• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 3771)
سه شنبه 10/12/1389 - 12:6 -0 تشکر 292344
رفتار های ما ودیگران

سلام

در طول روز رفتار های اجتماعی مختلفی رو در برخورد های اجتماعی از دیگران مشاهده می كنیم ویا اینكه این رفتارها از خودمون سر می زنه.بیایید همه به عنوان یك خبر نگار عمل كنیم.مشاهدات خودمون رو از این رفتار ها در اینجا ثبت كرده وبعد به تاثیرات بدرفتارهای بد وتاثیر خوب رفتارهای خوب در اجتماع خودمون بپردازیم.اولیش رو بنده می نویسم... شما هم كمك كنید:

در یك ایستگاه تاكسی های خطی سوار ماشین شدم.مسافرها تكمیل شدندوبه راه افتادیم.تاكسی های خطی مسیر مشخصی رو طی میكنند واگه كسی اول مسیر سوار بشه ویك كیلو متر اونطرفتر هم بخواد پیاده بشه باید كل كرایه رو پرداخت كنه.هنوز 500متری از مبدا دور نشده بودیم كه یكی از مسافرا گفت:

آقای راننده من وسیله ای رو جا گذاشتم .نگهدارید پیاده شم.مسافر وقتی پیاده شد گفت:آقای راننده چقدر باید بپردازم.راننده محترم گفت:چیزی نباید بپردازید..مسیر زیادی رو سوار نبودید(در صورتی كه خیلی از راننده ها معتقدند مسافر وقتی سوار شد..اگه صد متر هم مسیر طی بشه باید كرایه ای پرداخت كنه)

وقتی مسافر پیاده شد یكی ازمسافراگفت :آقای راننده من فكر كنم دروغ گفت چیزی جا گذاشته جایی كه پیاده شد ایستگاه مبدا اتوبوس بود واتوبوس هم خالی بود ..فكر كنم میخواست سوار اتوبوس بشه.

راننده گفت:این مهم نیست ...مهم اینه كه من به حرف اون به عنوان یك انسان وهموطن اعتماد كردم،ومسئولیت فكر وعمل اون مسافر با خودشه

مسافر دوباره گفت:آخه ممكنه تا آخر مسیر دیگه مسافر گیر شما نیاد..راننده گفت:عیبی مداره ..خدا بزرگه

من كه از این رفتار بزرگ منشانه كیف كردم

----------------------------------------------------

حالا مجسم كنید این رفتار جور دیگه ای بود وبارها هم دیدیم

اصرار راننده بر گرفتن كل كرایه ازمسافر..

امتناع مسافر....درگیری لفظی ...در گیری فیزیكی..زخمی شدن طرفین..متاسفانه در بعضی موارد قتل...و......

                   " بر قرار باشید"

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 9/8/1391 - 10:14 - 0 تشکر 570547

روزنامه ابتکار نوشت:

این روزها عصبانیت، پرخاشگری، نزاع‌های لفظی و تبادل عبارات و الفاظ ركیك به بخشی از مشاهدات روزانه رهگذران و ازافراد در كوچه، خیابان، بازار و اماكن عمومی هر شهر و دیاری بدل شده و روزانه روح و روان دهها نفر را آزار می‌دهد. شنیدن حرف‌های رکیک و ناپسند زمانی فقط از زبان مردان جوان و كم تجربه شنیده می‌شد اما به گواهی پژوهش‌های اجتماعی و یافته‌های عینی این روزها در مواردی می‌توان حتی نوجوانان، میانسالان، دختران جوان و نوجوان و خانم‌های میانسالی را مشاهده كرد كه در مواجهات عمومی و از سرعصبانیت و خشم به راحتی پرخاش گر شده و الفاظ ركیك و ناخوشایند بر زبان خود جاری می‌كنند. این پدیده ناهنجاربه عنوان یكی از آثار و نتایج اجتناب ناپذیر زندگی‌های مدرن و شهری عنوان می‌شود و البته که ذهن و روح آدمی را آزار می‌دهد.

شاید برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که در حال گذر از کوی و برزنی ناگهان میهمان ناخوانده جریان فحاشی میان دو یا چند نفر شده باشید و به جای دیگران از شنیدن حرفهای رکیک دیگران سرخ و سفید شوید. وقتی صحبت از معضلات زندگی شهری می‌شود هرگز تصور نمی‌کنی که در کنار شنیدن بوق‌های پیاپی خودروها، ترافیک و صداهای برخاسته از ساخت و سازهای شهری، شنیدن الفاظ و حرف‌های رکیک هم می‌تواند به ناگاه حالت را دگرگون کند وبی اختیار در هم بریزی که جامعه را چه می‌شود ؟به گفته بسیاری از روانشناسان، شنیدن حرف‌های زشت و رکیک نه تنها باعث آزار روحی افراد می‌شود بلکه انرژی مثبت را از وی دور کرده و افسردگی را به دنبال دارد.

