• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 26798)
چهارشنبه 11/12/1389 - 11:51 -0 تشکر 293014
دلتنگی در شعر و نثر

سلام دوستان خوب

هر شعریا نوشته ای از دلتنگیهاتون که دوس دارین اینجا بنویسید

دوشنبه 20/2/1389 - 13:43 - 0 تشکر 199512

عاشقی یعنی تحمل نه شكایت نه گله
اگه حتی بینمون باشه یه دنیا فاصله

هميشه مهربان بمان ...

دوشنبه 20/2/1389 - 13:46 - 0 تشکر 199513

ماه من غصه چرا ؟!
زندگی جذر و مد داره ...

هميشه مهربان بمان ...

دوشنبه 20/2/1389 - 13:53 - 0 تشکر 199516

اگه بی تو تنها گوشه ای نشستم
تویی تو وجودم بی تو با تو هستم
اگه سبز سبزم تو هجوم پاییز
ذره ذره ی من از تو شده لبریز
ای همیشه همدم واسه درد دل ها
عطر تو همیشه جاری تو نفس ها
ای که تاروپودم از یاد تو بی تاب
با منی ولی باز دوری مثل مهتاب
بی تو با تو بودن شده شب و روزم
بی تو اما یادت با منه هنوزم
تویی توی حرفام تویی تو نفس هام
ولی جای دستات خالیه تو دستام
من به شوق و یاد بارون زندمو پژمرده نمیشم
تشنه ی یک قطره م اما سردو دل آزرده نمیشم
سخته وقتی تو غزل ها از منو تو واژه ای نیست
سخته بی تو با تو بودن سخته اما چاره ای نیست
بی تو با تو بودن شده شب و روزم
بی تو اما یادت با منه هنوزم
تویی توی حرفام تویی تو نفس هام
ولی جای دستات خالیه تو دستام

هميشه مهربان بمان ...

دوشنبه 20/2/1389 - 14:9 - 0 تشکر 199521

یه لحظه ام نمی تونم باور کنم نباشی
من حاضرم بمیرم و فقط تو زنده باشی
وقتی که هستی هستی ام تموم خاک دنیاست
شاهد عشق پاک ما اشک کنار دریاست
روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم*** رویای دریا ***بمیره
یه لحظه ام سخته که بودنت رو حس نکردن
یه حسی شبیه حس سرد و تلخ مردن
نمی تونم نمی ذارم نمی خوام و نمیشه
تموم لحظه هامون رو به خاطره سپردن
یه ثانیه اش یه عمره حس کنم که دیگه نیستی
آهای جدایی نمی ذارم پیش روم بایستی
من از خدا می خوام که عشقم رو واسم بذاره
تو هم بدون دیگه برام یه عشق ساده نیستی
روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم*** رویای دریا ***بمیره

هميشه مهربان بمان ...

