• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 8255)
چهارشنبه 24/1/1390 - 13:55 -0 تشکر 307167
جهارمین سالگرد عروج 14فرشته خونین بال

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

السلام علیک یا بقیه الله الاعظم (عج)

سلام 

 

 

 

     

 

     

 

بی تو ای صاحب زمان .....


 

کی شود آیی نظاره بر دل اندا .........


 

و این جا بود که آقا آمد و نظاره بر دلها انداخت و از انتهای مجلس بهترین گلها را که در آن جا جمع کرده بود به سوی آسمان پرواز داد آخه شب میلاد پدر بزرگوارشان بود و آقا باید یک هدیه خوب ........

در باغ شهادت باز باز است.
چه انفجار مهیبی ، چه لحظه ای ، چه غمی
چهارسوی حسینیه رنگ محشر شد ! 
و سید الشهدا بوی خون تازه گرفت ،
ز غصه حضرت مهدی دلش مکدر شد ...

نفس بریده ، نفس بی امان ، نفس محبوس
عروج پاکترینهای شهر باور شد

********************************
به یاد شهدای مظلوم فاجعه ی بمب گذاری کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز 
امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)  
ساعت نه و ده دقیقه آن شب نوری از مجلس حضرت سیدالشهداء تابید و شب بیست و چهارم فروردین 87 بر صفحه‌ی خونین تاریخ حك شد،آن سان كه عده‌ای بال پرواز گرفتند و عده‌ای را بال و پر شكست ، و «اشك» برای آل‌الله با «خون» در آمیخت؛ و چه خوب می‌دانند اهل راز،پیوند این دو واژه را با هم.
شعر امام زمان(عج) شروع شد....بی تو ای صاحب زمان...بی قرارم هر زمان ......بیت دوم که رسید صدای انفجاری به گوش رسید. 
14 نفر بی قرار بودند و عاشقانه و خونین بال در مجلس امام حسین (ع) به دیدار معشوقشان ،  عروج کردند.حادثه انفجار حسینیه سیدالشهداء (عغ) شیراز را می گویم. همه چیز اینجوری بود :
وسط جلسه . وسط یا حسین(ع) . نوری از جنس دهه شصت !! پاشیده شدن خونی مطهر بر در و دیوار و ........ و باز هم یک آن ، در شهادت گشوده شد......... همه سوی خدا پر گشودند .......حالا سه سال می گذرد که فرشته های عرش شرمنده می شوند که : آری خدا راست می گفت :
انی اعلم ما لا تعلمون .

 

شهیده راضیه کشاورز   16 ساله
شهیده نجمه قاسم پور
   29ساله
شهید مسعود رضایی   29 ساله
شهیدعلیرضا انتظامی   11 ساله
شهید عرفان انتظامی     5  ساله
شهید غلام موسوی    23 ساله
شهید علی نصیری      49 ساله
شهید محمد مهدوی  21 ساله
شهید محمدعلی شاهچراغی    21 ساله
شهید غلامرضا مروجی هاشمی     42 ساله
شهید علی نوروزی   19 ساله
شهید سیدمحمدجوادعلوی   26 ساله
شهید محمد جوكار   23 ساله
شهید محمدجواد یاقوت    21 ساله
برای شناخت بیشتر با این شهیدان عزیز و فاجعه انفجار به این دو جا بروید.
شهدای کانون

ویژه انفجار كانون رهپویان

یادشان گرامی باد

انفجار در حسینه ی شیراز


فیلم انفجار حسینیه سید الشهدا شیراز

 

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

 

