• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 8619)
چهارشنبه 31/1/1390 - 18:20 -0 تشکر 309961
""معراج روحانی یا جسمانی ؟؟؟""

 

به نام خدا

سلام

 

معراج روحانی یا جسمانی؟

زمانی که از معراج سخن به میان میآید، اولین سؤالی که در ذهن نقش میبندد، این است که آیا معراج روحانی بوده یا جسمانی؟

سه نظریه عمده درباره جسمانی و یا روحانی بودن معراج وجود دارد:

1. سیر و معراج، جسمانی و در حال بیداری بوده است.

2. هر دو روحانی بوده است.

3. سیر از مکه تا بیت المقدّس جسمانی و عروج به آسمانها و ملکوت روحانی بوده است[1] .

اکثریت قاطع دانشمندان شیعی و سنّی دیدگاه اول را پذیرفتهاند.

برخی نیز دیدگاه دوم و دستهای هم نظریه سوم را بیان میکنند.

هر یک از سه گروه، دلیل هایی برای اثبات گفته خود ارائه میکنند.

________________

1.توصیه ها وپرسش ها وپاسخ هاایه الله جوادی املی ص74-75

 

 

موضوع اصلی این مبحث اینه "معراج روحانی است یا جسمانی"؟؟؟؟؟؟؟

ابتدای بحث برای اینکه کاربران زیادی مارو در این بحث همراهی کنند وبحث مورد استفاده همگان قرار بگیره از مدیران انجمن "صدرا وولایت گرامی"که در زمینه فلسفه اطلاعات خوبی دارند خواهشمندیم

تعاریف رو قبل از هر توضیحی قرار بدهند تا برداشت غلط از مطالب نداشته باشیم وبحث رو به حاشیه نکشانیم البته اگر براشون مقدور هست

مثلا تعریف جامعی از "جسمانی بودن"روحانی بودن"مجردبودن"مادی بودن".......وهر تعریف دیگه ای که مورد نیاز بحث هست

انشالله با همراهی شما خوبان بتونیم بحث ارزشمندومفیدی در این زمینه داشته باشیم .

از آنجاییکه من سرم درد میگیره برای اینجور بحثها از همه دعوت میکنم هر سوالی در این باره دارند بیان کنند تا کارشناسان بزرگوار زحمت پاسخگویی رو بکشند منتظر نظرات ارزشمند شما خوبان هستیم.

موفق باشید

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 1/2/1390 - 10:32 - 0 تشکر 310188

سلام
ممنون از همگی
چه بحث پرمغز و خوبی
ما نیز همراهتانیم...هوممم

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 1/2/1390 - 12:2 - 0 تشکر 310195

QaEtha گفته است :
[quote=QaEtha;562786;310106]

سلام
از اونجا که جناب صدرا تو رجعت گفتن جسمانی بودن فرق داره با مادی قطعا الان هم میگن جسمانیه و لی مثالی و بعد ما وارد بحثی میشیم که پیش فرض های اون از نظر ما معنیه دیگه ای میده
چرا نباید در این بحث ها همون پیش فرض هایی رو که میشناسیم به کار ببریم
آیا خدا را و هر چه به او وابسته است رو فقط در پیش فرض های فلسفی باید شناخت
یکی با قواعد کلام
یکی با قواعد ریاضی
یکی نجوم و....
تو این زمینه بحث میکنه
من یه سوال می پرسم
اگه ایرادی نداره با این ویژگی وارد بحث بشم بسم الله و گرنه از بیانات شما کمال استفاده رو می کنم
موفق باشید

بسم الله

با سلام

بحث خوبی رو مطرح کردید

چرا نباید با پیش فرض های خود به سراغ مسائل اعتقادی رفت؟؟

خب این سئوالیه که در حوزه های مختلف مطرح میشه و طرفداران و مخالفانی داره

شق دیگر این سئوال این است که آیا اصولاً باید در مواجهه با مسائل اعتقادی و قرآن و متون دینی پیش فرض داشت یا خیر؟؟

1- اخبارییون و اهالی مکتب تفکیک قائلند که در روبرو با متون دینی نباید هیچ پیش فرضی داشت و بدون پیش فرض باید متون دینی را فهمید و تفسیر کرد

این نظر از نظراتی است که در منطق به آنها قضایای پارادوکسی یا خود متناقض می گویند زیرا فرد در حقیقت با این پیش فرض که پیش فرض ندارد به سراغ متون دینی می رود، یعنی در حقیقت پیش فرض دارد ولی آن را کتمان می کند.

