• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 14391)
سه شنبه 17/12/1389 - 21:41 -0 تشکر 295562
*یك سوال یك جواب *

سلام

یه بازی باحاااال

یک سوال یک جواب

سوال قبلی رو جواب بده و از بعدی یک سوال کن

 
توجه 1: در صفحه شش این مبحث پاسخ سوالات مهم و جذاب را كه توسط دوستان بررسی بیشتری شده است را مشاهده كنید.

 
توجه توجه 2: پس از ثبت پاسخ 170 بازی STOP میشه ... آخه یه سری از سوالات دوستان واقعا جالب بود و میخواهیم با كمك هم بیشتر بررسیشون كنیم..

 
یا علی

 

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

دوشنبه 8/12/1390 - 14:47 - 0 تشکر 436231

سلام سلام

خب این همون چیزیه که من یه مدت تو داستان اول مثنوی درگیرش بودم . که البته درگیریم حل شد :)انشاءالله سعی میکنم تو اولین فرصت یه تاپیک بزنم و این داستان حکمت آموز رو یه بررسی کنیم .

و تو داستان خضر و موسی هم در قرآن میشه ب جواب این سوال رسید .

ولی درکل من چند تا از دلیلاش رو میدونم که خواهش میکنم اگه چیزی جا انداختم دوستان تکمیل کنند :

1. اولین و مهمترینش اینه که یکی از آزمون های الهی دقیقا همینه که وقتی خدا نعمتی به بنده ش میده یا بلایی بهش نازل میکنه اجازه نمیده بنده حکمت کارش رو بفهمه . تا ببینه بنده بازم میگه حسبی الله و نعم الوکیل و ایمانش رو ازدست نمیده ؟

 2. دومیش اینه که خدا میخواد صبر بنده رو بسنجه . مطمئنا اکه ما حکمت بلایی که بهمون نازل میشه رو بدونیم خیلی راحتتر میتونیم صبر کنیم ولی اون صبری برای خدا ارزشمندتره که بدون دونستن حکمتش پیشه کنیم .

3. سومیش اینه که وقتی ما از آینده خبر نداریم ، ممکنه حتی با دونستن حکمت خدا فکر کنیم در این لحظه اصلا کار حکیمانه ای نبوده ولی بعد ها که آینده میاد متوجه میشیم که اشتباه کردیم .

4. چهارمیش اینه که ممکنه اصلا حکمت خدا در حد عقل و فهم بنده نباشه ، مثل خیلی از راز های آفرینش که در حد عقل و فهم انسان نیست و یکی از اصول ایمان به خدا همینه که در عین ندونستن خیلی از راز های آفرینش بهش ایمان داسته باشیم .

همینا یادم بود میدونم دوستان بهتر میتونن کاملش کنن .

شرمنده سوالی یادم نمیاد :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

چهارشنبه 10/12/1390 - 7:30 - 0 تشکر 436748

سلام
اینهمههههههههههههه سوال میگه سوال یادم نمیاد...نچ نچ نچ
عید کجا میخوای بری؟؟
از بچه های تبیان کدوشو دوست داری از نزدیک ببینی؟؟؟؟
امروز ساعت چند بیدار شدی؟؟؟

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

چهارشنبه 10/12/1390 - 9:50 - 0 تشکر 436776

سلام

آخ آخ آخ ... نمیدونستم صاحب تاپیک زود میاد دعوام میکنه که روال کارش رو به هم زدم وگر نه یه سوال خوب میپرسیدم :|

عید شاید رفتیم مناطق گازی که نبض اقتصاد کشور تو دستشونه . جم و عسلویه . هم خیلی برای تفریح قشنگه هم دفتر و دستکم رو ببرم مصاحبه ای چیزی از دوستان مهندسمون داشته باشم که دارن پول پارو میکنن :)) و تو فکر طراحیه یه پرسشنامه و نظر سنجی از مشکلات مدیریتی هم هستم .

چه کنیم دیگه یکی باید به فکر مدیریت این مملکت باشه :)))

بچه های تبیان همه رو دوست دارم از نزدیک ببینم . البته فقط خانوما رو ... مخصوصا کسایی که خیلی باهاشون رابطه دارم . ثمره . مهرانه . ملک الشعرا . مهیار . هر دو تا آذر . میترا . نگار. خانم کریمی . خانم مطلبی . هانیه . هللا . عالیه. بهاره . و همه دیگه . آهان یه مدته شدیدا دلم میخواد بدونم جی طیبه چه شکلیه . این که میگم خیلی واقعا خیلی میاد تو فکرم . احساس میکنم یه صورت گرد سرخ و سفید داره :)))

دیشب دیروقت خوابیدم به خاطر همین ساعت 6:15 از جام پریدم فکر کردم آفتاب شده . اگه زود بخابم سحر بیدار میشم .

