• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 37068)
دوشنبه 10/3/1389 - 21:10 -0 تشکر 203164
شعرای معاصر .... زندگینامه

سلام

در این قسمت زندگی نامه ی شعرای معاصر آورده میشود.

اول از همه از شاعر مورد علاقه ی خودم یعنی سهراب میگم البته دیدم یکی از دوستان به طور کامل و خوب از سهراب گفته اند و من فقط مختصر راجع به سهراب حرف میزنم

زندگی نامه سهراب سپهری

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دورهٔ دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجهٔ اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ اشعار خود را با عنوان «زندگی خواب‌ها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمهٔ اشعار ژاپنی از وی در مجلهٔ «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در ادارهٔ کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد.

آرامگاه

سهراب سپهری در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.

 

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
شنبه 6/4/1388 - 1:36 - 0 تشکر 126406


چهارشنبه 10/4/1388 - 20:27 - 0 تشکر 128257

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ
986762y2z65xa8lk.gif (235×37)
چقدر دوست داران سهراب تحلیل رفتن!
(دو پهلو بود حرفماااااااااااااااا)
خب برداشت من:
حس دلتنگی و غربت در این اشعار هست
و این که شاعر در انتظار کسیه
کسی که بیاد و یادی ازو بکنه
 و همراهیش کنه در مسیر ش و کمکش کنه
البته این مفهوم کلیش بود از دید من
ولی برخی تعبیرات به نظرم دنیایی داره واسه خودش
مثلا سطح سیمانی قرن
خیلی ظریف و پر معناست
روزگاری که مثل  سمان ...سفت و نا خوشایند شده 
خب حالا خود ت رنگین کمون عزیزم
برداشت شما چیه؟

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

جمعه 19/4/1388 - 15:45 - 0 تشکر 131032

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان عزیز

این تاپیک مخصوص اشعار شاعر موفق آیینی جناب آقای سید حمید رضا برقعی است.

در این تاپیک تمام اشعار کتاب" طوفان واژه ها"و وبلاگشون نوشته خواهد شد

با این امید که رضایت شما دوستان جلب شود و با نام و یاد خدا شروع می کنیم.

اگر نظر یا پیشنهادی داشتید بی خبرم نگذارید

با تشکر

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:49 - 0 تشکر 131034

تکیه بر کعبه

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم

مانده ام,بی تو چرا باغچه ام گل دارد؟

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده,زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطه ی امید جهان شد که درآن

هر چه دل,سمت خدا دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت,تنها

تکیه بر کعبه بزن,کعبه تحمل دارد...

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:50 - 0 تشکر 131035

رد پای شما

از مرزهای ابرهای بهاری عبور کرد

چشمی که رد پای شما را مرور کرد

تنها به شوق لمس شما ابر بی امان

شهر را به وسعت باران نمور کرد

روزی هزار مرتبه تقویم نا امید

تاریخ روز آمدنت را مرور کرد

تاثیر یک غروب غم انگیز جمعه بود

مضمون این غزل که به ذهنم خطور کرد

اصلا خیال روی شما سال های سال

دیوان شاعران جهان را قطور کرد...

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:52 - 0 تشکر 131036

این جمعه هم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت...

مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

***

حالا برای لحظه ای آرام می شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:57 - 0 تشکر 131037

پرسه در خیال

در آسمان غزل عاشقانه بال زدم

به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم

در انزوای خودم با تو عالمی دارم

به لطف قول و غزل,قید قیل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده است

چقدر آمدنت را....چقدر فال زدم

غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست

همان شبی که برایش تو را مثال زدم

غزال من!غزلم محو خط و خال تو شد

چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم

به قدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم

تمام حرف دلم را در این مجال زدم

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:57 - 0 تشکر 131038

نمی فرات

اگر چه مثل محرم نمی شوم هرگز

جدا ز حلقه ی ماتم نمی شوم هرگز

مرا ببخش,مرا چون که خوب می دانم

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

اسیر جاذبه ی حسن یوسف یاسم

که محو در گل مریم نمی شوم هرگز

گناهکارم و اما بدون اذن شما

نصیب خشم جهنم نمی شوم هرگز

به جان عشق قسم غیر چارده معصوم

به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز

نمی فرات بیاور چرا که من قانع

به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز

در انتهای غزل من دوباره می خواهم

فقط برای تو باشم,نمی شوم هرگز

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 15:59 - 0 تشکر 131039

جبرئیل سوخته بال

این اشک ها به پای شما آتشم زدند

شکر خدا برای شما آتشم زدند

من جبرئیل سوخته بالم,نگاه کن!

معراج چشم های شما آتشم زدند

سر تا به پا خلیل گلستان نشین شدم

هر جا که در عزای شما آتشم زدند

از آن طرف مدینه و هیزم,از این طرف

با داغ کربلای شما آتشم زدند

بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن

یک عمر در هوای شما آتشم زدند

گفتم کجاست خانه ی خورشید شعله ور؟

گفتند بوریای شما...آتشم زدند

***

دیروز عصر تعزیه خوانان شهرمان

همراه خیمه های شما آتشم زدند

امروز نیز نیر و عمان و محتشم

با شعر در رثای شما آتشم زدند

<دیشب اگر به داغ شهیدان گداختم

امشب ولی برای شما آتشم زدند

تا با خبر ز شور نیستانی ام کنند

مانند نینوای شما آتشم زدند>*

*این دو بیت نظر لطف طبع استاد محمد علی مجاهدی(پروانه)نسبت به این غزل است

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

جمعه 19/4/1388 - 16:4 - 0 تشکر 131041

محراب علقمه

مشک برداشت که سیراب کند دریا را

رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب

ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می خواست ببیند لب او را دریا

پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد,علقمه شق القمری دیگر دید

ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد ,سرخ شود چهره ی آب

زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس

تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریه ی گل بود و الا خورشید

در توان داشت که مرداب کند دریا را

***

روی دست تو ندیده است کسی دریا را

چون خدا خواست که نایاب کند دریا را

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.