• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3747)
پنج شنبه 1/2/1390 - 22:46 -0 تشکر 310482
موعود شناسى و پاسخ به شبهات

در مورد مسئله موعود و امام زمان (عج) همواره شبهاتی در ذهن ماها وجود دارد

این تاپیک رو زدم تا به برخی از شبهات رایج بپردازیم

مطالب درج شده از کتاب موعود شناسى و پاسخ به شبهات نوشته علی اصغر رضوانی می باشد


 

شنبه 28/5/1391 - 5:7 - 0 تشکر 517251

چرا کوفه مقر حکومت امام زمان علیه السلام است؟


دروازه کوفه

چرا امام زمان (علیه السلام) با تمام وجود تمام بی‌ وفایی های مردم كوفه از زمان حضرت علی ـ علیه السلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ باز به كوفه می روند و مقر حكومت خود را در آن جا قرار می دهند؟ آیا می شود گفت چون از لحاظ سوق الجیشی كوفه مناسب است امام زمان (علیه السلام) به آنجا می روند، و تشكیل حكومت می دهند؟ چرابه یكی از شهرهای ایران نمی آید؟





پاسخ


مهدویت از جمله اموری است كه هم ریشة قرآنی دارد و هم در احادیث نبوی به حدّ تواتر از آن یاد شده است به گونه‌ای كه الآن این مسأله از مسلمات دین مبین اسلام است.


مذهب ما امامیّه بیش از فرق و مذاهب دیگر به این مسأله پرداخته است چرا كه ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ در تبیین این مسأله اهتمام تامّ داشتند به حدّی كه تمام امامان ما در هر موقعیتی یادی از وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) و نهضت جهانی او می كردند، لذا در مذهب ما تشیع جزئیات انقلاب حضرت و حكومت جهانی او مطرح شده است اگرچه اخبار و روایات این باب بسیار زیاد است و تشخیص روایات صحیح از ضعیف در بین این همه روایات وظیفه متخصصین این فن است و به محض دیدن روایتی در این باب نمی توان حكم كرد كه حتماً قضایای نهضت آن حضرت و وضعیت حكومت او آن چنان است كه در روایت آمده.


ولی به طور كلی جزئیاتی مطرح شده و از جمله مطالبی كه در خصوص حكومت جهانی آن حضرت مطرح شده است مقرّ حكومت آن امام همام ـ علیه السلام ـ می باشد كه در بعضی روایات نامی از كوفه برده شده است، حال اگر سؤالی مطرح شود كه چرا كوفه معین شده به عنوان مقرّ حكومتی آن حضرت با این كه كوفه سابقة بی وفایی داشته است در جواب باید گفت:


اولاً، ارادة الهی به این تعلق گرفته كه حكومت جهانی آن حضرت، با مركزیت كوفه مستقر شود و نهضتی كه نوید آن را خاتم الانبیا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ جملگی داده‌ اند و بسیار بر آن تاكید كرده اند برخی از ناحیه پروردگار مشخص شده كه شروع انقلاب آن حضرت از مكه باشد و بعدها مقر حكومت او هم در كوفه باشد.



مكان كوفه مكان مقدسی است شاید به اعتبار قداستی كه دارد خداوند اراده فرموده كه مقر حكومتی تنها منجی عالم و یگانه مصلح جهانی در این مكان مقدس باشد (ما كه از مصالح و حكمت الهی بی‌خبریم) و این ربطی به وضعیت مردم آن جا ندارد كه آیا در تاریخ سابقه خوبی دارند یا ندارند


ثانیاً، بی وفایی مردم كوفه در برهه ای از زمان دلیل نمی شود كه آینده ای كه معلوم نیست چه زمانی است باز مردم آن جا متصف به بی وفایی باشند. آینده برای ما معلوم نیست به علاوه این كه بی وفایی مردم كوفه در زمان امام علی ـ علیه السلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ باعث بی اعتبار كردن آن سامان نمی شود چون كه در روایاتی از ائمه اطهار نقل شده كه كوفه و اهل آن را مورد مدح قرار می دهند كه از آن جمله این روایات می‌ باشند.


عبدالله بن ولید می گوید بر امام صادق ـ علیه السلام ـ وارد شدیم در زمان مروان آن حضرت به ما فرمود شما از كجایید (اهل كجایید) ما گفتیم: از اهل كوفه. حضرت فرمود: نیست سرزمینی از سرزمینها و شهری از شهرها كه بیشتر از اهل كوفه به ما محبت داشته باشد (یعنی اهل كوفه بیشتر از تمام شهرها به اهل بیت محبّت می‌ ورزند)....(1)


اگر این روایت را خاص آن زمان بدانیم بالاخره این نتیجه را می گیریم كه بی وفایی زمان خاصی باعث نمی‌شود كه در هر زمان آنها اهل بی وفایی باشند بلكه در زمان امام صادق ـ علیه السلام ـ مورد مدح آن حضرت قرار می گیرند.


در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده كه حضرت فرمود:


ولایت ما بر آسمانها و زمین و كوهها و شهرها عرضه شد و هیچ كدام ولایت ما را چون اهل كوفه قبول نكردند.(2)



عبدالله بن ولید می گوید بر امام صادق ـ علیه السلام ـ وارد شدیم در زمان مروان آن حضرت به ما فرمود شما از كجایید (اهل كجایید) ما گفتیم: از اهل كوفه. حضرت فرمود: نیست سرزمینی از سرزمینها و شهری از شهرها كه بیشتر از اهل كوفه به ما محبت داشته باشد (یعنی اهل كوفه بیشتر از تمام شهرها به اهل بیت محبّت می‌ ورزند


پس با وجود این كه روایات معلوم می شود بی وفایی گروهی خاصی باعث نمی شود كه در تمام زمانها اهالی یك شهر متهم به بی وفایی گردند. بلكه در هر زمانی باید اهل آن جا را به خصوصه مورد امتحان قرار داد تا معلوم شود آیا مؤمنان راسخی در اهداف خود هستند یا نه.


ثالثاً، مكان كوفه مكان مقدسی است شاید به اعتبار قداستی كه دارد خداوند اراده فرموده كه مقر حكومتی تنها منجی عالم و یگانه مصلح جهانی در این مكان مقدس باشد (ما كه از مصالح و حكمت الهی بی‌خبریم) و این ربطی به وضعیت مردم آن جا ندارد كه آیا در تاریخ سابقه خوبی دارند یا ندارند.


روایاتی در این باب وجود دارد كه ولایت بر قداست مكان كوفه می باشد از جمله این روایات:


امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: كوفه باغی از باغهای بهشت است در آن قبر نوح و ابراهیم و... قبر سید اوصیاء امیر المؤمنین آن جاست.(3)


امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: یك درهم انفاق در كوفه مانند 100 درهم انفاق در غیر كوفه به حساب می آید و دو ركعت نماز خواندن در كوفه 100 ركعت به حساب می آید.(4)


رابعاً: حكومت حضرت جهانی است و وقتی مقر حكومت خود را كوفه قرار می‌دهد دیگر اختصاص به مردم آن جا ندارد بلكه مقر حكومتی آن حضرت مربوط به تمام جهان است.


«خداوند از میان سرزمین‌ها چهار تا اختیار فرمود: «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» تین مدینه است و زیتون بیت المقدس، طور سنین كوفه و هذا البلد الامین مكه است. (سفینة البحار، ج 7، ص 543)



پی نوشت ها:


1-  ر.ك: سفینة البحار، محدث قمی، ج 7، ص 544، به نقل از المناقب، دار الاسو، چ سوم، 1422.


2-  ر.ك: همان، ص 546، به نقل از بصائر الدرجات.


3-  ر.ك: همان، ص 544، به نقل از فرحة النحری.


4-  ر.ك : همان، ص 543، به نقل از كامل الزیارة.



مولای من دنیا بر ما تیره گشت...(نماهنگ)



برای مطالعه بیشتر به كتابهای زیر مراجعه نمایید:


1. مهدی موعود، مترجم علی دوانی؛


2. الارشاد شیخ مفید.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:7 - 0 تشکر 517252

سود امام زمان(عج) برای جهان!


امام زمان

حضور حضرت حجّت(ع) چه سودی برای جهان هستی دارد؟ ایشان كه غایبند و حكومتی هم كه تشكیل نداده‌اند؛ درست است كه در آینده، حكومت تشكیل می‌دهند، امّا در حال حاضر فایدة ایشان در جهان هستی چیست؟ پرسش ایشان را بر اساس بیانات آیت الله جوادی آملی پاسخ می‌دهیم.


برای پاسخ به این پرسش ذكر چند مطلب ضرورت دارد:


1. انسان، طبق فرمودة قرآن كریم به سوی خدای سبحان در حركت است و پایان سفرش ملاقات با خداست: «یا أیّها الإنسان إنّك كادحٌ إلی ربّك كدحاً فملاقیه؛(1) ای انسان حقّاً كه تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی كرد.»