حالا همین سوالا رو از شما میپرسم :)

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

پنج شنبه 11/12/1390 - 18:34 - 0 تشکر 437209

سلام
این که سه تا سواله!!!!!
1.من عید میرم مشهد سال تحویل ان شاالله اونجا هستیم....نائب الزیاره ی همتون هم هستیم:)

2. از بچه های تبیان همرو دوست دارم ببینم و می خوام بدونم شبیه اون چیزی که تو ذهنم هستش، هستن یا نه!!!
از دخترا: مدیر جونم و اذر و زهرا مطلبی .عالیه.میترا.رها ....اینا تو درجه ی اولن بقیه ی دوستان گلم هم اگه سعادت داشتم افتخار بدن بیان شهرمون در خدمت همه خواهیم بود:)
از آقایون هم زیاد برام مهم نیست چه شکلی باشن :)) اگه سعادت داشتیم و عمری داشتم خواهم دید ولی چجوریشو نبدانم!!!!...ولی مفتخر به دیدار سلطان تو دانشگامون شدم....حالا شما آقایون دوست داشتین با خانواده تشریف بیارین شهرمون خونه ی جناب سلطان ،خانوما هم خونه ی ما :)) تقسیم کار خوبیه!!! این طوری با یه تیر 700 نشون می زنیم!!!

امروز با عرض تاسف و شرمندگی ساعت 6 بلند شدم برای نماز ..باز خوابیدم ساعت 10:30 بلند شدم....بعد از ظهر هم خوابیدم دو ساعت. امشب باید شب زنده داری کنم!!!!
________________________
سوال من: سوال قبلیه!!!!

جمعه 12/12/1390 - 0:34 - 0 تشکر 437259

أأأ من فکر کردم یک سوال یک جواب ه!! نه سه سوال و سه جواب D:

خب برای سوال اول؛
فکر کنم انشاالله اگه خدا بخواد و بطلبه عید در حال غلط خوردن بین یه عالمه اسباب و اثاثیه برای اسباب کشی هستیم.

سوال دوم؛
اووووم کاش میشد بگید کدوم یکی از بچه های تبیان رو دوست نداری ببینی اینطوری زودتر به جواب میرسیدید :)
چون اون وقت راحت میگفتم کسی نیست که دوست نخوام ببینم. اما خب یه مدت ه دوست دارم آذرخانم رواز نزدیک ببینم و محکم بفشارمش و حسابی از فعالیتش در انجمن دانش تشکر کنم :)

سوال سوم؛
راستیتش این خواب امروز بنده جریانات داره خفن.... ساعت 6:40 دقیقه تو حالت خواب و بیدار بودم که با خودم گفتم برم نماز بخونم... خیلی جالب ه چون تو هم حالت خوابیده روی تخت تو فکرم رفتم وضو گرفتم و باز تو فکرم اومدم نماز خوندم !! بعد به خواب عمیق رفتم.
جالب تر اینجاست ک صبح شدید فکر میکردم ک واقعا نماز خوندم :))

و همچنان سوال قبلی... شما جطور؟ 

 

« معجزه خبر نمی کند، با احتیاط ناامید شوید ! »

 

جمعه 12/12/1390 - 1:11 - 0 تشکر 437263

سلام به همگی
چه قدر قشنگه جواباتون
صادقانه ریز ریز جواب دادید...ممنونم
خب حالا که صاداقانه جواب دادید منم ج بدم همین سوالو

عید ایشالله مشهد رو نیت کردیم...اگه نریم دلم آروم نمیگیره
البته دلم به یه مسافرت طبیعتی هم تنگ شده...دوست دارم برم یه جای دور از زندگی ماشینی
مثلا جنگل فندوق لو اونور گردنه حیران

سوال دوم: قدیما برام خیلی مهم بود ببینم تک تک بچه ها رو(ظاهرشون رو)...اما الان راستشو بخواید دیگه اون دوران رو گذروندم...یعنی میدونم همتون ظاهری شبیه همون آدمایی دارید که بیرون میبینم...
اما با این حال چون باطن آدما منحصر به فرده ، تک تک دوستان برام جاله ببینمشون

و سوال سوم امروز خستگی یه هفته کار سنگین و استرسش رو به در کردم....تا 12 خوابیدم D:
البته دیشبش به خودم میگفتم امروز برم دانشگاه ، کتابای کتابخونه دانشگامون رو برگردونم (بعد دو سال...البته این تاخیر علت داره) اما شیرینی خواب نذاشت...به خودم گفتم ایشالله هفته بعد

بعدی بگو ببینم چرا سن ازدواج رفته بالا؟؟
البته اگه دوست داری سه تا سوال قبلی هم بجواب

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

جمعه 12/12/1390 - 2:1 - 0 تشکر 437274

هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم که سوال رو با سوال جواب بدم اما اینبار اقتضا میکنه که بگم؛
به نظرتون چرا آدما ظاهر ساز شدن و باطنشون رو خوب جلوه میدن؟ یا بهتره بگم چرا دروغ زیاد شده؟

