• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 23829)
دوشنبه 10/5/1390 - 13:15 -0 تشکر 346390
"شرح و تفسیر دعای مكارم الاخلاق"

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

حلول ماه مبارك رمضان را به همه شما مهمانان ضیافت الهی تبریك می گویم
و از همه شما خوبان التماس دعا دارم.

 

 

 

 

 

مکارم اخلاق همان اخلاق خوب و حسن می‌باشد که از انسان سر ‌زده و انسان در مقابل انجام آن کارها مورد ستایش قرار گرفته و ثواب نیز خواهد برد. با این توضیح که مکارم جمع مکرمه به معنای کریمه و پسندیده و اخلاق نیز جمع خلق به معنای ملکه نفسانیه است که از آن فعل و کار به سهولت و بدون دیدن و تفکر در مورد آن کار از انسان صادر می‌شود با این بیان که دو نوع اخلاق داریم یکی اخلاق زیبا و پسندیده که حسن خلق نامیده می‌شود و دیگری اخلاق قبیح ومذموم که خلق سیئه نامیده می‌شود.

دعای معروف مکارم الاخلاق بیستمین دعا  از صحیفه سجادیه می‌باشد  كه در آخر مفاتیح الجنان هم آمده است.این دعا یک
برنامه انسان سازی است که خلقیات کریمه و سجایای انسانی را بیان فرموده است، اگر کسی بتواند آن طوری که شایسته است به عمق معنا و مفهوم این دعا پی ببرد و آنها را به عمل بگیرد طبق فرموده امام سجاد علیه السلام به مقام رفیع انسانیت نایل می‌گردد.

این دعا از سی قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع ‌گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده می‌باشد دنبال می گردد و همه آن سی قسمت مضمونشان درخواست توفیق الهی  می‌باشد"موضوعات و درخواستهایی که در این سی فراز آمده بدین ترتیب می‌باشد:


ایمان کامل ، بهترین عمل، تکمیل نیت، وسعت رزق، بی اعتنایی به ثروت مال اندوزان، توازن بین جسم و روح پایداری در راه حق، درخواست طول عمر مشروط، اصلاح خصلت ناپسند، درخواست تبدیل حسد به مودت، تبدیل دشمنی نزدیکان به دوستی، درخواست دستی توانا در مقابل ظالم، درخواست رفع خدعه مکاران، رد عیب جویی به خواهان گسترش عدل، درخواست رزق در کهنسالی، درخواست دفع ستم دیگران به حریم آمرزش الهی وارد شده، درخواست سخن گفتن در هدایت مردم و پیمودن راه برتر، درخواست پیروزی قیامت و عوامل استخلاص نفس، درخواست کفایت از عیب جویی مردم و دفع عوامل ضرر و زیان، درخواست تاج لیاقت وگشایش مالی، برکناری از اسراف و مصونیت از تباه شدن رزق، درخواست قضا حوائج، درخواست پایان عمر با عفو الهی، به یاد خدا بودن در تمام مواقع ، برترین درود خدا بر پیامبر، درخواست حسنه دنیا و آخرت و مصونیت از عذاب.

 

 

 

مرحوم محمد تقی فلسفی این دعای شریف را شرح كرده اند،كه در سه جلد با عنوان "شرح و تفسیر دعای مكارم الاخلاق" چاپ شده است.برای شادی آن مرحوم صلوات و فاتحه ای نثار كنیم.

 

در راستای ویژه برنامه انجمن قران وعترت در رمضان 90 كه goolha  گرامی مسولیت هماهنگی آن را به عهده گرفته اند؛من در این مبحث به یاری خدای متعال متن این دعای شریف و شرح آن را به مرور می آورم.انشاءالله در این ماه مبارك رمضان كه فرصت مغتنمی برای خود سازی است،بتوانیم از مضامین بلند این دعا درسهایی اخلاقی بیاموزیم و در زندگی خود به كار بندیم.

 

 دعای مكارم الاخلاق را بشنوید

 

این بحث و آثار نیك به جای مانده از آن را تقدیم می كنم به مولایم مهدی روحی لتراب مقدمه الفداه

 

 

 

خدا كند آقایمان همین ماه ظهور كنند تا نماز عید رابه امامت ایشان به جا بیاوریم

و عید فطرمان عید در عید شود.