آزاده. م از شهروندان تهرانی دراین زمینه به ایرنا می‌گوید: متاسفانه هر روز برای رفتن به سر کار از مکانی عبور می‌کنم که باید شاهد شنیدن کلماتی بسیار زشت و زننده از زبان برخی از رانندگان تاکسی باشم که البته تمامی کلمات رکیک را بدون هیچ منظوری نثار یکدیگر می‌کنند اما شنیدن این کلمات زشت از سوی رهگذران قابل تحمل نیست. وی با بیان اینکه بارها به طرق مختلف به این گونه افراد تذکر داده ایم، می‌گوید: متاسفانه گوش این افراد شنوای حرف راست نیست و اینان بر همان اصول تربیتی که آموخته اند روش خود را ادامه می‌دهند.این شهروند تهرانی ادامه می‌دهد: باید مردم با قوانین اجتماعی آشنا شوند تا در صورت مشاهده چنین مواردی از طریق قوانین وارد عمل شوند.

                          این نیز بگذرد.....
دوشنبه 15/8/1391 - 12:48 - 0 تشکر 571774



سلام 

من تا میبینم گروهی دارند دعوا می کنند سریع گوشهام رو میگیرم تا حداقل حرفهای زشت و ناسزاهاشون رو نشنوم !!





خدا در همین نزدیکی است
شنبه 25/9/1391 - 12:5 - 0 تشکر 579213

سلام

بعضی ها فکر می کنند رعایت حجاب فقط مختص خانومهاست...ولی اینطور نیست آقایون هم باید رعایت حجاب رو بکنند..

جدیدا بعضی از آقاپسر ها در تهران بلوزهای یقه هفتی رو می پوشند که ته قفتش تا جناق سینه رفته وبخش اعظمی از سینه لختشون رو در معرض دید عموم قرار می دن..

دیدن این بخش از بدن اونا درای آقایون اشکال شرعی نداره و لی می دونید که نگاه خانومها  به اون برای خانومها اشکال شرعی داره..

مثل اینکه باید گشت ارشاد آقایون هم ایجاد بشه...

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 5/10/1391 - 7:49 - 0 تشکر 581213

برزخ گفته است :
[quote=برزخ;29918;292344]

سلام

در طول روز رفتار های اجتماعی مختلفی رو در برخورد های اجتماعی از دیگران مشاهده می كنیم ویا اینكه این رفتارها از خودمون سر می زنه.بیایید همه به عنوان یك خبر نگار عمل كنیم.مشاهدات خودمون رو از این رفتار ها در اینجا ثبت كرده وبعد به تاثیرات بدرفتارهای بد وتاثیر خوب رفتارهای خوب در اجتماع خودمون بپردازیم.اولیش رو بنده می نویسم... شما هم كمك كنید:

در یك ایستگاه تاكسی های خطی سوار ماشین شدم.مسافرها تكمیل شدندوبه راه افتادیم.تاكسی های خطی مسیر مشخصی رو طی میكنند واگه كسی اول مسیر سوار بشه ویك كیلو متر اونطرفتر هم بخواد پیاده بشه باید كل كرایه رو پرداخت كنه.هنوز 500متری از مبدا دور نشده بودیم كه یكی از مسافرا گفت:

آقای راننده من وسیله ای رو جا گذاشتم .نگهدارید پیاده شم.مسافر وقتی پیاده شد گفت:آقای راننده چقدر باید بپردازم.راننده محترم گفت:چیزی نباید بپردازید..مسیر زیادی رو سوار نبودید(در صورتی كه خیلی از راننده ها معتقدند مسافر وقتی سوار شد..اگه صد متر هم مسیر طی بشه باید كرایه ای پرداخت كنه)

وقتی مسافر پیاده شد یكی ازمسافراگفت :آقای راننده من فكر كنم دروغ گفت چیزی جا گذاشته جایی كه پیاده شد ایستگاه مبدا اتوبوس بود واتوبوس هم خالی بود ..فكر كنم میخواست سوار اتوبوس بشه.

راننده گفت:این مهم نیست ...مهم اینه كه من به حرف اون به عنوان یك انسان وهموطن اعتماد كردم،ومسئولیت فكر وعمل اون مسافر با خودشه

مسافر دوباره گفت:آخه ممكنه تا آخر مسیر دیگه مسافر گیر شما نیاد..راننده گفت:عیبی مداره ..خدا بزرگه

من كه از این رفتار بزرگ منشانه كیف كردم

----------------------------------------------------

حالا مجسم كنید این رفتار جور دیگه ای بود وبارها هم دیدیم

اصرار راننده بر گرفتن كل كرایه ازمسافر..

