• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 18549)
جمعه 30/9/1386 - 16:34 -0 تشکر 20101
صندلی داغ "yalda_eshgh" کاربر فعال انجمن‌ها

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

 

عید سعید قربان و شب یلدا رو به همه دوستای عزیزم تبریک می‌گم، بالاخره روز موعود فرا رسید، با توجه به قانون نانوشته نیوتن که هر کی خربزه بخوره بازم میتونه بخوره ولی در انتها پای لرزشم میشینه دوست خوبمون کاربر "yalda_eshgh " با توجه به اولویت‌ها در اولین دوره صندلی داغ در محیط جدید، به روی صندلی نشست.

سایر دوستان عزیز می‌تونن با در نظر گرفتن سند معرف انجمن صندلی داغ سوالاتشون رو از ایشون بپرسن.

و آما خواسته‌ای که از یلدا خانم دارم، در راستای هدف اصلی انجمن مبنی بر شناخت بیشتر خود بر حسب سوالات دوستان، از یلدا خانم می‌خوام که در انتهای کار گزارش کاری از صندلی داغ خودشون در اختیارمون بذارن. نوشتن گزارش کار هم هیچ کاری نداره، شما فقط جاهایی که احساس می‌کنید بعضی سوالات خیلی شما رو به فکر برده و یا ایده‌ای نو در شما به وجود آورده و ... رو برامون به شیوه خودتون بنویسید و در آخر کار حتما برامون ثبت کنید. این خیلی مهمه و لطفا حتما اجراش کنید.

مجددا از یلدا خانم و سایر دوستان خواهشمندم که قبل از زدن هر پست حتما سند معرف رو مطالعه بفرمایند تا خدای ناکرده بعدا شرمنده کسی نشیم، پیشاپیش و پساپس از همکاری همگیتون سپاسگزارم، باتشکر.

 

مراقب خودتون باشید

مدیریت انجمن صندلی داغ

MCLAREN SUPER SPORT

 

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

چهارشنبه 19/10/1386 - 14:47 - 0 تشکر 23153

سلام

- جناب مك لارن ! همونطور كه گفتم بهتره صندلي داغ كمتر از يك ماه باشه .

- حالا كه يك در ميون خانوم و آقا ميخوان رو اين صندلي بشينن ، نوبتي هم كه باشه نوبت جناب كاربر فعال ، آقاي سلحشور هست كه اگه ميشه راضيشون كنين كه رو اين صندلي بشينن . هيچ بهانه اي هم قبول نيست . ديگه چه دليلي بهتر از اينكه به عنوان شايسته انتخاب شدن ؟! راضيشون كنين لطفا . ميدونم از پسش بر مياين

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
چهارشنبه 19/10/1386 - 20:8 - 0 تشکر 23212

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*********************

سلام

جواب یاسان عزیزم

اول یه چیز بگم من مشکلم حل نشد اما تا حدودی باهاش کنار اومدم...پس سعی میکنم امروز مثل همیشه شاد و سرحال و قبراق جواب بدم...

ممنون نه خسته نیستم واقعا برام لذت بخش بود....

در موردم عسلم لطف داره به من...منم خیلی خیلی خیلی خیلی دوستش دارم و دلم واقعا براش تنگ شده و بره دعا کنه که دستم بهش نمیرسه...بعدشم من کی گفتم عسل میدونه صورتی رو؟؟؟من گفتم به عسل میگم که بهت بگه اگه اصرار داری خب من عسل رو ندیدم دیگه که بهش بگم...بابا صورتیییییییییی خیلی تابلوئه

بابا این پیام ها رو راه بندازید خیلی واجبه هااااااا...

میگم یلدا جوون تو که اوج احساساتی میتوونی بگی قشنگترین جمله ای که تا حالا شنیدی چی بووده؟از کی بووده؟

خیلی زیاده کدومش رو بگم؟؟؟ خیلی چیزا...اونایی رو میگم که خیلی منو تحت تاثیر قرار داد...

تو یه کتاب خوندم فکر میکنم ایه ای از قرآن باشه نمیدونم...اونم اینکه خدا برای اینکه بنده هایش را بسوزاند نیافریده است و به هر طریق ممکن او را نجات میدهد...

تو یه گلی که هر کس لیاقت نشست و برخاست با تو رو نداره(از ...)

خدا کادوهای خوشکل رو لای کادوهای مشکل میپیچه؟!؟! یه همچین چیزی بود از مطالب دکی اینکالج

یادم نمیاد اون خیلی قشنگ ها رو آهان یه چیزی دیشب شنیدم تاریک ترین ساعت شب یک ساعت قبل از طلوع آفتابه...از فیلم عشق گمشده دیشب خیلی اتفاقی این جمله رو شنیدم

و همین جمله بالا: دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است

و این جمله: خدایا به داده و نداده ات شکر...که هیچ کدومو نمیدونم از کیه...

دیگه یادم نمیاد ولی مطمئنم چیزای قشنگ تری هم شنیدم

یه چیز دیگه:بیشتر قشنگ حرف میزنی یا حرف قشنگ میزنی؟

بیشتر حرف قشنگ میشنوم...قشنگ حرف نمیزنم اما اگه حرفیم قشنگ باشه اون حرف قشنگ هست...

من هیچ وقت نتونستم قشنگ حرف بزنم و بنویسم ...استعدادشو ندارم...

قشنگترین حرفی که تا حالا زدی چی بووده؟به کی بووده؟

یادم نمیاد به اون صورت حرف قشنگی به کسی زده باشم...اما فکر میکنم قشنگ ترین حرفی که کسی میتونه به کسی بزنه دوستت دارم گفتنه...چون خیلی شجاعت میخواد...هر کسی نمیتونه بگه...

گه یلدا دوباره به دنیا بیاد کدووم کاره که دیگه طرفش نمیره؟

خیلی کارا...کار بدی به اون صورت هیچ وقت نکردم که بگم ......اما خیلی کارای پیش پا افتاده رو...

مثلا دیگه فیلم سعی میکنم نبینم...کلی وقت هدر دادنه...مگر اینکه از طرف شخص مطمئنی بهم پیشنهاد بشه

بیشتر از اینکه سراغ کاری نرم سعی میکنم سراغ خیلی کارا برم...

دووست داری اوون دنیا به چی برسی(!)؟

به هم نشینی با خانوم فاطمه زهرا

این شاید بزرگ ترین چیزی باشه که میخوام...خیلییییییییی دلم میخواد خیلی زیاد...خیلی هم بهش امید دارم...ان شاء الله میرسم...البته هم نشینی نه هاااااااا اینکه یه گوشه چشمی از ایشون بهم بشه...همین برام کافی نیست...هه هه خوب چی کنم به قول یکی از دوستان؟؟ دوست دارم دیگه...

مامانتو دووست داری!!!(به قول بچه ها چندتا؟؟؟)

خیلی زیااااااااااااااااااااد...من یه وسواسی به مامانم دارم که کسی چپ نگاش کنه نمیبخشمش...خیلی خوبه...صبرش دیوونم میکنه...مهربونیش...اما همیشه افسوس میخورم چون هیچ وقت این همه دوست داشتنم رو ابراز نکردم...

اصلا مامانم نمیدونه من اینقدر دوستش دارم...نمیدونه چه تعصبی روش دارم...

من تا به حال بهش نگفتم دوستت دارم...

تا به حال به خاطر زحماتش ازش تشکر نکردم...یعنی زبونی

خب هممون میدونیم اون 10 تای بچگیهامون چقدر زیاده...من مامانم رو همون ده تا دوست دارم

خب حالا فکر کن مامانت میگه یلدا من دووست ندارم تو به اهنگای ... گووش کنی!!!چقدر بها میدی؟ممکنه یه جووری که نفهمه بری اهنگا رو بذاری و گووش کنی؟

دست گذاشتی رو دل خونم...مامانم علنا رسما میگه من دوست ندارم اینقدر بچه بمونی...من دوست ندارم اینقدر زود عصبانی بشی...اینقدر هیچی بلد نباش نباش!! یه کم یه چیزایی رو یاد بگیر...اما من رسما و علنا دوباره به حرفش گوش نمیدم...بها میدم بهش نمیگم بی تفاوتم اما همش با بهونه و دلیل به حرفش گوش نمیدم...

هق هق ...یه جوری که نفهمه ؟؟من اینقدر بدم که جلو روش میذارم گوش میدم...هق هق وجدانم خیلی در این مورد درد میکنه...مامانم چون مهربونه من سوء استفاده میکنم هق هق...مامااااااااااان دوستت دارم به خدا (اگه راست میگی پاشو برو بهش بگو)

هق هق هق هق هق هق هق هق هق

از اون سوالا بود...

فکر کن یاسان دلتو شکسته(بدترین کاری که ممکن بووده در حقت کرده)اگه یه ببخشید ساده بگه میتوونی ازش بگذری؟اگه نمیتوونی باید چیکار کنه تا ازش بگذری؟

یاساااااان؟؟؟؟ تو اینکارو نمیکنی ...دل منو بشکنی الهیییییییییییییییییی دلت هیچ وقت نشکنه چون خیلی درد داره

هیچ وقت دلمو نشکونی هاااااااااا...

هق هق هق هق عالم و آدم دلمو شکستن...هق هق

اخ اگه قلب نازکم ساده و شیشه ای نبود کسی اونو نمیشکست تیشه به ریشه ای نبود.........

