تبیان، دستیار زندگی

در جواب آقا مجتبی

__ خوب من هم که گفتم، میخونمشون اما چیزی نمینویسم، چون همونچیزهایی که از خود انجمن یاد گرفتم تحویل خودشون بدم؟!! نمیشه که...

حق باشماست. اما شما نباید به همین جا بسنده كنین كه، اگر مطلبی اینجا دیدین میتونین مطالب دیگه هم در این زمینه حالا نه از تو كتاب ها از اخباری كه دنبال می كنین بخونین و به مطالب ما اضافه كنید.

__اینکه گفتم قراره فعالیتم رو کم کنم کلی گفتم و میخوام بند و بساطم رو از کل انجمن ها جمع کنم و یه گوشه بریزم...

چرا ؟ ! ؟ از مطالب ما خسته شدین؟

اسم من ارزش فکر کردن نداره، هرچی میخواین بنویسین، مثل همون کاری که آبی بیکران کرد، میتونه طنز باشه و یا هرچیز دیگه ای که دوست دارین، هرچی به فکرتون میرسه...

فكر كنم موقع نوشتن این پست یك كمی ناراحت بودین. . .آخه یك جور انرژی غمناك به آدم دست میده!

در مورد سوالهای دیگه هم همینطوره. من به میلاد هم گفتم، حتما نمیخواد استدلال علمی توش باشه و یا تائیدیه بین المللی گرفته باشه و اینجور چیزها. اینها رو نوشتم تا اولین چیزی رو که به فکرتون رسید بنویسید، میتونه منشا علمی داشته باشه و هم میتونه طنز باشه و یا هرچیز دیگه، هرچی خواستید بنویسید اصلا مهم نیست، من جوابم رو از همون چیزی که بنویسید میگیرم و برام کافیه... در ضمن من ناراحت نمیشم، چون توی وجودم ناراحتی رو نسرشتند (مگر درمواردی خاص که اگه نشم مورد داره)، خواستید به من فحش و ناسزا هم بگید اما چوبکاریم نکنین و از دستم هم ناراحت نشین چون هیچ وقت مقصودم ناراحتی کسی نبوده و نیست (اگه شدید مستقیما به خودم بگید)... خواستم فقط یه سری توضیحات درباره خودم و سوالهام بدم تا وقتتون رو سر چرت و پرتهای من بیخودی هدر ندین و فعلا سوال خاصی ندارم...

این خیلی خوبه كه ناراحتی تو سرشتتون نیست.منم اصلا از مطالبتون ناراحت نشدم و درمورد سوالاتون هم اصلا فكر نكردم كه چرت و پرت هستند!

یك نكته ای رو بگم هم به شماآقا مجتبی هم به بقیه ی دوستان؛

هیچ وقت نسبت به اسم و یا فامیلی خودتون ابراز ناراحتی نكنین.حتی اگر خنده دار ترین اسم دنیا باشه.

چرا خودتون رو وابسته به نظر دیگران می كنین.اگر اسم شما بازم می گم اگر. . .خنده دار به نظر میرسه خب برسه یا اگر دیگران از نام و یا نام خانوادگیتون خوششون نمیاد خب این یك نظره و حتما نباید نظر دیگران همیشه درست باشه و تو زندگیمون تاثیر بذاره.این ما و رفتارمونیم كه اسم و فامیلمون رو در ذهن دیگران جا میندازیم و اگر قرار باشه خودمون هم اسم وفامیلمون رو دست كم بگیریم چه توقعی میشه از دیگران داشت!

