معرفت
مقدمه
«وَ نَفْس وَ مَا سَوّیها فَاَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْویهَا قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّیهَا وَ قَدْ خَابَ مَن دَسّیهَا» (شمس: 7 ـ 10)
در مباحث گذشته، درباره این آیات شریفه و نكته هایى كه از آن استفاده مى شود مطالبى بیان شد. اما دو سؤال اصلى وجود دارد كه آیه در مقام بیان آنها نیست. ممكن است بتوان از قراین یا به كمك آیات دیگر و یا وجوه عقلى، جواب آنها را به دست آورد:
اول این كه وقتى دانستیم بین «فلاح» و «تزكیه» رابطه اى حقیقى و تكوینى وجود دارد این سؤال مطرح مى شود كه تزكیه اى كه مورد تأكید قرآن كریم است و حتى پیغمبران(علیهم السلام)و بخصوص پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، براى آن مبعوث شده اند («یُزَكّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»ـ
آل عمران: 164 / جمعه: 2) چیست و مصداق آن كدام است؟ در بحث پیش، گفته شد كه «زكات»، كه مصدر مجرّد تزكیه و حاصل عمل تزكیه است، با اصطلاح علمى «كمال» تطابق دارد و مصداق «كمال» با توجه به بیانات قرآن كریم، قرب خداى متعال است.
دوم آن كه راه رسیدن به این «تزكیه» و «كمال» چیست؟ طهارت و رشد و كمالى كه باید براى نفس پدید آید از چه راهى حاصل مى شود؟ براى پاسخ به این سؤال، هم مى توان از دلایل و تأمّلات عقلى استفاده كرد و هم از آیات شریفه و روایات كمك گرفت. براى خوددارى از تطویل بحث، از خود آیه با تحلیل هاى عقلى كه مى توان در باره آن انجام داد و برخى آیات دیگر استفاده مى شود: