به نام خدا
سلام
خیام میگوید :
من میخورم و هر كه چو من اهل بود
میخوردن من به نزد او سهل بود
میخوردن من حق ز ازل میدانست
گر مینخورم علم خدا جهل بود
این شبهه
از آنجا پیدا شده كه برای هر یك از علم الهی و نظام سببی و مسببی جهان
حساب جداگانه فرض شده است ، یعنی چنین فرض شده كه علم الهی در ازل به
طور گزاف و تصادف به وقوع حوادث و كائنات تعلق گرفته است ، آنگاه
برای اینكه این علم درست از آب درآید و خلافش واقع نشود لازم است وقایع
جهان كنترل شود و تحت مراقبت قرار گیرد تا با تصور و نقشه قبلی مطابقت كند
.
به عبارت دیگر ،
چنین فرض شده كه علم الهی مستقل از نظام سببی و
مسببی جهان به وقوع یا عدم وقوع حوادث تعلق گرفته است و لازم است كاری
صورت گیرد كه این علم با معلوم خود مطابقت كند ، از این رو باید نظام
سببی و مسببی جهان كنترل گردد . در مواردی جلوی طبع آنچه به حكم طبع اثر
میكند و جلوی اراده و اختیار آن كه با اراده و اختیار كار میكند گرفته
شود تا آنچه در علم ازلی الهی گذشته است با آنچه واقع میشود مطابقت كند
و با هم مغایرت نداشته باشند . از این رو از انسان نیز باید اختیار و
آزادی و قدرت و اراده سلب گردد تا اعمالش كاملا تحت كنترل درآید و علم
خدا جهل نشود .