• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3716)
چهارشنبه 25/3/1390 - 0:46 -0 تشکر 331608
یه دفتر شعر

 سلام

دوست دارم اینجا یه جورایی بشه یه دفتر مجازی پر از شعرای قشنگ

اولیشم خودم می زارم

============================

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند

نشد با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

"فاضل نظری"

     

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

شنبه 1/11/1390 - 1:53 - 0 تشکر 419782

sobhan127 گفته است :

سلام

اولا که شما که اینقدر خوش ذوق و قریحه اید چرا توی انجمن ادبیات کم پیدایید؟

دوما که بیشتر از اشعارتون مستفیض بفرمایید

سوما عذر میخوام ولی عنفوان جوانی اینجوری درسته.

چهارما این که شعرتون زیبایی تاپیک رو مضاعف کرد.

یا حق

vahidmiladi گفته است :
[quote=sobhan127;657359;419539]

[quote=vahidmiladi;415987;419526]



هییییییی.......یادش بخیر......اینو تو انوفان جوانی گفتم....ایشالله که شعرهای زیبای این تاپیک رو خراب نکرده باشه

سلام

البته منظورم انفوان بود.....اشتباه تایپی موجب شد جای واو و ف عوض بشه

درسته عنفوان صحیح تره و اصلش عنفوان هست اما انفوان هم مینویسن و یه غلط رایجه.....به اینها میگن غلط های رایج املایی که اونقدر تکرار شده که در بین مردم جا افتاده!

مثلا ما می نویسیم "قفس"......در حالی که اصل کلمه "قفص " و یک واژه عربی هست جمعش اقفاص ....سبدی که پرندگان رو توش مینداختن و به بازار میبردند...مولوی هم یه بیتی داره که میگه:

مرغ بی اندازه چون شد در قَفَص
گفت حق بر جان فسون خواند و قصص

یا مثلا کلمه "آذوقه"......اصل کلمه "آزوقه" درسته این واژه ترکی هست و اصلش باید با ز نوشته بشه....فرهنگ معین (کلیک)

و خیلی از کلمات دیگر....

پس این طور نیست که من همینجوری نوشته باشم و اگر همین الان سرچ کنین میبینین که تو خیلی از سایت ها و وبلاگ ها انفوان هم مینویسن.....در هر صورت ممنون

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

شنبه 1/11/1390 - 23:57 - 0 تشکر 420189


حرفهای ما هنوز ناتمام

تا نگاه می کنی :

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی !

پیش از آن که با خبر شوی

لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود

آی ...

ای دریغ و حسرت همیشگی!

ناگهان

چقدر زود

دیر می شود !

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

يکشنبه 2/11/1390 - 4:56 - 0 تشکر 420228

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد

یا آن که گدایی محبت شده باشد

دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک

تبدیل به غوغای حسادت شده باشد

دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟

باغی ست که آلوده به آفت شده باشد

خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،

بگذار که آیینه نفرت شده باشد!

از وهن خیانت به امانت چه بگویم

آنجا که خیانت به خیانت شده باشد!

شرمنده عشقیم و دل منجمد ما

جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد

مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست

ای عشق مبادا که جسارت شده باشد

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

يکشنبه 2/11/1390 - 14:56 - 0 تشکر 420365

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;419526]

سلام


تا به حال تصور کردین آدم به زیارت زلف کسی بره؟....در عالم شعر میشه!

اسم شعر:

زیارت زلفت


دست من از میان زلفت که جدا نمی شود

معتقدم بدون لمسش که دعا نمی شود

زائر زلف خود پذیرا شده ای سپاس تورا

وصل غنیمتی بُوَد دست رها نمی شود

گوشه ی دل به تار مویت گره خورده، ای عزیز

بسته نمانداین گره، دان که شفا نمی شود

شیخ که گفت زین عمل معصیتی بکرده ام

مردخدا زچاره گو پس به خدا نمی شود

کذب بدان که خواهشم کم کند از مقام من

شَه هم اگر مطیع دل شد که گدا نمی شود

محرم عاشقان کثیر ،لیک اعتراف کن ای سعید

رهگذری بگفت هر باد که صبا نمی شود





هییییییی.......یادش بخیر......اینو تو انوفان جوانی گفتم....ایشالله که شعرهای زیبای این تاپیک رو خراب نکرده باشه

سلام

چه شعر زیبا و پرمسمایی، احسنت، مخصوصا اشارۀ زیبایی که به دخیل بستن شده بود. 