 

اللهم عجل لولیك الفرج

(جلد ۱)

 

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 16/5/1390 - 17:20 - 0 تشکر 349270

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام


2 - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِى أَكْمَلَ الْإِیمَانِ


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
امام سجاد (ع) در دعاى ((مكارم الاخلاق )) اولین درخواستى كه پس از ذكر صلوات از پیشگاه خداوند مى نماید این است كه مى گوید: بارالها! ایمان مرا به كاملترین مدارج آن برسان .
در سخنرانى قبل توضیح داده شد كه بعضى از آقایان
((ایمان )) را فقط عقیده قلبى مى دانند و اقرار به زبان و عمل به اركان را از شرایط آن : و عده اى مى گویند ((ایمان )) مجموع اعتقاد قلبى و اقرار به زبان و عمل به جوارح است ، و دلایل هر دو گروه به اختصار مذكور افتاد. در این سخنرانى نیز به خواست خدا موضوع بحث ، همان جمله اول دعا پس از ذكر صلوات است و از دو نظر راجع به آن بحث مى شود: یكى فرق بین ((ایمان )) و ((اسلام ))
و آن دیگر، درجات ایمان ،

امام صادق (ع) رساله اى خطاب به اصحاب خود نوشته كه در روضه كافى تمام آن نقل شده و ضمن آن این جمله آمده است .
و اعلموا ان الاسلام هو التسلیم والتسلیم هو الاسلام فمن سلم فقد اسلم و من لم یسلم فلا اسلام له (32)

بدانید كه اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم نیز اسلام است . كسى كه از صمیم دل تسلیم خدا شود، اسلام واقعى دارد و آن كس كه تسلیم نشود، داراى اسلام واقعى نیست .

بنابراین اسلام پیش از ایمان ، تسلیم ظاهرى است و ارزش معنوى ندارد.

اما تسلیم بعد از ایمان یكى از بهترین و عالى ترین نشانه هاى ایمان واقعى است

و این هر دو كلمه اسلام و تسلیم در قرآن شریف آمده است . در یك جا خداوند مى فرماید:
قالت الا عراب امنا قل لم تومنوا ولكن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فى قلوبكم (33)
اعراب مى آیند و به تو مى گویند: ما ایمان آورده ایم . به اینان بگو: ایمان نیاورده اید، بلكه بگویید اسلام آورده ایم ، زیرا ایمان هنوز در قلوب شما راه نیافته است .


این آیه راجع به گروه اول است . اما درباره گروه دوم ، یعنى تسلیم بعد از ایمان ، خداوند مى فرماید:
و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن (34)
كدام مسلمانى دینش بهتر است از آن انسان شریفى كه ذات خود را تسلیم بارى تعالى نموده و به تمام معنى مطیع حضرت حق است و در مقام عمل ، محسن و نیكوكار.


درباره تفاوت اسلام قبل از ایمان و تسلیم بعد از ایمان روایات بسیارى آمده ، از آن جمله این روایت است كه امام صادق (ع) فرمود:
ان الاسلام قبل الایمان و علیه یتوارثون و یتناكحون و الایمان علیه یثابون (35 )
مى فرماید:اسلام قبل از ایمان است و براساس اسلام ، بین مردم مسلمان توارث برقرار مى شود و هر گروه وارث ، اموال متوفى را ارث مى برد. و علاوه بر این بر اثر اسلام امر ازدواج واقع مى شود و به طور خلاصه ظواهر جامعه براساس اسلام مى گردد. اما در پایان حدیث مى فرماید:
و الایمان علیه یثابون

اما بر اثر ایمان واقعى و عقد قلبى و تسلیم بر اثر ایمان ، ثواب الهى و اجر بارى تعالى به آنان مى رسد.
حدیث دگرى از امام صادق (ع) به این شرح رسیده است :
الاسلام شهاده ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله صلى الله علیه و آله به حقنت الدماء و علیه جرت المناكح و المواریث (36 )
مى فرماید: اسلام شهادت دادن به توحید خدا و تصدیق رسول گرامى است و به وسیله این دو شهادت خونها محفوظ مى ماند، نكاح و ازدواج جریان پیدا مى كند و امر ارث متوفى و وراث برقرار مى گردد.


حدیث دیگرى از نبى اكرم صلى الله علیه و آله است كه قبلا ایمان را معنى مى كند و سپس اسلام قبل الایمان را:


عن النبى صلى الله علیه و آله قال : الایمان ما و قرته القلوب و صدقه الاعمال و الاسلام ماجرى به اللسان و حلت به المناكحه (37)
رسول گرامى فرموده است : ایمان عبارت از آن است كه دلها آن را با تعظیم و تكریم فراگیرد و اعمال مردم آن را گواهى دهد و اسلام آن است كه جارى شود به لسان و بر اثر آن ازدواج روا و حلال گردد.



