• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 3379)
سه شنبه 25/5/1390 - 1:26 -0 تشکر 353445
$شان خواستگار و خواستار گشته$

بنام خدا
سلام
 
 
در مراسم خواستگاری...
از وقتی که تماسی از طرف خانواده پسر صورت گرفته میشه...
تا وقتی که وارد خانه دختر میشه
 
دختر و پسر و خانواده هاشون
باید چطور رفتارهایی داشته باشند تا شان هر دو جوان رعایت بشه؟
 
 
شما چه انتظاراتی داری؟

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
چهارشنبه 26/5/1390 - 13:27 - 0 تشکر 354233

yasekaboud63 گفته است :
[quote=yasekaboud63;498511;354140]سلام
راستش اونایی که می گن پسرمون و نمیاریم که اصلا خوب نیست و ما اصلا همون اول که اینجوری می گن در کل می گیم نه چون من از اینجور آدما اصلا خوشم نمیاد.

آره واسه دختر دایی من خواستگار اومده بود.... یه بار مادر بدون پسر اومد یه بارم مادر و خواهرای پسر بازم بدون پسر

خلاصه به خانواده داییمو مخصوصا دختر داییم خیلی برخورد که مگه من موش آزمایشگاهی هستم؟....بعدشم جواب رد

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

چهارشنبه 26/5/1390 - 14:8 - 0 تشکر 354259

vahidmiladi گفته است :

نه آخه در و همسایه که ندیدن...باید با گل بیان....موقع تعارفم اونقدر بلند میگن خیلی خوشم اومدین....بفرمایین و اینا تا از در و همسایه یکی توجه اش جلب بشه و بعدا واسه همه تعریف کنه

yasekaboud63 گفته است :

سلام

بله متاسفانه دخترایی هستن که الکی خواستگار راه میدن نمیدونم اونا چه فکری می کنن و چه حوصله ای داره که کسی بیاد خونشون و بهش نگاه کنن و برن .

ولی خوب به قول طیبه عزیز اینجوریم نیست که بخوان افتخار کنن و بشمارن اونهایی هم که زنگ میزنن و راهشون نمیدیم خوب اونام خواستگار بودن دیگه فقط توی خونه نیومدن  

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;354224][quote=yasekaboud63;498511;354132]

[quote=vahidmiladi;415987;353897]به نظر من متاسفانه عده قلیلی از دختر ها اصلا بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشن به خواستگارهاشون میگن که

بیان تا با این روش به همه نشون بدن که چقدر خواستگاراشون زیاد هست

به نظر من خواستگار بیچاره این وسط فقط وسیله ای هست برای تفاخر!

سلام

دیگه اینجورش و ندیده بودیم اتفاقا ما کسی که میاد زن داداشمم که طبقه بالامونه دوست نداریم بفهمه  و ازش قایم می کنیم چه برسه همسایه ها 

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

چهارشنبه 26/5/1390 - 15:20 - 0 تشکر 354310

yasekaboud63 گفته است :

سلام

دیگه اینجورش و ندیده بودیم اتفاقا ما کسی که میاد زن داداشمم که طبقه بالامونه دوست نداریم بفهمه  و ازش قایم می کنیم چه برسه همسایه ها 

vahidmiladi گفته است :

نه آخه در و همسایه که ندیدن...باید با گل بیان....موقع تعارفم اونقدر بلند میگن خیلی خوشم اومدین....بفرمایین و اینا تا از در و همسایه یکی توجه اش جلب بشه و بعدا واسه همه تعریف کنه

yasekaboud63 گفته است :

سلام

بله متاسفانه دخترایی هستن که الکی خواستگار راه میدن نمیدونم اونا چه فکری می کنن و چه حوصله ای داره که کسی بیاد خونشون و بهش نگاه کنن و برن .

ولی خوب به قول طیبه عزیز اینجوریم نیست که بخوان افتخار کنن و بشمارن اونهایی هم که زنگ میزنن و راهشون نمیدیم خوب اونام خواستگار بودن دیگه فقط توی خونه نیومدن  

vahidmiladi گفته است :
[quote=yasekaboud63;498511;354259][quote=vahidmiladi;415987;354224][quote=yasekaboud63;498511;354132]

[quote=vahidmiladi;415987;353897]به نظر من متاسفانه عده قلیلی از دختر ها اصلا بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشن به خواستگارهاشون میگن که

بیان تا با این روش به همه نشون بدن که چقدر خواستگاراشون زیاد هست

به نظر من خواستگار بیچاره این وسط فقط وسیله ای هست برای تفاخر!