بشر برای رسیدن به این هدف، به دو محور اصلی مُلكی (ظاهری) و ملكوتی (باطنی) نیاز دارد. انسان در محور مُلكی و ظاهری به رهبری نیازمند است كه همان موضوع امامت، یعنی ادارة جامعه و كشورداری و رهبری نظام است. محور دوم كه بسیار مهم‏تر از اوّلی است و تكیه‌گاه آن به شمار می‏رود، رهبری باطنی و ملكوتی است. این سیر، سیری عمودی و طولی است كه صیرورت‏  نیز خوانده می‏شود؛ یعنی انسان در درون خود سفری با مراتب و منازل متعدّد دارد و برای پیمودن این منازل، نیازمند رهبری انكارناپذیر است. سیر یعنی حركتی (ظاهری) كه در همة اجرام زمینی و آسمانی وجود دارد؛ امّا صیرورت؛ یعنی تحوّل و شدن و از نوعی به نوعی دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر؛ یعنی تكامل یافتن.


یك خودرو كه شتابان در بزرگراه پیش می‏رود و میوه‏ای كه مرحله‏های گوناگون را پشت ‏سر می‏گذارد، هر دو حركت دارند، امّا اوّلی به نحو سیر است و دومی به نحو صیرورت؛ یعنی میوه از خاك حركت كرده، به مرحلة شكوفه رسیده و پس از آن به میوة خام و پخته تبدیل شده است. این شدن را كه حركتی درونی است، صیرورت می‏نامند. انسان‏ها نیز بدون استثنا، در تحوّل درونی و صیرورتی به سر می‏برند كه نهایت آن لقای حق، تبارك و تعالی است.


2. وقتی معلوم شد انسان در صیرورت است و به سوی خدا حركت می‏كند، ناگزیر باید حركت دهنده‏ای داشته باشد؛ زیرا در هر حركتی وجود متحرّك، محرّك، مسیر، ابتدا و انتها (هدف) ضرورت دارد و مهم‏تر از همه، وجود رهبری است كه متحرّك را به هدف نهایی هدایت كند.



یك خودرو كه شتابان در بزرگراه پیش می‏رود و میوه‏ای كه مرحله‏های گوناگون را پشت ‏سر می‏گذارد، هر دو حركت دارند، امّا اوّلی به نحو سیر است و دومی به نحو صیرورت؛ یعنی میوه از خاك حركت كرده، به مرحلة شكوفه رسیده و پس از آن به میوة خام و پخته تبدیل شده است. این شدن را كه حركتی درونی است، صیرورت می‏نامند. انسان‏ها نیز بدون استثنا، در تحوّل درونی و صیرورتی به سر می‏برند كه نهایت آن لقای حق، تبارك و تعالی است


3. افزون بر امور عادّی و مادّی انسان (زندگی روزمره) تمام اعمال عبادی و باطنی انسان نیز به رهبر نیاز دارد؛ یعنی همان‏گونه كه تأمین معاش و امور ظاهری و زندگی اجتماعی انسان، نیازمند رهبر است، تمام عبادت‏ها و اعمال باطنی وی نیز كه با صیرورت و تحوّل درونی همراه است، به محرّك و رهبری نیاز دارد تا آنها را هدایت و به سرمنزل مقصود (قرب الی الله) برساند.


4. امامان معصوم(علیهم السلام) علاوه بر رهبری ظاهری و ادارة ملكی جامعه، رهبری ملكوتی جامعة بشری را نیز بر عهده داشتند. همان‏ گونه كه گذشت، سیر باطنی انسان (صیرورت او) از نظر اهمّیت ‏با سیر ظاهری، مُلكی و دنیایی قابل مقایسه نیست.


5. گرچه بیگانگان، رهبری ظاهری را از ائمة اطهار(علیهم السلام) گرفتند و آنان را خانه نشین كردند، امّا رهبری ملكوتی انسان‏ها و جوامع بشری حقیقتی است كه از وجود مقدّس آنان جدا نمی‏شود.


6. نماز، روزه، زكات، حج و دیگر عبادات، هر كدام نوعی صعود و تقرّب به سوی خدای سبحان دارند. «إلیه یصعد الكلم الطیّب و العمل الصالح یرفعه؛(2) هر كس سربلندی می‏خواهد؛ سربلندی یك سره از آن خداست‏ سخنان پاكیزه به سوی او بالا می‏رود و كار شایسته به آن رفعت می‏بخشد و كسانی كه با حیله و مكر كارهای بد می‏كنند، عذابی سخت‏ خواهند داشت و نیرنگشان خود تباه می‏گردد.» این صعود، حركتی به نحو صیرورت است و مسلّماً به محرّك و رهبر نیاز دارد؛ یعنی باید انسان كاملی باشد كه عمل صالحش اعمال بندگان را بالا ببرد و رهبری كند تا به درگاه قبول حضرت حق برسد.


این انسان كامل همان امام معصوم است كه نمازش نماز هر فرد متّقی را امامت می‏كند و حج و زكات و تمام اعمالش، اعمال بندگان صالح را تا وصول به بارگاه حضرت حق، رهنمون می‏شود. بر این اساس، هر كه اوّل وقت نماز به پا دارد، به امام زمان خویش اقتدا كرده است. چون امام زمان(عج) هماره اوّل وقت نماز می‏گزارد و هر كس در هر اقلیمی كه باشد، اگر اوّل وقت نماز بخواند، در این عمل با فضیلت‏ به امام خود اقتدا كرده است، یعنی نماز او به كاروان نمازهایی پیوسته كه با امامت نماز ولیّ خدا، به سوی خدا در حال صعود است.



همان‏گونه كه تأمین معاش و امور ظاهری و زندگی اجتماعی انسان، نیازمند رهبر است، تمام عبادت‏ها و اعمال باطنی وی نیز كه با صیرورت و تحوّل درونی همراه است، به محرّك و رهبری نیاز دارد تا آنها را هدایت و به سرمنزل مقصود (قرب الی الله) برساند


7. از آنچه بیان شد، در می‏یابیم كه وجود مقدّس حضرت مهدی(عج) رهبری ملكوتی تمام انسان‏ها و هر آنچه را که دارای صیرورت و تحوّل است، به عهده دارد. او به اذن خدا، مدبّر امور است و خلقت و هدایت و تدبیر و درمان و حیات و مرگ به واسطة او تحقّق می‏یابد. به همین سبب امامان معصوم(علیهم السلام) را واسطه‌های فیض حق و مجاری روزی خلایق می‏دانیم.(3)


وجود آنها همچون دو دستی است كه با یكی ارزاق و مقدّرات خلایق از درگاه ربوبی دریافت و در عالم هستی توزیع می‏شود و با دیگری اعمال صالح بندگان تاعرش الهی رهبری و هدایت می‏گردد. اگر ولیّ الله الاعظم(عج) عملی را امضا كند، قطعاً مورد قبول خداوند متعال است وگرنه هیچ یك از اعمال انسان پذیرفته نمی‏شود. بدین سبب، در زیارت جامعة كبیره می‏خوانیم:«بكم فتح الله و بكم یختم، و بكم ینزّل الغیث، و بكم یمسك السماء أن تقع علی الأرض إلّا بإذنه، و بكم ینفّس الهمّ، و یكشف الضرّ؛(4) خدا به وسیلة شما آغاز كرد و به شما ختم می‏كند و به خاطر شما باران را فرو می‏فرستد و به وسیلة شما آسمان را از اینكه جز به اجازة او بر زمین افتد، نگه داشته است و به خاطر شما اندوه را بیرون برد و سختی را برطرف كند.»


«إن ذُكر الخیر كنتم أوّله، و أصله و فرعه، و معدنه و مأویه ومنتهاه؛ (5) هر گاه خیر و خوبی‏ها یاد شود، شما اوّل و اصل و فرع‏ها و معدن و جایگاه و سر حدّ نهایی‏اش هستید.»


و شاید راز بعضی از روایت‌ها و دعاهای امامان معصوم(علیهم السلام) در همین امر نهفته است: «اگر زمین بدون امام باشد، نظمش از هم بپاشد و در هم فرو ریزد.»(6)؛


«كجاست آن وسیله‏ای كه فیوضات آسمان را به اهل زمین می‏رساند.»؛(7)


«به ماندن او است كه دنیا باقی مانده است و به خیر و بركت او تمام مخلوقات روزی داده می‏شوند.»(8)


و شاید سرّ خواندن دعای فرج در شب قدر نیز همین امر باشد.



پی‏نوشت‏ها:


1. سورة انشقاق (84)، آیة 6.


2. سورة فاطر (35)، آیة 10.


3. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن كریم، ج 14، صص 97-120، با تلخیص.


4. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره.


5. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره.


6. کلینی، اصول كافی، ج1، ص 179.


7. مفاتیح‏الجنان، دعای ندبه.