32- روضه كافى ، ص 405.
33- سوره 49، آیه 14.
34- سوره 4، آیه 125.
35- تفسیر صافى ، ص 504.
36- سفینه البحار، ج 1، ص 643.
37- سفینه البحار، ج 1، ص 643.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 16/5/1390 - 18:44 - 0 تشکر 349337

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم


ممكن است كسى سؤ ال كند آنانكه ایمان واقعى و قلبى به دین خدا نداشتند چرا اسلام آوردند و از چه رو در مقابل مسلمین تسلیم شدند؟ در پاسخ مى توان گفت : كه تسلیم این گروه ممكن است دو علت داشته باشد. یكى ترس و آن دیگر طمع . ترس از این نظر كه اگر در صف مشركین و كفار باقى بمانند ممكن است جنگى پیش آید و ناچار شوند در جبهه به نفع كفار شركت كنند و بر اثر حملات قوى و نیرومند سربازان اسلام كشته شوند و یا اسیر گردند. اما طمع از آن جهت كه مى دیدند دولت اسلام مستقر گردیده و ریشه اسلام تثبیت شده است . رسول گرامى مملكت به وجود آورده و بیت المال ایجاد كرده است ؛ پیروان پیغمبر درآمدها و منافعى در این دولت دارند؛ گاهى از بیت المال استفاده مى كنند و زمانى از غنایم جنگ بهره مى برند و بعضى از اوقات عایدات دگر دارند. اگر اینان بروند و بظاهر قبول اسلام كنند، پیمبر گرامى ، اسلام آنان را مى پذیرد و در صف مسلمین قرار مى گیرند و از منابع و درآمدهایى كه عاید مسلمانان مى گردد بهره مند مى شوند. اینان بظاهر مسلمانان بودند و در باطن دشمن اسلام و مسلمین . قرآن این گروه را به منافق تعبیر فرموده و یك سوره به نام ((منافق )) آورده است . این گروه در ظاهر، وقتى به مسلمانان مى رسیدند مى گفتند: ما علاقه مند به شما هستیم و ایمان آورده ایم :

و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزئون (38)
اما وقتى با شیاطین و هم عقیده هاى خود خلوت مى كردند، به آنان مى گفتند: ما همچنان با شما هستیم و مسلمانان را مسخره مى كنیم .


نتیجه آنكه اولین تفاوت بین ایمان و اسلام آن است كه مومنئن اولا داراى عقد قلبى و اطمینان خاطرند و در مقام دوم ، اطمینان خاطر خود و عقیده واقعى خویش را به زبان مى آورند.

اما منافقین عقد قلبى ندارند، به اسلام و كتاب خدا باطنا معتقد نیستند، بلكه به منظور جلب منفعت یا دفع ضرر آمده و بظاهر قبول اسلام كرده اند تا از قتل و اسارت در جبهه جنگ مصون بمانند و از منافع بیت المال و غنایم بهره مند گردند.

اما تفاوت دوم : در مكتب پیمبران الهى مؤ من واقعى كسى است كه به تمام آنچه از طرف بارى تعالى بر آن پیغمبر نازل شده است ایمان بیاورد، باور نماید، و عملا بر طبق آنها رفتار كند.

اما گاهى اتفاق مى افتاد كه بعضى از افراد در مقابل پیغمبر خودشان اینچنین نبودند و به تمام ما انزل الله باور نمى آوردند یا عمل نمى كردند، بعضى را مى پذیرفتند و قسمتى را رد مى كردند. قرآن شریف این مطلب را در دو مورد ذكر كرده است :

یكى در كارهاى ناروا و عهدشكنى هایى كه بنى اسرائیل نموده بودند و تعدى و تجاوزهایى كه داشتند آورده و فرموده است :
** افتومنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض (39)
آیا به قسمتى از كتاب الهى ایمان مى آورید و به بعض دیگر كافر مى شوید و اعراض مى نمایید؟


درباره مسلمانان اخلالگر و آنانكه مى خواهند بین مردم ایجاد فساد كنند فرموده است :
** و یقولون نومن ببعض و نكفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلك سبیلا(40)
ایشان مى گویند: ما به پاره اى از آنچه خداوند بر پیمبر نازل فرموده است ایمان داریم و به قسمتهاى دگرى ایمان نداریم و به آنها كافریم .


این گروه مى خواهند براى خود راه مخصوصى را باز كنند و آنچه از آیات قرآن و تعالیم الهى را كه مطابق خواسته هاى آنهاست بپذیرند و آنچه را كه میل ندارند رد كنند.