درجواب mjtrhz

خب این می تونه یه جور بازی كردن ذرات هوا باشه. . .وقتی یك كاغذ رو به صورت افقی میندازیم ملكول ها ی هوا شروع می كنن به یك سمت كاغذ فشار وارد می كنند و باعث می شن كاغذ بصورت دایره در بیاد و وقتی به شكل دایره در اومد میرن داخل فضای خالی ای كه به و جو اومده و باعث چرخش كاغذ بصورت دایره میشن.بعد اینجا جاذبه ی زمین بهش برمی خوره و می خواد یك جور مقابله داشته باشه با ذرات هوا اینجاست كه یك افت حركتی پیش میادولی ذرات هوا از رو نمیرن و با قدرت بیشتری حركت می كنن و باعث می شن 2باره كاغذ بشكل دایره در بیاد و الی آخر.اینكه شعاع حركتی دایره متفاوته بسته به قدرت جاذبه و قدرت ملكول های هوا داره.

چرا كه نه.هیچ چیزی در این طبیعت بعید نیست.

ذرات هوا با برخورد به زمین باعث انتقال نیروی جنبشی به ملكول های زمین میشن اما از اونجایی كه این نیرو خیلی ضعیفه فعلا تاثیر آنچنانی نداره اما چون هرچه به مركز زمین نزدیك می شیم حرارت بیشتر میشه و سیالیت مواد هم به تناسب اون بالا میره این نیرو قدرت پیدا می كنه و هی بیشتر و قوی تر میشه تا مركز زمین، اما باز از اونجا به بعد چون داریم از مركز زمین دور میشیم بنابراین هم از سیالیت مواد كم میشه هم از دما بنابراین انرژی هی كم می شه تا اینكه مثل انرژی افتادن یك پر روی زمین بر افرادی كه اون طرف زمین هستنداثر میذاره!

شاید بخاطر ظاهری كه داره.چون باعث میشه آدم با دیدن ظاهرشون فكر كنه فرو كردن پونز بخاطر بزرگیش سخت تره و به تناسب اون آدم انرژی بیشتری برای پونز صرف می كنه تا برای سوزن.

بله می تونه هم موج باشه هم ذره. اوم نمی دونم درست ه یا نه ولی یك آزمایشی تو ذهنم اومد اینكه یك شمع بود كه جلوی اون یك كاغذ كه به اندازه ی یك دایره كوچیك توش خالی شده می ذاریم بعد اونورش یك كمی دود و این حرفاست بعد نگاه می كنیم اثر نور رو بر این دود و گذشتن نور از دود.

نمی دونم اصلا شاید ربطی نداره ولی چون گفتین اولین چیزی كه یادم میاد بگم منم این آزمایش یادم اومد.

در حد پرستش، هیچ كدوم رو دوست ندارم. شخصیت های علمی رو فقط باید در حد استفاده از تجربیاتشون قبول داشته باشیم و اگه قرار باشه بپرستیمشون كه می شن یك بت نه شخصیت علمی!

چون دریا دنیایی دراه كه هنوز كه هنوزه كامل كشف نشده و از بعد از زمان نابودی دایناسورها كل دنیا رو آب فراگرفت و هیچ كس هم نمیتونه منكر وجود موجودات ریز ذره بینی موجود در آب بشه.

چرا كه نشه.ماساژ دادن باعث جریان بهتر خون در بدن میشه و احساس خستگی رو از بدن میگیره.

واقعیتش موقع ساختن اون از من هم دعوت كردند تا باهاشون مشاركت داشته باشم اما سر مسئله ی جای اون با هم دعوامون شد و به توافق نرسیدیم من هم خودم رو كشیدم كنار.برای همین دیگه از نحوه ی ساختش اطلاعی ندارم

(چون گفتین هرچی بنظرم رسید بگم من هم زیاد به جنبه ی علمی بودن جواب توجه نكردم و هرچی كه به ذهنم رسید گفتم.)

در جواب مكلارن عزیز؛

یكی از دوستان مادرم این سایت رو بهم معرفی كرده بود.منم دیدم مطالب خوبی داره و بخش انجمن هاش هم خوبه، دیدم عضو شدنش كه ضرر نداره منم عضو شدم.اما بعد از گذشت زمان دیدم نه واقعا بهتر از اون چیزی هستش كه فكرش رو می كردم.برای همین عضو ثابتش شدم.

