر توانستم برای ایفای نقش‌ام الهام بگیرم،

زیرا مادرها با همان لباس، لهجه و آوا و حرکات، نشا و کشت می‌کردند و زندگی در روستا جاری و ساری دیده می‌شود و از این نوع زندگی فاصله نگرفتند. من با دیدن نوع زندگی آن‌ها در خودم رفتارها و منش گلرخ در روستا را خلق کردم. هیچ وقت وارد زندگی روستایی در شمال کشور نشده بودم و همیشه از زیبایی‌های شمال لذت بردم. بازی در نقش گلرخ باعث شد تا به عمق زندگی روستایی وارد شوم و بتوانم آن را لمس کنم. تعاریف آقای حسن پور از تجربیاتشان در زندگی، باعث شد رفتار و زندگی گلرخ در وجود من رسوب کند از سوی دیگر متن خوب و بار دیالوگ‌ها که به خوبی نوشته شده بود کمک می‌کرد. حرکت‌های دوربین به گونه‌ای از سوی کارگردان طراحی می‌شد که به بازیگر حس خوبی را القاء می کرد و بازیگر می توانست کار خود را به خوبی انجام دهد. ما تمام تلاش خودمان را معطوف به ایفای نقش و اثرگذار بودن آن در مخاطب کردیم، حال چقدر موفق بودیم قضاوتش برعهده بیننده و کارشناسان است.

لهجه و آوایی که در سریال وجود داشت، چقدر توانست در باورپذیری شخصیت گلرخ به  مخاطب کمک کند؟

ما فضای بسیار خوب و بکری داشتیم و حرکت‌های دوربین نرم و خیلی حساب شده و ملموس بود، مثل جریان زندگی. تکنیک کار به گونه‌ای بود که بیننده یک دفعه با حرکت دوربین شوکه نشود؛ به نوعی همه چیز در خدمت فیلمنامه و اجرایی شدن آن بود و از سوی دیگر لباس و گریم و ابزار مختلف کشاورزی مثل تیلر و زمین و ... کمک به بازیگر می‌کرد. مسئله اساسی این است که من به گلرخ آوا و لهجه دادم، بهخلاف نظر آقای حسن‌پور که تاکید داشتند لهجه و آوایی استفاده نکنیم زیرا ممکن است درست از کار درنیاید و یا غلو شود. اما من با تمام وجود تلاش کردم که گلرخ را به سمتی ببرم که لحن و آوا داشته باشد نه لهجه و تقلید زیرا برایم این مسئله خیلی مهم بود. من اهل تهران هستم و نمی‌توانم ساختار چهره یک شمالی را داشته باشم حتی با وجود لباس و گریم و ...؛ آوار و لهجه به من کمک می‌کند گلرخ را باورپذیرتر کنم اما حس من به شخصه این بود که وقتی یک آوای نرم شمالی به نحوه پوشش و گریم من اضافه شود شاید شخصیت را برای بیننده باورپذیرتر کند. 

در ارایه لهجه و آوا در گویش گلرخ اصرار داشتید؟

بله و آقای حسن‌پور اصراری نداشتند و نگران بودند که تقلیدی نباشد و آواها به درستی ادا شود و در جای جای سریال یکنواختی احساس شود. ایشان تلاش می‌کردند تا ما به سمت ارایه لهجه در ادای دیالوگ‌هایمان نرویم اما بعد خوش‌شان آمد و راضی بودند.

خودتان چقدر از ارایه لهجه شمالی در سریال راضی بودید؟

من دوست داشتم، نه شدت دارد و نه ادا و تقلید است به نظرم باورپذیر است، مخاطب  از شخصیت داستان یک حس و حالی را می‌خواهد تا فضای درون مجموعه را به او القا کند. اگر من بخواهم تهرانی و بدون لهجه و آوا صحبت کنم، پس «گلرخ» کجاست؟ او که شخصیت اصلی داستان است، نگاه‌ها به سمت و سوی اوست و او که این قدر جای کار و فضا دارد باید چیزی مثل آوا و لهجه هم کمک کند تا با تمام امکانات فراهم شده، گلرخ بتواند با مخاطب ارتباط درستی برقرار کند.