38- سوره 2، آیه 14.
39- سوره 2، آیه 85.
40- سوره 4، آیه 150.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 17/5/1390 - 0:45 - 0 تشکر 349514

مطالب مفیدی می ذارید
یه نفر بیكار میخواد فقط بشینه از تبیان همین یك تاپیك رو مطالعه كنه.......
حیف كه فرصتهامون كمه....

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

دوشنبه 17/5/1390 - 12:31 - 0 تشکر 349611

nayyeri1982 گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;349514]مطالب مفیدی می ذارید
یه نفر بیكار میخواد فقط بشینه از تبیان همین یك تاپیك رو مطالعه كنه.......
حیف كه فرصتهامون كمه....

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

برای اینكه مطالب خوانده شود،آن را كم كم می گذارم.امیدوارم از این دعای بسیار پر بار درسهای اخلاقی را فرا بگیریم تا با عمل كردن به آنها سعادت دنیا و آخرت را بدست آوریم و همچنین خوب زندگی كردن را بیاموزیم.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 17/5/1390 - 12:57 - 0 تشکر 349624

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

این گروه قبل از اسلام بوده و در صدر اسلام هم بوده اند و اكنون نیز وجود دارند. اینان در شاءن اجتماعى و براى مبارزه با پاره اى از كارهاى ناروا هر چه را كه در قرآن و روایات برطبق خواهشهاى نفسانى خود بیابند از آنها سخن مى گویند و راجع به آنها با مردم حرف مى زنند، مثلا روایت مى گوید:
من اكرم غنیا لغناه ذهب ثلثا دینه (41)
اگر كسى سرمایه دارى را براى ثروتش احترام كند دو قسمت از سه قسمت دینش از دست رفته است .
این جمله را مى گویند و درباره آن بحث مى كنند بدین منظور كه قدرت زر و زور را درهم بشكنند، یا وقتى آن روایت را كه حسین بن على علیهما السلام در مقابل لشكر حر خواند:
من راى سلطانا جائرا(42)
پیغمبر فرموده : هر كس سلطان ستمگرى را ببیند و رفتار او را انكار نكند و با او مبارزه ننماید، همانند او معذب و محشور مى شود.
این روایت را مى خوانند و درباره اهمیت آن فریاد مى زنند و شعار مى دهند، اما وقتى گفته مى شود: اسلام نماز آورده ، روزه آورده ، حج و زكات آورده اسلام شرب خمر را حرام كرده ، بى عفتى را ممنوع نموده ، به اینها اعتنا نمى كنند، فقط و فقط اسلام انقلابى مى خواهند، نه انقلاب اسلامى . این گروه ، دم از مسلمانى مى زنند ولى به
((جمیع ما انزل الله ))
باور ندارند، اینان را هم مى گویند مسلمانان ولى فاقد ایمان .


بنابراین دو تفاوت بین اسلام و ایمان ذكر شد: یكى اسلام منافقین كه فاقد ایمان معنوى و عقد قلبى است ، و آن دیگر اسلام كسانى كه مى گویند:
نومن ببعض و نكفر ببعض (43)
به جمیع ما انزل الله ایمان ندارند، پاره اى از احكام الهى را مى پذیرند و قسمتى از دستورهاى خداوندى را رد مى كنند. واضح است كه در مقابل تسلیم این دو گروه با مؤ منین واقعى بعد از ایمان به خداست . ارزش مهم براى آن تسلیمى است كه یك نفر، آگاهانه ، به خدا و تعالیم الهى و دستورهاى پیمبران ایمان آورده و از صمیم قلب معتقد شده و سپس بى قید و شرط، مطیع آن اوامر مى گردد. آن تسلیم است كه بسیار ارزنده و مهم است .

 نمونه آن تسلیم در مورد ابراهیم و اسماعیل است . وقتى در عالم منام به ابراهیم الهام شد كه فرزند خود را قربانى كند، الهام را با فرزندش در میان گذارد و فرزند هم با كمال صمیمیت الهام خداوندى را به پدرش رسیده بود پذیرفت و آماده شد كه به دست پدر قربانى شود. در اینجا قرآن شریف مى گوید:
فلما اسلما و تله للجبین (44)
وقتى هر دو به امر خداوند گردن نهادند، در مقام تهیه مقدمات قربانى برآمدند. این تسلیم بهت آور و حیرت زا نشانه كمال ایمان واقعى پدر و پسر است . كسى كه به چنین مقام ایمان مى رسد در مقابل امر خدا تسلیم بى قید و شرط است ، چون و چرا نمى كند، عقل خود را به میان نمى آورد، و نمى گوید من باید فكر كنم كه آیا چنین عملى بر وفق عقل است یا نه .

حضرت على بن موسى الرضا علیهم السلام مى فرماید:
و اعملوا ان راس طاعه الله سبحانه التسلیم لما عقلناه و مالم نعقل (45)
سرآمد تمام شرایط اطاعت و فرمانبردارى از خداوند این است كه ما تسلیم بدون قید و شرط خداباشیم ، چه در امورى كه عقل ما آنها را درك مى كند و چه در امورى كه عقل ما به عمق آنها راه ندارد و حقیقت آن را درك نمى نماید.


41- لئالى الاخبار، ص 128.
42- نفس المهموم ، ص 190.
43- سوره 4، آیه 150.
44- سوره 37، آیه 103.
45- بحار (چاپ جدید) ج 75، ص 348.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 17/5/1390 - 13:20 - 0 تشکر 349633

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

براى آنكه معناى تسلیم و اطاعت بى چون و چرا در امورى كه حاوى مصلحت است هر چه بهتر روشن شود و شنوندگان محترم بیشتر به عمق آن واقف گردند، لازم است در اینجا حدیثى را از رسول گرامى صلى الله علیه و آل ذكر و سپس در مورد آن توضیح لازم معروض گردد.


عن النبى صلى الله علیه و آله قال : یا عباد الله ! انتم كالمرضى و رب العالمن كالطبیب فصلاح المرضى فیما یعلمه الطبیب و تدبیره به لا فیما یشتهیه المریض و یقترحه ، الا فسلموا الله امره تكونوا من الفائزین (46)
رسول اكرم فرموده است : اى بندگان خدا! شما همانند بیماران هستید و خداوند همانند طبیب معالج . صلاح مرضى در آن چیزى است كه طبیب از نظر علم پزشكى مى داند و تدبیر درمان خود را بر آن استوار مى سازد، نه آن چیزى كه هواى نفس مریض طلب مى كند و خواهش غریزى خود را درخواست مى نماید. پس تسلیم امر بارى تعالى باشید تا به فوز و پیروزى موفق گردید و از خطرات و مهالك نجات یابید.

مریض ‍ كه به طور طبیعى داراى حب ذات و عشق به زندگى است براى اینكه خود را از گرفتارى بیمارى برهاند و درد خود را درمان نماید بى قید و شرط، خویشتن را تسلیم طبیب مى كند و به تمام وجود مطیع فرمان او شود. اگر مثلا نیاز به جراحى دارد و باید كلیه او تعویض شود، یا زخم معده دارد و باید قسمتى از معده اش برداشته شود، در آغاز، طبیب دستورهایى مى دهد و مى گوید خون مریض را تجزیه كنند تا وضع مزاجى او را بفهمد، هرگاه مقتضى بداند قبل از عمل جراحى به او دوا بدهد، و به طور خلاصه تمام مقدمات كار را فراهم كند و بیمار هم به تمام معنى در مقابل دستور پزشك مطیع است ، هر چه بگوید عمل مى كند، چون مى داند بر وفق مصلحت است . روز عمل فرا مى رسد، با میل و رغبت یكسره روى تخت جراحى مى خوابد.
با اینكه در دل مضطرب است و این كار سنگین است ، اما یك قدم از اطاعت طبیب سرباز نمى زند و به آنچه پزشك مى گوید عمل مى كند، بیهوشش مى نمایند، شكم را باز مى كند، كلیه را بر مى دارد، كلیه سالمى را پیوند مى زند، یا نصف معده را قیچى مى كند و به دور مى اندازد، سپس بخیه مى كند، مریض به هوش مى آید، به اطاقش مى برند. باز هم مطیع مطلق آقاى پزشك است ، هر چه بگوید اطاعت مى كند به این امید كه در پى این اطاعتها به سلامتى نایل گردد، بیمارش درمان شود، رفاه زندگى پیدا كند و تمام آنچه را كه صلاح زندگى اوست به دست آورد. این است مقام تسلیم و رضاى یك بیمار در مقابل طبیب عالم درمان .


رسول گرامى مى فرماید: مردم ! شما مانند مریضید و خداوند مانند طبیب . همانطورى كه بیمار از پزشك عالم خود بدون چون و چرا اطاعت مى كند، تنها به این دلیل كه هر چه مى گوید و عمل مى كند به مصلحت بیمار است ، مردمان با ایمان هم باید بى چون و چرا امر خدا را اطاعت كنند و تسلیم بى قید و شرط فرمان الهى باشند تا به صلاح و سعادت نایل گردند.