8. مفاتیح‏الجنان، دعای عدیله.






what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:8 - 0 تشکر 517253

کشورهای درگیر در جنگ آرماگدون


آرماگدون و نبرد آخر الزمان

پرسش: جنگ ارماگدون در کجا و چه کشورهایی شرکت دارند ؟


پاسخ: دو تحقیق در این زمینه قابل بررسی و تبیین است:


برخی از دانشمندان، یکی از علایم ظهور امام مهدی(عج) را وقوع معرکه جنگی در منطقه ای به نام "هرّ مجدون" و به تعبیر روایات "قرقیسا" میدانند. این قضیه حتی در کتب اهل کتاب نیز به آن اشاره شده است. (رؤیای یوحنا، 16/16013؛ سفر زکریا، 14/1-5؛ کتاب مقدس ص 843).


اهل کتاب از یهود و نصارا این معرکه جنگی را بس عظیم و خطرناک میدانند که در پایان تاریخ بشر اتفاق خواهد افتاد.


"هرمجدون" کلمه ای است مشتق از "هر" به معنای کوه، "مجدوّ" که اسم وادی یا کوه کوچکی در شمال فلسطین است. اهل کتاب گمان میکنند مساحت معرکه این جنگ از منطقه مجدو، در شمال فلسطین تا ایدوم در جنوب امتداد دارد (حدود دویست مایل)(شبکه معلومات،ص4).


آنان معتقدند: در این جنگ لشکری با حدود 400 میلیون نفر شرکت خواهند داشت. (شبکه معلومات ص2). لشکری که از عراق، ایران، لیبی، سودان و قفقاز در جنوب روسیه تشکیل شده است.(مجله الفکر الجدید، شماره 15 و16).


دکتر عبد الکریم زبیدی میگوید: "... این حادثه همان حادثه بزرگی است که قبل از ظهور امام مهدی(عج) تحقق خواهد یافت و در روایات از آن به معرکه "قرقیسیا" یاد شده است. در آن واقعه میلیونها لشکر از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دولت های مغرب عربی و لشکریانی از شهرهای شام؛ یعنی، سوریه، اردن، لبنان، فلسین و اسرائیل شرکت خواهند داشت. همگی در منطقه ای به نام قرقیسیا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت و سفیانی در این هنگام خروج خواهد کرد...".(مجله الفکر الجدید، 15 و 16).


کلینی به سند خود از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که به میسر فرمود: ای میسر! چه مقدار بین شما و قرقیسیا فاصله است؟ عرض کرد: نزدیک "شاطئ فرات" است. حضرت فرمود: "اما انه سیکون بها وقعة لم یکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالی السموات و الارض و لا یکون مثلها ما دامت السموات و الارض مادبة للطیر تشبع منها سباع الارض و طیور السماء...".(کافی، ج8، ص245، ح451). آگاه باش که در آن مکان، واقعه ای اتفاق خواهد افتاد که نظیر آن از زمان خلقت آسمانها و زمین از جانب خداوند ـ تبارک و تعالی ـ اتفاق نیفتاده است و نخواهد افتاد. آنجا محل پذیرایی پرندگان خواهد بود. درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر خواهند شد".



این حادثه همان حادثه بزرگی است که قبل از ظهور امام مهدی(عج) تحقق خواهد یافت و در روایات از آن به معرکه "قرقیسیا" یاد شده است. در آن واقعه میلیونها لشکر از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دولت های مغرب عربی و لشکریانی از شهرهای شام؛ یعنی، سوریه، اردن، لبنان، فلسین و اسرائیل شرکت خواهند داشت. همگی در منطقه ای به نام قرقیسیا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت و سفیانی در این هنگام خروج خواهد کرد...


از مجموع روایات استفاده میشود که فرمانده عملیاتی این جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصی به نام سفیانی است. او کسی است که به کمک مراکز جاسوسی یهود و آمریکا، در میان مردم تفرقه انداخته و مردم را بر ضد شیعیان اهل بیت تحریک خواهد کرد و نیز بعد از پناه بردن امام زمان(عج) به کعبه با عدهای از یاران خود، در صدد مقابله با حضرت بر خواهد آمد که خود او با لشکریانش در منطقه ای به نام "بیدا" به زمین فرو خواهند رفت.


در همین جنگ است که بنیه یهود از هم پاشیده شده و بسیاری از آنها نابود خواهند شد. بخاری به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: " قیامت برپا نمیشود تا آنکه شما با یهود بجنگید؛ در آن هنگام به حدی از آنان کشته خواهد شد که حتی سنگی که یک یهودی در آن پناه گرفته، میگوید: ای مسلمان! این یهودی است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان".(صحیح بخاری، ج3، ص232).


بیان دوم:


نبرد قرقیسیا:


سفیانی پس از سرکوب مخالفان، هدفی جز حمله به عراق ندارد. از این رو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار میشود. در میانه راه در منطقه ای به نام قرقیسیا(شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات)، جنگی هولناک درمی گیرد و بسیاری کشته میشوند.


در تعدادی از احادیث، پیشوایان دینی از جنگ "قرقیسیا" خبر داده اند. امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: "ان لله مائدة [مأدبة] بقرقیسیاء یطلع مطلع من السماء فینادی: یا طیر السماء و یا سباع الارض، هلموا الی الشبع من لحوم الجبارین"؛"برای خداوند ودر قرقیسا سفرهای(غذایی) است. از آسمان ندا دهنده ای آشکار می شود و آواز میدهد: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین، بشتابید برای سیر شدن از گوشت ستمگران!"(نعمانی، الغیبه، ص389، ح63).


سفیانی

روایتی دو گروه درگیر این جنگ را فرزندان عباس و مروانی خوانده است، اما چهار حدیث دیگر سفیانی را یکی از طرفهای درگیری میدانند، از جمله حضرت علی(علیه السلام) فرموده است:


"یظهر السفیانی علی الشام ثم یکون بینهم وقعة بقرقیسیا حتی تشبع طیر السماء و سباع الارض من جیفهم..."؛"سفیانی بر شام غلبه میکند. سپس میان آنها در منطقه قرقیسیا جنگی در خواهد گرفت در آن جنگ، آنقدر کشته می شوند که پرندگان آسمان و درندگان زمین از مردارشان سیر میشوند".(عقد الدرر، ص87، باب 4، فصل2).


از میان روایات یاد شده، تنها این حدیث امام باقر(علیه السلام) از سند معتبری برخوردار است:


"... و یمر جیشه بقرقیسیا فیقتلون بها فیقتل من الجبارین مأة الف ... ؛ ... سپاه سفیانی به قرقیسیا میرسند و در آنجا نبردی در می گیرد و از ستم گران صد هزار نفر کشته میشوند..."(نعمانی، الغیبه،ص392، باب 14، ح67).


از میان این روایات، به حدیثی که طرف های درگیر جنگ قرقیسیا را فرزندان عباس و مروانی برمی شمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالفت با دیگر روایات، نمیتوان اعتماد کرد. اما بر اساس روایت معتبر پیش گفته و سایر روایاتی که مؤید این حدیث اند، چند مطلب را میتوان بیان کرد:


1. نبرد قرقیسیا واقع خواهد؛


2. یکی از متخاصمین، سفیانی است؛


3. دو طرف درگیری اهل باطلاند؛


4. این نبرد، تلفات انسانی فراوانی بر جای خواهد گذاشت؛


5. سپاه سفیانی، علی رغم تلفات سنگین، پیروز این نبرد است.



برای خداوند و در قرقیسا سفرهای(غذایی) است. از آسمان ندا دهنده ای آشکار می شود و آواز میدهد: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین، بشتابید برای سیر شدن از گوشت ستمگران!


روایات به انگیزه این نبرد اشاره نکرده اند؛ اما این احتمال وجود دارد که نبرد یاد شده به دلیل مقاومت حاکمان آن سرزمین، در برابر زیاده خواهی های سفیانی باشد؛ چرا که سفیانی برای رسیدن به کوفه، تمام مسیر شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد.


در روایات درباره طرف دیگری که در نبرد قرقیسیا می رزمد، چیزی نیامده است. همچنان که گذشت از روایات یاد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را میتوان فهمید. در روایت معتبر دیگری امام باقر(علیه السلام) فرموده است:


"... کفی بالسفیانی نقمة لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم، مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرین بعد خروجه لم یکن علیکم بأس حتی یقتل خلقا کثیرا دونکم ..."؛"... سفیانی برای عذاب دشمنان شما بس است و او برای شما یکی از علامات است. وقتی این مرد فاسق قیام کرد، باکی بر شما نیست که یک یا دو ماه درنگ کنید تا این که او تعداد زیادی از غیر شما را بکشد ..." (همان، ص417، باب 18، ح3).