دوشنبه 20/2/1389 - 14:15 - 0 تشکر 199527

سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن

هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن

واسه ی جواب نامت می دونم که خیلی دیره

بذا به حساب غربت نکنه دلت بگیره

عزیزم بگو ببینمکه چه رنگه روزگارت

خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت

سر تو مهربونی بذاری به روی شونم

تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم

حالم رو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره

چون بلاتکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره

نکنه ازم برنجی تشنه ام تشنه ی بارون

چه قدر از دریا ما دوریم بیگناهیم هر دو تامون

بد جوری به هم می ریزه من و گاهی اتفاقی

تو اگه نباشی از من نمی مونه چیزی باقی

می دونی که دست من نیست بازیای سرنوشته

رو قشنگا خط کشیده زشتا رو برام نوشته

باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه

اما اشکات رو نگه دار نذار اینجوری بریزه

من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد

باقیش و بگم می بینی گریه هات کلی حروم شد

حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی

من نگاهت بکنم تو تو چشام عشق رو ببینی

یادته من و تو داشتیم ساده زندگی می کردیم

از همین چشمه ی شفاف رفع تشنگی می کردیم

تو بازم طاقت آوردی مث پونه ها تو پاییز

سرنوشت تو سفیده ماجرای من غم انگیزه

بد جوری دیوونتم من فکر نکن این اعترافه

همیشه نبودن تو کرده این دل و کلافه

می دونم فرقی نداره واست عاشق بودن من

می دونم واست یکی شد بودن و نبودن من

می دونم دوسم نداری مث روزای گذشته

من خودم خوندم تو چشمات یه کسی این رو نوشته

اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم

ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم 

من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه

سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه

تو که چشمای قشنگت خونه ی صد تا ستاره س

تو که لبخند طلاییت واسه من عمر دوباره س

بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن

من بدون تو می میرم بیا و بهم کمک کن

مریم حیدر زاده

هميشه مهربان بمان ...

دوشنبه 20/2/1389 - 19:58 - 0 تشکر 199601

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد یا برآید ، چیست فرمان شما
دیدار می نمایی و پرهیز می كنی
بازار خویش و آتش ما تیز می كنی

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

دوشنبه 20/2/1389 - 19:58 - 0 تشکر 199603

شب تاریك و سنگستان و من مست
سبو از دست من افتاد و نشكست
نگه دارنده اش نیكو نگه داشت
و گر نه صد سبو نفتاده بشكست

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

دوشنبه 10/3/1389 - 12:8 - 0 تشکر 203013

سلام

سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم

چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش

چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانی

من محرم راز دل طوفانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

از شوق شکر خنده لبش جان نسپردم

شرمنده جانان ز گرانجانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر

افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

هرچند امین، بسته دنیا نیم اما

دل بسته به یاران خراسانی خویشم

سروده ای از رهبر عزیزم...جان دلم

حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای

جهت دریافت دریافت فایل صوتی آن که توسط خود معظم له اجرا شده به این سایت مراجعه کنید

http://rahroo.parsiblog.com/-267202.htm

یا علی 

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 3/7/1389 - 23:36 - 0 تشکر 235075

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم ، اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم ، اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی، فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم ….


زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برای من که دلم چون غروب پاییز است ، صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست!
آسمان قلبم ابری است ، دلم گرفته ، این چه دردیست!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت ، زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیا ای همنشین سرد پاییز / به آواهای شب هایم درآمیز / بیا ای رنگ مهتاب بلورین / تو شعری تازه در من برانگیز

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پاییز غریب و بی رحم ، اون همه برگ مگه کم بود ؟ / گل من رو چرا چیدی ، گل من دنیای من بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز  راه می روی ، برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری  پاهایت را بوسه بزنند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

غمگین تر از پاییز ، زمستونه که بهار ندیده ، اما غمگین تر از او منم که تو را ندیدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آنان که پاییز را دوست ندارند نمیدونند که پاییز همون بهاریست که عاشق شده ، پاییزتیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پاییز می آید ، زمانی که خاطرات شیرین گذشته ی خودم را با تو به یاد می آورم ، پاییز همچون بهار دل انگیز می شود ، بیا و اینک مرا با خود به آن سوی دریاها ببر ، شاید دگر برای پیوستن فرصتی نباشد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی / گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش زندگی در برگ درخت جاری بود ، آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد به امید پاییز می نشستیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد ، حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده! کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باز پاییز است, اندکی از مهر پیداست ؛ حتا در این دوران بی‌مهری , باز هم پاییز زیباست.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلت کم بشه و دیگه هیچوقت ناراحت نباشی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باغبان خویش باش، در چهار فصل زندگی انسان، پاییز کمین کرده است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کسی که رنگ پریدگی پاییز را دراک کرده باشد، به نیرنگ گلهای رنگ رنگ دل نخواهد سپرد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد،روح زندگی را برای خویش نگه می دارد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در خراب ِ غفلت آبادیم ما
در خزان زندگی، شادیم ما
از بهاران، غافلیم و دلخوشیم
همچنان بی حاصلیم و دلخوشیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی میرفتی بهار بود ..تابستون نیومدی ..پاییز شد ..پاییز که نیومدی پاییز ماند ..زمستان که نیای ..باز پاییز میماند
تروخدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا

زندگی چیدن سیبی است باید چید و رفت / زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت

زندگی رودی است جاری که هرکه آمد شادمان / کوزه ای پر کرد و رفت . . .