هق هق

ببین اینو از ته ته ته ته قلبم صادقانه میگم به اون ببخشید هم احتیاجی نیست...چون اولا خودم میبخشم اما شاید به روت نیارم...دوما فقط کافیه احساس بکنم یا اون کارو از قصد نکردی یا حالا پشیمونی که این چشات یا حرفات معلومه اونوقته که این جمله خود به خود گفته میشه: یاسان همه این اتفاقای این روزا این حالا هر چند وقت رو از مغزت پاک کنن...زود باش....و واقعا پاک میشه....خدارو شکر هر اخلاق گندی داشته باشم شتر نیستم!!

قشنگترین کتابی که تا حالا خووندی چی بووده؟واسه چی خووندیش؟(نویسنده اش،موضووعش،اسمش،پیشنهاد کسی بووده...)

قشنگ ترین کتابی که خوندم؟؟؟ من این ترین ها اصلا یادم نمیاد انتخاب ترین برام خیلی سخته...

ولی بهت پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونی خودم هنوز نخوندم :لطفا گوسفند نباشید نویسندنش کی بود؟؟یادم نیست همین باربارا بود؟؟ خیلی تعریفشو شنیدم

همینطور همه کتابهای دکتر باربارا دی آنجلیس( به خصوص رازهایی درباره عشق و موقعی که خواستی ازدواج کنی آیا تو آن نیمه گمشده ام هستی؟)

موضوع همشون روانشناسی هست...

اینا کتابایی هستن که من خیلی تعریفشونو شنیدم و تو لیست انتظارن که خونده بشن

ولی خودم رمان عمر بر باد رفته رو و همینطور خانوم رو خیلی دوست دارم و به همه دخترا پیشنهاد میکنم

استقامت و قوی بودن در برابر مشکلات رو خیلی قشنگ بهتون مشق میکنه...

چقدرم من یاد گرفتم!!

اولی از مالیکا آفکر هست دختر ژنرال مغرب که سرگذشتش هست

دومی هم یادم نیست اما اونم واقعی هست و سرگذشتش...فکر میکنم نوه مظفرالدین شاه بود

تصور کن موقعیت یه سفر زیارتی واست پیش اوومده(یه پیرزن یا پیرمردی رو میشناسی که تا چند وقت دیگه هم بیشتر زنده نیست و تا حالا به این سفر زیارتی نرفته...میتوونی واسه مکانهای مختلف بگی)بدوون اینکه کسی ازت بخواد به ذهنت میرسه اوون پیرزن یا پیرمردو بفرستی؟اگه فقط توانایی رفتنشو نداشته باشه و از نظر جسمی سالم باشه چی؟(خب مرگ که خبر نمیکنه...زبوونم لال... اگه بعد از این قسمت خودتم نشه چی؟خدا اوون رووزو نیاره خواستم به همه ی جنبه هاش فکر کنی

من اینقدر به این چیزا فکر کردم...

حتما حتما حتما اینکارو میکنم...این موقعیت ها برای هر کسی پیش نمیاد...و همیشه هم اتفاق نمیفته...اگه اتفاق بیفته مطمئنم که انجام میدم...

حتی اگه مطمئن باشم همین الان میمیرم...چون اینو مطمئنم که پیش خدا ارزش اینکارم بیشتره...و هیچ چیز لذت بخش تر از شاد کردن دل کسی نیست....خیلییییییی مزه داره...

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
چهارشنبه 19/10/1386 - 20:9 - 0 تشکر 23213

مطلبای کدووم یکی از بچه ها رو بیشتر دووست داری؟

وای اینو که دیگه فکر کنم همه فهمیدن...من علاقه عجیب و غریبی به مطالب آقای دکی اینکالج دارم چون نوع مطالبشون رو دوست دارم...

رو هر مطلبش باید سالها فکر کرد ...پیشنهاد میکنم به همه برن یه دور همه مطالب ثبت مطلب ایشون رو بخوننن...من همه هاردم پره از مطالب ایشون...

این آسون ترین ترینی بود که گفتم...ولی مطالب عاطفی علی 110 هم در نوع خودش بی نظیره...همینطور تو صنف عاطفی نویس ها آقای ارجمند و مک لارن(خصوصامتاسفم برات ای دل ساده...)و آقای کمالی

حکایت های دیوژن رو خیلی دوست دارم

احادیث محشره جناب برزخ و نگارینای عزیزم رو...

خلاصه تو هر بخشی یکی هست که خیلی خاصه...

اگه بخوای از هرکدووم از بچه های اینجا یه چیزی بگیری اوون چیه؟(منظوورم مشخص ترین چیزیه که در هر کاربر دیدی ... حالا اوونایی که دووست داری تو هم میداشتی چیه؟؟؟...مثلا رووحیه ی شاد مهدی یا ارامش اقا رسوول...)

خیلی چیزا رو دارم میگیرم...