امتناع مسافر....درگیری لفظی ...در گیری فیزیكی..زخمی شدن طرفین..متاسفانه در بعضی موارد قتل...و......

                   " بر قرار باشید"


سلام

جدای از اینی که شما ذکر کردید-که البته خیلی بااهمیت هست- همین قضاوت های ما هم گاهی مشکل ایجاد میکنه. راننده حسن ظن داشته نسبت به اون مسافر اولی، و إلا اگه میخواسته مثل این مسافر سخنگو! شکاک باشه و اینطور قضاوت کنه-که البته نمیدونیم درست بود یا غلط!- اینجا هم میتونست برخوردی پیش بیاد. این راننده حداقل پیش خودش شرمنده نشده. تازه، اعصابشم خورد نشد. خلاص!

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 11/10/1391 - 16:9 - 0 تشکر 582204


سلام


آیا می تونیم مثل اماممون رفتار کنیم؟؟؟



امام صادق (ع)به معتب مسئول خرج خانه خود فرمود:


معتب اجناس در حال گران شدن است ما امسال در خانه چه مقدار خوراکی داریم؟


معتب عرض کرد :


به قدری که چندین ماه ما را کفایت کند گندم ذخیره داریم.


امام فرمود:


آنها را به بازار ببر ودر اختیار مردم بگذار وبفروش..


معتب گفت:


یابن رسول ا..گندم در مدینه نایاب است.اگر اینها را بفروشیم دیگر خرید گندم برای ما میسر نخواهد است..


امام فرمود:


سخن همین است که گفتم همه گندم ها را در اختیار مردم بگذار وبفروش ..


معتب می گوید:


پس از آنکه گندم را فروحتم ونتیجه را به امام اطلاع دادم حضرت فرمود


بعد از نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر .نان خانه من از این پس باید نیمی از گندم ونیمی از جو باشدونباید با نانی که در حال حاضر مردم عادی مصرف می کنند تفاوت داشته باشد.


من بحمدلله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی اقتصاد ومحاسبه در زندگی را رعایت کرده باشم


بحارالانوار


                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 22/12/1391 - 14:18 - 0 تشکر 594198


سلام


هر روز در مترو با فروشنده هایی مواجهم که با ترفند های مختلف اجناسشون رو به مسافرای مترو عرضه می


کنند..هر کدوم از اونا سعی می کنند با بکار بردن کلمات خاص و استفاده از آهنگ کلامی تاثیر گذار جنسشون رو


بفروش برسونند.


لواشک پذبرایی ترش وخوشمزه فقط هزار تومن..


کفی کفش عطری ..بوی پارو ازبین می بره ..جفتی هزار تومن


مسواک اورال بی سه کاره،لثه شور وزبون شور هم داره فقط دو هزار تومن..


و بسیاری از اجناس دیگه...


در بین این فروشنده ها، کودک ، نوجوون ،جوون  وافراد مسن وجود داره ..دبروز یه نوجوون فال فروش رو دیدم که


از یه روش ابتکاری که شاید زیاد  هم  جوانمردانه نبود برای فروش فالهاش استفاده می کرد ..


این نوجوون از اول تا آخر  واگن حرکت می کرد و بدون اینکه بگه موضوع چیه روی پای بعضی از افراد پاکتهای


فال رو قرار می داد..بعضی ها پاکتهارو بر می داشتند ونگاه می کردند ولی باز نمی کردند ..بعضی ها هم پاکتهارو


باز می کردند وشروع به خوندن می کردند ..غافل از اینکه باید پولی هم بابتش بدن..


پسر فال فروش دوباره به اول واگن بر می گشت..پاکتهای باز نشده رو جمع می کرد وبه کسانی که پاکت فال رو


باز کرده بودند می گفت پول فال 500تومن میشه..طرف هاج وواج نگاهی می کرد وبعد از لحظه ای فکر پول فال


رو میداد..


بالاخره اینم یه روش بازار یابیه دیگه...


                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 22/12/1391 - 14:56 - 0 تشکر 594217

برزخ گفته است :
[quote=برزخ;29918;594198]

سلام


هر روز در مترو با فروشنده هایی مواجهم که با ترفند های مختلف اجناسشون رو به مسافرای مترو عرضه می


کنند..هر کدوم از اونا سعی می کنند با بکار بردن کلمات خاص و استفاده از آهنگ کلامی تاثیر گذار جنسشون رو


بفروش برسونند.


لواشک پذبرایی ترش وخوشمزه فقط هزار تومن..


کفی کفش عطری ..بوی پارو ازبین می بره ..جفتی هزار تومن


مسواک اورال بی سه کاره،لثه شور وزبون شور هم داره فقط دو هزار تومن..


و بسیاری از اجناس دیگه...


