• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 16040)
دوشنبه 24/10/1386 - 15:27 -0 تشکر 24237
افتتاح پادگان جدید ....!!/

به نام خدا
گروهان به جای خود
1...2..3...4
1...2..3...4
1...2..3...4
خبردار
فرمانده نیکادل صحبت میکنه
سربازان و فرماندهان گرامی همانطور که مستحضر می باشید
در طی اشغال مباحثه و مصدوم شدن سرباز ها اختالالانی در روند پادگان به وجود آمد
که پادگان را تا حد انحلال و فرو پاشی مرز های برسا برد
اما به امید خدا سمت فرماندهان جدید  متعاقبا اعلام خواهد شد
افسر مین جانگو ببخشید افسر مکلارن به سمت معاون ارشد اینجانب می باشد

فرمانده یاسان هم یکی از در جات روی شانش ازش گرفته می شه یا یاد بگیره به فرمانده ی بالا دستش غر نزنه من پاد گان می خوام پادگان چی شد (قبلا کنکو ی بود ملاحضه اش را میکردیم )

سربازان توجه داشته باشند که هر چند فتح مباحثه در پی از دست دادن برسا برای ما شیرین بود
اما باید توجه داشته باشیم که شاه شوریده سران هنوز در جدال و دشمنی با ماست
وشاید باعث قطع و کمبود گازاین روز ها اون باشه 
 
در ضمن پس از انتخاب اسم که در تاپیک برسا یا اسم دیگه اعلام شده اسم اینجااز برسا به اسم جدید تغییر خواهد یافت
گروهان آزاد
متونید امروز را آزاد باشید و برای افتتاح پادگان جدید جشن بگیرید
سربازهای جدید از فردا می تونن اعلام آمادگی کنن
با تشکر
فرمانده ی کل قوای پادگان
مدیر انجمن طنز
نیکادل

يکشنبه 5/12/1386 - 17:19 - 0 تشکر 31558

با سلام اینجانب : جواد_ش_م آمادگی خودم را برای حضور در پادگان به اطلاع فرمانده کل قوای پادگان می رسانم با تشکر

يکشنبه 5/12/1386 - 23:30 - 0 تشکر 31604

ببخشیدها اما وقتی سایه فرمانده بالای سر پادگانش نباشه همین می شه دیگه شورشیها واسه خودشون رای میدن گیگیلی می ره (معلوم نیست كجا رفته)یكی هم این سرباز جدید رو تحویل بگیره. 

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


دوشنبه 6/12/1386 - 2:16 - 0 تشکر 31631

اه اه اه ببین نبودیم چه کارایی که با شخصیت ما نکردند باید یک کارشناس بیارید تا شخصیت منو بشناسید اولا هنوز نام و نام خانوداگی سنم مدرک تححصیلی سال چندم و.... نمی دونید بعد واسه خودتون مینویسید و میبافید.
بگم که آنلاکر یک فرد جوانمرد و باهوش و قوی هست و چند نفری نمی تونند از پا درش بیارند به چندین نفر احتیاج است و واسه این بهش میگن آنلاکر باز کننده هر قفلی اگه زندانیش کنین باز در میره پس واسه خودتون شوریده حال تصمیم نگیرید و هیچ وقت از روح هم نمی ترسه مگه فرمانده روح ها یادش رفت تو غار تاریک و تنها با خودشون روح ها کنفرانس گرفته بودند که یهو آنلاکر اومد یهو دیدش که همه فرار کردند پس چرا شخصیت آنلاکر رو این همه پایین بردید.
من اعتراض دارم هر کسی نمیتونه شخصیت آنلاکر رو تحلیل و بررسی کنه آنلاکر یک فرد آزادی خواه هست و طرفدار مظلومین دوباره برای خودتون ببافید که هیچ کاری نمی توه بکنه این آنلاکر.

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
دوشنبه 6/12/1386 - 11:8 - 0 تشکر 31644

با سلام!