از همینایی که گفتی شروع کنم

مکلارن: این یه دست بودنش...یعنی مثل من یه خط در میون نیست...از مکلارن خیلی چیزا میشه یاد گرفت

آقای محمدی: اون جهان آرامششو به شدت میخوام...و به دنبالشم...یوهاهاها

ندای اسمانی من: منطقشو...خیلی جاها خیلی منطقی برخورد میکنه و من همینجور دهنم باز میمونه...

مهشیدهای: پشتکارش رو...

مونا: صداقت بیانش رو...

علی 110: ادبش رو...

میکرو: ارتباط قویش با خدا...

دکی اینکالج: همه چیزش رو...هه هه

جدی میگم

... : ....(چون این آدم رو دیگه دوست ندارم نمیگم)

نگارینا: ایمانش رو...آروم بودنش رو...

عسل: مهربونیش...

یاسان: زود جوش بودنش(نه از اون لحاظ ها...زود جوشیدن با آدمها)

گیگیلی: قلب پاکش و عذاب وجدانش...

ریسرچر: علمش..ادبش...جدی بودنش(من یه تصوری از ایشون دارم اگه بدونن...هه هه )

آبی بیکران: صمیمیتش...

گلریز: شجاعتش رو

خرد جمعی: طرز فکرش...حرف زدنش

شاه شوریده سران: خردش!! هه هه هه

روح زنگار زده: همون زود جوشیدن...

دیگه کسی یادم نمیاد...آلزایمر و اینا...الان مطمئنم یه کس خیلی مهم یادم رفته...

کر میکنی واسه تخصصی تر شدن انجمنها باید چیکار کرد؟

کاری نمیشه کرد باید صبر کرد و دید بچه ها کی تخصصشون رو رو میکنن...

ولی ایجاد انگیزه بهترین کاری هست که میشه کرد...

اگه جای خانم احمدی(مدیرمحترم سیستم)بوودی فکر میکنی واسه برگردووندن بچه هایی که به مباحثه(انجمنهای تخصصی) اعتماد نکردند و نیوومدند چیکار میکردی؟اصلا فکر میکنی لازمه کاری کرد؟

من کاری نمیکردم...نمیشه کسی رو مجبور کرد به انجام کاری...اون بچه ها باید به خاطر دوستاشون هم که شده میومدن و اگه میدیدن انجمن جای پیشرفت نداره میرفتن...هیچ کس نمیتونه کاری بکنه...وقتی حرفای دوستاشون که اینقدر ادعای رفاقتشون میشد نمیتونه برشون گردونه دیگه ...

البته میشه خیلی کارا کرد از جمله اینکه به پیشنهاداتی که داده میشه توجه بشه و عملی بشه ...خیلی زود

که اونم باید خود اون دوستان میومدن میخواستن و دست در دست هم دهیم به مهر یه برسا جدید میساختیم با همه امکانات اونجا...بابا به خدا اسم مهم نیست اگه همه بچه های برسا بودن و میومدن انجمن های تخصصی با برسا چه فرقی میکرد؟؟؟

هترین انجمن از نظر تو در حال حاظر کدووم انجمنه؟علت این ترین بوودن چیه؟(مدیر انجمن،کاربران انجمن،تخصصی تر پرداخته شدن به مطالب...)اگه خواستی بگی قران و عترت دومین ترین رو هم بگوو!

از کجا فهمیدی اونو میگم؟؟؟

خب بله قران و عترت اولینه از این جهت که خداییش ببینید چقدر بچه های قرآن و عترت اکتیو شدن...

هر تاپیکی که زده میشه بچه ها خیلی خوب استقبال میکنن...روابط خیلی خوبه...همه بچه های انجمن قران و عترت قلبا همدیگرو خیلی دوست دارن...فضاش خیلی دوست داشتنیه...فکر میکنم همه اینایی که گفتی دخیله ...

مدیریت خوب و ارتباط خوب با بچه ها و توجه بهشون(هر چند جناب میکرو من هنوز سر انتقاداتم از شما هستم...اگه شما فعال تر باشید انجمن خیلی بهتر میشه)

دومین هم فکر میکنم روانشناسی باشه اونجا هم فعالیت بچه ها به نسبت خوبه...

علتش هم دوست داشتنی بودن مباحث هست...

بهترین مدیر کیه؟

در حال حاضر با توجه به استقبال از مباحث اون انجمن و با توجه به پیگیری و حضور فعال جناب میکرو و مکلارن

حالا بدترینهاشو(!!)بگوو...(میتوونید به جای بدترین از واژه ی کم فعالیت ترین...راکدترین...بی تخصص ترین...دووغ ترین!!!بهره ببرید..........ببخشید این واژه صرفا یه هشدار بوود تا بفهمیم بعضی جاها بحرانیند

به این سوال نمیتونم جواب بدم چون تو همه انجمن ها نبودم و بعضی هاشو تا به حال اصلا باز نکردم...