سوالات روزانه و هفتگیش. و بخش ثبت مطالبش.

خودمم نمی دونم چی شد.همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.

باشركت در چندتا از جلسات انجمن دانش و فناوری و آشنایی با فعالیت هاشون به این انجمن علاقه مند شدم و سعی كردم تا فعالیت خوبی داشته باشم.

مطمئنا كه انتخاب من بخاطر معلومات علمی نبوده. چون اون زمان تازه با فناوری های نوین آشنا شده بودم و اصلا اطلاعاتی علمی آنچنانی نداشتم اما شاید علاقه و انرژی كه از خودم نشون دادم دلیلی شد برای انتخاب من به عنوان جانشین انجمن دانش و فناوری.

البته فكر كنم الان حسابی بخاطر كاستی های فعالیتیم هزار بار از انتخاب من پشیمون شده باشند.

نه اصلا. . . نكنه من اینطور برخورد كردم تا حالا؟!

انجمن دانش و فناوری. . .انجمن دانش و فناوری. . . انجمن دانش و فناوری

خب همهی انجمن ها خوب هستند.نكنه می خوایین با انتخاب من انجمن هارو بندازین به جونم!!

ولی انجمن روانشناسی و ادبیات رو خیلی دوست دارم.و البته صندلی داغ هم كه زیبایی خودش رو داره.

كلاً مدیریت سخته. . .چه مجازی باشه چه حقیقی. علم خاص خودش رو می خواد كه من اصلا ندارم.

ولی مجازی واقعا سخته چرا كه برخی اوقات علاوه بر لحن سخن حالت چهره هم در بیان اون مهمه وخیلی می تونه در برخوردها موثرباشه.

اون وقته كه یك حرف ممكنه چنین تصوری رو در ذهن ایجاد كنه كه طرف مدیریت گرفتتش و داره كلاس میذاره!

نه اصلا. خوشبختانه در انجمن دانش و فناوری تا حالا چنین اتفاقی نیافتاده كه بخواییم با پاك كردن صورت مسئله به همه چیز پایان بدیم و همیشه سعی شده مسائل شفاف سازی بشه و اگر سوء تفاهمی هست با پرداختم به اون برطرف بشه.

صمیمیت در عین جدی بودن.

چرا كه هرچیزی باید محدوده ی خودش رو داشته باشه. نه خیلی صمیمی درسته و نه خیلی جدی.

خب مسلمه از ابتدا تا الان حسابی پیشرفت داشته و هرچه كه بگذره باز هم پیشرفتش بیشتر میشه.

بخش مدیریتی سایت بنظرم خیلی بهتر شده.سطح روابط عمومیشون(ارتباط مسئولین با كاربر)هم بالاتر رفته.

شاید اون جو صمیمی ای كه حاكم شده بر انجمن ها باعث شده تا بیشتر به اینجا پایبند باشم.

از طرفی فكر میكنم استعداد های نهفته ی زیادی اینجا هست كه نیاز به شناسایی داره و دوست دارم من هم در كنار دوستان دیگه به شكوفایی دیگران كمك كنم.

درجواب یلدا عشق عزیز؛

نمیتونم در ملا عام بگم...هه هه...ببین یک کلمشو میگم خودت بگیر دیگه..."قد"

اوووووم خب نمی گیرم. . . !! بگو دیگه دارم از كنجكاوی میمیرم. آخه به اینم می گن راهنمایی!!

الان اینكه نوشتی چیه؟ قُد. . . قِد. . .قَد . . .؟!

خیلی. . .البته اولش كه انتخابش كردم اینقدر خوشم نمیومد كه الان دوستش دارم.

رشته ی تحصیلیم زیست شناسی _ علوم گیاهی هستش.