واقعا یعنی میشه چیزی رو از خانمها پنهان کرد؟:D

فکر کنم زن داداشتون خودش بعدا بفهمه بعد.....

ولی نه بعدی درکارنیست....شما خواهر شوهری قدرت دست شماست:D....نمیتونن گلایه کنن:D

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

چهارشنبه 26/5/1390 - 23:46 - 0 تشکر 354550

بنام خدا
سلام
بازهم تشکر میکنم از حسن توجه دوستان
12- مرسی جناب سید
سخت میگرید...
اگر هر طوری جواب منفی به شما بدن و بقول شما ضایع بشین...خب ضایع شدین دیگه
چی بهتر ازینکه در نظارت پدر مادرتون باشه و از تصمیم ها و برخوردهای صورت گرفته مطمئن باشید
13- جناب سید منم از کار دوستتون خوشم نمیاد
چون به شخصه به بررسی های پدر مادرم جدا ازینکه روانشناس هستن , خیلی معتقدم
و چون میدونم منطقی و عقلانی نسبت به دوست داشتن من برخورد میکنن
نظرشون برام خیلی مهم تره یه دوسته
بعدشم هر دختری خودش خونه داره, بیاد خونه
کی حوصله اینو داره که شوهرش هر وقت بحثشون بگه: خودت اومدی جلو...
14-مرسی آذر از شرکتت و نظرات ارزندت
یه نکته جالب گفتی... سر طول دادن در تلفن زدن!
خب وقتی چن هفته بعد خانواده پسر زنگ میزنه بعد از هر جلسه, خانواده دختر محق هست که فکر کنه در مرحله قبل پسندی صورت نگرفته و نباید به خاطر شان دخترش ادامه بده و زنگ بزنه بگه چی شد
فرض که زنگ بزنه, خانواده پسر بگه منفیه... یا اصن بگه مثبته
تا این دختر عمر داره خانواده شوهرش این مطلبو بهش میگن که شما اون بار زنگ زدین!
پس خانواده پسر نباید توقع داشته باشه که خانواده دختر بره تحقیق یا بهشون زنگ بزنه
چون اونا تکلیفشونو نمیدونن
*یه نکته خوب دیگه و مبتلا به امروزه رو اشاره کردین
بابا صدرحمت به لباس!
من تعجبم میشه بعضیا چطور در عرض یه هفته صیغه میکنن!!
و جالب اینجاس که این قضیه جا افتاده که اگر خانواده دختر بخان زیاد طولش بدن...
میگن مگه ما مسخره اوناییم... حتمی نمیخان و تمومش میکنن
ولی خداییش ارزش نداره به خاطر اینکه شاید خانواده پسر برن با زندگی دختر بازی بشه
15-خب میدونی یاسی...
من با بعضی ازین دست دخترا حرف زدم
اولا که زود عاشق میشن پس هر کی بیاد میبینن اگر خوششون اومد جوابی میدن تا ازدست ندن
دوما بعضیاشون از بازی با پسرا خوششون میاد
که بعدا مسخرشون کنن پیش دوستاشون!!
16- بله یاسی ما هم راه نمیدیم
به چن دلیل:
* کسی که میخواد ظاهر دختر رو ببینه ظاهر بیشتر براش اهمیت داره و همین ظاهری کوچکترین مشکلی پیدا کنه میندازنش کنار
*کسی که مادرش میاد و چنین نگاه میکنه, خیلی راحت میره خونه و هر جوری دلش میخاد از دختره میگه
ینی نظر پسر براش مهم نیس
و اینکه به شعور پسر خودش هم توهین میکنه که تو هنوز به جایی نرسیدی که تصمیم بگیری
بقیشو بازم میگیم...
17-جناب میلادی...
ینی از چشم زخم مردم نمیترسن؟
پناه بخدااااا
چه کاریه
18-دختر داییتون خوب کاری کرد
این مادر پسر ازون دسته مادرهایی بود که بالا بهتون گفتم
حرف خودش تو خونشون حرف اوله کسی رو قبول نداره
برا همین میخاد خودش عروس بگیره که به خودش بیاد نه پسرش!!
19-اوهوم یاسی...
چه لزومتی داره وقتی هنوز چیزی نشده کسی بفهمه
تازه اینطوری نظرات دیگران هم تحمیل میشه و اینطوری ممکنه اصن قضیه سر نگیره
چون دخالت میکنن
20-بله یاسی و میلادی هم پشت عروسشون غیبت میکنن

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 27/5/1390 - 0:56 - 0 تشکر 354573

vahidmiladi گفته است :

واقعا یعنی میشه چیزی رو از خانمها پنهان کرد؟:D

فکر کنم زن داداشتون خودش بعدا بفهمه بعد.....