این روایت هر چند به نبرد قرقیسیا تصریح نکرده، اما به قرینه سایر روایات، به احتمال فراوان درباره جنگ یاد شده خواهد بود، و بر این اساس، از این روایت فهمیده میشود که: طرف دیگر این نبرد نیز از دشمنان شیعه است.


به نظر میآید آنچه قابل پذیرش است، اصل وقوع درگیری ها است. اما در رابطه با جزئیات نمی توان سخن دقیقی گفت. باید توجه داشت که انسان بر اساس قدرت اختیار خود، می تواند امور را تغییر دهد، و قرآن و روایات به این نکته تصریح دارند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:8 - 0 تشکر 517254

چگونگی تسخیر جهان با یاران کم


امام زمان


چگونه ممكن است مردم دنیا تسلیم یك جمعیت اندك شوند و از عادات و اخلاق و برنامه‌ها و سنن خود دست بردارند؟


طبق روایات وقتی حضرت صاحب الامر علیه‌السلام ظاهر می‌شوند، نخست سیصد و سیزده نفر از خواص اصحاب آن حضرت در مكه حاضر می‌گردند و وقتی عده اصحاب و اجتماع كنندگان به ده هزار نفر رسید از مكه خارج می‌شوند.



 غلبه آن حضرت و حكومت جهانی اسلام، ممكن است بطور معجزه انجام یابد و ممكن است با فراهم شدن اسباب ظاهری باشد و ممكن است به هر دو نوع واقع شود، چنانكه پیشرفت و غلبه پیغمبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به هر دو نوع بود.


* اما بصورت معجزه، محتاج به توضیح نیست كه حصول چنین پیروزی برای آن حضرت، به خواست خداوند، امری است ممكن و با بشارتهای حتمی كه در قرآن مجید داده شده حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه:


«كم من فئة قلیلة غلبت فئة كثیرة باذن الله ؛ چه بسیارند گروه اندكی كه به اذن خداوند، بر گروه بسیاری چیرگی می‌یابند» (بقره/259)


آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر همه غالب و حاكم و وارث و مالك ارض قرار می‌دهد.


* و از لحاظ اسباب ظاهری هم حصول چنین پیروزی و تشكیل آن حكومت الهی عملی خواهد بود; زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می‌كند كه اوضاع و احوال اجتماعی و اخلاقی و سیاسی كاملاً مساعد باشد.


در آن موقع همه ملتها از زندگی معنوی و اخلاقی محروم، و دشمنی و كینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یكدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و از اینكه كسی بتواند بدون مدد غیبی جامعه را رهبری كند، همه مأیوس می‌گردند و همه از وضع خود ناراضی، و از مكتبهای مختلف كه عرضه می‌شود ناامید بوده و منتظر تغییر و عوض شدن اوضاع می‌باشند.



شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیشرفت سریع دین اسلام است، كه یكی از علل ظاهری آن پیروزیهای پی در پی و درهم شكسته شدن ارتش‌های انبوه دولت شاهنشاهی ایران و امپراطوری روم، فساد اوضاع اجتماعی و اداری ایران و روم بود كه مردم این كشورهای پهناور را برای قبول یك دعوت صحیح و حكومتی متكی به مبانی عدالت و مساوات آماده كرده بود


در یك چنین موقعیتی، حضرت مهدی علیه‌السلام و اصحابش، با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش‌ترین برنامه‌های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی، قدم به میدان می‌گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می‌كنند و مردم را بسوی خدا و زندگی برابری و برادری، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستی و درستی و نظم صحیح، می‌خوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشری می‌باشند و با نیروی ایمان و استقامت و پشتكار و همتی كه مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب می‌نمایند. معلوم است این جمعیت با آن برنامه‌ها و وضع كار، در آن دنیای پرآشوب و غرق در طوفان گرفتاریها و فشارها، دلها را به خود متوجه نموده و فاتح و پیروز و موفق می‌شوند و هیچ نیروئی نمی‌تواند در برابر آنها مقاومت كند.


و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیشرفت سریع دین اسلام است، كه یكی از علل ظاهری آن پیروزیهای پی در پی و درهم شكسته شدن ارتش‌های انبوه دولت شاهنشاهی ایران و امپراطوری روم، فساد اوضاع اجتماعی و اداری ایران و روم بود كه مردم این كشورهای پهناور را برای قبول یك دعوت صحیح و حكومتی متكی به مبانی عدالت و مساوات آماده كرده بود. چرا راه دور برویم؛ مگر امام خمینی چه كرد؟! او نیز احیاگر دین خدا در عصر دین ستیزی و دین گریزی بود.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:8 - 0 تشکر 517255

313 یار امام زمان علیه السلام



امام زمان

پرسش :


هنگام ظهور حضرت حجت (عج) آیا فقط همان 313 نفر یار با ایشان در دنیا زندگی می كنند. چون می گویند آن حضرت گردن افراد بدكار را جدا می كند و فقط 313 نفر هستند یعنی فقط همان یاران با او زندگی می كنند؟





پاسخ :


امام پدری مهربان، همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق ها، رنگ می بازد. دریغا!‌ در گوش ما همواره، از قهر مهدی ـ علیه السّلام ـ گفته اند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترسانده اند و از مهر و عشق او به انسان ها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود كمتر گفته اند! هیچ كس به ما نگفت كه اگر او بیاید، فقیران را دستگیری، بی نوایان را سامان، بی كسان را همدم، بی همسران را همراه، غافلان را تذكر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در یك كلام، خاك نشینان عالم را تاك نشین خواهد كرد.


قهر او نیز جلوه محبت او است، چه این كه قهر او بر جماعتی اندك و ناچیز از معاندان و نژادپرستانی خواهد بود كه علی رغم رشد فكری انسان ها در آن عصر، و هدایت ها و معجزات آن حضرت و نزول مسیح از آسمان و اقتدایش به وی، باز هم به او كفر می ورزند و حكومت عدلش را گردن نمی گذارند و در زمین فساد می كنند، كسانی مانند صهیونیست ها كه جز زبان زور، هیچ زبانی نمی فهمند، و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن و مهر در چهره قهر.


آری چه سخت است مولای مهربانی را كه رحمت واسع حق است و در دل او عشق به انسان ها موج می زند، به چنین اتهام هایی خواندن و «میر مهر» را، «میر قهر» نشان دادن!(1) در روایات متعددی وارد شده است كه یاران حضرت 313 نفرند اما باید توجه داشت كه این تعداد كارگزاران ویژه امام می باشند كه هر كدام از آنان لیاقت آن را دارند كه كشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلكه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذكر شده است: ابوبصیر می گوید: مردی از اهالی كوفه، از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسید: چند نفر با حضرت قائم (عج) قیام می كنند؟ مردم می گویند همراهان حضرت به تعداد سربازان پدر یعنی سی صد و سیزده نفرند. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «حضرت مهدی(عج) ظهور نمی كند مگر با ارتشی قوی و نیرومند و ارتش قدرتمند كمتر از ده هزار نیروی رزمنده نخواهد داشت.(2)



بنابراین حضرت مهدی (عج) 313 یار كارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از بركات وجودی آن امام عظیم الشأن و حكومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یك نوع مجازات استفاده نمی كند


نیز آن حضرت می فرماید: «چون حضرت اجازه قیام بگیرد، سی صد و سیزده تن با او بیعت می كنند. آن حضرت در مكه توقف می كند تا اینكه عدد اصحابش به ده هزار نفر برسد. آن گاه به سوی مدینه حركت می كند.»(3)


گفتنی است رقم دوازده(4) هزار نفر و صد هزار(5) نفر هم در روایات آمده است. پس گرچه از شمشیر مهدی (عج)، برای خون آشامان پست، و ابرقدرتان نا انسان خون و مرگ می بارد ولی برای انسانیت درد كشیده خرد شده رحمت و حیات به ارمغان می آورد. از این رو «قدر مسلم این است كه مردم از حیث استعداد و افكار در ترقی و تكامل هستند و برای پذیرفتن حق آماده تر می گردند. اكنون شنیده می شود كه بسیاری از روشنفكران شرق و غرب، توجه پیدا كرده اند كه ادیان و مسلك های خودشان قدرت ندارند وجدان آنان را قانع سازند و در جستجوی آیینی هستند كه از هرگونه عقائد فاسد و خرافات منزه باشد. از طرفی از اوضاع عمومی زمان ظهور می توان پیش بینی نمود كه وقتی مهدی موعود (عج) ظاهر شد و حقایق اسلام را به جهانیان عرضه داشت و برنامة انقلابی و اصلاحی اسلام را به سمع آنان رسانید بسیاری از مردم اسلام را قبول می كنند؛ زیرا از یك طرف، استعداد مردم برای درك حقایق به حد كمال رسیده و از طرف دیگر معجزاتی را به دست امام زمان(عج) مشاهده می كنند، و علاوه بر اینها اوضاع عمومی جهان را غیر عادی و فوق العاده می یابند و اعلام خطر رهبر انقلاب جهانی به گوششان می رسد. این اوضاع سبب می شود كه مردم جهان فوج فوج به دست مهدی موعود (عج) اسلام اختیار نمایند و از قتل نجات یابند. و فقط كفار و ستمگران معاند به دست لشكر مهدی دادگستر هلاك می گردند.(6)



در روایات متعددی وارد شده است كه یاران حضرت 313 نفرند اما باید توجه داشت كه این تعداد كارگزاران ویژة امام می باشند كه هر كدام از آنان لیاقت آن را دارند كه كشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلكه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذكر شده است


امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: قائم ما چون قیام كند نیروهای عقلانی توده ها را تمركز دهد. و خردها و دریافت های خلق را به كمال رساند.(7) بنابراین حضرت مهدی (عج) 313 یار كارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از بركات وجودی آن امام عظیم الشأن و حكومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یك نوع مجازات استفاده نمی كند؛ بلكه پس از اتمام حجت، برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد،(8) گروهی را اعدام نموده،(9) و گروهی را تبعید و دست برخی را قطع می كند(10) و بسیاری را هم با عفو عمومی می بخشد.


پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مهدی، مردی از خاندان من است او بر طبق سنت من ـ با مخالفین ـ می جنگد، چنان كه من بر طبق وحی الهی می جنگیدم(11)



مفهوم انتظار در کلام مقام معظم رهبری(کلیپ)



پی نوشتها :


1-  فصلنامه تخصصی انتظار، سال دوم، ش پنجم، پاییز 81، مقالة میر مهر، پورسیدآقایی، ص 133.


2-  كمال الدین و تمام النعمة، ابوجعفر محمد علی بن بابویه قمی، ت 1381، هـ . ق، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ج 2، ص 654.


3-  حسن بن مطهر حلی، المستجاد من كتاب الارشاد، ت 726، هـ . ق، ص 511.


4-  رضی الدین علی بن موسی بن طاووس الملاحم والفتن فی ظهور الغائب المنتظر، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ص 65.


5-  مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 307، 367، مؤسسه الوفاء‌بیروت.


6-  امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، چاپ 25، ص 310.


7-  بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ در فجر ساحل، ص 45؛ و عصر زندگی، ص 190.


8-  مجلسی، بحارالانوار، ج 52،‌ص 628، مؤسسه الوفاء بیروت.


9-  همان، ص 338.


10-  همان، ص 338 ـ‌349، مفید، الارشاد، ص 364.


11-  منتخب الاثر، ص 95، باب 2، حدیث 21.



برای مطالعه بیشتر به كتاب:


1. چشم اندازی به حكومت مهدی(عج) ، نجم الدین طبسی.


2. عصر زندگی، محمد حكیمی.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:9 - 0 تشکر 517256

آیا جنیان و فرشتگان هم منتظر ظهورند؟



جن

آیا مى توان گفت فرشتگان و جنّیان هم در انتظار بسر مى برند؟


گرچه ما به روایاتى كه دلالت بر منتظر بودن تمامى جنّیان و فرشتگان بكند برخورد نكردیم اما اخبار و احادیث بسیارى بیانگر منتظر بودن گروهى از فرشتگان و اجنّه هستند.


1 - أبان بن تغلب مى گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:


«.. آن گاه كه او(حضرت قائم عج) پرچم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به اهتزاز درآورد سیزده هزار و سیزده فرشته كه سالها منتظر ظهورش بوده أند به زیر پرچمش گرد مى آیند (و آماده نبرد مى شوند) همان فرشتگانى كه با نوح پیامبر در كشتى، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسى هنگام عروج به آسمان همراه بودند».(1)


2 - امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند:


«فرشتگانى كه در جنگ بدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) یارى دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند (منتظر ظهور حضرت اند) تا اینكه حضرت صاحب الامر را یارى رسانند و مقدارشان 5 هزار فرشته مى باشد».(2)


3 - محمد بن مسلم مى گوید:


«از امام صادق(علیه السلام) درباره ى میراث علم و اندازه ى آن پرسیدم، حضرت در پاسخ فرمود: خداوند دو شهر یكى در شرق زمین و دیگرى در غرب آن دارد، در آن دو شهر، گروهى سكونت دارند كه نه ابلیس را مى شناسند و نه از آفرینش او آگاهى دارند، هر چند مدت یك بار با آنان دیدار مى كنم، آنان درباره ى مسائل مورد نیاز و چگونگى دعا از ما مى پرسند و ما به آنان مى آموزیم، هم چنین آنان درباره ى زمان ظهور حضرت قائم مى پرسند... گروهى از آنان از روزى كه به انتظار حضرت قائم بوده اند هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و وضع آنان همین گونه بوده است، آنان از خداوند مى خواهند كه صاحب الامر را به آنان بنمایاند».(3)



رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا از ظهور حضرت مهدى(عج) شاد و خرسند مى شوند»


4 - امام على(علیه السلام) مى فرمایند:


«... خداوند، حضرت مهدى(عج) را با فرشتگان جن و شیعیان مخلص یارى مى كند».(4)


با توجه به این روایات مى توان بیان داشت كه هم فرشتگان و هم برخى از جنّیان و هم موجودات ناشناخته دیگرى در انتظار و چشم به راه آمدن آن منجى عالم هستند.



آیا زمین و پرندگان و حیوانات هم در انتظار ظهور حضرت هستند؟


بر اساس روایات گوناگون زمین، پرندگان، حیوانات درّنده و ماهیان دریاها هم در انتظار آمدن و ظهور حضرت حجت هستند.


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:


«همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا از ظهور حضرت مهدى(عج) شاد و خرسند مى شوند».(5)


آرى زمین هم منتظر ظهور قائم(عج) است تا تمام بركاتش را بیرون بریزد.



أمیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:



«زمین بشاشت خود را به سبب عدل ظاهر كند و آسمان باران خود را ببارد و درخت میوه خود را افزون دهد و زمین گیاه خود را برآورد و براى اهل زمین خود را زینت كند و وحوش ایمن باشند تا اینكه در همه اطراف زمین مانند چارپایان چرا كنند. زمین گنج هاى خود را ظاهر كند، پس قایم(عج) به مردم بگوید: بخورید، گوارا باشد شما را به سبب آنچه در ایام گذشته كردید از عملها، پس مسلمانان اهل دین حق اند.» .(6)



دیدار (کلیپ تولیدی بخش فیلم و انیمیشن تبیان)



پی نوشتها :


1-  صدوق، كمال الدین تمام النعمه ، ج 2، ص 672.


2-  حر عاملى، اثبات الهداه، قم ، ج 3، ص 549.


3-  حر عاملى، اثبات الهداه، ج 3، ص 523.


4-  حسینى، حصینى، الهدایه الكبرى ، 1406 هـ ق، ص 31.


5-  و. ك، یوسف بن یحیى مقدسى سلمى شافعى، عقد الدرر فى اخبار المنتظر، ص 149 و 84، عالم الفكر، قاهره ; ر ك، جلال الدین سیوطى، در المنثور، بیروت، دار الامر، ج 6، ص 50.


6-  محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 53، ص 85 - 86، ب 29، ح 86.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:9 - 0 تشکر 517257

اختلاف اهل سنت با تشیع در خصوص امام مهدی(عج)


امام زمان

بعضی از اهل تسنّن به دلیل خوشبین نبودن به شیعه و احادیث شیعه گمان می كنند مهدویت و احادیث مهدی ساختگی است و می گویند احادیث مهدی در كتب صحاح اهل سنّت وجود ندارد و اگر هم باشد در كتاب هایی است كه از نظر اعتبار ساقط می باشد و این شیعیان هستند كه احادیث مهدوی را در كتب خود آورده اند.


در پاسخ گفته می شود در عین حال كه خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دست های مرموز و مقتدر سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اجازه نمی داده كه اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ مورد مذاكره واقع شود و در كتب درج گردد لكن باز هم كتب اخبار اهل سنّت از احادیث مربوط به مهدی(عج) خالی نیست. احادیث زیادی از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) صادر شده كه سنّی و شیعه آنها را نقل كرده اند و هر كس اگر در آنها دقّت كند، برایش روشن می شود كه موضوع مهدی و قائم در زمان پیامبر اسلام امر مسلّمی بوده است. به طوری كه این عقیده در بین مردم شایع بود كه اصل آن را مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث می كردند؛ گاهی می پرسیدند از چه نسلی به وجود خواهد آمد، گاهی از نام و كنیه اش سؤال می نمودند، گاهی می پرسیدند آیا مهدی و قائم یكی است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویا شدند. پیغمبر هم گاه و بی گاه از آن وجود مقدّس خبر می داد و می فرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و حسین ـ علیه السّلام ـ به وجود خواهد آمد، گاهی نام و كنیه اش را بیان می داشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان می كرد، پس از وفات رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) مسئله ی مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و تابعین مورد بحث بوده است.