 یا علی

يکشنبه 2/11/1390 - 19:12 - 0 تشکر 420475

شب، همه دروازه‌هایش باز بود

آسمان چون پرنیان ناز بود

گرم، در رگ های‌ ما، روح شراب

همچو خون می‌گشت و در اعجاز بود

با نوازش‌های دلخواه نسیم

نغمه‌های ساز در پرواز بود

در همه ذرات عالم، بوی عشق

زندگی لبریز از آواز بود

بال در بال كبوترهای یاد

روح من در دوردست راز بود

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

پنج شنبه 6/11/1390 - 21:7 - 0 تشکر 422055

چه صادقانه من از ازل تمام شدم ام

برای صحبت واژه ها ..بی کلام شده ام

تمام بغض من اینست

که بی تو می پندارم

شبیه سکه های بی رواج شده ام

از این همیشگی گنگ و خواب آلود

فقط برای تو

من

بی حساب شده ام...

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

پنج شنبه 6/11/1390 - 23:31 - 0 تشکر 422094

باز از دیار ما به سفر رفت یار ما
ایدل دگر به هیچ نیرزد دیار ما
سرمست و شاد رفت و خداباد همرهش
رحمی نکرد بر غم ما بر خمار ما
او رفت و صبر رفت و تحمل تمام شد
از هم گسست سلسله اختیار ما
گفت از تو یاد میکنم اما وفا نکرد
«یادش بخیر یار فراموشکار ما»...
مهدی اخوان ثالث

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
جمعه 7/11/1390 - 10:30 - 0 تشکر 422188

یکی ز خیل شهیدان گوشۀ چمنش
سلام ما برساند به صبح پیرهنش

کسی که بوی هوالعشق می دهد نفسش
کسی که عطر هوالله می دهد دهنش

کسی که بین من و عشق هیچ حایل نیست
کسی که نسبت خونی ست بین عشق و منش

به غیر زخم کسی در رکاب او ندوید
و گریه های خدا مانده بود و عطر تنش

تمام دشت پر از زخم های عطشان بود
فرات پیرهنش بود و آسمان کفنش

فرشته گفت ببینید این چه آینه ای ست
چه قدر بوی هوالنور می دهد سخنش

فرشته گفت ببینید ! عرشیان دیدند
سری جدا شده لبخند می زند بدنش

به زیر تیغ تنش تکه تکه قرآن شد
مدینه مولد او بود و کربلا وطنش

یکی ز گوشه نشینان زخم روشن او
سلام ما برساند به شام پیرهنش...

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
جمعه 19/12/1390 - 0:56 - 0 تشکر 439377

مادری بود و دختر و پسری

پسرک از می محبت مست

دختر از غصه ی پدر مسلول

پدرش تازه رفته بود از دست

یک شب آهسته با کنایه طبیب

گفت با مادر این نخواهد رست

ماه دیگر که از سموم خزان

برگ ها را بود به خاک نشست

صبری ای باغبان که برگ امید

خواهد از شاخه ی حیات گسست

پسر این حال را مگر دریافت

بنگر اینجا چه مایه رقت هست

صبح فردا دو دست کوچک طفل

برگ ها را به شاخه ها می بست!

« استاد شهریار»

 

  

 جز خدا هرچه هست "نمود" است نه "بود"...مگر از زندگی چه می خواهید كه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

شنبه 20/12/1390 - 8:59 - 0 تشکر 439580

ممنونم که این تاپیک را زدید
البته تاپیک شب شعر به همین منظور بود
خوب حالا از وجود شما استفاده می کنیم
اون تاپیک را تعطیل می کنیم
و انشالله شما با فعالیت قشنگتون این تاپیک را سرپا نگه دارید.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.