برخلاف تصورت اصلا و اصلا فقط به گیاهان ربط نداره.دروسی كه ما می خونیم همون دروس بچه های زیست جانوری هستش با این تفاوت كه یك یا 2كتاب بیشتر از اونها می خونیم كه مربوط به گیاه شناسیه.

زمینه های فعالیتیش خیلی چیزها می تونه باشه.ژنتیك . . . داروسازی. . . كشاورزی. . . و خیلی چیزای دیگه.

واقعا مشكل بزرگ جامعه ی ما همینه. . .دانشجوها اكثرشون فقط به دنبال مدرك هستند و به اینكه در آینده چی كار می خوان بكنند فكر نمی كنن.

هدف من موفقیت خودم به دنبال اون خانواده ام ،فرزندانم و در نهایت جامعه ام هستش.

3-چادری بودید یا چادری شدید؟؟؟خودتون انتخاب کردید یا خانوادتون؟؟؟در مورد چادر کلا برام توضیح بدید نظرتون رو...

خود خودم انتخابش كردم.تا حالا كدوم بچه ای رو دیدین كه از اول ابتدایی چادر سرش كنه؟

خوشبختانه هیچ اجباری در چادر به سر كردنم وجود نداشته.از همون اول خودم علاقه ی زیادی در سركردنم داشتم و خدارو شكر الان هم اصلا از علاقه ام كم نشده.اما روی یك نكته خیلی خیلی حساسم

اون هم اینكه وقتی خودم چیزی رو انتخاب كردم و بهش اعتقاد دارم دوست ندارم كسی روش نظر بده.بد برداشت نكنین منظورم این نیست كه خودكامه عمل می منم نه... یعنی وقتی خودم چادر رو انتخاب كردم دوست ندارم كسی از نحوه ی استفاده ی من از چارد ایراد بگیره اینكه چرا لای چادرت باز شد یا چرا مقنعه ات بیرونه از چادر و این حرفا.

من اعتقاد زیادی به چادرم دارم و اصلا و به هیچ وجه اون رو كنار نمیذارم.اما این به این منظور نیست كه بچه ام رو مجبور به چادر سر كردن كنم چون خودم علاقه دارم.مطمئنا سعی می كنم فرزندم خودش انتخاب كنه اما با راهنمایی خانواده اش.

فراموش كردن من ِ وجودیم.

فقط كافیه خودم رو بسپرم دست خدا.بقیه ی كارا جوره.البته یا به قول مكلارن آما!

این به این معنی نیست كه من هم تلاشی نكنم و فقط به یاری خدا دل ببندم.من هم باید خودم رو از همه چیز و همه كس جدا كنم.نذارم وابستگی به اونها باعث سنگینیم بشه و نذاره به بالا اوج پیدا كنم.

اول خدا بعدشم خودت بگیر.

اووم خدا از همه چیز و همه كس بی نیازه و نیازی به همراهی من نداره اما اگر منظورت پاسخ گویی به محبت خداست . . .نه اونطور كه باید نتونستم.

اون یكیشم كه هنوز نمی دونم.

بگم كه بعدا تو هم بیای شریكم بشی. . .نچ نچ نچ. . .زرنگی

این دوستی ها بستگی به نیت افراد داره.اینكه چقدر خالصانه باشه و از سر سرگرمی نباشه.

اصلا. . .هیچ سر در نمیارم.زیادم طرفش نمیرم.در همین حد كه الان مملكت دست كیه و كجای دنیاییم بیشتر نمی دونم.

آره چرا كه نه. . .همه دنبال سرنوشتمون هستیم.یك چیز طبیعی هستش.

بله چرا كه نه. . .مگه می شه یادم نباشه. میگم مارو دست كم گرفتی باورت نمیشه.

حالا ممكنه اسم كاربریت یادم نباشه و لی دیگه اینقدر ها هم خنگول نیستم كه!