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج 

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 4:48 - 0 تشکر 309714

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

شهید سیدمحمدجوادعلوی

خودش بود محمد جواد . همیشه ورودش رو با نوحه « آقام علی(ع) مظلومه » و صدای بلند سینه زدنش تشخیص می دادیم . با تموم وجودش مداحی می كرد و عشقش خانم حضرت زهرا (س) بود .
اگر ندبه و كمیل و توسل رو توی هیئت نمی خوند ، همه اعضاء خانواده رو جمع می كرد و با سوز همیشگی اش به جمع كوچیكمون معنویت می داد .
ـ بعد از دیپلم دانشگاه آزاد قبول شد ولی نرفت . همه آرزوش تحصیل توی حوزه بود كه الحمدلله قبول شد . اما ....
ـ پدر خارج از كشور بودن و داداشم دانشجوی اصفهان . موند توی خونه و توی آژانس مشغول به كار شد . می گفت « رسیدن به مادر و خواهرام عبادت بزرگیه . اینطوری راضی ترم . »
ـ به نیت آقا امام علی(ع) مهریه خانمش رو 110 سكه گذاشت و تمام مراسم عقدشون شد یك حلقه ساده و سه تا صلوات .
ـ عقد خواهرم بود و محمدجواد مثل همیشه پشت فرمان سینه می زد و مداحی می كرد .
ای بابا تكلیف ما رو روشن كن ، تو خوشحالی یا نه ؟! برای چی داری سینه می زنی ؟!!
با لبخند همیشگی اش گفت :
رشته ای بر گردنم افكنده دوست می كشد هر جا كه خاطرخواه اوست.
ـ نیمه های شب بلند می شد و نمازشب می خواند . بعد از نمازصبح مقید به قرآن و زیارت عاشورا بود . دیگه عادت كرده بود . بعد از بین الطلوعین با بسم الله پیكانش رو بیرون می زد و یا علی(ع) ! شروع یه روز جدید .
ـ همیشه از شهداء و جنگ با حسرت حرف می زد . با چند تا از دوستاش مجمع شهید آوینی رو توی حسینیه محل راه انداختن . دو تا آرزو بیشتر نداشت : « ظهور آقا امام زمان(ع) و شهادت »
ـ روزهای آخر خیلی عجیب شده بود . نگاه ها و حرفهاش .
یادمه روز شنبه حمام رفت و غسل شهادت كرد . حسابی به خودش رسید . با تك تك اعضای خانواده خداحافظی كرد ، اونم با نگاه خاصی كه تا حالا ندیده بودم . گفت : دارم می رم زیارت شاهچراغ(ع)
قرار بود توی راه سونوگرافی بابا رو بگیره ، برای همین نماز دیرتر رسیده بود حسینیه .
پسر عموم می گفت : اصرار كردم كه وایسا با هم می خونیم ، من كار دارم . گفته بود : خیلی دیر شده باید نمازم رو بخونم . چند دقیقه ای از ورودش نگذشته بود كه صدای انفجار فضا رو پر كرد .

منبع:کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 4:48 - 0 تشکر 309715

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

سلام ای طلوع سحــرگاه رفتن . . .سلام ای غم لحـظه های جــدایی. . .

(از همه سخت تر این دو تا بچه بود...)

شهید عرفان و علیرضا انتظامی


ـ یكی از پاهای علیرضا انحراف داشت ، برای همین آتل می بست . تازه از پله ها پائین اومده بود كه یه كار جدید بهش دادم . دقت كه كردم ، دیدم بیشتر از 5 یا 6 بار پشت سر هم من یا باباش از پله ها فرستادیمش بالا و اون هیچی نگفته بود به جزء « چشم ! »
ـ گفتم علیرضا ! می دونی به تعداد كارهایی كه برای مامان و بابا می كنی ، خدا برات توی بهشت یه خونه می سازه ؟! از اون به بعد با انجام هر هر كاری می پرسید : « مامان ! به نظرت خونه ام رو برام تموم كردن ؟! الان پنجره هم داره ؟! »
ـ با شنیدن مداحی « یاد امام و شهداء » بازم هر دوتایی پریدن جلوی تلویزیون . همیشه این شعر رو با آقای حدادیان می خوندن . توی كانون هم جاشون كنار معراج شهداء بود .
- همیشه برای هدایت و شهادتشون دعا می كردم ، اما شهدای به این كوچیكی لطف حضرت رقیه (س) بود .
پدر و مادر علیرضا و عرفان  

منبع:کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 5:49 - 0 تشکر 309716

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.