دوستان چه جار و جنجالی راه انداختید. خبری نشده! فقط ادامه ی داستان نوشته شده. من به شما قول میدم که هر اتفاقی توی داستان برای شخصیت مجازی شما بیوفته، کسی در مورد شخصیت حقیقی شما فکر ناصوابی نمی کنه. توصیه می کنم خویشتن دار باشید.

fallenik: من الان خیلی عصبانیم شاه ژولیده سر این ها چیه درباره من نوشتی

سر آشپز از ما عصبانی باش و از این عصبانیت غذاهات رو بسوزون!!!

fallenik: این دادگاه رو فرمانده نیكادل تشكیل داده شما دونفر چی میگین مگه تو سر دسته شورشی ها نیستی پس چطور تو رای دادگاه رو دادی؟

اولا رای رو من صادر نکردم بلکه گیگیلی صادر کرد که از سوی فرمانده ی خودتون به عنوان قاضی منصوب شده.

ثانیا اساس کار این تاپیک این طوریه که هر کس زودتر ادامه ی داستان رو تعریف کنه حق با اونه. البته به شرطی که داستانش با داستان های قبلی در تناقض نباشه. مثلا آبی بیکران که تا به حال به عنوان یه عضو خارج از پادگان که به شورشی ها کمک می کنه، یکدفعه جزء سربازان وفادار محسوب نشه. بنابراین نوشتن ادامه ی داستان عینهو انرژی هسته ای حق مسلم ماست.

unloker: اه اه اه ببین نبودیم چه کارایی که با شخصیت ما نکردند باید یک کارشناس بیارید تا شخصیت منو بشناسید.

دوست عزیز اولا شما قبلا شخصیت خودتون رو توصیف نکرده بودید بنابراین داستان به اون شکل پیش رفت. البته یه جا توی پادگان شورشی ها مجتبی نوشته بود که:«آنلاکر یه خورده کلش باد داره که مقتضای جوونیشه .» که اون هم سعی شده بود توی داستان لحاظ بشه.

ثانیا به همه توصیه می کنم که اینجا اسطوره سازی نکنند چون ما اینجا حکیم فردوسی رو نداریم و کار با اسطوره ها در نوشتن داستان جدی هم سخته چه برسه به داستان طنز ! این توصیه ی من بود ولی شما مختارید.

فعلا خداحافظ!

شاه شوریده سران خوان من بی سامان را
زانکه  در  کم خردی  از همه عالم بیشم
«حافظ»
چهارشنبه 8/12/1386 - 14:49 - 0 تشکر 31889

هه هه محاكمه شورشیا باید توی تاپیك دادگاه زده بشه پس شاه ژولید سر داستانت قبول نیست ادسر

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


يکشنبه 12/12/1386 - 0:18 - 0 تشکر 32258

طی كش نمیخاین؟

يکشنبه 12/12/1386 - 20:52 - 0 تشکر 32362

jickooطی كش تو برو توی دادگاه رو تمیز كن می خوام همه جا برق بیفته.

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


يکشنبه 19/12/1386 - 18:39 - 0 تشکر 33100

سلام فرماندهان پادگان جدید حالتون چطوره زودباشین بگین

دیدی هنوز نتونستید منو اسیر كنید چون من مسافرت بودم

   حالا در پادگان ما رو تخته می كنید یه پوستی از شما من بكنم من زیاد نمی تونم حرف بزنم چون ردم را می گیرید و منو دستگیر می كنید دیدی منم تونستم بیا تو پادگان بی درو پیكرتون

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 19/12/1386 - 23:53 - 0 تشکر 33149

حسین طهوری جرئت داری بیا توی دادگاه از خودت طرفداری كن من می دونستم تو بی مففرتی دوستاتو تنها گذاشتی.

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


جمعه 24/12/1386 - 18:4 - 0 تشکر 33702

خب خب خب ! تو هم كه راه افتادی ! ماشالا ! فكر كردی نمی تونم ردت رو بگیرم ! من بیشتر از اونم كه لازم باشه یه دقیقه هم تماست طول بكشه ! الانم مخفی گاهت رو شناسایی كردم ! تا سه می شمرم وقت داری در بری ! وگرنه الان اونجا منفجر می شه ! جان و جین اسمیت الان اون جان ! 123 ... 123 ... 123

دست هایم بوی خاک می داد  .  مرا به جرم چیدن گل گرفتند  .  کسی فکر نکرد که شاید گلی کاشته باشم .  .:. چگوارا .:.

من سالهای سال مردم ، تا یک دم زندگی کردم  .  تو می توانی یک ذره ، یک مثقال ، مثل من بمیری ؟؟؟ < قیصر امین پور > 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.