در ثانی این امکان برای هیچ فردی وجود ندارد کهبدون هیچ پیش فرضی با مسئله ای رو برو شود و چه بخواهد و چه نخواد برایش همواره پیش فرض هایی وجود دارد

ثالثا عقل سلیم این نکته را قبول دارد که برداشت یک کودک با برداشت یک عالم که ذهنش مملو از پیش فرض ها است تفاوت های بسیاری دارد . حال در مواجهه با متون دینی باید نظر کودک را پذیرفت یا عالم دینی؟؟ من می گویم عالم نظراتش از کودکی که کمترین پیش فرض را دارد دقیق تر است. و اگر خلاف این بود کودکان را بر سر منابر می فرستادند و آنها را مرجع امخور اعتقادی خود قرار می دادند که یان بالضرورت خلاف عقل است

2- پس می ماند صورت دوم که بایدبا علم و پیش فرض با مسائل اعتقادی و متون دینی مواجه شد

حال سئوال این است که چه پیش فرضی صحیح است؟

آیا با هر پیش فرضی می توان به تفسیر متون پرداخت؟؟

جواب این است که با هر پیش فرضی نمی توان به سراغ متون دینی رفت

حقیقت این است که خداوند در انسان قوه ای قرار داده است که هرگاه انسان از آن استفاده کند باعث تمایزش با سایر حیوانات می گردد و آن عقل است

عقل و احکام عقلی اموری هستند که در متون دینی به آن حجت درونی گفته شده است به چند دلیل . اول آنکه احکام عقلی یقینی هستند و ما در اعتقادات به دنبال یقین هستیم و نه شک. دوم اینکه احکام عقلی کلی هستند و شامل همه افراد خود می شوند و استثنا ندارند. سوم آنکه احکام عقلی ضروری هستند و نمی شود حکمی عقلی باشد ولی خلافش پدید آید.

برای مثال باید گفت که قواعد عقلی در همه اعصار و مکان ها و در بین تمامی نژاد ها یکسان است. مثلاً اینکه هر معلولی علتی دارد یک قاعده عقلی است و در هر زمانی از میلیاردها سال پیش گرفته تا میلیار ها سال بعد و در هر مکانی از ایران تا مکزیک و در هر نژادی از فارس تا کره ای و در هر عالمی از عقل مثال و ماده یکسان است . یا مثلا همین عملیات جمع و تفریق در ریاضی . نمی توان گقت 2+2 در ایران می شود 4 ولی در کشور دیگر می شود17. و یا امسال می شود4 ولی صد سال پیش می شده 9 و یا اینکه پیش خدا 2+2 میشه 65 ولی نزد ما می شود 4. اینگونه نمی شود زیرا این قواعد عقلی هستند و قواعد عقلی هم کلی هستند و هم ضروی.

پس ما هر جا پیش فرض عقلی درست داشتیم باید آنها را ملاک قرار بدیم و متون و اعتقادات خود را بر اساس آنها بسنیجیم و نه برعکس

برای مثال ما قاعده ای عقلی داریم که موجود مجرد تام دست و پای ندارد و مکانی نیست حال با توجه به این قواعد به سد=راغ قرآن می رویم

آیاتی داریم که برای خداوند مکان تصضور کرده است

الرحمن علی العرش استوا

یا برای خداوند دست تصور نموده است

ید الله فوق ایدیهم

خب کسی که پیش فرض عقلی نداشته باشد چگونه می خواهد این آیات را تفسیر کند؟؟؟

وهابی ها و اهل سنت می گویند ظاهر قران حجت است پس خدا دست دارد و صندلی دارد که بر رویآن نشسته است حتی احادیثی در باب روئیت خداوند دارند و جواز این کار که مثلا خداوند ساق پایش را بالا می زند و مومنان خدا را از روی ساق پایش می شناسند و حتی احمد ابن حنبل هم می گوید خدا انگشت دارد و روی انگشتان خداوند مو رویده و ادعا می کند که «در مورد هر چیز خدا از من بپرسید الا عورت او – نعوذ بالله – که من شرم دارم در مورد آن سخن بگویم » این همه چرند گویی ها بخاطر این بوده که عقل را تعطیل نمده اند و قائل به حکم عقل نیستند. در حالی که عقل می گوید خداوند فوق مجردات تام است فلذا جسمانی نیست چه برسد به مادی.