رسول خدا(ص) می فرماید :
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21

ردیف میشه پشت هم، صد تا غزل، مثنوی
تا می رسم به اسم  محمد مهدوی
عشقش امام حسن بود، یار امام زمان
اول کار رفته بود زیارت جمکران
غلام موسوی که، همیشه مشکی پوش بود
یک بغضی از کربلا همیشه تو گلوش بود
بگو کجا می روی، بی ما کجا می روی
پیش خدا می روی، ای غلام موسوی
علی نصیری هم دید، تو عالمی ز رویا
یک اتوبوس میاد و می بردش کربلا
فردا شبش پر کشید، جام می رو سر کشید
بچه هاش هم نبودند، تا ببینند چی ها دید
 راضیه کشاورز غریبونه سفر کرد
تو بستری غرق خون یاد دل مادر کرد
پهلو شکسته دیدم، با بال خسته دیدم
علی نوروزی هم یک غمی بود تو حرف‌هاش
وقتی شهید شد دیدم مشکی نپوشید باباش
می گفت علی شد آزاد، به راه مولا جون داد
شادم از اینکه گشته تو نوجوونی داماد
گشتم غمین و مبهوت، وقتی دیدم تو تابوت
لبخند دلربای  محمدجواد یاقوت
طالب حق و دین بود، با شهداء عجین بود
به غصه لبخند می زد با اینکه دل حزین بود
در اوج بی قراری، با جام تشنه کامی
دیدم شده دو نیمه،  عرفان انتظامی
کنار پیکر او، نیمه دیگر او
علی انتظامی، یعنی برادر او
علیرضا و عرفان ،مثل دوتا کبوتر
پر کشیدند چه زیبا، به سوی یار و دلبر
دادیم ز دست خدایا، مداح بی ریا را
محمدعلوی عاشق کربلا را
همون که در جوونی، در اوج مهربونی
تنهام گذاشت و پر زد، با دست و بال خونی
به روی تخت رویا، ای کاش و می شدم کور
نمی دیدم نیمه جوونی از   نجمه قاسم پور
در این زمونه‌ی دون تو گوهری تو نابی
نجمه باغ کانون تو اسوه ی حجابی
ای تا همیشه سردار ما را رسان به دلدار
مردونه پر کشیدی   محمد جوكار
با چشمه های بیدار، با دیده های غم دار
عشق امام رضایی از گنبد طلایی
گرفته ای براتت ای   مسعود رضایی
جایت همیشه خالی ست برادر نجیبم
کی میگه تو غریبی، دسته گلم، حبیبم
آخر رسید و داغی، آتش زدی به باغی
وقتی که پر کشیدی علی شاهچراغی
ببین تو اشک خواهر، از داغت ای برادر
در خانه ای که بودی تنها نشسته مادر
لب تشنه ی شهیدان، به قلب ما حاکمی
جایت بود چه خالی، غلامرضا هاشمی
دیدم لبان تشنه، پیکر پر ز تاول
بوی خدا می دادی، همیشه و از اول
رفتید و قلب کانون، شده سراسرش خون
میون سینه‌زن‌ها خالی جاتون اکنون
ای بهترین های شهر، ای نازنین های شهر
زیبا شده حماسه با آخرین های شهر
دست مرا بگیرید تو این زمونه نفرت
خسته شدم ز موج سیاه و شوم تهمت
خدا خودم می‌دونم، اسیر خاک و پستم
به امید شهادت، به درگهت نشستم
یک روز میاد که دیر نیست، دلم دیگه اسیر نیست
یک روز میاد که عاشق تو شهرتون حقیر نیست
یک روز میاد که من هم تو راه تو می میرم
میون خیمه ی غم من هم آتیش می گیرم


اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلك

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 9:44 - 0 تشکر 309747

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

اگر دل دلیل است . . . ما آورده ایم . . . اگر خون دل شرط است . . . ما خورده ایم .

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه 

عکسی از شب حادثه

جمعیت حاضر در شاهچراغ


جا مانده ها و حسرت ...



اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 10:9 - 0 تشکر 309756

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

شهادت بال نمیخواهد حال میخواهد بال را پس از شهادت میدهند نه پیش از آن....!

خوشا بحال شما بچه های رهپویان   

دل زلال شما بچه های رهپویان

چه غبطه ای که نخورده ست تاکنون این دل  

به حس وحال شما بچه های رهپویان

چه دوزخیست به دلهای ما گرفتاران  

بهشت ما شما بچه های رهپویان

چه عارفانه به گردزمین میپیچد  

گل خیال شما بچه های رهپویان

دریغ میخورد این عمر هرزه پو در باد

به سن و سال شما بچه های رهپویان

سیده است به پایان این وصیت سرخ

نگاه کال شما بچه های رهپویان

اذان عاطفه سر داده در حسینیه 

دل بلال شما بچه های رهپویان

ملول خاطره ی ناگوارتان یک شهر

شده ملال شما بچه های رهپویان

به انتشار شما انفجار هم کوشید

خوشا بحال شما بچه های رهپویان

و گفته اید که میاید آن سوار از راه

خوش است فال شما بچه های رهپویان

خدا کند که نبینیم خالی است این شهر

به قیل و قال شما بچه های رهپویان

دکتر غلامرضا کافی

وبلاگ یک نفس عمیــــــق

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 11:2 - 0 تشکر 309797

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

پیام مقام معظم رهبری به حادثه دیدگان انفجار شیراز

بسم‌الله الرحمن الرحیم
حادثه غم انگیز و تأسف‌بار در كانون رهپویان وصال كه به پرواز شهادت‌گونه‌ی جمعی از شیفتگان وصال دوست و زخمی شدن جمعی بیشتر انجامید، این جانب را مصیبت‌زده كرد. تسلای من به عزاداران این حادثه تلخ و نیز به آسیب‌دیدگان وعده پاداش الهی به صابران است كه فرمود: اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة.
از خداوند متعال صبر و سكینه برای دل‌های مصیبت‌ دیده، رحمت و غفران برای عزیزان درگذشته و شفای عاجل برای مجروحان مسألت می‌كنم و از مسئولان می‌خواهم كه وظایف خود در پیگیری این حادثه را با اتقان و سرعت لازم انجام دهند.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سید علی خامنه‌ای
26/فروردین/
1387

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 31/1/1390 - 22:20 - 0 تشکر 310083

خوش به حالشون.

