شماره 4
خوب به جاهای فوق العاده زیبا رسیدیم و یه هدیه و یادگاری ای از من برای شما
خوب
در مورد عنوان کردن داشتیم حرف میزدیم که بیشترتوضیح میدیم ولی بدونید اینایی که میگم خیلی کلی و جامع هستن و به هرکدوم از بخشاش علاقه داشتین بگین بگم چیکار کنید یا نه اگه شد خودم تخصصی تر اگر بلد بودم براتون میگم
به طور کلی برای عنوان کردن حرفتون یا درخواستتون دو راه دارین که طرف قبول کنه:
یا اونقدر جذاب و خوب درخواست رو بیان کنید که جلوتر میگیم چطوری و یا اینکه از مقاومت شخص مقابل بکاهید
حالا این کاستن مقاومت چیه...ببینید کلا آدما به دلایل مختلف ممکنه در پاسخ به درخواستتون نه بگن مخصوصا وقتی که قبلا دست به همچین کاری زده باشن و شکست خورده باشن اینطوری به شدت گریزان هستن در این مورد شما دوتاکار رو باید انجام بدین که خیلی موثره:
اولیش که همه میدونید اینه که به شخص اطلاعات بیشتر بدین تا مطمئن بشه کاری که قراره انجام بده درسته...یعنی تمام راه هایی که ممکنه تردید کنه رو ببندین و براش توضیح بدین...بی شک در این مورد طرف قبول میکنه
دومیش که تا الان هیچ جایی تو هیچ کتابی هیچ سایتی گفته نشد هم که رازیه که خیلی جاها استفاده میشه:
اونم اینه که مقاومت در آدما مثل لیوان آب پر وخالی میشه...این یعنی چی؟
دقت کنید! ببینید مقاومت آدما تو ذاتشونه...یعنی یه سری بد بین هستن و انتقادی مثل همون دسته ی اولی که تو اولین جملات شماره 1گفتیم...کلا مقاومت در همه هست ولی کم و زیاد داره و ما بدترین حالت رو میگیم که مقاومت در اون شخص هم حتی خالی میشه...حالاچطوری و این یعنی چی؟ یعنی اینکه اگر به یه سری آدم بد بین و انتقادی بگیم این تاپیک منو بخونن و نظرشون رو بگن اول میگن تاپیک خوبی بود ولی....و شروع میکنن به انتقاد...حالا اگر بهشون بگیم نظرتون رو با دید انتقادی در مورد فیلم ستایش بگین وبعد از اینکه انتقاد کردن بلافاصله بگیم حالا به این تاپیک رای بدین بی شک نظرات بهتر و مثبت تری دارن و در این مورد تحقیق هایی هم انجام شده
چون مقاومتشون خالی شده...یعنی مقاومت خالی میشه و بعد از مدتی دوباره پر میشه...درست نیست اینو بگم ولی تو بعضی جاها دارن ازین موضوع استفاده میکنن تا آماری که خودشون میخوان رو کسب کنن...مثلا چندتا ازین نظرسنجی های سایت هایی که هست دیگه :)) خیلی زیرکانه هم استفاده میشه...ولی ازونجا که چندجا این اتفاق بیشتر نیفتاد ممکنه شانسی بوده باشه...شایدم بی هدف بوده ..خلاصه ما کسی رو متهم نکردیما:))
اصلا این موضوع جامعیت داره بسیار زیاد تا حتی به عشق و ازدواجای نا موفق هم میرسه تا این حد:)).جاش نیست بگم ولی تعمیمای بسیار زیادی داره
حالا یه راه دیگه که یکم غیر اخلاقی به نظرمیرسه واسه اینکه طرف رو مجبور کنیم درخواستمون رو بپذیره:
اونم ترسیم آینده اون شخص به اون شکل که ما میخواییم...یعنی ترسیم پشیمونی اونا
تا حالا پیش اومده یه قرعه کشی یا یه مرکز خریدی برین و یه بلیط یا کارت قرعه کشی بخرین؟ یا اصلا یه مثال بهتر قبلنا یادتونه ارمغان بهزیستی و ازین بلیطای بخت آزمایی میفروختن و آخرش یه چیزی جایزهمیدادن؟فرض کنید شما یه بلیط هزار تومن خریدین شاد و شنگول میرین خونه داداشتون میگه من اینو ازتون هزار تومن میخرم...میفروشین بهش؟ عمراااااااااااااااااااااا
به دو دلیل...اول اینکه قبلا هم گفتیم آدم اونچیزی که داره و صاحبشه رو بیش از حد واقعیش قیمت میزاره و دلیل دوم که خیلی مهمترههم اینه که میترسین این بیلیط تو قرعه کشی برنده بشه و دست یکی دیگه باشه و اون برنده شه و شما افسوس بخورین که ای کاش نمیفروختمش...یعنی شما میگین هزار تومن به درک...نگهش میدارم ...این همون ترس از پشیمونیه