جالب آنكه مریض مى داند كه این آقاى پزشك با آنكه درس خوانده و عالم است ، با آنكه انسانى داراى فضیلت است و كوچكترین انحرافى را عمدا از مسیر علم پزشكى مى نماید، باز در عمق جان احتمال مى دهد كه در این مورد اشتباه كرده باشد، شاید به دقایق مرض واقف نشده باشد، ممكن است در حین جراحى و تعویض كلیه یك اشتباه كوچك بنماید و در نتیجه ، بیمار به آن مصلحتى كه باید برسد توفیق نیابد.

اما مؤ منین واقعى در اوامر الهى چنین احتمالى را نمى دهند. اینان مى دانند كه خدا به تمام حقایق و دقایق واقف است ، یقین دارند كه تمام مصلحتهاى مردم را مى داند، مطمئن اند كه خداوند طالب سعادت انسانها و تعالى و تكامل آنان است . از این رو با اطمینان خاطر تسلیم امر او مى شوند و بى چون و چرا اوامرش را اطاعت مى نمایند و در نتیجه به سعادت ابدى و كمال واقعى نایل مى گردند.


از آنچه تا اینجا بیان شد، قسمت اول این بحث یعنى فرق بین اسلام و ایمان واضح گردید و روشن شد كه تسلیم قبل از ایمان ناشى از معرفت بارى تعالى و به منظور نیل به صلاح و سعادت است . اسلام ، فرمانبردارى ظاهرى و تسلیم برونى است ، ایمان عقد قلبى و تسلیم درونى است . گردن نهادن به اوامر خداوند و تسلیم قبل از ایمان فقط در حضور مردم صورت مى گیرد و در خلوت تسلیم و اطاعتى وجود ندارد. اما تسلیم بعد از ایمان همیشه و همه جا وجود دارد و افراد مؤ من واقعى ، هم در خلوت فرمانبردار اوامر بارى تعالى هستند و هم در جلوت و حضور مردم .


46- مجموعه ورام ، ج 2، ص 117.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 17/5/1390 - 13:21 - 0 تشکر 349634

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم


قسمت دوم بحث امروز توضیح درجات و مراتب ایمان است .

امام سجاد (ع) عرض مى كند: بارالها! ایمان مرا به كاملترین مدارج آن برسان .

براى آنكه بالاترین مراتب و درجات ایمان را بشناسیم ، لازم است در روایاتى كه از اولیاى گرامى اسلام راجع به كمال ایمان رسیده و حاوى نشانه ها و علائم آن است دقت نماییم و منتهاى توجه خود را مبذول داریم تا با راهنمایى آن روایات به بالاترین مراتب ایمان واقف گردیم و در اینجا براى مزید آگاهى شنوندگان محترم بعضى از آن احادیث ذكر مى شود.


** عن النبى صلى الله علیه و آله : ثلاثه من كن فیه یستكمل الایمان : رجل لایخاف فى الله لومه لائم ولایرائى بشى ء من عمله و اذا عرض علیه امران احد هما للدنیا و الاخر للآخره اختار امر الاخره على الدنیا(47)
رسول اكرم فرموده است : سه چیز است كه اگر در كسى باشد ایمان خود را كامل نموده است : اول آن مردى كه در راه خدا و براى اعلاى حق از ملامت هیچ ملامت كننده اى نترسد. دوم آن كس كه هیچیك از اعمال خود را به ریا آلوده نكند. سوم شخصى كه وقتى دو امر به او عرضه شد یكى مربوط به دنیا و آن دیگر مربوط به آخرت ، آن را كه مربوط به آخرت است برگزیند و بر امر دنیا مقدم دارد.


** و عنه صلى الله علیه و آله فى جواب رجل ساله فقال : احب ان یكمل ایمانى . قال : حسن خلقك یكمل ایمانك (48)
مردى به رسول اكرم عرض كرد: یا رسول الله ! دوست دارم ایمان من كامل شود. در جواب فرمود: اخلاق خود را نیكو و پسندیده كن ، بر اثر این عمل ایمانت كامل مى شود.


** عن ابیجعفر (ع) قال : ثلاث من كن فیه استكمل الایمان : من اذا رضى لم یدخله رضاه فى الباطل و اذا غضب لم یخرجه غضبه من الحق و من اذا قدر لم یتعاط ما لیس له (49 )
امام باقر (ع) فرمود: سه چیز است كه اگر در كسى باشد ایمان خود را كامل نموده است : انسانى كه چون به امرى راضى شد رضاى او، او را در باطل وارد نكند، و وقتى خشمگین گردید خشم او وى را از حق منحرف و منصرف ننماید، و زمانى كه قدرت پیدا كرد به چیزى كه شایسته او نیست دست نگشاید.