ولی از اونایی که خودم بودم توش میتونم بگم طنز چون خیلییییییییی دوست داشتنی هست ماشاء الله بچه ها همه طناز اما خیلی افت کرده فکر میکنم نسبت به برسا ...نیکادل عزیز باید یه فکری بکنن به حالش...حیفه ...فکر میکنم افتتاح پادگان برسا خیلی موثر باشه

انجمن زنان که یه مدت خیلی افتاده بود رو رونق اما خیلی کم رونق شد و تازه یه چند روزیه باز داره حرفی زده میشه توش...انجمن خیلی دوست داشتنی هست...اونم حیفه

فکر میکنی بحث کردن توو انجمنهای مختلف تبیان چه سوودی میتوونه داشته باشه؟(واسه تو،واسه جامعه...)

خیلی خوبه...اطلاعاتت میره بالا...چیزای قشنگی یاد میگیری از بچه ها...بچه های تبیان واقعی یاد گرفتنی اند!!!

من تو خیلی بحث ها که بودم گاهی یه نکته ای به شدت فکرمو مشغول میکرد...ضمن اینکه فکر میکنم اعتماد به نفست میره بالا

فکر میکنی کی میتوونه به انجمن دفاع مقدس کمک کنه؟(جای یکی مثل انتی ویرووس خالی نیست؟)

خیلی با این انجمن اشنا نیستم هر چند مدتیه میخوام بیام یه اساسی ببینم چه خبره...

آنتی ویروس رو هم نمیشناسم...فکر میکنم دفاع مقدس انجمنی هست که همه میتونیم برا رونق گرفتنش و بهتر شدنش کمک کنیم...اما چقدر قشنگ بود که بچه های خود جبهه و جنگ بودن عججججججب انجمنی میشد...

من میگم شهید تو هر چی دووست داری بگوو...

عاشق

تا حالا بازدید از مناطق جنگی رفتی؟اگه اره چی دیدی؟اوونایی که عیدشوونو اوونجا میگذروونند چی میبینند اوونورا؟...اگه نرفتی دووست داری بری؟چرا؟

نه نرفتم...آرزوی رفتنشو دارم...نمیشه تبیان یه اردو بذاره بریم یه منطقه جنگی؟؟؟خیلی خوبه هااااا...

اونجاها من فکر میکنم همششش بوی عشق میده...اونجاها فقط عاشقا بودن...همه چیزش بوی عشق میده

دوست دارم برم چون میخوام حسش کنم از نزدیک...

جانبازا رو که میشناسی؟!!!میدوونی چیکار کردند؟فکر میکنی لازمه تو واسشوون کاری کنی؟اصلا اوونا حقی به گردنت دارند یا نه معتقدی معاملشوون با خدا بووده و باید از خودش حق بگیرند؟؟؟

نهههههههههه خدا نکنه من اینجوری فکر کنم...مهم ترین کاری که میشه براشون کرد اینه که یه زندگی براشون فراهم کنیم که توش آسایش داشته باشن...همه امکانات رفاهی ...لااقل در اون حدی که بتونن راحت زندگی کنن

حالا دیگه وقتشه که اونا زندگی کنن...امکانات درمانشون رو به خصوص...واقعا بی انصافیه که اونا به خاطر بقیه خودشون رو به خطر انداختن و از جونشون گذشتن حالا کسی نیست کمکشون کنه

از اوونجایی که افق مشهد با تهران یکمی میفرقه خب وقت تو هم به دردم نمیخوره...میترسم شب و رووزم قاطی شه!!!...میتوونی بدی بازار سیاه تا تبدیلش کنن بیارن اینورا... متاسفانه به دلیل کمبوود........نهههههه نبوود وقت امکان تایپیدن سوال رو ندارم...و چقدر زوود حیف میشود گاهی که همیشه وقت کم است(تو فهمیدی من چی گفتم!

مرسیییییییی خدا رحم کرد کمبود وقت داشتی این همه سوال نوشتی...

من باید یه فکری برا این وقت تو بکنم...

در ضمن من عادت دارم به این مدل حرف زدن...

رااااااستی:من اوونقده دووست دارم از دید دیگران معرفی بشم...میدوونم شناختی از من نداری اما دووست دارم بگی فکر میکنی من چه جوور ادمیم؟(اصلا ادمم؟؟؟)...اگه هیچ حرفی نداری حداقل بگوو با دیدن شناسه ام چی به ذهنت میرسه...من نمیدوونم یه چیزی بگوو

یاسان یه دختر دوست داشتنی هست بدون تعارف (به قول خودم چون دوستش دارم)...خیلی صمیمی و مهربون هست...خیلی دلم میخواد ببرمش یه جا..یوهاهاها...خودت میدونی کجا...طنازه...یه بارم بهت گفتم یکی دقیقا مثل عسل...وقتی یاسان میاد جلو چشم عسل هم میاد...

مرسی که با وجود کمبود وقت اومدی خوشحالم کردی سوالات خیلی دوست داشتنی بود....