نظرتان درباره انتخاب بازیگر میانسالی گلرخ بفرمایید. چقدر این انتخاب مناسب بود؟

من در شرایطی نیستم که بخواهم درباره انتخاب میانسالی گلرخ اظهار نظر کنم. کار متعلق به آقای حسن‌پور است و ایشان خودشان تصمیم گیرنده بودند. من خودم گلرخ را بسیار دوست داشتم و با آن زندگی کردم و خیلی دوست داشتم ردپاهایی که از آن به جای گذاشتم را تا انتهای سریال با خودم به پایان برسانم و لحظه دیدارش با مرتضی در پایان سریال را خیلی دوست داشتم، اما آقای حسن‌پور معتقد بودند چون بازیگر نقش مرتضی عوض شده است، یک بازیگر دیگر میانسالی گلرخ را ایفای نقش کنند.

با توجه به دلشوره‌هایی که برای ایفای نقش گلرخ داشتید، درباره اولین پلانی که تصویربرداری شد و حال و هوای آن روز بفرمایید.

اولین پلان که در سریال ضبط شد، مربوط به بیماری پدر گلرخ بود که مادرش با او صحبت می‌کند و گلرخ در آینه پشت میز تحریر نشسته و گریه می‌کند و بعد اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: «آقاجان پول». حس و حال آن روز برایم خیلی جالب بود. بچگی گلرخ برایم مهم بود چون شخصیت گلرخ را دوست داشتم شاید به این دلیل که، دوران تحصیل در مقاطع راهنمایی و دبیرستان خودم را خیلی دوست دارم با این تفاوت که من یک دنده و لجباز نبودم، ولی آن نگاه معصومانه، سربزیری‌ها و لجبازی گلرخ را خیلی دوست دارم، همچنین دوران بارداری گلرخ خیلی برایم جالب بود. اول دل نگران این بودم که به آن حالت‌های بچگی گلرخ برسم و برای بیننده این فاصله‌گذاری‌هایی که در ذهنم برای مراحل مختلف زندگی گلرخ که هفت مرحله با گریم های متعدد است در نظر گرفته بودم، دربیاید.

اولین سکانس که جلوی دوربین ظاهر شدم به همه این‌ها فکر می‌کردم و از سوی دیگر ارتباط برقرار کردن با کارگردان و چقدر می‌توانم به نگاه ایشان برسم که الحمدالله ایشان خیلی از سکانس اول خوش‌شان آمد و مرا تشویق کردند و ابراز علاقه کردند؛ زیرا از نگرانی من برای ایفای نقش گلرخ آگاه بودند. من به شخصه یا کاری را قبول نمی‌کنم و یا اگر قبول کنم، سعی می‌کنم در وسع خودم به بهترین نحو انجام بدهم و توانایی‌هایم را به منصه ظهور بگذارم. خیلی نگران بودم گلرخ حسن‌پور به نحو احسن ارایه شود. اولین سکانس خوب بود و دلگرمی برای ادامه کار شد.

فیلمنامه به صورت کامل برای مطالعه ارایه شد؟

فیلمنامه 26 قسمت کامل بود و بدون هیچ نقصی به دست من رسید. به‌خلاف کارهای جدید که اکثراً سیناپس هستند و بعد شخصیت‌ها نوشته می‌شوند، فیلمنامه کامل بود و این در ارایه نقش بسیار موثر بود. من اصلاً نمی‌پسندم کارهایی را که در مرحله سیناپس به بازیگر پیشنهاد می‌شود و یا در حال نوشته شدن است. این نوع کارها حس خوبی به من نمی‌دهد. من دوست دارم فیلمنامه را به طور کامل بخوانم و درباره آن صحبت کنم و بحث داشته باشیم و به یک نگاه مشترکی با کارگردان برسیم و بعد جلوی دوربین قرار بگیرم. از این که شخصیت را بعداً می‌نویسند و روتوش می‌کنند و... برایم خوشایند نیست. من لذت بردم وقتی فیلمنامه کامل آقای حسن‌پور را خواندم و بعد دفتر رفتم.

لذت بعدی این بود که آقای حسن‌پور برای کارشان اهمیت قایل بودند، کاملا کارهای من را جست‌و‌جو کرده بودند و بیوگرافی من را می‌دانستند و حتی زاویه‌های صورت من را مورد بررسی قرار داده بودند. برعکس بقیه دوستان که حتی اطلاعی در زمینه کارهای قبلی ندارند، ایشان با کارهای من و فیزیک من آشنا بودند و زاویه صورت من را درآورده بودند و روی آن فکر کرده بودند که آیا می‌توانم گلرخ باشم یا خیر. من وقتی دفتر رفتم دیدم ایشان کاملاً از من اطلاعات دارند، درحالی که کاری از من ندیده بودند ولی روی بازیگری که دعوت شده بود، شناخت کافی داشتند.

