تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا – سلام .

این اول بگم که قرار بود این کرسی امروز صبح شروع بشه و چون انترنتم تا حالا قطع بود پس مجبورا الان زدم .

دوستان طبق قرار امروز کرسی آزاد اندیشی 2 آغاز می شود .

دوم از دوستانی که درکرسی1شرکت کردند و به بیان نظرات خود پرداختند تشکر می کنم .

سوم از دوستان که همراه ما نبودند دعوت به عمل می آوریم که در این کرسی آزاد اندیشی شرکت کنند .

این نکته رو هم بگم که به دلیل تعطیلات عید این  کرسی تا 16 فروردین 90 ادامه خواهد داشت .

همچنان قانون فقط ممنوع بودن توهینه و بقیه موارد آزاده .

دوستان مسابقه و نظر سنجی انجمن همچنان انتظار شما را می کشد .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

-:-     موضوع     -:-

آزادی

-:- سرخط ها  -:-

سرخط ها :

آزادی در نظام دینی به چه معناست ؟

آزادی اسلامی با آزادی غربی چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارد ؟

آزادی از منظر بزرگان چه تعریف شده است ؟

آیا داشتن قانون و مقرارت با آزادی منافات دارد ؟

رابطه ی دین و آزادی چیست ؟

در کشور ما آزادی هست یا نه ؟

و...

به نام خدا - سلام .

بابا می گن کمال هم انجمنی در هم اثر کرد همینه دیگه .
گفتم تو جاهایی که میکرو هست زیاد نرید گوش نکردید . الان شدید عین اون . سختگیر :D

راستش به خاطر صندلی داغ وقت نکردم . ولی چشم می خونمو نظرمو می دم . پس منتظر بمونید .

سلام.
من فکر میکنم بتونیم بگیم که انسان آزاد در واقع کسیه که اسیر تمایلات درونیش مثل : شهوت و غضب و ... و همچنین جهل نباشه و این تمایلات باشن که اسیر اون انسان آزاده باشن.
موافقید؟
در عرصه ی اجتماعی هم فکر میکنم که آزادی تعریف شده در اسلام تفاوت زیادی با آزادی تعریف شده در غرب داره.
شاید به همین دلیل باشه که بعضی از مردم وجود آزادی توی کشور ما رو انکار میکنند ،چون آزادی موجود در کشور رو با معیار غربی میسنجند. مثلا میگند که اگر آزادی هست پس چرا حجاب اجباری است و یا چرا بعضی رسانه ها توقیف میشن و ... . اما فکر میکنم آزادی اسلامی به این معنا نباشه که ما اجازه انجام هر کاری رو در هر زمینه ای داریم ، بلکه گمان میکنم آزادی اسلامی از دیدگاه شهید مطهری این باشه که "نباید جلوی کسی را برای رسیدن به خوبی ها و پیشرفت گرفته بشه". ولی اگر کسی دنبال چیزی باشه که از دیدگاه دین شر محسوب میشه ، جلوی این انسان رو گرفتن به معنای گرفتن آزادی از اون نیست. بلکه به معنای رها کردن اونه.البته این به این معنی نیست که هر کسی هر شری مرتکب شد باید بریم و بگیریمش و ... .البته این دیدگاه رو ما وقتی قبول خواهیم کرد که واقعا به اسلام ایمان آورده باشیم به بحق بودن اون اعتراف کرده باشیم.
الفاظی مثل آزادی و حقوق بشر و... صرفا الفاظی قرار دادی هستن که در واقع ازرش و اعتبار اونها به معنا و تفسیر و تعریفیه که فرد در نظر میگیره .
در پایان فکر می کنم که اگر قرار باشه تعریفی که ما از آزادی داریم با دین و قوانین به حق اجتماعی ،در تضاد و تناقض باشن ، اون آزادی باطله و این آزادی شاید خیر هایی در پی داشته باشه اما چون با دین و قوانین به حق در تناقض هستند حتما مشکلات و شرهایی رو هم به دنبال خواهند داشت. پس مسلما هر آدم عاقلی آزادی بدون شر رو بیشتر از آزادی همراه با شر می پسنده.

 به نام خدا - سلام .

اینم خاصه ی نوشته های خانم دهکده برای دوستان کم حوصله مثل خودم !