این یک قاعده عقلی که نا بوسیله آن دست به تفسیر زدیم حالا اگر فردی 100 قاعده اینچنینی را فراگیرد نمی توان از آنها استفاده کرد؟

بنا بر گفته های پیشین فرقی بین قواعد عقلی نیست اگر بشود یک قانون را استفاده کرد سایر قوانین عقلی را هم باید بتوان استفاده نمود زیرا قواعد عقلی تخصیص نمی خورد و استثنا هم ندارد. پس می توان از تمامی قواعد عقلی که سراغ داریم در تفسیر و فهم متون دینی استفاده نمود.

صبت دیگر در نظام عالم است که آن را موجودی حکیم آفریده است. خداوند حکیم است و نظامی که خلق کرده حکیمانه است و نمی توان پذیرفت که موجودی حکیم نظامی غیر حکیمانه و نا متقن بیافریند حال که چنین است پس این نظام قوانینی دارد که از حق تعالی سرچشمه گرفته است و در همه عالم جاری و ساری است و می توان از آنها بهره گرفت که بخشی از این قواعد در فلسفه و عرفان مطرح است

پس برای پی بردن به نظام آفرینش و صنع خداوند فراگیری این علوم ضروری می شود زیرا هر گونه تفسیری بدون بهره گیری و شناخت این نظام تیری در تاریکی است که غیر ثاقب می باشد.

پنج شنبه 1/2/1390 - 19:24 - 0 تشکر 310349

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;310171]سلام

ببینید

جناب صدرا سه عالم نام بردند...شما چهارتا...عوالم مثال و همین طبیعت خودمون مشترك هردوی شما بود....ایشون از عالم عقل نام بردند و شما از عالم اسمای الهی و تجرد نام بردید....

*من فكر كنم شما بیشتر با خصوصیات وویژگی ها دارید نام می برید آره؟....یعنی عالم تجرد و اسماءالهی همون عالم عقل هست....

بسم الله

با سلام

خب به بحث در مورد اسماء و صفات یک بحث عرفانیه و طبقه بندی خاص خودش رو داره و اشاره به این عالم در این بحث خلط مبحث بوده است و صحیح نیست.

در عرفان نظام عالم اینگونه ترسیم می شود:

1- مقام غیب الغیوب

2- مقام احدیت

3- مقام واحدیت

4- عالم عقل

5- عالم مثال

6- عالم ماده

که به پنج مورد اخیر حضرات خمسه یا وجود منبسط یا حقیقت محمدیه (صلوات الله علیه و آله) می گویند.

و بحث مربوط به اسماء و صفات مربوط به مقام واحدیت است .