 

« معجزه خبر نمی کند، با احتیاط ناامید شوید ! »

 

جمعه 12/12/1390 - 2:31 - 0 تشکر 437276

ملك الشعرا گفته است :
[quote=ملك الشعرا;119644;437274]هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم که سوال رو با سوال جواب بدم اما اینبار اقتضا میکنه که بگم؛
به نظرتون چرا آدما ظاهر ساز شدن و باطنشون رو خوب جلوه میدن؟ یا بهتره بگم چرا دروغ زیاد شده؟

چون صداقت بی ارزش شده...باور کنید کسی دیگه خریدار صداقت نیست...اصلن طرف دوست داره دروغ بشونه حتی دروغ های خوشگل تا اینکه صداقتی رو بخواد بشنوه و باهاش کنار بیاد

یعنی آدم ها بی ظرفیت شدند...خیلی بده خریدار دروغ رفته بالا

کاش دخترا و پسرا همون باطن و ظاهر بی ریا رو دوست داشتند تا مجبور نشند برای هم فیلم بازی کنند..

پس نتیجه میگیریم دروغ زیاد شده چراکه ارزش صداقت و دروغ جاشون عوض شده

بعدی همین سوالو جواب بده...چرا سن ازدواج رفته بالا؟

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

جمعه 12/12/1390 - 12:2 - 0 تشکر 437313

سلام
خب یه دلیلش اینه که ملک جون گفتن ... یعنی از بس همه تو خواستگاریا الکی و با دروغ از خودشون تعریف میکنن دیگه هیشکی نمیتونه اعتماد کنه ... .مخصوصا وقتی از طرف میپرسی .. خب میشه چندتا از نقطه ضعفاتونو بگید .. که دوست دارید تغیرش بدید و برای تغییرش چه کارا کردید و طرف هیچی یادش نمیاد ... این چیزا آدمو نا امید میکنه

و یه چیز دیگه که خیلی بهش اعتقاد دارم اینه که دیگه جوونا به خودشناسی و خودسازیه اخلاقی اهمیتی نمیدن

آخ آخ غذامو یادم رفت .. بقیه ش بعدا میگم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

جمعه 12/12/1390 - 12:38 - 0 تشکر 437318

خب خب ... چی میگفتم ؟ آهان ... خودشناسی و خودسازیه اخلاقی ..
میدونید چرا تا 15 ، 20 سال پیش و مخصوصاخیلی قدیم تر پسرا 18 و دخترا 13 سالگی ازدواج میکردن .. چون اینهمه که الان جوونا ادعای فمیدنشون میشه .. اونا اینجور ادعا نداشتن .. در عوض خیلی بیشتر به یاد گرفتن و فهمیدن راههای بهتر زندکی کردن اهمیت میدادن ... یعنی برای یه جوون مهم بود که الان وقتشه من ریزه کاریهای خونه داری و شوهر داری رو از مادر و مادر بزرگم یاد بگیدم و این ارزش بود و یه قانون بقا محسوب میشده . ویه پسر براش مهم بود که یه پیشه و حرفه ای رو تو این سن یاد بگیره وگرنه توسط دیگران یه فرد بی ارزش محسوب میشده ... و دونستن اخلاق و حکمت ها توسط مکتب ها خیلی مهم بوده ولی الان تو نظام آموزشی چقد به این چیزا اهمیت میدن ؟

ولی الان چی ... با اینهمه پیشرفت و احتیاج بیشتر به یادگیریهای اخلاقی .. کیه که براش مهم باشه بره طریقه ی زندگیه درست رو یاد بگیره ... خدا نکنه که اون جوون تحصیل کرده هم باشه .. دیگه فکر میکنه همه چی تمومه ...
و این باعث میشه تو زندگیه زناشویی به مشکلات شناختی و اخلاقی زیادی برخورد کنن و مشکلات زیاد بشه و ... ترس از ازدواج بین جوونا زیاد بشه ...

دکتر میثاق تو برنامه ی اردیبهشت شبکه ی 4 میگفتن الان دیگه سن پختگی بالا رفته .. پسرا 25 و دخترا 20 .
و این نشون دهنده ی اینه که ما برای آمادگی ازدواج آموزش نمیبینم ... ما برای آموختن یه شغل به مدرک تحصیلی و گذروندن دوره های طولانی احتیاج داریم ولی برای آموختن یک عمر زندگی کسی به فکر گذروندن حتی یه دوره ی خودشناسی هم نیست ... که میشه با کتابا و گوش دادن به سخنان بزرگان این کار رو کرد .

ببخشید طولانی شد ... باور کنید آموختن اخلاق مهمترین پیشنیاز برای زندگیه موفقه که خیلی هم کم شده

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.