فرزندم!
کسی از خدا خبری نیاورده، آن جور که پیامبر خبر آورد؛
پس بگذار او پیشوای تو باشد.
او تو را تا نجات، راه ببرد.
من در نصیحت کردن تو، هیچ کوتاهی نکردم.
اگر تو بخواهی خودت را بشناسی و سعی هم بکنی، باز به آن حدی که من تو را می شناسم و درک می کنم، نمی رسی.
فرزندم!
اگر خدایت شریکی داشت، رسولان آن شریک، سراغت می آمدند؛
آثار پادشاهی او را می دیدی؛
از کارها و اوصافش باخبر می شدی؛
ولی او خدای یگانه ای است؛
همان جور که خودش، خودش را وصف می کند.
کسی با حکومتش در تضاد نیست؛
بوده و نابود نمی شود؛
پیش از همه چیز است
و آغاز و ابتدایی ندارد؛
بعد از همه چیز است
و آخر و انتهایی ندارد
بزرگ تر از آن که دلی یا دیده ای، تمام ربوبیت او را دریابد.
حالا که این حقیقت را دریافتی،
رفتارت، رفتار کسی باشد که شأنی حقیر دارد؛
قدرتی ناچیز،
ضعفی زیاد،
و حجم بزرگی نیاز؛
نیاز به توفیق فرمان بری، هراس از انتقام و ترس از خشم او؛
چون که بی تردید، او جز به زیبایی ها، فرمان نداده
و جز از زشتی ها دورتان نکرده.