ممنون واقعا...ببخشید اگه نتونستم درست جواب بدم...راستی بیشترین حجمو داشت جوابات 5 صفحه ورد

موفق باشی

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
چهارشنبه 19/10/1386 - 20:18 - 0 تشکر 23214

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*********************

سلام

جواب گلریز عزیز

منم نگفتم بد بوده اصولا من تند حرف نمیزنم آخه در ملا عام...مگر اینکه خیلی عصبانی بشم یادم نمیاد اونجور عصبانی شده باشم...

در هر صورت...

بعدشم من گفتم تصمیم نهاییم رو گرفتم شاید اون تصمیم نهایی سر نکردن چادر باشه...

ولی خب درست حدس زدی تصمیم نهایی سر کردن چادر هست و من امروز برای اولین بار که نه دومین بار جایی جز اماکن مقدس چادر سرم کردم...خیلی حس قشنگی بود...و من خوشحالم که بالاخره بر نفسم غلبه کردم

هر چنددددد هنوز معتقدم حجاب من تا 99% کامل بود ولی من 100% کردمش...

خلاصه اینکه مبارکم باشه!!!

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 20/10/1386 - 9:43 - 0 تشکر 23303

سلام یلدای گلم

خوشحالم از اینکه سعی کردی با مشکلت کنار بیای(خدایا به یلدای عزیز این توان رو بده که اگر قدرت تغییر شرایط رو نداره با اوون کنار بیاد...اول صبورش کن بعد هم به پاس صبرش مشکلش رو حل کن...)امیدوارم تا همیشه ی زندگیت شاد و خندان و پرانرژی و سلامت و موفق باشی...راستی تبریک یگم...خیلی خیلی مبارکت باشه عزیزم

هق هق هق...ینی من کمش باید تا ماه دیگه صبر کنم؟؟؟...تحمل این درسخوون بوودن عسلم داره سخت میشه ها

بابت کتابایی که معرفی کردی هم ممنوون... حتما میخوونم(اگه عمری بوود)

درمورد قران و عترت راستش بهش سر میزنم اما مطلب زدن اوونجا لیاقت میخواد که من ندارم...کاش نصیب منم بشه فعالیت توو این انجمن!واقعا حرفت درسته جو بچه هاش خیلی عالیه...

ای بابا اگه وقت من زیاد بوود که سوالی نمیمووند توو دنیا که ازت نپرسم(اوونوقت بوود که میدیدی این دختر به همه ی زمین و زمان گیر میده)...اوونقده خستت میشد که خودت از مک لارن میخواستی بیاد این صندلی رو بسپاره به یکی دیگه...راستی یه چیزی یلدا رو من قبل از اینام میدووستیدمش اما بعد از خووندن این صندلی(ورژن جدید صندلی...قابل خواندیدن!عرضه در انجمنهای تبیان)حس میکنم این علاقه داره کم کم یه شکل دیگه میشه؟(حالا اگه گفتی شکل جدیدش چند گووشه؟میتوونی از عسل کمک بگیری اخه امرووز امتحان هندسه داره...هه هه هه...دعا کن امتحانشو عالی بده)...واسه چی میگی نتوونستی درست بجوابی؟؟؟باور کن من از خووندن تک تک جوابای تو(حتی جوابای نمیدوونمت)لذت بردم...سوالات همه و البته شاه شووریده سران خووب بوود و جوابهای تو عالی(باور کن بدوون هیچ تعارفی گفتم)...هق هق!باور کن من نمیخواستم با سوالام دفتر وردت الکی هدر بره،فقط میخواستم سرتو گرم کنم(اخه هوای سرد دیدم کلاه نداری!!)...راستی یلدا جوونم جایی که میخوای منو ببری گازشوون که قطع نیست؟؟؟!

اینارو هم میگم تا پستم بی سوال نباشه:

توو این چند رووز صرفه جوویی هم کردی؟(توو گاز و برق)

فکر میکنی چرا یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده گاز باید مردم خووب و دووستداشتنی شمالش بدوون گاز باشند؟

دووست داشتی کی بیاد سوال بپرسه که نیوومد؟

دووست داشتی ازت چی بپرسن که نپرسیدن؟

دووست نداشتی چی بپرسن که پرسیدن؟

فکری به حال عوارض نشستن رووی این صندلی کردی؟(پوول دوا و درموون سووختگی ناشی از سوالات و کمر درد ناشی از سختیه صندلی و تضعیف اعصاب ناشی از قیج و ویج صندلی و... رو از کی میگیری؟)

تا بعد(البته فکر نمیکنم در اینجا بعدی موجوود باشه)

پنج شنبه 20/10/1386 - 16:48 - 0 تشکر 23372

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

***************************

سلام

جواب یاسان عزیز

بابت دعاهای قشنگت متشکرم...بابت تبریکت هم متشکرم...