در كتب صحاح اهل تسنّن ابوابی به نام مهدی(عج) منعقد و احادیثی از پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است از باب نمونه:


عبدالله از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) روایت كرده که فرمود دنیا سپری نخواهد شد تا این كه مردی از اهل بیت من كه نامش نام من است بر عرب حكومت می كند.(1)



موضوع مهدی و قائم در زمان پیامبر اسلام امر مسلّمی بوده است. به طوری كه این عقیده در بین مردم شایع بود كه اصل آن را مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث می كردند؛ گاهی می پرسیدند از چه نسلی به وجود خواهد آمد، گاهی از نام و كنیه اش سؤال می نمودند، گاهی می پرسیدند آیا مهدی و قائم یكی است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویا شدند


ترمذی بعد از نقل این حدیث می گوید این حدیث صحیح است و نیز می گوید در مورد مهدی (عج) علی ابو سعید، ام سلمه و ابوهریره روایت از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)  نقل نموده اند:


ابو سعید از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت نموده كه فرمودند زمین از ظلم و بیدادگری پر می شود پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده هفت سال یا نه سال حكومت می نماید و زمین را از عدل و داد پر می كند.(2)


بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی(عج) را متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل كرده اند و بدان اعتراضی ننموده اند مانند ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه و شبلنجی در نور الابصار ابن صباغ در الفصول المهمه محمد الصبان در اسعاف الراغبین گنج شافعی در البیان شیخ منصور علی در غایة المأمول سویدی در سبائك الذهب و جمعی دیگر و همین تواتر ضعف سندی را كه در بعضی از آنها موجود است جبران می كند.


به عنوان نمونه عسقلانی می نویسد خبر متواتر مفید یقین است و عمل به آن نیاز به بحث ندارد.(3)



اما در مورد تفاوت آنان با تشیّع:


تنها تفاوتی كه اهل سنت با شیعیان دارند این است كه آنها نوعاً تولد حضرت مهدی(عج) را انكار می كنند و می گویند شخصیتی كه پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آینده تولد خواهد یافت.(4) اما شیعیان با تعلیل و براهین متقن معتقدند كه امام مهدی (عج) در سال 255 ه . ق از نسل امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ متولد گردیده و دارای دو غیبت صغری و كبری می باشد.(5)


ضمن اینکه تعداد قابل توجهی از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را در كتب خود ذكر كرده و آن را یك واقعیت دانسته اند بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفی كرده اند.(6)



بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی را متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل كرده اند و بدان اعتراضی ننموده اند مانند ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه و شبلنجی در نور الابصار ابن صباغ در الفصول المهمه محمد الصبان در اسعاف الراغبین گنج شافعی در البیان شیخ منصور علی در غایة المأمول سویدی در سبائك الذهب و جمعی دیگر و همین تواتر ضعف سندی را كه در بعضی از آنها موجود است جبران می كند


اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدی(عج) در اینكه از اولاد كیست اختلاف دارند:


بعضی می گویند، امام زمان (عج) از اولاد امام حسن مجتبی علیه السلام است.(7) ابن حجر در سرّ این مطلب می گوید امام حسن مجتبی علیه السلام به خاطر شفقت با امت خلافت را ترك كرد و با معاویه صلح كرد خداوند هم امام زمان (عج) را از اولاد او قرار داد و روایاتی را كه می گوید مهدی از اولاد امام حسین ـ علیه السّلام ـ است را واهی شمرده و می گوید دلیلی بر این وجود ندارد.(8)


1-در پاسخ می گوئیم، این قول رد شده است زیرا ممكن است راوی یا ناسخ اشتباه كرده باشند زیرا حسن و حسین علیهماالسلام خیلی به هم نزدیك می باشند و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن كلمات خیلی از این اشتباهات رخ می داده.


2- نسبت امام مهدی (عج) به امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ مانند خود امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ به پیامبر می باشد كه از طرف مادر به حضرت متصل می شود زیرا مادر امام محمّد باقر علیه السلام فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام و همسر امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می باشد. بنابراین می شود گفت از فرزندان امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ باشد هم از فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ و هیچ منافاتی هم با هم ندارند. و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.(9)


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی بند و قفل زمین هستیم (یعنی زمین به واسطه ما است كه پا برجای ایستاده) به سبب ما خدا زمین را میخ كوبیده تا اهلش را فرو نبرد چون دوازدهمین فرزندم از دنیا برود زمین و اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند.(10)




پی نوشت:

1- صحیح ترمذی، ج 9، ب ما جاء فی المهدی، ص 74، ینابیع الموده، تألیف شیخ سلیمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تألیف محمد بن یوسف شافعی، طبع نجف، ص 57.


2- مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذكر شده، ینابیع الموده، ج 2، ص 227.


3- كتاب نزهة النظر تألیف احمد بن حجر عسقلانی، ط كراچی، ص 12.


4- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء كتب العربیه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96.


5- این مطلب را همه علمای شیعه در كتب خود آورده اند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل كرده اند مانند شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ب 71، ص 82.


6- ابن حجر هیثمی، در الصواعق المحرقه، ط 2، قاهره، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوی الاتحاف بحب الاشراف، ط 2، قم ، منشورات الرضی ، 1363 ه . ش. ص 179.


7- ترمذی، سنن.


8- صواعق المحرقه، همان.


9- حافظ ابو نعیم احمد بن عبدالله مناقب المهدی.


10- تاریخ یعقوبی، نجف منشورات، المكتبة الحیدریه، 1384 ه . ق، ج 2، ص 206.



برای مطالعة بیشتر به كتاب های ذیل مراجعه شود:


1. دادگستر جهان، آیت الله امینی.


2. كتاب حكومت جهانی امام مهدی، آیت الله مكارم شیرازی.


3. نجم الثاقب در احوالات امام زمان مرحوم حاج میرزا حسین طبرسی نوری.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:9 - 0 تشکر 517259

چرایی اجرای عدالت در آخرالزمان


عدالت




شاید ذهنتان با این سؤال درگیر شده باشد که چرا حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ و آخرالزمان اجرا می شود؟ آیا این امر به طور اتفاقی است یا دلیلی برای وجود آن در این عصر وجود دارد؟ به عبارتی چرا عدالتی که قرار است توسط امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در تمام جهان جاری و ساری شود، در عصر انبیای گذشته رخ نداده است؟



درپاسخ به این سؤال باید چند نکته را در نظر بگیریم. برای رسیدن آدمی به تکامل و در نتیجه ایجاد اجتماعی کامل و نیز برقراری دولت و حکومت عدل در جامعه، به دو عامل اساسی نیازمندیم:


عامل خارجی؛ یعنی هر فردی از افراد جامعه، معنای عدل و کمالی را که هدف خلقت است، بداند و بکوشد تا راهی را برای رسیدن به آن بیابد. از آنجا که فهم بشر قاصر از درک این امور است؛ از این رو بشر در طول تاریخ برای هدایت و رسیدن به اهداف خود محتاج وجود انبیا بوده است.


عامل داخلی؛ یعنی همان شعور بشر به این مسئولیت و هدف بزرگ؛ از این رو برای رسیدن به هدف، تحقق این عامل داخلی در وجود انسان لازم است. این شعور به مسئولیت نیز با در نظر گرفتن چند عامل تحقق می یابد:


الف. عقل، اهمیت اطاعت خداوند و خضوع و خشوع نسبت به او را درک کند.


ب. بداند که اطاعت خدا، ضامن حقیقی برای سعادت خود و جامعه و ایجاد عدل مطلق در جامعه خواهد بود.


ج. حقیقت عدل و قسط و آثار و برکات آن را بداند.


عامل داخلی یا همان شعور انسان به این مسئولیت و هدف بزرگ از چند طریق قابل اجراست:


1. این ایمان و اخلاص در افراد جامعه به صورت معجزه تحقق یابد که این احتمال با قانون معجزات منافات دارد؛ زیرا معجزه طریق انحصاری است، در حالی که برای رسیدن به نتیجه و هدف راه های دیگری غیر از طریق معجزه وجود دارد. همچنین با مختار بودن انسان ـ که کمال او در گرو آن است ـ منافات دارد.



بشر تکامل نیافته حاکم عادل را نمی پسندد و دوست دارد که او برکنار شود. حضرت علی علیه السلام در سخنی فرموده است: « این مردم از من ملول شده اند و من هم از آن ها ملول هستم»، سپس در حق آن ها نفرین کرده و فرموده است: خدایا مرا از این ها بگیر». حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود و آن، وقتی است که بشر خواستار آن باشد


2. بشر بدون جبر و با تجربه و ارشاد، به سطحی عالی از فهم و شعور برسد تا بتواند آن هدف عالی را با رهبری الهی پیاده کند.