آزادی از امتیازات آدمی در مقایسه با سایر مخلوقات است.
شهید مطهری میان عقل‌گرایی و آزادی رابطه برقرار می‌كند و بر این باور است كه یكی از مسائلی كه باعث شده نبوت خاتمه یابد،‌ روند تكامل عقل آدمی است .
در اسلام آزادی و دمکراسی ( زندگی اجتماعی ) تا جایی است که ایجاب می کند .
اعتقاد به خدا مساوی است بااینكه انسان آزاد و مختار باش
آزادی در اندیشه مطهری یك راه و روش برای رسیدن به مقصد است نه خود هدف و مقصد نیست.

می‌توان در اندیشه استاد مطهری پنج نوع آزادی رامتمایز كرد كه عبارتند از:
1) آزادی اجتماعی
2)آزادی معنوی
3 )آزادی سیاسی
4)آزادی اگزیستانسیالیست
5)آزادی جنسی 

1 :دیگرا حق ندارند جلوی راه تکامل فرد را بگیرند و قوای فکر ی و جسمی فرد را به سمت اهداف خود بکشند . همچنین فرد حق ندارد  از دیگران سو استفاده کند .
2:آزادی معهنوی لازمه ی داشتن آزادی اجتماعیه . آزادی معنوی یعنی زیر بار ذلت نمی‌رود، زیر بار بردگی نمی‌رود و آزادی خود را حفظ كردهباشد یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد.
بزرگترین خسران عصر ما این است كه همه‌اش می‌گویند آزادی، اما جز از آزادی اجتماعی سخن نمی‌گویند.
3:حکومت مقبولیت است و نه مشروعیت . هیچ کس حق حکومت بر فرد را ندارد و فقط خداست که حق حکومت بر انسان را دارد . پذیرفتن دین باید ازادانه باشد نه اجباری.
درحكومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد آزاد است؛ اما ما اجازه توطئه‌ گری و فریب‌كاری نمی‌ده .
4:این مكتب می‌گوید انسان باید «آزادمطلق» باشد.
به همین دلیل گروهی از اگزیستانسیالیست‌ ها معتقدند كه اعتقاد به خدا از دو نظر با این مكتب سازگار نیست؛
الف)اول اینكه اعتقاد به خدا مستلزم اعتقاد به قضا و قدر است و این یعنی جبر و منافات با آزادی
ب) ایمان به خدا یعنی تابع خدا بودن و این مخالف ازادی است .
درباره این مكتب از دو جنبه می‌ شود بحث كرد:
الف)اینها چون  قضا و قدر ار نشاخته اند همچین فکر دارن و جدایی از خدا ازادی نیست بلکه نابودی همان طور که در طول تاریخ دیدیم .
ب)اشكال دوم این مكتب در این است كه گفته‌اند تعلق و وابستگی به هر چه باشد ضد آزادی انسان است.
اگه انسان از غایت خود هم دور باشد که بر ضد کمالش یعنی بر ضد آزادیش می شود .
5-فشار های جنسی در اوایل دوره ی باستانی سبب شد که مردم به حرف ایند و خواستار جلوگیری از آزار مردم شوند . اما این نتیجه ی بد تری داد . بیماری های روانی ناشی از محدود کردن غرایز که خوب نشد مشکلی بر ان اضافه شد.
غریزه را از تمتعات جنسی نمی‌توان به طوركلی ارضاء  و اشباع كرد .
اسلام می‌گوید: نه حبس و نه اختلاط، بلكه حریم. 

شهید دکتر محمدجواد باهنر (ره) در خصوص کسی که معتقد به آزادی مطلق است می گوید:مثل چنین کسی بسان شخصی است که تصور می کند که اگر درختی را از ریشه بیرون آوریم آن را آزاد ساخته ایم ...یعنی این درختب رای حرکت و رشد تکاملی اش آزاد است . اما اگر سنگی روی شاخه اش انداختیم، یا آنرا آب ندادیم، اگر موانع ایجاد کردیم، ما با این کارمان از رخت سلب آزادی نموده ای .

به نام خدا - سلام .
yahosseinjan گرامی ممنون که نظرتو دادی .
بله منم با شما موافقم ؛ اگر ازادی با دین و قوانین به حق اجتماعی ،در تضاد و تناقض باشن ، اون آزادی باطله .