حتما مبارک هست...ولی نکته جالب اینجاست که دیگه وارد هر بحثی که میشم بحث چادر پیش نمیاد هه هه

درمورد قران و عترت هم باید بگم که دیگه حرف خودمو به خودم نزن یعنی چی لیاقت میخواد؟؟میخواد ها ولی مثلا من خیلی لایقم؟؟؟ نه عزیز من شما میتونی وقتت رو جوری تنظیم کنی که به قرآن و عترت هم برسی

(عذاب وجدان: خودت آخرین پستی که زدی کی بود؟؟؟؟؟؟)

در مورد جوش پر واضحه که چرا؟؟؟؟ خب چون من اونجام!!!!!!!!!!(یادم رفته بود تو ویژگی هام شدت فروتنیم رو ذکر کنم ببخشید دیگه الان کاملا مشخصه که چقدررررررررر من متواضعمم)

خب من خیلی خوشحالم که این صندلی خواندنی باعث شد دوستان خوب جدیدی پیدا کنم...لطف داری که منو دوست داری دوست داشتن ها معمولا دو طرفه هستن...

در مورد اینکه میگم جوابا خوب نبود چون خودم خیلی جاها حس کردم که نتونستم منظورم رو درست برسونم خیلی جاها حس کردم اصلا جوابم ربطی به سوال نداشت

در ضمن اینکه گفتم اینقدر جا گرفت چون برام جالب بود با اینکه تعداد سوالات زیاد نبود اما جواب های من طولانی بود...اونجا هم نمیدونم گاز داره یا نه اما تا دلت بخواد روغن داره!!

توو این چند رووز صرفه جوویی هم کردی؟(توو گاز و برق)

من اصولا دختر صرفه جویی هستم...یعنی میصرفیجویم!!!

کلا با برق مخالفم نه ببخشید با لامپ مخالفم تا جایی که صدای اطرافیان در نیاد که کور شدی روشن کن اون لامپو لامپ اتاق رو روشن نمیکنم...

بعدشم چون از بخاری بدم میاد اصولا این روزا کلی لباس میپوشم وجوراب و اینا که مجبور نشم برم پیش بخاری

اگه دست خودم بود خاموشش میکردم

فکر میکنی چرا یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده گاز باید مردم خووب و دووستداشتنی شمالش بدوون گاز باشند؟

خب این تقصیر همین مردمه احیانا به همین علتی که گفتی یعنی عدم صرفه جویی...

دووست داشتی کی بیاد سوال بپرسه که نیوومد؟

وای تو باز دست گذاشتی رو دل خونم...

خیلی هااااااااااااااااااااااااااااااا...خیلی ها ...از خانم ها : خانم گل،نیکادل، خانم احمدی(خیلی دوست داشتم ایشون میومدن چون خیلی برام جالبه که ایشون چی میپرسن هه هه )

از اقایون: علی 110، میکرو، آقای ملکی،یادم نمیاد کس دیگه ای فکر میکنم بازم بودن

و خیلی هارو فکر نمیکردم بتونن بیان و باشن اما بودن که ازشون خیلی خیلی خیلی بینهایت تا متشکرم

مثل ندای آسمانی من،جهان آرامش،دکی اینکالج

واقعا از دیدن اسمشون خوشحال شدم...

و همین طور وقتی دیدم کاربرایی که نسبتا فعال نیستن و خیلی کم میان اومدن خیلی ذوق کردم مثل شاه شوریده سران و خرد جمعی و حیات طیبه و نسیم شمال و...

دووست داشتی ازت چی بپرسن که نپرسیدن؟

چیز خاصی نبود که دوست داشته باشم ازم بپرسن...با این همه سوالی که پرسیده شد فکر نمیکنم چیزی مونده باشه

دووست نداشتی چی بپرسن که پرسیدن؟

فکر میکردم یه سری سوالات ازم بپرسن که نپرسیدن خدا رو شکر...حالا اگه بگم خوب میپرسن...بگذریم

فکری به حال عوارض نشستن رووی این صندلی کردی؟(پوول دوا و درموون سووختگی ناشی از سوالات و کمر درد ناشی از سختیه صندلی و تضعیف اعصاب ناشی از قیج و ویج صندلی و... رو از کی میگیری؟

و باز هم یاسان و دستش و دل خونین من!!!

خب خدارو شکر سوختگی نبوده یک مقدار فقط احساس گرما بود که اونم تو این سرما لازم بود!!هه هه

اما کمر درد رو آره خیلی اون اوایل که تعداد سوالات زیاد بود خیلی بهش مبتلا شده بودم...الان بهتر شده

صندلی سخت نیست خدا روشکر فقط پیچشو سفت کردن نمیتونم بچرخم مقداری اعصابم خورد میشه وقتی میچرخم و نمیچرخه...

قیج و ویج که وووووووووووووووووی تا دلت بخواد نمیدونم چرا اینقدر صدا میده؟؟؟

اینکه از کی میگیرم خب پر واضحه از همه اونایی که قراره بیان رو این صندلی بشینن...