در كتابهاى دینى روایات متعددى از رسول گرامى اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام درباره كمال ایمان رسیده و مجموع آن روایات ناظر به خلوص نیت و چگونگى گفتار و رفتار مؤ منین است و تمامیت ایمان هر فرد به نسبتى است كه آن اعمال را انجام مى دهد و آن وظایف مهم و سنگین را عملا رعایت مى نماید. عده معدودى از اولیاى خدا هستند كه تمام نشانه هاى ایمان تام و كامل را عمل مى كنند و آنها را به كار مى بندند. اینان واجد كاملترین درجات ایمان اند و امام سجاد (ع) چنین ایمانى را از درگاه خداوند متعال درخواست مى نماید.

ناگفته نماند كه دعاى شریف ((مكارم الاخلاق )) خود مجموعه اى است كه قسمت اعظم نشانه هاى ایمان كامل را در بر دارد. امید است كه با توفیق حضرت بارى تعالى تمامى این دعا در سخنرانى هاى آینده شرح داده شود و شنوندگان محترم نیز با اراده جدى آنها را فراگیرند و عملا به كار بندند.


47- میزان الحكمه ، ج 1، ص 311.
48- میزان الحكمه ، ج 1، ص 312.
49- میزان الحكمه ، ج 1، ص 312.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 17/5/1390 - 18:34 - 0 تشکر 349790

به نام خدا
سلام
تشکر از مطالب ارزشمندتون
بازم مرام شما ...بقیه دوستان که همکاری در برگزاری نکردند
یا شاید بزودی مباحث مربوطه رو ثبت کنند بهرحال من منتظر هستم جناب نیری وتیچ من گرامی

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

چهارشنبه 19/5/1390 - 3:8 - 0 تشکر 350446

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام



در بخشی از بیانات بسیار ارزشمند مقام عظمای ولایت حضرت آیة الله امام خامنه ای حفظه الله در دیدار با مسئولین نظام فراز دهم از دعای مكارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام را توضیح دادند.
خالی از لطف نیست كه این بخش را با هم بخوانیم.