ولی نه بعدی درکارنیست....شما خواهر شوهری قدرت دست شماست:D....نمیتونن گلایه کنن:D

yasekaboud63 گفته است :

سلام

دیگه اینجورش و ندیده بودیم اتفاقا ما کسی که میاد زن داداشمم که طبقه بالامونه دوست نداریم بفهمه  و ازش قایم می کنیم چه برسه همسایه ها 

vahidmiladi گفته است :

نه آخه در و همسایه که ندیدن...باید با گل بیان....موقع تعارفم اونقدر بلند میگن خیلی خوشم اومدین....بفرمایین و اینا تا از در و همسایه یکی توجه اش جلب بشه و بعدا واسه همه تعریف کنه

yasekaboud63 گفته است :

سلام

بله متاسفانه دخترایی هستن که الکی خواستگار راه میدن نمیدونم اونا چه فکری می کنن و چه حوصله ای داره که کسی بیاد خونشون و بهش نگاه کنن و برن .

ولی خوب به قول طیبه عزیز اینجوریم نیست که بخوان افتخار کنن و بشمارن اونهایی هم که زنگ میزنن و راهشون نمیدیم خوب اونام خواستگار بودن دیگه فقط توی خونه نیومدن  

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;354310][quote=yasekaboud63;498511;354259][quote=vahidmiladi;415987;354224][quote=yasekaboud63;498511;354132]

[quote=vahidmiladi;415987;353897]به نظر من متاسفانه عده قلیلی از دختر ها اصلا بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشن به خواستگارهاشون میگن که

بیان تا با این روش به همه نشون بدن که چقدر خواستگاراشون زیاد هست

به نظر من خواستگار بیچاره این وسط فقط وسیله ای هست برای تفاخر!

سلام

نه اصلا به داداشمم نمیگیم که بره بگه

وقتایی که میدونیم اونا نیستن میگیم بیان اصلا خوب نیست آدم بزاره کسی بفهمه این به من ثابت شده

من خودم 3 تا خواهرم فرستادم خونه بخت:D

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

پنج شنبه 27/5/1390 - 6:27 - 0 تشکر 354624

سلام
خانم معلم،توجه کنید که گفتم با نظارت واسطه ،ولی خب این نشد مجبوریم از همان راه سنتی وارد شویم(که منم میدونم بهترین راهه)


ولی خودم به شخصه دوست دارم یه جورایی از اول نظرش رو بدونم،بعد برم خواستگاری(حالا یا خودم بپرسم یا دیگری ازش بپرسه)