در مورد حجابم بگم که در ایران آزادی دینی هست ولی چون دین رسمی ایران اسلامه و دین اکثر مردم ایرام اسلامه و وجود افراد بی حجاب باعث به انحراف کشیدن این مردم می شود برای همین افراد غیر مسلمان مکلف به گذاشتن روسری هستند همان طور که برای مثال ارمنیای گل این کارو می کنن و به قوانین احرتام می گذارند تا همه از ازادی یکسان استفاده کنند .

habibiion گرامی منتظر نظر شما هستیما . آیا من و بقیه ی دوستان منظورتونو درست فهمیدیم یا نه ؟

منتظر دیگر دوستان عزیزم هستیما

مطلب از havij73 دکتر شریعتی در کتاب ارزنده “فاطمه، فاطمه است”، ضمن آنکه حضرت زهرا را اسوه حسنه و الگوی کامل برای پیروی زنان مسلمان معرفی می‌کند، بحث‌هایی جالب و دقیق نیز درباره تیپ‌های گوناگون زن در جوامع کنونی دنیای اسلام، از جمله ایران، دارد.

در مجموعه آثار ۲۱ بنام “زن” در مبحث چگونه بودن زن مسلمان، نظر خود را درباره زنان موجود در جوامع امروز اسلامی چنین بیان می دارد :

“… در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم :

یکی چهره‌ی زن سنتی است و مقدس‌مأب. یکی چهره‌ی زن متجدد و اروپایی‌مأب، که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است. و یکی هم چهره‌ی فاطمه و زنان “فاطمه‌وار”، که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره‌ای به‌نام زن سنتی ندارد.
سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه‌ی ما تصویر شده است، با سیمای فاطمه همان‌قدر دور و بیگانه است که با چهره‌ی زن مدرن…

این زن سوم، زنی است که می‌خواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را می‌پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی را. هر دو را آگاه است و هر دو را هم می‌داند. آنکه به نام سنت تحمیل می‌شد و در جریان آن به وراثت می‌رسید، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنت‌های دوره پدرسالاری است و حتی آنچه امروز از غرب می‌آید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن است. مبتنی بر حیله‌های حقیر قدرت‌های انحرافی بود.

فقط برخی از زن‌های اروپایی هستند که ما حق شناخت‌شان را داریم و باید همیشه همان‌ها را بشناسیم، آن‌هایی را که فیلم‌ها و مجله‌ها و رمان‌های جنسی نویسندگان به ما نشان می‌دهند و به عنوان تیپ کلی “زن اروپایی” به ما می‌شناسانند.

حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که از شانزده سالگی به صحرای نوبی، به آفریقا، به صحرای الجزایر و استرالیا می‌رود و تمام عمرش را در آن محیط‌های وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی می‌گذراند و شب و روز، در جوانی و کمال و پیری، درباره‌ی امواجی که از شاخک‌های مورچه فرستاده می‌شود و شاخک‌های دیگر آن امواج را می‌گیرند، کار می‌کند و چون عمر را به پایان می‌برد، دخترش کار و فکر او را دنبال می‌کند و این نسل دوم زن اروپایی، در سن پنجاه سالگی، به فرانسه باز می‌گردد و در دانشگاه می‌گوید: “من سخن گفتن مورچه را کشف کرده‌ام و بعضی از علائم مکالمه‌ی او را یافته‌ام”.

حق نداریم مادام “گواشن” را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه‌ی افکار و مسائل فلسفی‌ی حکمت بوعلی و ابن‌رشد و ملاصدرا و حاجی ملا‌هادی سبزواری را در فلسفه‌ی یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود و آنچه را حکمای ما از آن‌ها گرفته‌اند نشان داد، و آنچه را بد فهمیده‌اند و بد ترجمه کرده‌اند، در طی هزاران سال تمدن اسلامی، تصحیح نمود.

حق نداریم مادام “دولاویدا”ی ایتالیایی را بشناسیم، که یک کارش تصحیح و تکمیل کتاب نفسانیات بوعلی سینا است از روی نسخه‌ی متن رساله‌ی نفس ارسطو در زبان یونانی قدیم…

