تبیان، دستیار زندگی

سلام

در این بحث می خواهیم گنجینه ای از ضرب المثل های فارسی داشته باشیم.روال کار هم اینه که بترتیب حروف الفبا ءشروع می کنیم وهر کس هر ضرب المثلی رو که با اون حرف بلده می نویسه ..برای اینکه همه بتونند شرکت فعال داشته باشندهر بار هم بیش از سه ضرب المثل تمی تونیم بنویسیم ..دقت کنید تکراری هم ننویسید..خب شروع می کنیم:ابتدا..حرف  الف"ا وآ"

من دوتا می نویسم:

آب از دستش نمی چکه

آب از سر چشمه گل آلوده

از این شاخه به آن شاخه پریدن (بی هدف و بدون تمرکز بودن)

سلام

فکر کنم دیگه وقتشه بریم به حرف "ب"بپردازیم اولین ضرب المثل رو من می نویسم :

با دآورده رو باد می بره(مذمت بدست آوردن چیزی بدون زحمت)

با یه گل بهار نمی شه (یعنی اصلاح باید عمومی و جمعی باشه)
به دعای گربه سیاه بارون نمی باره (یعنی دعا و نفرینش اثر نداره)

بادنجان بم آفت نداره (هیچ چیز به فلانی آسیب نمی زند)
بار کج به منزل نمی رسه (کار نادرست به نتیجه نمی رسه)

با آل علی در افتاد ور افتاد

با پا راه بری کفش پاره میشه با سر کلاه!(کنایه از اینکه این کار خرج داره)

با خوردن سیر نمیشی با لیسیدن نمیشی !(به کودکان شکمو که ته ظرف را میلیسند گفته میشود .)

بمیر و بدم . ( هر طور که می تونای کار را انجام بده )
به ماه میگه تو در نیا من در میام ( فرد بسیار زیبا )

باد آورده را باد میبرد !

با دست پس میزنه با پا پیش میکشه !(در مورد کسی گفته میشود که ظاهرا از گرفتن یا طلب چیزی امتناع میکند ولی در باطن خلاف آن هست)

بارون آمد ترک ها بهم رفت !(در باره افرادی گفته مشود که گذشته خود را فراموش میکنند.)

با دُم گردو شکستن (کنایه از خوشحالی زیاد)

سلام
عزیزان مواظب باشید تکراری ثبت نکنید
بازی اشکنک داره..سر شکستنک داره
با کدخدا بساز..ده رو بچاپ

با این ریش می‌خواهی بری تجریش؟»
«بادمجان دور قاب چین»
«با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچكدام با هیچكدام هر دو»