چرا این قدر گزیده کار می‌کنید؟

من فعالیت در موسیقی را به موازات بازیگری در سینما و تلویزیون دنبال می‌کنم و پررنگ‌تر از کار تصویرم است. من از سال 68 موسیقی کار می‌کنم و در گروه‌های حرفه‌ای فعالیت دارم و تدریس می‌کنم، نمی‌توانم به طور همزمان سر سریال باشم، مجبورم سالی یک یا دو کار بیشتر انجام ندهم. بعد از «از یاد رفته» فیلم «جایی بالاتر از ابرها» را کار کردم که قرار است در شبکه خانگی توزیع شود، یک سینمایی به نام «پیمان» به کارگردانی مجید فهیم‌خواه که از آن بی‌خبر هستم و تله‌فیلم «بومرنگ» به کارگردانی اسماعیل فلاح‌پور.

از اردیبهشت‌ماه که «بومرنگ» را بازی کردم تا به امروز کاری قبول نکردم. ادعایی ندارم کار شاخصی را می‌خواهم انجام دهم اما نسبت به فیلمنامه‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود سعی می‌کنم کارهایی را برگزینم که به دلم می‌نشیند و دوست‌شان دارم که کار کنم و متمایز با کارهای قبلی‌ام باشد، انتخاب کنم. نقش‌هایی که ایفا کردم هیچ یک با هم شباهتی ندارد. «ایستگاه بهشت» به «غافل» یا «از یاد رفته» شباهتی ندارد. «عالیه» ربطی به «قهوه اسپرسو» یا «بچه‌های خیابان» ندارد. همه آن‌ها با هم متفاوت است. بعد از ایفای نقش «هانیه» در غافل بسیاری فکر کردند من نقش‌های طنز را می‌پذیرم، درحالی که من کار طنز نمی‌کنم. من هانیه این فیلم را شیرین و دوست داشتنی کردم و نگاه به آن دادم، سه هفته روی زبان آذری کار کردم تا به نتیجه برسم و هانیه دربیاید. از بیننده کارهایم که به من لطف دارد و آن‌ها را نگاه می‌کند، می‌خواهم که «سپیده خداوردی» را در قالب فیلمنامه‌هایی که موجود هست و می‌بیند، بسنجد. من امکان این را ندارم که همیشه کارهای شاخص انجام دهم، آرزو می‌کنم که کارهای خاص و کاراکترهای خاص را ایفا کنم البته اگر امکانش وجود داشته باشد.

به عنوان بیننده چقدر با پخش هر شب سریال موافق هستید؟

در حال حاضر بیننده به پخش هر شب سریال عادت کرده است. مثل این که ما عادت به خوردن غذا در ساعاتی خاصی از شبانه روز داریم. این در مورد سریال هم صدق می‌کند. ما عادت می‌کنیم در یک زمان مشخص سریال را ببینم و دلتنگ آن ‌شویم. به نظرم اگر سریال به صورت هفتگی پخش می‌شد، شاید بیننده به این صورت با آن ارتباط برقرار نمی‌کرد. مردم این‌قدر مشغله و گرفتاری دارند که شاید نتوانند هفته‌ای یک بار یک سریال را دنبال کنند، بیننده با وجود مشغله‌های روزمره ممکن است ساعت پخش سریال هفتگی را فراموش کند اما وقتی هر روز باشد روح و ذهن‌اش با سریال درگیر می‌شود و خواستار آن خواهد بود. البته ابتدا فکر می‌کردم پخش سریال یک سال به طول خواهد انجامید که خیلی خوب است اما شرایط بیننده امروز به گونه‌ای شده است که رسانه مخاطب را به پخش هر شبی عادت داده است الان به جایی رسیده که بیننده این شرایط را می‌طلبد و پخش هر شب سریال تاثیرگذار خواهد بود. البته کار آقای حسن‌پور ساختاری سینمایی داشت و با سریال‌های دیگر تلویزیون متفاوت و همین امر کمی نگران‌کننده بود، زیرا احساس می‌شد ممکن است مخاطب با این مفاهیم و فضای سنگین و ریتم خاص سریال ارتباط برقرار نکند که خوشبختانه بیننده با کار ارتباط برقرار کرد. این نشان می‌دهد که اگر خوراک خوب برای مخاطب تهیه و ارایه شود، از آن استقبال خواهد کرد و ذائقه مخاطب را می‌توان تغییر داد.