در بین این فروشنده ها، کودک ، نوجوون ،جوون  وافراد مسن وجود داره ..دبروز یه نوجوون فال فروش رو دیدم که


از یه روش ابتکاری که شاید زیاد  هم  جوانمردانه نبود برای فروش فالهاش استفاده می کرد ..


این نوجوون از اول تا آخر  واگن حرکت می کرد و بدون اینکه بگه موضوع چیه روی پای بعضی از افراد پاکتهای


فال رو قرار می داد..بعضی ها پاکتهارو بر می داشتند ونگاه می کردند ولی باز نمی کردند ..بعضی ها هم پاکتهارو


باز می کردند وشروع به خوندن می کردند ..غافل از اینکه باید پولی هم بابتش بدن..


پسر فال فروش دوباره به اول واگن بر می گشت..پاکتهای باز نشده رو جمع می کرد وبه کسانی که پاکت فال رو


باز کرده بودند می گفت پول فال 500تومن میشه..طرف هاج وواج نگاهی می کرد وبعد از لحظه ای فکر پول فال


رو میداد..


بالاخره اینم یه روش بازار یابیه دیگه...


البته این روششون درست نیست چون در واقع دارن به زور چیزی رو غالب می کنن به مردم
وقتی روی پای مردم میزاره یعنی چی؟ البته ازشون انتظار زیادی هم نمیره ها 

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 15/2/1392 - 15:57 - 0 تشکر 601466


سلام


دیروز برای رفتن به خونه سوار مترو بودم.دوتا جوون هفده هجده ساله هم کمی اون طرفتر از من مشغول بگو بخند بودند..یکی از اونها به رفیقش گفت بذار یه کاری کنم یه مقدار بخندیم..من پشتم به اونا بود ودیگه توجهی بهشون نکردم.یه وقت دیدم کسی با انگشت ضربه ای به شونم زد..اینجور موقعها همه فکر می کنبم آشنایی مارو دیده لذا برگشتم ولی کسی رو ندیدم..برا بار دوم اینکار تکرار شدوهمراهش صدای خفه خنده ای هم بگوشم خورد...مطمئن شدم که کار یکی از اون دو جوونه که می خوان با مردم آزاری اسباب خنده برا خودشون جور کتتد..ترجیح دادم عکس العملی نشون ندم..این کار من باعث شد اونا به این کار ادامه ندند..


اما چند دقیقه بعد صدای داد وفریاد ودعوا از چند قدم اونطرفتر بلند شد..وقتی نگاه کردم دیدم یه جوونی در حال کتک زدن یکی از اون جووناست..مشخص شد که اون جوون میخواسنه این کاررو با کس دیگه ای هم انجام بده اما لو رفته بوده..


این نوع جوونا باید بدونند مردم آزاری کار خوبی نیست وبالاخره یه وقتی باید تقاص پس بدند..بقول معروف:


"یکبار جستی ملخک... دویار جستی ملخک...آخر بدستی ملخک"


                          این نیز بگذرد.....
يکشنبه 15/2/1392 - 17:26 - 0 تشکر 601477

سلام
این مدل کارها داره هر روز زیاد و زیادتره میشه
چون ملت اینکارارو بامزه بودن و شاد بودن و ازین قبیل میدونن
هر کی مسخره تر و لوس تر انگار جذاب تره!
از ماست که برماست :(

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 16/2/1392 - 9:22 - 0 تشکر 601581

سلام 

خب ادم سوار مترو که میشه کلی چیز میز عجیب غریب می بینه

از انواع و اقسام ادما و هجوم شون برای ورود یا خروج از مترو و سوار و پیاده شدن مترو و خیلی داستان های دیگه. 

اما یه چی که خیلی برام جالب بود این بود که اخرین باری که سوار مترو شدم اونم قسمت خانوما

دهها خانوم تو اون شولوغی داشتن کاسبی میکردن. 

یکی بدلی جات می فروخت

یکی جوراب

یکی اسکاچ

یکی دونات

یکی لباس زیر

یکی...

اما یهو دیدم یه خانومی به اون یکی میگه این فروشنده های مترو رو که میبینم میخوام بزنم له شون کنم جوری که دیگه از جاشون بلند نشن بخوان بیان این جا کاسبی کنن. 

خیلی دلم میخواست ازش بپرسم چرا؟

ولی خب اصلا حوصله نداشتم روی همه ی خستگی روزانه ای که داشتم بخوام با کسی  کل کل کنم . 

ولی به نظرتون اگه کسی نیاز نداشته باشه و واقعا محتاج نباشه میاد تو اون شولوغی که احتمال داره هر لحظه جنسش توسط یکی دیگه  کف بره کاسبی کنه؟

واقعا باید جمشون کرد؟

واقعا باید زد تو سرشون؟

به امید ظهوراقا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.