شما هم به طرز نامردانه ای میتونید این پشیمونی رو براشون ترسیم کنید ولی اینجا خیلی مهمه که نباید تهدید کنید...مرز بین تهدید و اینکارتون خیلی باریکه...اگر تهدید کنید مرغ از قفس میپره و شما میشین دشمن...نه یه دوست خوب که آینده نگره و دارهدوستش رو از خطر نجات میده
برای اینکار با مهارت های فردیتون این مراحل روانجام بدین:
1-آزادی انتخاب...یعنی به طرف بگین آقا آزادی هرکدوم رو میخوای انتخاب کنی...کاملا راحت و آزادانه
2- برای طرف آینده و عواقب عمل نکردن به کارتون رو ترسیم کنید
3- دوباره موضعتون رو عوض کنید و برین سمت اونشخص و بگین شما آزادی هرکدوم رو میخوای انتخاب کنید...مثل شماره اول ولی دیگه اصرار بر آزادی نداشته باشین...فقط بگین آزادین...هرطور راحتین
4-ادامش رو با مهارتای خودتون کنترل کنید دیگه
یه نکته دیگه هم براتون بگم یادم اومد ولی خوب دیر هم نشده اینه که مثلا وقتی میخوایین یه پیشنهادی بدین توش عددای دقیق بیارین.درخواستتون دقیق باشه..مثلا اگر از کسی پولی میخوایین دقیق بگین...یه تحقیقی هم در این مورد انجام شده جالبه بدونید نمیدونم سازمان جامعه ی گدایان این تحقیق رو انجام دادن یا شهرداری :)) اینکه به یه سری گفتن برین شیشه ماشینارو سرچهارراه پاک کنید و بگین 200 تومن بدین فقط...و به یه سری هم گفتن نگین چقدر باشه و هرچی کرم طرف بود...جالبناکه بدونید 75 درصد مواقع اونایی که "200 تومن فقط "رو میگفتن پول رو میگرفتن و اونایی که نمیگفتن خیلی کمتر بود عددش یادم نیست
مورد بعدی که فقط محض اطلاع براتون میگم اونم استفاده از فرصت خلسه ی هیپنوتیسمیه...یعنی وقتی کسی تو یه خلسه هست بهش تلقین بشه... شما که وقت اینو ندارین یکی رو هیپنوتیسم کنید بعد تلقین بدین بعد بیدارشکنید بگین حالا بیا اینکارو بکن...خنده داره ولی بعضی وقتا طرف تو سطح هوشیاری کمهیا تو حالت های مساعد نیست که اینکار واقعا نامردیه ولی اینم یه راهه دیگه...اینکه وقتی یکی تو حالت ناراحتی یه گوشه نشسته به واسطه ی مشکلاتش یا وقتایی که زیادی خوشحاله و وقتایی که تو حال خوشه و مثلا سرش رو رو میز گذاشته و این مواقع میتونید با یه تلقین و یه جمله خوب در مورد درخواستتون کارتون رو شروع کنید ولی بدونید چند ثانیه بعدش مغزش دوباره هوشیار میشه و باید ازترفندای دیگه هم که یاد گرفتیم استفاده کنیم
خدایا شکرت...بالاخره رسیدیم به داغ ترین حرفامون.......
فکر کنم بجز این قسمتی که مینویسم احتمالا یه قسمت دیگه بمونه و نمیخوام شلوغ کنم و مباحث جالبش رو براتون میگم تا ایشالله استفاده ببریم...
هوووووووفففففف...کی خستت؟ دشمن:))
خوب
ازین به بعد فقط و فقط به نحوه بیان درخواستمونمیپردازیم...دیگه قول میدم مطالب حاشیه ایش رو نگم...آحه مطالب حاشیه ای هم جذابنیه وقتایی میگفتم ازین به بعد مطالب اصلی به اندازه کافی جالبن
یادتونه در مورد اون مثال بیماری؟مثالشو دوبارهمیگم:
♦اگر طرح اول انجام بشه 200 نفر بی شک نجات پیدامیکنند و سلامت میمونن
♦اگر طرح دوم انجام بشه به احتمال یک سوم همه ی600 زنده میمونن و به احتمال دو سوم هیچ انسانی زنده نمیمونه و همه 600 نفر از بینمیرن
تو بین این دو طرح بالا کدوم رو انتخاب میکنید؟
حالا دو طرح دیگه هم اضافه میکنیم حق انتخابتونبیشتر بشه .بین این دو طرح زیر کدوم رو انتخاب میکنید؟:
♦در طرح سوم اگر انجام بشه 400 نفر بلافاصلهمیمیرن و شانس زنده موندنا کمتره
♦در طرح چهارم به احتمال یک سوم کسی جان خودشواز دست نمیده و سلامته کامل دارن و به احتمال دو سوم همشون میمیرن
خوب انتخابتون بین دو طرح سوم و چهارم چی بود؟یه دور دیگه ببینید ضرر نداره ها
کلا نتیجش این بود که مردم اون چیز حتمی رومیپذیرن ولی میخوام یه چیز دیگه هم بگم که به طرز بیانتون هم مربوطه...این طرز بیانتون بود که باعث شد در دو مورد یکسان نظرات دقیقا برعکسی رو داشته باشن...