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

پنج شنبه 27/5/1390 - 7:57 - 0 تشکر 354641

دوستان هریک نظرات جالب وقابل احترامی رو مطرح کردن . . .
چیزی که نظرم رو جلب کرد این بود که یاس کبود عزیز فرمدده بودند:
«راستش اونایی که می گن پسرمون و نمیاریم که اصلا خوب نیست و ما اصلا همون اول که اینجوری می گن در کل می گیم نه چون من از اینجور آدما اصلا خوشم نمیاد.»
دوجور استنباط میشه،باتوجه به پست قبلیتون مبنی بر اینکه موردی بوده که مادر آقا پسری مطرح کردن که بچم خجالتی و نمیاد؛ اگه منظور نیومدن پسر در هیچ کدوم از مراحل خواستگاریه که خب قطعا کاره جالبی نیس
اما یه موقست بعد از آشنایی کوتاه تلفنی و شناس بودن معرف یا همون واسطه آشنایی؛ هردو مادر که درواقه نماینده خونوادشون هستن مطرح میکنن که مادر آقا پسربه همراه یک یا دوخانومه دیگه مثلا دختر یا خواهرشونن تویه مجلسه زنانه و بدون حضور آقایون گپ وگفتی باهم داشته باشن .خوده این قضیه چن تاحسن داره
اول این که دو خوانواده از طریق این گفتگوی دوستانه که بیشتر به گفتن از خودشون سپری میشه، میتونن به شناخت اولیه خوبی از از همدیگه برسن تا ببینن اصلا دو خانواده به جهته ملاکای دینی اجتماعی و خط و خطوط فکری سیاسی بهم میخورن یانه . . . .چون خب میدونیم که فقط رضایت زوجین به تنهایی ملاک نیست و بالاخره این دو خانواده میخوان یه عمر باهم لحظات خوب و خوشی رو سپری کنن اما یه حسن دومش هم اینه که خانواده پسر میتونن تمامی جوانب ظاعری عروس خانوم رو مد نظر بگسرن و از جوانب جسمانی و ظاهری هم مطلع بشن اینجوری فردا نمیگن فلان اشکال ظاهری رو داشت ما ندیده بودیم یا هزار جور بهونه دیگه
که اگه از هرکدوم از این دو حسن مشکلی رو حس کردن دیگه کار به آوردن پسر هم نمیکشه
حالا این عرض من هم یه نظره هااا وگرنه اگه دوستان نظر دیگری دارن خوشحال میشم بدونم

پنج شنبه 27/5/1390 - 9:10 - 0 تشکر 354651

vahidmiladi گفته است :

نه آخه در و همسایه که ندیدن...باید با گل بیان....موقع تعارفم اونقدر بلند میگن خیلی خوشم اومدین....بفرمایین و اینا تا از در و همسایه یکی توجه اش جلب بشه و بعدا واسه همه تعریف کنه

yasekaboud63 گفته است :

سلام

بله متاسفانه دخترایی هستن که الکی خواستگار راه میدن نمیدونم اونا چه فکری می کنن و چه حوصله ای داره که کسی بیاد خونشون و بهش نگاه کنن و برن .

ولی خوب به قول طیبه عزیز اینجوریم نیست که بخوان افتخار کنن و بشمارن اونهایی هم که زنگ میزنن و راهشون نمیدیم خوب اونام خواستگار بودن دیگه فقط توی خونه نیومدن  

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;354224][quote=yasekaboud63;498511;354132]

[quote=vahidmiladi;415987;353897]به نظر من متاسفانه عده قلیلی از دختر ها اصلا بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشن به خواستگارهاشون میگن که

بیان تا با این روش به همه نشون بدن که چقدر خواستگاراشون زیاد هست

به نظر من خواستگار بیچاره این وسط فقط وسیله ای هست برای تفاخر!

سلام 

آقای میلادی اتفاقا اینجوریم نیست اصولا جلسه آشنایی حتی شیرینی هم نمیارن چه برسه به گل....

اونجوری بیچاره داماده كه كلا ناامید میشه از زندگی:D

ولی برا آشنایی بالاخره باید یه جایی باشه دیگه یا یه مكانی كه بیشتر خانواده ودختر میپسندن خونه باشه یا كه مكان عمومی دیگه با حضور یه شخص ثالث...

بالاخره باید درباره اون شخصی كه میخواد وارد زندگیش بشه اطلاعی دستش بیاد یانه؟

مثلا فرض كنید خانواده عروس بگن مانمیخوایم بیاین خونمون چون دخترمونو میبینین واینا...اما این شناخت باید از یه جایی شروع شه ممكنه یه سری خواسته هارو تلفنی بشه گفت اما تلفن وصحبت تلفنی اون قدرت صحبت رویارو رو نداره چون وقتی در باره موضوعات رو در رو صحبت میكنین از حالات چهره وعكس العمل های شخص هم میتونین به درستی حرفاش پی ببرین ممكنه یه موضوعی پشت تلفن تایید بشه وشب خواستگاری هم درباره موضوع صحبت نشه وشخص چون قبلا تایید شده به موضوع بپردازه درصورتی كه ظرف مقابل اصلا درباره این موضوع با دختر بیچاره هم عقیده نیست وتازه میشه شروع مشكل...