ﻣﻦ ﺣﺎﻻ ﻓﻘﺮﻩﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺩﻋﺎﺋﻰ ﺭﺍ
ﺩﺭﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡمن حالا فقره‌اى از یك دعائى را در نظر گرفته‌ام كه چند دقیقه‌اى بعضى از جملات آن را عرض بكنم و تكرارى باشد براى آن كسانى كه شنیده‌اند، و تذكرى باشد براى آن كسانى كه نشنیده‌اند: دعاى بیستم صحیفه‌ى سجادیه؛ دعاى شریف معروف به مكارم‌الاخلاق.
اولِ این دعا میفرماید: »اللّهمّ صلّ على محمّد و ءال محمّد و حلّنى بحلیة الصّالحین و البسنى زینة المتّقین«؛ آرایش بندگان صالح را به من عنایت كن، من را زینت بده به زینت صالحین، و زیور متقین را به من عنایت بفرما. یعنى من را جزو بندگان صالح و متقین و پرهیزگاران قرار بده. بعد درباره‌ى متقین خصوصیاتى را ذكر میكند، كه اینكه میگوئیم زیور متقین را به من عنایت كن، من را مزین به زینت متقین كن، یعنى چه. در چه چیزى ما به زینت متقین و پرهیزگاران زیور پیدا كنیم و نزدیك شویم؟ معمولاً وقتى صحبت تقوا به نظر مى‌آید، اجتناب از گناهان فردى و انجام عبادات و این چیزها به ذهن متبادر میشود - كه البته آنها یقیناً هست؛ شكى نیست - اما اینجا امام سجاد )علیه الصّلاة و السّلام( بیست و دو سه مطلب را در ذیل این فقره بیان میكنند كه ماها را متوجه به ابعاد جدیدى از معناى تقوا، مفهوم تقوا و مصداق تقوا میكند.
»و البسنى زینة المتّقین« در این چیزها: اول، »فى بسط العدل«؛ گستردن عدالت. عدالت را در میان جامعه مستقر كنیم؛ عدالت قضائى، عدالت به معناى تقسیم منابع حیاتى كشور میان آحاد مردم، عدالت به معناى تقسیم درست فرصتها میان مردم. تقوائى كه از ما انتظار میرود، جزو پایه‌ها و مبانى این تقواست.
»و كظم الغیظ«؛ فرو خوردن خشم. یك وقت هست كه شما یك فرد معمولىِ متعارفى هستید، خشم شما نسبت به یك برادر دینى است، نسبت به یكى از اهل خانواده است، نسبت به یكى از كاركنانتان است - كظم غیظ خیلى فضیلت دارد؛ »و الكاظمین الغیظ و العافین عن النّاس«(3) - یك وقت هم هست كه شما یك مسئول اجتماعى هستید، جایگاهى دارید؛ حركت شما، اثبات و نفى شما، قول و فعل شما در جامعه اثر میگذارد؛ در یك چنین شرائطى، خشم شما دیگر با خشم یك آدم معمولى برابر نیست. علیه كسانى، علیه جریانى خشمگین میشویم و حرفى میزنیم؛ آثار اینچنین خشمى با آثار یك خشم معمولى كه حالا انسان بر فرض خشمگین میشود و یك نفر را كتك میزند، خیلى متفاوت است. كظم غیظ؛ خشم را فرو بخورید؛ كار از روى خشم انجام نگیرد. ممكن است شما با یك كسى، با یك جریانى، با یك مجموعه‌اى موافق نباشید؛ اینجا استدلال و منطق حاكم باشد؛ اگر این استدلال و منطق آمیخته شد با خشم، كار را خراب میكند؛ تجاوز از حد انجام میگیرد، اسراف به وقوع میپیوندد؛ »ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا«. اسراف یعنى زیاده‌روى.
»و اطفاء النّائرة«؛ یكى از كارهائى كه لازمه‌ى تقواى ماست، فرو نشاندن آتش است. این شعله‌ور شدن آتش - مراد، همین آتشهاى اختلافاتى است كه بین مجموعه‌ها هست، بین گروه‌ها هست، بین دستگاه‌ها هست - در حكم آتش سوزان است. سعى همه باید این باشد كه اطفاء كنند. نباید بر روى آتش بنزین پاشید، نباید آتشها را مشتعل كرد. اینكه ما مكرر در مكرر توصیه میكنیم به دوستان، به مسئولین، به كسانى كه تریبون دارند، به كسانى كه حرفشان یا به طور عموم یا در بخشى از فضاى كشور منعكس میشود، كه گفته‌ها را، زبانها را، اظهارات را، تعبیرات را كنترل و مراقبت كنند، به خاطر این است. گاهى اوقات یك تعبیرى نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلكه مشتعل كردن هرچه بیشتر نائره است؛ اطفاء نیست، بلكه ضد اطفاء است.
»و ضمّ اهل الفرقة«؛ این كسانى كه از جماعت مسلمین جدا میشوند، از جماعت كشور فاصله میگیرند، كوشش كنید اینها را نزدیك كنید، منضم كنید. كسانى كه میانه‌ى راه هستند، اینها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، كسانى كه یك ایمان نیمه‌كاره‌اى دارند، بكلى از ایمان ببُرند؛ كسانى كه نیمه‌ارتباطى با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عكس این عمل كنیم؛ كسانى كه در نیمه‌ى راه هستند، اینها را جذب كنیم. مصداقهاى تقوا و شعب تقوا اینهاست.
»و اصلاح ذات البین«؛ میانه‌ى افراد را اگر اختلافى وجود دارد، اصلاح كنیم. »و افشاء العارفة و ستر العائبة«؛ درباره‌ى اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء كنیم، منتشر كنیم. از كسى، از مسئولى كار خوبى سراغ دارید، این را بیان كنید و بگوئید. نقطه‌ى مقابل: اگر چنانچه نقطه‌ى منفى‌اى سراغ دارید، این را افشاء نكنید. افشاء نكردن معنایش این نیست كه نهى از منكر نكنید؛ چرا، به خود آن كسى كه به كارش اشكالى وارد است و باید ایراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء كردن این چیزها مصلحت نیست. در این باره صحبتهاى زیادى هست. این یك بخشى از این دعاست. بیست و دو سه مطلب بود كه حالا این شش هفت تایش را اجمالاً عرض كردیم. دلهامان را به این سمت ببریم. از خدا بخواهیم كه »البسنى زینة المتّقین«؛ آرایش متقین را به ما بدهد. بالاخره چاره جز این نیست. روزه هم در قرآن »لعلّكم تتّقون است؛ روزه را واجب فرمود براى اینكه ما تقوا پیشه كنیم. از جمله‌ى موارد تقوا اینهاست.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 19/5/1390 - 14:53 - 0 تشکر 350652

به نام خدا
سلام
خدایا این رهبر عزیز را برای ما تا ظهور حضرت حجه عج نگه دار امین

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.