حق نداریم مادام “کوری” را بشناسیم که کاشف کوانتوم و رادیو اکتیویته است یا “زراس دولا شاپل” را که بیش از همه‌ی علمای اسلام و حتی همه‌ی شیعیان و کباده‌کشان فعلی‌ی ولایت علی و مدعیان معارف علوی، او، یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی‌نژاد، با دوری از جو فرهنگی‌ی اسلام و زمینه‌ی تربیتی و اعتقادی شیعی، از آغاز جوانی، زندگی‌اش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اندام اسلام مجهول ماند و پی بردن به مردی که در زیر کینه‌های دشمن و حیله‌های منافق و مدح و ثناهای شاعرانه و بی‌معنای دوست، پنهان شده است، درست‌ترین خطوط سیمای علی، لطیف‌ترین موج‌های روح و ابعاد احساس و بلندترین پرش‌های اندیشه‌ی او را یافت و رنج‌ها و تنهایی‌ها و شکست‌ها و هراس‌ها و نیازهای او را برای نخستین بار احساس کرد و نه تنها علی‌ی احد و بدر و حنین، که علی‌ی محراب و شب و چاه‌های پیرامون مدینه را نیز پیدا و نهج البلاغه‌ی او را، که مسلمانان عرب تنها منتخبات ادبی آن را، به تصحیح محمد عبده، مفتی اعظم اهل تسنن دارند و اهل تشیع علی، تنها “سخنان جواد فاضل” منسوب به علی را، و یا ترجمه‌ی فیض را که به علی منسوب است، اما باید به کمک متن عربی خواند. و این دخت کافر جهنمی بود که هم، آنچه علی به قلم آورده است، پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه‌های خطی پنهان اینجا و آنجا، همه را گرد آورد و خواند و ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین و عمیق‌ترین نوشته‌هایی را که درباره‌ی کسی از یک قلم جاری شده است، درباره‌ی علی نوشت، و اکنون چهل و دو سال است که لحظه‌ای، سر از اندیشه و تأمل و کار و تحقیق و شناخت او بر نگرفته است.

ما حق نداریم دوشیزه “مشین” را بشناسیم که در اشغال پاریس به وسیله‌ی نازی‌ها، از سنگر “نهضت مقاومت فرانسه” ضربه‌هایی چنان کاری بر ارتش هیتلری زد که دوبار، غایبانه، به مرگ محکوم شد، و با اینکه خود یهودی است، انسان بودن و آزادی را در اوجی می‌فهمد که اکنون، در صف فدائیان فلسطینی، علیه صهیونیسم می‌جنگد!…

ما حق نداریم که “آنجلا” دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی که دو ملت اسیر، چه می گویم؟، همه‌ی مردم آزاده‌ی جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته‌اند را بشناسیم، و بدانیم که زن فرنگی نه… یک عروسک بازیچه‌ی دون‌ژوان‌ها و برده‌ی پول و تجمل و جواهر، و کنیز مدرن‌ی که تا وقتی بکار است و برای مرد مطرح است که قابل‌توجه و تمتع هوس‌بازان و شهوت‌رانان باشد و بعد از آن دوران، ماشینی است که اسقاط شده است، بلکه تا آنجا پیش رفته که تجسم ایده‌آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.

ما فقط حق داریم مادام “توئیگی” را بشناسیم، به نام آخرین مظهر ایده‌آل زن تمدن غرب، ملکه‌ی زیبایی جهان در سال ۱۹۷۱ و در کنارش برجسته‌ترین زنان نماینده زن اروپا، ژاکلین اوناسیس را، که با پول همه چیز را معامله می‌کند، و بریژیت باردو را، و ملکه‌ی موناکو را و زنان هفت‌تیرکش پیرامون جیمزباند را. یعنی همین‌ها را که گوشت‌های قربانی‌ی دستگاه‌های تولید اروپایی‌اند، همین اسباب‌بازی‌ها و عروسک کوکی‌های سرمایه‌داری و کنیزان تمدن جدید برای سربندی خواجه‌های تمدن جدید را. این‌ها را ما ایرانی‌ها حق داریم به عنوان زن متمدن اروپایی بشناسیم.

یک بار ندیدیم که از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکسی بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می‌آیند و چگونه می‌روند، چگونه در کتابخانه‌ها بر روی نسخه‌های قرن ۱۴ و ۱۵ اروپا و الواحی که از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در چین پیدا شده، یا روی نسخه‌ای از قرآن، یا نسخه‌ای از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت، از صبح تا شب، خم می شوند، بی‌آنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند، و تا کتاب‌دار کتاب را نمی‌گیرد و عذرشان را نمی‌خواهد، سرشان از روی کتاب برداشته نمی‌شود…

آری! زنان ما نباید این زنان را بشناسند، زیرا حق ندارند خانم “میش”‌ها و “دولایدیا”ها را “زن روز” یا “زن متمدن اروپایی” تلقی کنند و تقلید. آنها فقط دو انتخاب بیشتر ندارند : یا قربانی استعمار کهنه ماندن، یا قربانی استحمار نو شدن.