در فلسفه نظام عالم اینگونه ترسیم می شود

1- عالم عقل

2- عالم مثال

3- عالم ماده

پنج شنبه 1/2/1390 - 19:40 - 0 تشکر 310352

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;310177]به نام خدا
سلام

هدف از رفتن به آسمان‏ها چه بود؟
با توجه به این که خداوند، جلت عظمته، همه جا حاضر است و زمین و آسمان برای او فرقی ندارد، چرا پیامبر صلی الله علیه وآله به آسمان‏ها رفت؟
برای پاسخ، روایتی از امام موسی کاظم علیه السلام می‏آوریم که شخصی از ایشان سؤال نمود: آیا خدا متصف به مکان می‏گردد؟
حضرت علیه السلام فرمود: نه. همه جا برایش یکسان است.
عرض کرد: پس چرا جدّت رسول اللّه‏صلی الله علیه وآله را به آسمان‏ها بردند؟
حضرت‏علیه السلام فرمود: چون فرشته‏های آن عالم، آرزوی دیدنش را داشتند، ملائکه مشتاق دیدن او بودند، رفت تا آسمان‏ها هم از وجودش لذّت ببرند.
و دیگر آن که او را بردند تا عجائب عالم ملکوت را ببیند و بیاید به اهل دنیا خبر دهد.
ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده که ابوحمزه ثمالی از حضرت امام سجادعلیه السلام سؤال نمود آیا خدا قابل وصف به مکان است و او دارای مکانی هست؟
حضرت علیه السلام فرمود: خدا از آن بالاتر و پاک‏تر است که مکانی داشته باشد.
ابوحمزه عرض کرد: پس چرا خدا، پیغمبر خود، محمّدصلی الله علیه وآله را به آسمان بُرد؟
حضرت‏علیه السلام فرمود: برای آن به آسمان برد که به او ملکوت آسمان‏ها و آن‏چه در آسمان از عجاب صنع و بدایع خلق اوست، بنمایاند.
ابوحمزه عرض کرد: پس «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی - فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی به چه معنی است؟
حضرت‏علیه السلام فرمود: یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله به حجاب‏های نور حق تعالی نزدیک شد، پس ملکوت آسمان‏ها را دید، سپس آویخته شد و به سوی زمین نظر کرد و ملکوت زمین همه را آن‏جا مشاهده نمود، چنان چه گمان کرد که زمین آن قدر به او نزدیک است مانند دو سر کمان یا نزدیک‏تر از دو سر کمان
به هر حال، رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله با بدن مادی که خلقتش از نور بوده و با همان روح قدسی که مورد تأیید الهی قرار داشته به عالم بالا عروج کرده تا آثار قدرت الهی را در ماوراء این عالم مشاهده نماید و قلب نورانی او در پرتو دیدار آن آثار حیرت‏انگیز، نورانی‏تر گردد و برای هدایت و رهبری خلق آمادگی بیش تری داشته باشد.
محمد راز افرینش از سید جواد هاشمی


بسم الله

در اینجا نکته ای بیان شده است که مطرح کردن آن به فهم مطلب کمک می کند

در مورد خداوند بیان شد که حق تعالی مکان ندارد فلذا قرب به حق تعالی نیز مکانی نیست

اما در مورد فرشتگان چه؟

آیا آنها مکانمند هستند یا خیر تا پیامبر با سفر به آسمان ها به دیدار آنها رود؟؟

در بحث قبلی بیان شد که عوالم هستی منحصر در سه عالم عقل و مثال و ماده هستند. بر این اساس نیز موجودات هستی نیز یا عقلی هستند و یا مثالی و یا مادی. در مورد خصوصیت دو عالم عقل و مثال هم باید گفت که این دو عالم هم نه زمانی هستند و نه مکانی زیرا زمان و مکان مخصوص عالم ماده هستند زیرا زمان مقدار حرکت ماده است.

با توجه به این نکته فرشتگان عالم هم دو دسته هستند فرشتگان مقرب که فرشتگانی عقلی هستند و فرشتگانی که تدبیر عالم ماده را انجام می دهند که فرشتگانی مثالی هستند و با تعریفی که از قبل شد مشخص می شود که هیچ کدام از این دو دسته از فرشتگان نه مکانی هستند و نه زمانی.

پس مراد معصوم از آسمان در این چنین روایاتی آسمان مادی نیست تا آدم مثلا با پرواز کردن به آنها برسد بلکه مراد از آسمان مرتبه رفیع است که بالتبع فرشتگان هم در مراتب رفیع هستی هستند البته باز هم متذکر شوم که رفیع به معنای رفعت مکانی نیست بلکه مراد رفعت مقامی است. همچنان که خود ماها در گفتار محاوره ای می گوییم فلان کس دارای مقام بلندی است و این به معنای این نیست که در جای بلدی نشسته است.

پس اینکه گفته می شود پیامبر اسلام به آسمان ها رفت به معنای پرواز به مادی نیست تا نیاز به سفینه های فضایی یا حیوانی خاص باشد.

همانطور که دوستمون جناب پارسا زاهد گفتند همه کهکشانها و عوالم مادی که بی نهایت هستند آسمان اول را تشکیل می دهند و آسمانهای دیگر مادی نیستند .