سلام دوستای گل وملك اشعرای عزیز
راجع به سؤالت راستش زیاد در موردش فكر نكرده بودم
ولی دوست دارم از این پنجره به تموم هستی نگاه كنم....دنیایی كه هیچ نشانه ای از خشم وكینه ودشمنی درش نیست
یه تصویر دیگه هم خیلی دوست دارم از این پنجره ببینم اینه:
من واون كسی كه خیلی خیلی دوستش دارم لب دریا....
با اجازه من دوتا سؤال ازت بپرسم:
1-اگه بهت بگن امروز آخرین روز توست،توی این روز چه كارایی می كنی؟
2-در مورد ازدواج ....به نظرت بهتره اول عاشق شدوبعدازدواج كرد یا اول ازدواج كرد وبعد توی زندگی عاشق شد؟؟
همین............
راستی با اون نظرت درباره ی چادر وچادرسركردن یه دنیا موافقم....
***در پناه حق***

سلام سلام سلام

"شما نباید به همین جا بسنده كنین كه، اگر مطلبی اینجا دیدین میتونین مطالب دیگه هم در این زمینه حالا نه از تو كتاب ها از اخباری كه دنبال می كنین بخونین و به مطالب ما اضافه كنید."

بله، اینجام حق با شماست. به چشم، تاجاییکه بتونم میرم دنبالشون و اگه چیزی گیرم اومد حتما مینویسم.

در مورد کاهش فعالیتم، سوء تفاهم نشه، من از مطالب اینجا کلی لذت میبرم و استفاده میکنم. حقیقتش از خودم و اراجیف هام خسته شدم. میخوام یه خورده زبون به دهن بگیرم و پخته تر کار کنم (اگه بشه)...

"فكر كنم موقع نوشتن این پست یك كمی ناراحت بودین. .."

من که گفتم، اون موقع که ناراحتی رو پخش میکردن من آخرای صف بودم، چیز خاصی دستگیرم نشد چه برسه که بخواد دلگیر من بشه... من منظورم این بود که خودتون رو به زحمت نندازین و زیاد سخت نگیرین، امتحان پایان ترم که نیست. در مورد پست بعدی تون که درمورد اسمها نوشته بودین باید بگم که اصلا از اسم و فامیلم سر خورده نیستم و کلی ازش لذت میبرم. تازه خیلی ها مثل من همین فامیلی رو دارن، ولی با خورده تفاوتها...

راستی از جوابهاتون ممنونم...

خوب؛ بریم سروقت سوال ها و پرسیدن ها...

* میشه یه خورده دیگه درمورد اون آزمایش طراحی شدتون توی سوال 4 (نور) توضیح بدین؟! یعنی وضعیت نور میان دودها چطور باشه میفهمید نور ذره است و کی میفهمید موجه و یا هردو؟؟؟...

ا. دوست دارین بقیه عمرتون به چه گاری مشغول باشین؟ منظورم اینه که چه کاری رو بیشتر از هرچیزی دوست دارین؟ (اگر چندتاست، همشو بگین)

اا. کدوم شی تو خونتون رو بیشتر نگاهش میکنین؟ بیشتر نگاهش میکنین چون براتون جالبه و دوسش دارین یا چون فقط بکارتون میاد و باید نگاهش کنین؟

ااا. همین الان اولین کسی که از افراد خونوادت به ذهنتون اومد چه کارتون میشه؟

/. سه تا جمله از زیباترین جملاتتون رو بگین (از خودتون باشه و حدالامکان موضوعاتش تکراری نباشه)

//. سه اسم پسر و سه تا دختر که بیشتر از بقیه اسمها بهشون علاقه دارین رو بنویسین.

///. چند تا از اسمهای خدا رو که بیشتر از بقیه بهشون علاقه دارین و از شنیدنشون حالی به حالی میشین رو بنویسین.

فکر میکنم کافی باشه...

یاحق

مجتبی