مذهب؟ زن سفره!
تمدن؟ زن بار!
تمام…

مجموعه آثار ۲۱ / زن / ص ۴۱

_برچیده از تالار گفتگوی شریعتی +

به نام خدا - سلام .

habibiion گرامی سال نوت مبارک .
واقعا متنت زیبا بود . من خودم به شخصه خیلی از سخنان دکتر شریعتی خوشم می یاد .
به دوستان توصیه می کنم به درازی متن نگاه نکنن واقعا جذب می شین . می گین نه شروع کنید می بینید .

فکر کنم با این متن آزادی جنسی شهید مطهری کامل شد و معلوم شد که آزادی غرب چیه و نمایشش برای ما چیه . زنان غرب چگونه اند و نمایش برای ما چگونه است .

من خودم با ایده موافقم که نه زن سنتی و نه مدرن . ولی اینو هم بگم که برای ایجاد سنت های جدید نباید سنت های گذشته را پاره کنیم . باید بر پایه ی انها درست کنیم و انها را اصلاح کنیم .

حالا اگه موافق باشید بریم رو این بجث که ایده الی که دکتر شریعتی منظورش باید چگونه باشه ؟
یعنی چی هم غیر سنتی هم غیر مدرن ؟
و یا ازادی مربوط به زنان می شود یا مردان هم می خواهند ؟

سلام

حامدخان...یه پا استادی ها...ممنون بخاطر خلاصه نویسی...و توصیه به خوندن این متن بالایی...همشو نخوندم....یكی در میون:)...ولی گرفتم چی میگه..

توی غرب اونچه كه به نفعشون نیست رو حق دانستن ندارن....یعنی واسه ارتقای ذهنی و فكری كاری نمیكنن...و در این حیطه آزاد نیستند....در عوض در مسایل جنسی كه باعث هبوط و سقوط آدمه تا ناكجاها آزادی وجود داره....

اینكه خانوم فاطمه رو الگو قرار بدیم بسیار بسیار عالیه...ایشون در عین اینكه از پشت پرده با یك فرد كور معاشرت میكردن....در همین حال انفاق میكردن...و همچنین در مساجد و مجامع سخنرانی و خطبه سرایی میكردن....

آزادی یعنی همون....كه واسه پیشرفت عقل و فكر هیچ محدودیتی نباشه

اما پاسخ سوال شما....

اینكه تابلوإ...كه آزادی هم حق آقایونه هم خانومه...حامدخان...این چه سوالیه...گفتم استاد شدی....:)

اما سوال دیگه...زن غیر مدرنی و غیر سنتی...خب، زن سنتی از یه جهات از حقوق خودش محروم بوده و زن مدرن از یه جهات دیگه

زن سنتی حق انتخاب نداشته واسه كشورش...واسه زندگیش...واسه سلایق و علایقش...بخاطر اجباری كه روش بود...و بخاطر زوری كه از طرف مرد بهش وارد میشده...و تمام اختیاراتش دست مرد بوده...

اما زن مدرن هم تغییری نكرده...فقط قالبش عوض شده...زن مدرن به اسم آزادی حق و حقوق...خودش رو از یه جهت دیگه رد بند مرد قرار داده...این هم اسیر مرده...بخاطر جلب توجه مردا دیگه خودشو به هر آب و آتیشی میزنه....و حتی توی این راه عفت و نجابتش رو هم خرج میكنه (خاك بر سرش).....

زن سنتی چون هیچ حركتی نمیكرده اسیر بود....اما زن مدرن چون حركات بیجا میكنه اسیره...هییییییییییی...خدایا هدایتشون كن...یه وقتی اینا به خودشون میان كه دیگه همه چیو از دست دادن....

درپناه حق

یادم رفت....

اسلام هم واسه مرد و هم واسه زن جایگاه ها رو مشخص كرد...اینكه میگن زن با حجاب خودشو میاد تو لحاف میپیچه..همه حرفه...در حقیقت اسلام به زن احترام گذاشته كه از اون گوهر وجودیش و عفتش حفاظش بشه

میدونی داداش..یه حرفایی میزن به محجبه ها....ولش كن....اعصابمو بهم میریزن....

دیگه واقعا در پناه حق

به نام خدا - سلام .

ممنون ازت دهکده خانم .
آبجی خانم شما از حرفایی به محجبه ها میزنن ناراحت نشو . خودتو کنترل کن :D
راستی منظورم از سوال "ازادی مربوط به زنان می شود یا مردان هم می خواهند ؟" این بود که آیا باید آزادی زن تا حدی باشد که آزادی مرد را تحت تاثیر بگذارد ؟