پنج شنبه 1/2/1390 - 21:40 - 0 تشکر 310413

به نام خدا
سلام
باتشکر از جناب صدرا گرامی
میشه بفرمایید نظر شما درباره براق چیست ؟؟
یک سوال دیگه هم پرسیدم البته بدون جواب ماند ....
تشکر

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 1/2/1390 - 22:23 - 0 تشکر 310459

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;310413]به نام خدا
سلام
باتشکر از جناب صدرا گرامی
میشه بفرمایید نظر شما درباره براق چیست ؟؟
یک سوال دیگه هم پرسیدم البته بدون جواب ماند ....
تشکر

بسم الله

با سلام

در مورد براق به عرض برسانم که براق نه حیوان است که برخی گفته اند زیرا ملکوت سماوات منزه است از آنکه حیوان بدان داخل شود و نه آنچنان که برخی دیگه گفتند وسیله ای مانند سفینه

اما اینکه حقیقت براق چیه الله اعلم , حقیقتش نمی دونم

اما در مورد محوه معراج باید بگم که معراج اصلاً مادی نیست زیرا ماده قابلیت عروج ندارد.

در مورد جسم هم که قبلا گفته شد جسم مادی و مثالی داریم و برخی از مراحل معراج که مربوط به عالم مثال باشد رو جسم مثالی همراهی می کند اما مراعل فوق جسمانی رو هم دیگر جسمی در کار نیست

شاهد بر مطلب دعای ندبه

پنج شنبه 1/2/1390 - 23:15 - 0 تشکر 310498

سلام
شما شاهد مطلب رو دعای ندبه عرض کردید حتما منظورتون این فراز "و عرجت به روحه الی سمائک" و حتما شنیدید که در روایتی امام زمان فرمودند بخوانید "و عرجت به الی سمائک" در توضیح این مطلب و صحت اون علما به اندازه کافی بحث کردند و" به " را پذیرفته اند پس در ذکر نمونه های خود اگر معراج را از عالم مثال به عقل بردید و خواستید بگیدد خووب اینجا فقط محلی است که روح می تواند برود مراقب این نکته باشید
موفق باشید

پنج شنبه 1/2/1390 - 23:19 - 0 تشکر 310499

1-محدّث نوری رحمه الله در کتاب « تحیة الزائر» می گوید: در نسخه ای که من از مزار محمّد بن مشهدی دارم : « عرجت به إلی سمائک » ثبت شده است .
2-شیخ عباس قمی رحمه الله نیز در کتاب « هدیة الزائر » عبارت استاد خود حاجی نوری را نقل کرده و ان را تأیید نموده است .
3-الآن نیز نسخه ای خطّی و نفیس از کتاب مزار محمّد بن مشهدی موجود است که در آن « و عرجت به » ثبت شده است .

پنج شنبه 1/2/1390 - 23:23 - 0 تشکر 310502

این دعا را پیش از همه در کتاب «مزار کبیر» تالیف محمد بن جعفر المشهدی که از علمای قرن ششم است می‌بینیم و در کتاب او جمله مزبور باین صورت آمده است «و عرجت به الی سمائک»
دومین متن قدیمی که این دعا در آن دیده شده کتاب «مزار قدیم» است که مؤلف آن در قرن ششم می‌زیسته، و در این کتاب عبارت نیز بهمان صورت است «و عرجت به الی سمائک».

تنها در کتاب سوم یعنی کتاب «مصباح الزائر» تالیف سید بن طاوس کلمه «بروحه» دیده می‌شود، و تازه مرحوم صاحب مستدرک حاجی نوری در کتاب «تحیة الزائر» می‌گوید من خودم در بعضی از نسخه‌های کتاب مصباح الزائر «عرجت به» دیدم نتیجه اینکه در دو متن از سه کتابی که سند دعای ندبه از آنها نقل شده، کلمه بروحه ندارد و «به» دارد، و در متن سوم نیز دو نسخه مختلف وجود دارد، منتها چون در نسخه «مصباح الزائر» که نزد مرحوم علامه مجلسی وجود داشته کلمه «بروحه» بوده و کتب دعای امروز غالباً از آن گرفته شده است این بحث را برانگیخته است در حالیکه در متون متعدد قدیمتر از آن اثری از کلم? «بروحه» نیست.

بهر حال متن اصلی و صحیحتر دعا کلمه «بروحه» ندارد.

جمعه 2/2/1390 - 9:43 - 0 تشکر 310571

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;310188]سلام
ممنون از همگی
چه بحث پرمغز و خوبی
ما نیز همراهتانیم...هوممم

به نام خدا

سلام

خوش امدی دوست عزیز انشالله استفاده ببرید

سوالی داشتی ...مطلبی داشتی حتما بیان کن استفاده میکنیم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.