با در نظر گرفتن حالات و خصوصیات بشر در می یابیم که انسان هنوز به آن سطح عالی از فهم و شعور برای رسیدن به این هدف کامل نرسیده است؛ زیرا بشر از ابتدای خلقت، دو شرط اساسی از شرایط تطبیق عدل کامل را نداشته است:


الف. شناخت عدل به صورت کامل.


ب. آمادگی برای فداکاری در راه تطبیق و پیاده کردن عدالت بعد از شناخت آن.


حال اگر آدمی شرط اول را داشته باشد، اما هنوز آمادگی کامل برای شرط دوم را پیدا نکرده است. از این رو حتی در عصر صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله که آن را بهترین عصر می دانند، آن حضرت نیز مشکلاتی با صحابه در زمینه فداکاری آنان در راه اسلام داشته است.


خداوند متعال در اعتراض به جماعتی از صحابه فرموده است : « یا ایُّهَا الَّذِینَ امَنُوا ما لَکُمْ اذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثّاقَلْتُمْ الَی الارْضِ ارَضِیتُمْ بِالحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاخِرَةِ فَما مَتاعُ الحَیاةِ الدُّنْیا فِی الاخِرَةِ الّا قَلِیلٌ»؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا هنگامی که به شما گفته می شود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید، بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر اخرت، جز اندکی نیست».(1)


عدل

با توجه به آنچه گفته شد، بنابراین بشر تاکنون به شروط اساسی برای تشکیل حکومت جهانی دست نیافته و زمینه را برای ظهور فراهم نساخته است.


اما بالاخره روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا و بینا بر او حکومت کند و قابلیت پیدا کردن بشر برای چنین حکومتی، عبارت است از تکامل او. بشر تکامل نیافته شایستگی و لیاقت حکومت عدل را ندارد و آن را نمی پذیرد و اگر با جبر و زور بر او تحمیل شود، نقض غرض خواهد بود. جبر و زور ظلم است و ظلم نردبان عدل نخواهد بود. عدلی که به وسیله ظلم برقرار شود، عدل نیست؛ هر چند نام عدل بر آن بگذارند. بشر تکامل نیافته حاکم عادل را نمی پسندد و دوست دارد که او برکنار شود. حضرت علی علیه السلام در سخنی فرموده است: « این مردم از من ملول شده اند و من هم از آن ها ملول هستم»، سپس در حق آن ها نفرین کرده و فرموده است: « خدایا مرا از این ها بگیر». حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود و آن، وقتی است که بشر خواستار آن باشد. بشر وقتی خواستار حکومت عدل می شود که خوی حیوانی تحت فرمان خوی انسانی او قرار گیرد».(2)


روایات نیز جهتی دیگری از این عدم برقراری عدالت در زمان های گذشته را بیان کرده اند. امام باقر علیه السلام فرموده است: « دولت و حکومت ما، آخرین دولت ها و حکومت هاست. حکومت برای هیچ اهل بیتی باقی نمی ماند، مگر اینکه قبل از ما به حکومت رسیده و آن را به نهایت رسانده است، به جهت آنکه هر گاه سیره ما را در حکومت مشاهده کردند، نگویند: اگر ما نیز مالک و عهده دار حکومت بودیم، این چنین حکومت می کردیم. هم چنانکه خداوند متعال می فرماید: " وعاقبت برای پرهیزگاران است"» .(3) (4)



بالاخره روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا و بینا بر او حکومت کند و قابلیت پیدا کردن بشر برای چنین حکومتی، عبارت است از تکامل او


ضرورت اجرای عدالت شبه اخروی در این دنیا


شبهه دیگری که در این زمینه وجود دارد، اینکه چه ضرورتی برای تشکیل این عدالت در سطح گسترده در این دنیاست، اگر در عالم آخرت این عدالت در سطح گسترده پیاده شود ـ که حتماً هم چنین خواهد بود ـ غرض و هدف خلقت تأمین خواهد شد؟


در پاسخ این شبهه و اشکال باید به چند نکته توجه داشت:


1. از آنجا که هدف از خلقت، عبادت و رسیدن به یقین و لقای خداوند معرفی شده است؛ از این رو باید این حکومت در روی زمین و قبل از انقضای دنیا پیاده شود تا هدف غایی خلقت در برهه ای از زمان پیاده شود.


2. بشر مخلوق در این دنیا به این نوع حکومت گرایش فطری دارد؛ از این رو باید برای او در این عالم با مقدماتش فراهم گردد.


3. از آنجا که قسر(5) دائم و اکثری محال است؛ از این رو انسان در این عالم طبیعت باید روزی را به خود ببیند که ظلم و تعدی از بین رفته و عدالت و انسانیت جای آن را در سطح گسترده گرفته است.


4. تکامل انسان در این دنیا برای او ارزشمند است، نه در عالمی دیگر و از آنجا که انسان طبیعتاً و فطرتاً کمال خواه و کمال جوست، باید زمینه لازم برای سیر کمالی او در سطح گسترده در این عالم فراهم گردد که در عصر ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این خواسته عملی خواهد شد.(6)



پی نوشت:


1. توبه: 38.


2. صدر، سید رضا، راه مهدی علیه السلام، ص 54


3. بحار الانوار، ج 52، ص 332.


4. ر.ک: رضوانی، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص 33.


5. قسر: کسی را به ستم به کاری واداشتن، جبراً وادار کردن کسی به کاری؛ فرهنگ معین، ص 1124.


6. ر.ک: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص 34.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:10 - 0 تشکر 517260

مهدی (عج) ساخته ی ذهن شیعه؟! (2)



امام زمان






در مقاله قبل با عنوان " ماجرای ما و مستشرقین!" به بررسی انحرافاتی که مستشرقان در باب موضوع مهدویت در تاریخ به وجود آورده بودند صحبت کردیم و کوشیدیم نخستین منکران اصل مهدویت براساس منابع موثق اسلامی را در میان آنها نشان دهیم و به ریشه یابی عقاید و اصول آنها بپردازیم تا از این رهگذر اهداف و اعمال ایشان در مورد این موضوع را نشان دهیم . در این مقاله به بررسی دیدگاه های ابن خلدون یکی از علمایی که به طور صریح به رد و انکار اصالت مهدویت پرداخته می پردازیم.




ابن خلدون عقیده ی مهدویت را ساخته و پرداخته مذهب شیعه می داند، اصالت و واقعیت آن در منابع اسلامی را به شدت مورد انکار قرار می دهد. دیدگاه های ابن خلدون به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که غالباً مستشرقین از انکار ابن خلدون در بیان دیدگاه های خود بهره برده اند!

ابن خلدون کیست؟!


عبد الرحمن بن خلدون اشبیلی (808-7320  ه.ق) در کتاب مشهور خویش با عنوان "مقدمه" در فصلی مستقل به طور مفصل به بررسی ادعای یکی از فاطمیون مصری درباره ی مهدویت پرداخته است و با عنوان"روشنگری درباره ی آن" به قول خودش به انحرافات این نظریه پرداخته است . به همین مناسبت به بحث درباره ی اعتقاد به مهدویت در اسلام نظر افکنده و به نحوی مبهم و غیر قابل قبول احادیث "مهدویت" را مورد خدشه و جرح قرار داده است .



ابن خلدون که تعصب و عناد او نسبت به شیعه در کتابش کاملاً پیداست، هر کجا که از مهدویت سخن رانده به طور مبهم از کنار آن رد شده است! او احادیث شیعیان را به طور کلی به جرم شیعه بودن رد می کند و می گوید این احادیث به جرم "فساد مذهب" کنار گذاشته می شوند و به این ترتیب شیعه را فاسد المذهب می نامد


ادعای دروغین مهدی!


سلسله ی فاطمیون مصر که از سال 296 تا 567 هجری قمری بر مصر و شمال آفریقا فرمانروایی داشتند، پس از شکست "اغلبیان" که از اهل تسنن بودند در سال 303، حکومت شیعی را تأسیس نمودند. ایشان شهری به نام "مهدیه" را بنیان گزاردند که معرف سرسلسله ی آنها شخصی به نام المهدی بالله بود. المهدی بالله از فرمانروایان مقتدر حکومت فاطمیون در مصر بود که از شیعیان اسماعیلی بودند. او با ادعای دروغین مهدویت سعی در فریب عامه ی مردم کرد و به اسم حکومت شیعی سالیان متمادی قدرت را در مصر و شمال آفریقا بدست داشت. ابن خلدون پس از بررسی احوال مهدی فاطمی سرسلسله ی فاطمیون مصر به تخطئه ی احادیث مهدویت و اساساً اصالت مهدویت در اسلام می پردازد و این موضوع را ساخته و پرداخته اذهان شیعیان می داند! (1)




ابن خلدون

ابن خلدون ضد شیعه است!