فارس

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

جمعه 4/9/1390 - 18:33 - 0 تشکر 392587

فریدون حسن‌پور:


می‌خواستیم «از یاد رفته» درس عبرتی برای مخاطب باشد

كارگردان و نویسنده سریال «از یاد رفته» كه پخش آن به تازگی از شبكه‌ی اول سیما به پایان رسیده است، گفت: در این سریال به اوج و فرودهای زندگی و تلخی‌ها و شیرینی‌های آن اشاره می‌كنیم تا به تماشاگر بگوییم اینها می‌تواند درس عبرتی برای تو باشد.

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، فریدون حسن‌پور ادامه داد: جامعه‌ی ما درباره‌ی كلمه‌ای به نام

«سواد» به گرفتاری‌هایی برخورده است. دانشگاه‌های ما در مقطعی زیاد شد و تعداد افراد تحصیل كرده، افزایش پیدا كرد اما تعریف از سواد، غلط شد؛ این تعریف، بیشتر به سمت مدرك‌گرایی رفت، در حالی كه شعور اجتماعی مردم باید بالا برود.

وی تاكید كرد: ما افراد با سواد زیاد داریم اما تیراژ كتاب‌ها پایین است و بیش از چند هزار نسخه نیست. من فكر كردم مردم از طریق تلویزیون،‌ یكی از این كتاب‌ها را بخوانند و اگر ببینند این سریال بر اساس یك رمان نوشته شده، ممكن است علاقه‌مند شوند كه آن كتاب را بخوانند.

حسن‌پور همچنین خاطرنشان كرد: تلویزیون، چنین قدرتی را دارد اما چرا از آن استفاده‌ نمی‌شود؟‌ وقتی گفته می‌شود پایه‌ی این سریال، رمان است، مخاطب با این شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌كند. ما با شخصیت‌ها زندگی می‌كنیم و عمرمان طولانی‌تر از این 50 ـ 60 سالی است كه زندگی می‌كنیم. من علاقه‌مندم كه این مساله ادامه پیدا كند و ادبیات را به سینما و تلویزیون بیاوریم و روی آن بیشتر كار كنیم.

به گزارش ایسنا، عزیز‌الله حاجی مشهدی ـ منتقد سینما و تلویزیون ـ نیز كه در برنامه «نقد اول» شبكه یك حاضر شده بود، «از یاد رفته» را تحلیلی آسیب شناختی از آسیب‌های مدرنیته دانست كه بارزترین آن تغییر و كنش‌های شخصیت اصلی سریال یعنی مرتضی است و افزود: ریشه فراموشی در سنت است و این استطاعت در پیشینه‌ی فرهنگی ما وجود دارد كه بین فرهنگ و مدرنیته یك توازن برقرار كند.

در ادامه‌ی این بحث، فریدون حسن‌پور گفت: توجه به سنت و مدرنیته برایم خیلی‌ مهم بود؛ چون به اعتقاد من، جامعه ما تا سینه در سنت فرو رفته و سرش وارد مدرنیته شده است؛ این مساله‌ای است كه باید حل شود. متفكران جامعه ما باید این مطلب را تحلیل كنند تا بین سنت و مدرنیته آشتی برقرار شود. نمی‌توان سنت را ببینیم و مدرنیته را نبینم. از سوی دیگر نمی‌توان فقط مدرن بود و سنت‌ها را نادیده گرفت. متفكران ما باید بین سنت و مدرنیته آشتی برقرار كنند.

در بخش دیگری از نشست نقد و بررسی سریال «از یاد رفته» حاجی مشهدی درباره‌ی انتخاب بازیگران، عنوان كرد: انتخاب‌ها از لحاظ آن چه به فیزیك چهره مربوط می‌شود، دقیق بوده است و همه در ادامه‌ی یكدیگر شكل گرفته‌اند. چهره‌هایی كه برای جوانی و میانسالی مرتضی انتخاب شده، ادامه‌ی هم بوده‌اند.

وی ادامه داد: اما به لحاظ گریم فروتن از نظر سن و سالی كه از او گذشته و موهای تماما سفید او، كاربرد گریم در بعضی بخشها توی ذوق می‌زند و گاهی پلاستیكی و شمع آجین شده به نظر می‌رسد. در حالی كه موهای سفید شده رضا ناجی باورپذیر شده است. حیف است چنین جزییاتی در مجموعه‌ای كه همه چیز یكدست است، در نظر گرفته نشود.