نتیجه کلی اینکه اصلا به این چیزا توجه نمیکنن فقط به طرز بیانتون توجه میکنن
نیجه ی بعدی اینکه مردم اون چیزی رو ترجیح میدنکه شما میگی و یا اینکه تو ذهنشون نهادینه شده مثلا یکی اومده ده سال پیش یه سهام خریده به ارزش ده میلیون تومن...الان بعد از ده سال شده هفت میلیون تومن ولی اونرو نمیفروشه چون به سهام اعتقاد داره...باور کنید اکثرا همچین اشتباه بسیار بدی رومیکنن...
در مورد تعمیم این موضوع هم یه مثال من درآوردی دیگه...فرض کنید یه ماشین خوشگل رو خیلی وقته میخواستین بخرین و میرین یه جایی تو نمایندگی میبینید این ماشین رو یه دلال 500 هزار تومن زیر قیمت بهتون میده و خوداون شرکت ماشین هم دو میلیون تخفیف میده...ولی چون قیمتش زیاده نمیخرینش و ردمیشین و بعد ها پول خرید ماشین تا حدی جور میشه و شما دوباره میرین سراغ ماشین میبینید هنوزم اون دلال 500 هزار زیر قیمت بازار میده ولی اون تخفیف دو ملیونی برداشه شده...بازم اون ماشین رو میخرید؟
عمرا...
ولی اشتباهه محضه اگر نخرین...اکثر مردم مثل اون مثال بالایی که سهام بود بعد از یه شکست منتظر فرصت های خیلی بهتر میمونن ولیواقعا واسه خومون متاسفم که تو یه جا نقد رو میچسبیم و احتمالات رو بیخیال میشیمولی اینجا بازم احتمال میدیم که یه موقعیت خوب دیگه بیاد من بعدا عمل میکنم اگرگفتین چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هرکی بگه یعنی درسارو خوب خونده:))
یه ضرب المثل هم بگم یادتون بیاد چون دوبارهمیخواستم یه موضوع دیگه رو شروع کنم بهتون رحم میکنم و همین یه ضرب المثل رو میگم:)) از دل برود هر آنکه از دیده برفت
خوب موضوع بعدی طرز بیان ما در مورد حرفای قبل از طرح درخواستمونه...پایین رو مشاهده کنید لطفا:
کلمه ی خون رو 5 بار پشت هم بگین و ادامه روبخونید:
خون خون خون..خون ...خون
برای اینکه حرکت کنیم چراغ راهنمایی باید چه رنگی باشه؟
چی؟ قرمز؟....عه...سوال به این آسونی...واااااای سوتی به این بزرگی دادین؟:))معلومه سبز باید باشه
جالب بود نه؟
خوب حالا بگیم این چیه...ببینید حرفا و افکارقبلی ما رو اعمال بعدی ما به شدت تاثیر میزاره...مورد بالایی که مثال زدم هم نمونه ی همینه...البته نمونه ی بسیار کوچیکیه ولی میشه باهاش این موضوع رو اثبات کرد
ازین موضوع به انواع و اقسام روش ها استفاده میکنن که میشه ازش به صورت گفتاری استفاده کرد و مثلا در حین حرف زدن در مواردی به تفافق های مشترک برسن و از طرف در موارد گوناگون بله بگیرن و بعد موضوع اصلی رومطرح کنن...یا در موارد جالبتر این موضوع رو من گسترده تر هم دیدم اینکه مثلا همین اشانتیون هاست یا مثلا خدمات درمانی رایگان بعضی دکترها(اصلا قصد جسارت ندارما...من که به شخصه میدونم واقعا دکترایی که مثلا روزهای خاصی از سال یا ماهرو رایگان ویزیت میکنن قصدشون خیره و انصافا دستشونم درد نکنه یه وقت قصد جسارتندارم) در کل گفتم...یا مثلا کوپن های خاص...یه چیز بگم شاخ در بیارین اینکه یه سری تفریگاه ها تو کشورهای غربی میان یه بلیط یه هفته ای رایگان برای گذروندن وقتتون برای آخر هفته یا مثلا یه هفته ای میدنبرای دیزنی لند یا هرجا دیگه فقط و فقط برای اینکه 90 دقیقه وقتتون رو به اونا بدین و تو جلسات حاضر بشین....................
یه نیجه کلی اینکه سعی کنید در موارد گوناگون ازطرف بلی بگیرید و یعد موضوع خودتون رو مطرح کنید و یادتون باشه هرچی درخواست های اولیه بزرگتر باشه و اوکی بگیرین شانس اینکه درخواست اصلیتون پذیرفته شه بسیار بالاست
ادامه دارد..................................
هر امری حرفی نظری بود بگین در خدمتیم