ابن خلدون که تعصب و عناد او نسبت به شیعه در کتابش کاملاً پیداست، هر کجا که از مهدویت سخن رانده به طور مبهم از کنار آن رد شده است ! او احادیث شیعیان را به طور کلی به جرم شیعه بودن رد می کند و می گوید این احادیث به جرم " فساد مذهب " کنار گذاشته می شوند و به این ترتیب شیعه را فاسد المذهب می نامد. عدم تتبع کافی و تنها کفایت به کتب مذهب خویش از جمله مواردی است که در این موضوع مورد اعتراض بسیاری از محققین قرار گرفته است. از جمله: "ابن خلدون به طور کلی منکر روایات مربوط به مهدی نیست. او با اینکه همه ی مآخذ رویات را در اختیار نداشته بیشتر به کتب حدیث مذهب مالکی که مذهب خود اوست، رجوع کرده و اندکی از روایاتی را که علمای اهل سنت درباره ی ظهور مهدی (عج) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند آورده است." (2)



تناقضات در کلام ابن خلدون!


ابن خلدون خود در جایی می گوید: مشهور میان کافه مسلمانان در همه عصور گذشته این است که در آخر الزمان به ناچار فردی از خاندان پیامبر اسلام ظهور می کند و دین را تأیید می نماید و عدالت را آشکار می سازد و همه ی مسلمانان پیرو او می گردند و بر همه ی کشورهای اسلامی مسلط می گردد و مهدی نامیده می شود." (3) اما در جای دیگر می گوید: "این احادیث مهدی است که ائمه حدیثی درباره ی خروج او در آخر الزمان نقل کرده اند و اینها همه مورد انتقادند جز اندک یا اندک از اندک آنها." (4)



ادعای بدون تحقیق!


ابن خلدون در اعتقادات شیعه به طور دقیق بررسی نکرده است و تنها اعتقادی را به آنها نسبت داده است. او در جایی می گوید: شیعه معتقد است امام زمان (عج) در سرداب حلّه غایب شده است." (5)  در حالی که ابداً چنین چیزی نیست و شیعه چنین اعتقادی ندارد. زیرا اصولاً در زمان تولد امام مهدی (عج) نه خبری از حلّه بوده و نه اثری از شهر حلّه! این شهر را سیف الدوله در سال 459ق بنیان نهاد!



انتقاد به ابن خلدون و به تبع او مستشرقین تنها توسط شیعیان نبوده است. بلکه بیشتر از ما، حق تقدم با دو تن از محققین اهل تسنن است که سخنان او را به نقد کشیده و بطلانشان را واضح نموده اند!


مستشرقین مقلدان ابن خلدون!


شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید بسیاری از مستشرقین که ما به برخی از آنها در مقاله ی قبلی اشاره کردیم، در انکار اصالت مهدویت و ادعای خیال بافی شیعه در این زمینه کاملاً رونویسی و تقلید از ابن خلدون نموده اند!! در حالی که حتی اهل تسنن نیز به اصالت این موضوع اشاره دارند. از جمله شیخ منصورعلی ناصف از علمای مشهور معاصر در کتاب خویش که مجموعه ی احادیث 5 صحیح از صحاح سته ی اهل تسنن است می گوید: "احادیث مهدی را گروهی از برگزیدگان صحابه پیامبر روایت کرده اند و بزرگان محدثان مانند ابو داود ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابویعلی بزاز، امام احمد (حنبل) و حاکم (نیشابوری) رضی الله عنهم اجمعین در کتب خود آورده اند. کسانی که تمام احادیث مهدی موعود را ضعیف شمرده اند مانند ابن خلدون و غیره راه خطا پیموده اند." (6)



منتقدان ابن خلدون از غیر شیعه!


انتقاد به ابن خلدون و به تبع او مستشرقین تنها توسط شیعیان نبوده است. بلکه بیشتر از ما، حق تقدم با دو تن از محققین اهل تسنن است که سخنان او را به نقد کشیده و بطلانشان را واضح نموده اند! همانند کتاب "ابرار الوهم المکنون من کلام ابن خلدون" از احمد بن محمد الصدیق و نیز کتاب "الازاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة" از ابو الطیب بن احمد بن ابی الحسن الحسینی. همچنین بسیاری دیگر که در این زمینه کار کرده اند که در پایان سخنان یکی از ایشان را در نقد ابن خلدون به عنوان حسن ختام این بحث می آوریم: .... و اما ابن خلدون، به آنچه که درباره ی آن چیزی نمی دانسته پشت کرده و امور سیاسی و دولتی او را مشغول کرده و خدمت به خدمتگراران امراء وپادشاهان او را از واقعیت دور نموده است و لذا گمان کرده که مهدی پرداخته ی شیعه است." (7)



پی نوشت ها:


1- ذهنیت مستشرقین و اصالت مهدویت- حسین منظر- صص 66-58


2- فلسفه ی تاریخ ابن خلدون- محسن مهدی- ترجمه مجید مسعودی- بنگاه ترجمه و نشر کتاب- صص 323-322


3- مقدمه ی ابن خلدون- ص 311


4- همان منبع سوم- ص 322


5- همان منبع سوم – ص 199


6- شیخ منصور علی ناصف- التاج لجامع الاصول- ج 5 – ص 341


7- احمد محمد شاکر مصری – حاشیه ی مسند امام احمد حبنل- ج 5 – ص 197

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:10 - 0 تشکر 517262

مهدویت یعنی چه؟


امام زمان

باور به ظهور شخصی كه جهان را پر از عدل و داد كرده و ریشه های ظلم و ستم را می چیند اختصاص به اسلام نداشته بلكه، شامل ادیان مختلف الهی و آسمانی می شود و در اسلام، مسیحیت،(1) یهودیت(2) و زرتشت(3) و... به ظهور این شخص نوید داده شده است.


بنابراین می توان گفت تمامی ادیان به آمدن موعودی مصلح باور دارند كه این موعود در اندیشه زردتشت سوشیاتت،(4) در اندیشه مسیحیت حضرت مسیح و غیره... و در اسلام حضرت مهد(عج) است كه قرآن و سنت به آمدن آن بشارت داده اند.


امّا در مورد اینكه مهدویت یعنی چه؟ باید اذعان داشت لغت مهدویت برگرفته از امام مهدی(عج) است.


"خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همكاری، همبستگی همگانی حكومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل، غلبة جنود الله بر جنود شیطان نجات مستضعفان و نابودی مستكبران، و خلافت مؤمنان و شایستگان به رهبری یك رجل و ابرمرد الهی است كه موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفای پیغمبر آخرالزمان است."(5)


امّا از آنجا كه نام آن منجی در میان مسلمانان مهدی(عج) است، این اندیشه را به اندیشه مهدویت نامیده اند هر چند سایر ادیان به آن اندیشه موعودگرائی و ... می گویند.



تمامی ادیان به آمدن موعودی مصلح باور دارند كه این موعود در اندیشة زردتشت سوشیاتت، در اندیشه مسیحیت حضرت مسیح و غیره... و در اسلام حضرت مهد(عج) است كه قرآن و سنت به آمدن آن بشارت داده اند


بهرحال، مهدویت، یك اندیشه و تفكر برگرفته از كتابهای آسمانی است كه با فطرت و سنن عالم خلقت موافق است و در میان شیعیان در این اندیشه مباحث مهم ذیل بررسی می شود.


1. موعودگرائی و منجی گرائی در ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی.


2. مسأله مهدی باوری و موعود گرائی در اهل سنت.


3. اعتقاد به مهدویت از منظر شیعه كه خود، مباحث ذیل را در بر دارد.


الف: مسأله ولادت و نسب و كودكی امام زمان(عج).


ب: ویژگیهای امام زمان(عج).


ج: مسأله انحراف در مهدویت و فرقه های انحراف.


د: مسأله غیبت امام زمان(عج).


ذ: مسأله علائم و زمینه های ظهور حضرت حجت(عج).


ر: مسأله وقایع ظهور و حكومت جهانی آن حضرت.


و...


بنابراین مهدویت، تعریف خاصی ندارد بلكه شامل یك اعتقاد می شود كه مباحثی را در بردارد و كسی كه می خواهد به این مقوله بپردازد بایستی به مطالب ذكر شده با دقت، بپردازد.



پی نوشت:

1- انجیل لوقا / باب 12 / آیات 40-35.


2- كتاب مقدس / سفر مزامیر داود / مزمور 37.


3- اوستا، بخش یناهات / 46.


4- همان.


5- لطف الله صافی گلپایگانی، اصالت مهدویت، ج 2، بخش 4، ص 19، انتشارات حضرت معصومه، قم.



منابع جهت مطالعه بیشتر:


1. تاریخ عصر ظهور، و مابعد الظهور (عصر غیبت)، محمد صدر.


2. اصالت مهدویت، آیت الله صافی، ج اول تا سوم، انتشارات حضرت معصومه.


3. او خواهد آمد، مهدی پور، نشر برقعی.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.