این منتقد همچنین خاطرنشان كرد: در چهره‌ی گلرخ متناسب با آسیب‌هایی كه دیده، كمتر چین و چروك وجود دارد و خیلی شاداب و سرحال است. گریم او می‌توانست كمی به واقعیت نزدیك باشد. هر چند كه شاید مقصود نشان دادن امید گلرخ است اما چون زن‌ها شكننده‌تر هستند می‌توانست به واقعیت نزدیك‌تر باشد. با این وجود، بقیه‌ی چهره‌ها، كاركرد درست خود را دارند.

حاجی مشهدی همچنین در پاسخ به سوالی درباره‌ی بازی عمار آقایی در نقش علی ـ فرزند مرتضی ـ گفت: به دلیل این كه به لحاظ ژنی، شباهت‌هایی بین مرتضی و علی وجود دارد، این انتخاب، تمهید آگاهانه‌ای است و در مجموع، كار قابل قبولی از این باب ارائه شده است.

شهرام خرازی‌ها، منتقد سیما و تلویزیون نیز كه در این برنامه حضور داشت، در ادامه‌ی این بحث خاطرنشان كرد: كلاه گیس و سبیل علی در گریم او مصنوعی است و گلرخ كه در جوانی لهجه داشت، در میانسالی لهجه ندارد؛ در حالی كه لهجه، خصوصیتی ماندگار است كه از بین نمی‌رود.

در بخش دیگری از این نشست،‌ عزیزالله حاجی مشهدی با بیان این كه «از یاد رفته» صحنه‌های تاثیرگذار زیادی دارد و متشكل از درام‌های اجتماعی است كه به ملودرام نزدیك می‌شود، درباره‌ی طراحی صحنه این سریال، عنوان كرد: «از یاد رفته» محدود به صحنه‌های داخلی نیست، اما به دلیل محدودیت‌هایی نتوانسته‌اند، به خوبی از فضا استفاده كنند؛ مثلا در كنار كلبه‌ای كه شمالی‌ها آن را به اصطلاح، كلبه «شب پایی» می‌نامند، چندین و چند نمای شبیه به هم می‌بینیم كه تیلر در حال شخم زدن است؛ در حالی كه صحنه‌های موجود در شالی‌زار خیلی پرتنوع است.

وی ادامه داد: به نظر می‌رسد این میزانس می‌توانست با تغییر زاویه دوربین فضاهای دیگری را هم نشان دهد. به قدری تنوع كار در فضای شالی‌زار وجود داشت كه می‌شد از آنها هم استفاده كرد. هر چند كه محدودیت‌هایی هم وجود دارد؛ یعنی فیلمبردار باید چكمه بپوشد و ساعت‌ها كار كند. ثبت این تصاویر، سخت بود ولی می‌توانست به ارزش تصویری و فضاسازی كار اضافه كند.

در بخش پایانی این نشست، شهرام خرازی‌ها، با اشاره به سكانس پایانی «از یاد رفته» كه شال قرمز گلرخ روی عصاهای مرتضی در كنار دریا قرار گرفته، گفت: این نما به نوعی نشان می‌دهد كه هر دو فرد، تنها هستند و گلرخ را جزئی از طبیعت اطراف نشان می‌ دهد. انتخاب رنگ قرمز نیز تعمدی بوده است و این مساله را برجسته می‌كند.

حاجی مشهدی نیز در ادامه این صحبت، خاطرشان كرد:‌ این نما، سینمایی‌ترین و تصویری‌ترین نمایی است كه با یك دنیا حرف، اتحاد عاشق و معشوق را نشان می‌دهد و فیزیك، شی و جنیست در آن مطرح نیست.

اتحاد و یكی شدن گلرخ و مرتضی را در این نما می‌بینم از سویی هم یك ابهام ساختاری در این نما وجود دارد و این احتمال برای مخاطب به وجود می‌آید كه این دو به دریا پیوسته‌اند و با آن، یكی شده‌اند.

به گزارش ایسنا، فریدون حسن‌پور در پایان این نشست گفت: ‌امیدوارم كه مردم از این سریال لذت برده باشند. اگر هم ضعف و قصوری هم داشته‌ایم، از مردم عذرخواهی می‌كنم.

ایسنا

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.