پورتال بندری های خونگرم

شنبه 3/7/1389 - 23:38 - 0 تشکر 235077

دلربایانه دگر بر سر ناز آمده ای / از دل ما چه به جا مانده که باز آمده ای ؟

.

.

.

تو بی من تنگدل، من بی تو دل تنگ / جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ

فلک دوری به یاران می پذیرد / به خورشیدش بماند داغ این ننگ . . .

.

.

.

قاصد که ازو به من خبر هیچ نگفت

گفتم که: تو را یار مگر هیچ نگفت؟

گفتا که: چرا، بگفتم آن گفته بگو

آهی به لب آورد و دگر هیچ نگفت . . .

.

.

.

گر نخل وفا بر ندهد، چشم تری هست / تا ریشه در آب است، امید ثمری هست

آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل / در دامنش آویز که با وی خبری است . . .

.

.

.

از خرابی می گذشتم، منزلم آمد به یاد

دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد . . .

.

.

.

دانستی اگر سوز شبانروز مرا / دامن نزدی آتش جانسوز مرا

از خنده دیروز حکایت چه کنی / بازآی و ببین گریه امروز مرا . . .

.

.

.

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی / از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد . . .

.

.

.

ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار از او ، من به فرمان دلم، کی دل به فرمان من است ؟

.

.

.

گفتم دل و جان در سر کارت کردم / هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که بکنی یا نکنی؟ / آن من بودم که گرفتارت کردم

(عطار)

.

.

.

سالها شد که رخ زرد مرا دوست ندید / بس که خون جگر از دیده روان است مرا . . .

.

.

.

عشق من با خم ابروی تو امروزی نیست / دیرگاهی ست کزین جام هلالی مستم . . .

(حافظ)

.

.

.

حاصلم درد دل است از دل بی حاصل خویش / به که گویم من دلسوخته درد دل خویش . . .

.

.

.

دلی بستم به آن عهدی که بستی / تو آخر هر دو را با هم شکستی . . .

.

.

.

غم ساخت کار دل، ز نوا می توان شناخت / ظرف شکسته را، ز صدا می توان شناخت . . .

.

.

.

دیدیم ز خوبان جفا پیشه بسی را / مثل تو جفا پیشه ندیدیم کسی را . . .

.

.

.

گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .

.

.

.

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست / آنچه البته بجایی نرسد، فریاد است . . .

.

.

.

هر که را دیدیم از مجنون و عشقش قصه گفت / کاش می گفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت . . .

.

.

.

گفتم چشمم، گفت به راهش می دار

گفتم جگرم، گفت پر آهش می دار

گفتم که دلم، گفت چه داری در دل

گفتم غم تو، گفت نگاهش می دار . . .

.

.

.

از بس که شکسته، باز بستم توبه

فریاد همی کند ز دستم توبه

دیروز بتوبه ای شکستم ساغر

و امروز بساغری شکستم، توبه . . .

.

.

.

خال مشکین، لب نوشین، بر سیمین، خط سبز

آنچه اسباب نکوئیست مهیاست ترا

نازنینا به گل و سنبل و سرو و مه و مهر

ناز کن ناز که دست از همه بالاست تر . . .

.

.

.

یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب

ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . .

.

.

.

گفتمش: زیباترین لبخند چیست؟

گفت: لبخندی که عشق سربلند

وقت مردن بر لب مردان نشاند . . .

زندگی چیدن سیبی است باید چید و رفت / زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت

زندگی رودی است جاری که هرکه آمد شادمان / کوزه ای پر کرد و رفت . . .

پورتال بندری های خونگرم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.