کاش ماهم عین این شهدا باشیم!

بعضی وقتها فکر میکنم سخته خوب بودن!

اللهم ارزقناتوفیق الشهاده

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
چهارشنبه 14/2/1390 - 10:25 - 0 تشکر 314506

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

واحد شهدا كانون رهپویان وصال

کبوترانه پریدید،خوش به حال شما
قفس چگونه نشد مانع وصال شما؟

همین که بال گشودید،آسمان لرزید
و عرشیان صله دادند در قبال شما

قسم به عشق،به نام نجیب آن سوگند
ندیده است کسی در مثل،مثال شما

میان آتش و خون،عاشقانه رقصیدند
که جاودانه رقم خورده بود فال شما

و ما نظاره گران عروجتان بودیم
چه عاشقانه عروجی،خوشا به حال شما

سفر!چه رسم قشنگی!سفر به عرش خدا
سفر به خیر!سفر خوش!سفر حلال شما

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 14/2/1390 - 10:35 - 0 تشکر 314516

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

للشّهید سبع خصال من الله اوّل قطره من دمه مغفور له كلّ ذنب.

حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود،

اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست بواسطه اولین قطره خونش.

وسائل الشیعه، ج11، ص9، حدیث20

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 14/2/1390 - 10:39 - 0 تشکر 314521

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

بسم الله ..


کنار آن شب دلتنگ


کنار آن شب مجروح

کنار آن شب سرخ

که کسی درب بهشت را برای لحظه ای باز کرد و بست

دلم مانده است و تکه تکه شده است


احساس می کنم تکه های دلم چسبیده است به دیوار های حسینیه

و طاقت جدا شدن از آن همه خاطره ی خونین را ندارد

مانده است و هنوز هم دارد یا حسین می گوید ...


احساس می کنم که کمی دیر شده است

انگار که عقب افتادم و جاماندم ...


احساس می کنم که دیگر کار از کار گذشته است


مرا گذاشته اند با مرگ که بیاید تکلیف مرا روشن کند

با این دیواری که ریخته است

با این دری که پرتاب شده است

با زخم عمیقی که سقف حسینیه برداشته است

با این کفش های لنگه به لنگه ی جا مانده

با این خونی که روی دیوار خشک شده

و این حسینیه ای که دیگر ساکت شده است و تنهاست ...

با آن هایی که با ما گریستند و حالا بین ما نیستند


با عرفان و علی رضا

که جایشان خالی است

که پدرشان دستشان را بگیرد و

ببرد آخر مجلس برای سینه زنی

با آن مینی بوسی که درب حسینیه ایستاده بود و

مسافران کربلا سوار می کرد ...


با بچه هایی که دیگر نیستند

و با این چهارده قبری که بوی روضه ی شب بیست و چهارم فروردین می دهد


شکایتی نیست ،

حرف شکایت که در عشق بیاید

باید فاتحه ی این حکایت را خواند


صدای ما را از بهشت می شنوید

این صدای شهداست


صدای بچه هایی که آن بالا دور هم نشسته اند

و دارند با خنده خاطره ی آن شب را برای هم تعریف می کنند

ذوق هم دارد فکرش را بکن

یک آن ،

با شربتی گوارا

از زمین جدایت کنند

و آن وقت ببینی

میهمان امام حسینی ...

ببینی افتاده ای توی دامان آقا

و بدن خونین پر از ترکشت ، سند قبولیت


حالا که رفته اید دل دلیل می آورد و عشق گریه می کند

با این همه جای خالی تان پر نمی شود

نه با خیال و نه با خاطره


حالا که رفته اید می مانم کنار همین حسینیه

که بوی شما را می دهد

می مانم کنار این بنای عظیم

که شما را گم کرده است


من هم فقط به اندازه ی پنج حرف با شما فاصله دارم

پنج حرف خونین شهادت

پنج حرف سخت

که حرف زدن از آن آسان بود

و عشق بود

ولی افتاد مشکل ها ...

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.