اما به نطر من چند بار رفت وآمد خانواده داماد هم بی معنیه بعد جلسه آشنایی چون دو ظرف مهم ترین موضوعاتی كه به ذهنشون میرسه رو بیان كردن میتونن تلفنی در باره موضوع بحث كنن حتی میتونن روزی در باره یه موضوع بحث كنن

بازم این نطر من بود نمیدونم درسته یا نه

منم با یاس كبود موافقم اصلا نباید درو همسایه بدونن كه یه دختر چن تا خواستگار داره تو شهر ما كه مراسم آشنایی بیشتر شب برگذار میشه تا كمتر جلب توجه كنه

اما امان از مهمون سرزده...كه همه كارا رو خراب میكنه

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 27/5/1390 - 13:46 - 0 تشکر 354721

Sociologist0M گفته است :
[quote=Sociologist0M;119643;354641]دوستان هریک نظرات جالب وقابل احترامی رو مطرح کردن . . .
چیزی که نظرم رو جلب کرد این بود که یاس کبود عزیز فرمدده بودند:
«راستش اونایی که می گن پسرمون و نمیاریم که اصلا خوب نیست و ما اصلا همون اول که اینجوری می گن در کل می گیم نه چون من از اینجور آدما اصلا خوشم نمیاد.»
دوجور استنباط میشه،باتوجه به پست قبلیتون مبنی بر اینکه موردی بوده که مادر آقا پسری مطرح کردن که بچم خجالتی و نمیاد؛ اگه منظور نیومدن پسر در هیچ کدوم از مراحل خواستگاریه که خب قطعا کاره جالبی نیس
اما یه موقست بعد از آشنایی کوتاه تلفنی و شناس بودن معرف یا همون واسطه آشنایی؛ هردو مادر که درواقه نماینده خونوادشون هستن مطرح میکنن که مادر آقا پسربه همراه یک یا دوخانومه دیگه مثلا دختر یا خواهرشونن تویه مجلسه زنانه و بدون حضور آقایون گپ وگفتی باهم داشته باشن .خوده این قضیه چن تاحسن داره
اول این که دو خوانواده از طریق این گفتگوی دوستانه که بیشتر به گفتن از خودشون سپری میشه، میتونن به شناخت اولیه خوبی از از همدیگه برسن تا ببینن اصلا دو خانواده به جهته ملاکای دینی اجتماعی و خط و خطوط فکری سیاسی بهم میخورن یانه . . . .چون خب میدونیم که فقط رضایت زوجین به تنهایی ملاک نیست و بالاخره این دو خانواده میخوان یه عمر باهم لحظات خوب و خوشی رو سپری کنن اما یه حسن دومش هم اینه که خانواده پسر میتونن تمامی جوانب ظاعری عروس خانوم رو مد نظر بگسرن و از جوانب جسمانی و ظاهری هم مطلع بشن اینجوری فردا نمیگن فلان اشکال ظاهری رو داشت ما ندیده بودیم یا هزار جور بهونه دیگه
که اگه از هرکدوم از این دو حسن مشکلی رو حس کردن دیگه کار به آوردن پسر هم نمیکشه
حالا این عرض من هم یه نظره هااا وگرنه اگه دوستان نظر دیگری دارن خوشحال میشم بدونم

سلام

توی اون پستم که گفتم اقا پسره خجالتیه و نمیاد منظورم این بود که پسر قبل از اینکه بیاد خونه دختر برای خواستگاری با پدر عروس وعده بکنه و برن بیرون هم و ببینن منظورم این بود که یک مورد بود مادر پسر گفت پسرم روش نمیشه منم میخواستم بگم من به روش میارم:D

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

پنج شنبه 27/5/1390 - 13:53 - 0 تشکر 354722

سلام
وای مهرانه جون نگو از مهمون سرزده ما یک سری بله برون خواهرم بود البته نه خیلی رسمی بیشتر اومده بودن مهریه را مشخص کنن ما هم رسم داریم تا همه چی قطعی نشده به کسی نگیم خلاصه چون خانواده خودمون زیادن از خانواده ما فقط داداشام و دامادامون بودن و از خانواده اونا هم همینطور اومدن برای تعیین مهریه همون شب دایی من که حدود چند ماهی بود خونه ما نیومده بود هوس کرده بود بیاد دیدن خواهرش اومده بودن دم در دیده بودن یک سری مرد و به یک خانم با دست گل و شیرینی دارن میان تو خونه خلاصه داییم هم بو برده بود و به همون نام نشون توی مراسم رسمی بله برون و عقد اصلی نیومد و قهر کرد آخرش برای عروسی خواهرم مامانم اینقدر نازش و کشید تا اومد.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.