بعدشم من کلی پول در اوردم اگه توجه کنی من کلی از مکلارن تعریف کردم باید حساب کنیم کلی از دکی اینکالج کلی از قران و عترت خب فکر میکنی اینا برای چی بود؟؟؟ زندگی خرج داره گلم...

بازم ممنون ازت

موفق باشی

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 22/10/1386 - 9:41 - 0 تشکر 23687

سلام یلدای عزیزم

خب مثل اینکه این صندلی به سلامتی و خوشی روو به پایانه و کم کم یلدا خانووم ما هم باید این صندلی رو بسپاره به انجمش...یلدا جوون اگه کمکی چیزی خواستی بگوو دستتو بگیرم(هرچند میدوونم تو از این یلداها نبوودی که با این صندلیها طوریت بشه)...قدیما وقتی جوونتر بوودم یه پا دزد بوودم واسه خودم اما الان دیگه از این کارا نمیکنم(چرا یه وقتایی میکنم اما نه زیاد)...گفتم حیفه تا یلدا بلند نشده از دزدی ما هم بهره ببره...

این سوالا دزدیه...زیادم شنیدیشوون(اما جوابای دزدی قبوول نمیکنیم)

خوشبختی یعنی چی؟؟؟(حالا تو چقدر خوشبختی؟)

فکر میکنی لازمه ادم توو دنیا زندگی کردنو بلد باشه؟؟؟(زندگی کردن یاد گرفتنیه؟هنر میخواد؟؟؟)

فکر میکنی مترسکا چه حسی دارند؟(تا حالا توو زندگیت مترسک شدی؟)

یه سوال شخصی:تا حالا شده سر خدا داد بزنی!!!؟(اگه یه وقت خدایی نکرده پیش اوومده بعدش چه حسی داشتی؟)

قشنگترین خوابی که دیدی چی بووده؟(تعریف میکنی لذتش به ما هم برسه؟)

شده تا حالا توو حسرت دووستی با شخصی بموونی؟؟؟توو حسرت از دست دادن یه دووست چی؟؟؟

اگه یلدا برسه نوک قله ارزووش چیه؟(انسانها هیچ وقت به هیچ چیز قانع نیستند...اگه به نوک برسی هدفت میشه چی؟)

شده از خدا بخوای بهت کمک کنه تا بتوونی با رفتارت به اوونایی که واست خیلی عزیزند مثل مامانت بفهموونی چقدر دووستشوون داری؟چقدر کمکت کرده؟

دووست داری هنووزم روو صندلی بموونی؟؟؟این صندلی چه حسی داشت؟؟؟ناراحت نیستی از اینکه شخصیتت تا این حد واسه بقیه مشخص شد؟؟؟

یه سوال شخصی دیگه:بهموون میگی روو کاغذ نقاشی دلت تا این لحظه چه نقشی کشیده شده؟؟؟دووست داری وقتی نوه ات این سوال رو ازت پرسید رووش چی کشیده شده باشه؟؟؟

الان داری به چی فکر میکنی؟؟؟

حالا از فکر بیا بیروون چون...

یه راهنمایی میخوام:فکر میکنی ادما باید چیکار کنند تا کاغذ نقاشی دلشوون خط خطی نشه...پاره نشه...رنگاش به هم بیاد...

اوون بالاییارو خودم پرسیدم قاطی سوالای مسرووقه شد که الان میخوام بپرسم....

اگه یه در به رووت بازبشه دووست داری کی تووی اوون در باشه؟؟؟(چرا؟مگه احساست به این شخص چیه؟)

دووست داری توو برف پاتو جای پای کی بذاری؟(بازم چرا؟مگه جا پای اوون چی داره که واسه بقیه نداره؟)

اگه فقط توو زندگی یه کاغذ سفید واست موونده باشه چیکارش میکنی؟ترجیح میدی رووش چی بنویسی؟

(هرکدووم از سوالا رو که دلت خواست میتوونی جواب ندی...حالا به هر دلیلی)

اوونقده دووست دارم یه عالمه سوال ازت بپرسم اما خب نمیشه دیگه...

تا بعد

شنبه 22/10/1386 - 15:56 - 0 تشکر 23749

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*********************

سلام

آخرین پاسخ صندلی داغ:یاسان عزیز

کی گفته من قراره پاشم؟؟؟من هنوز وقت دارم...من تا اخر برج وقت دارم

دارم کرایشو میدم(ببخشید لو رفتیم مکلارن)

منو بلند نَوَکنید...

هق هق صندلی گرم تو این سرما از کجا پیدا کنم؟؟؟

دیدم هنوز من رو صندلیم دارن دنبال مستاجر جدید میگردن...تازه دیدمم که روح زنگار زده و گنجینه میخوان صندلیمو ازم بگیرن...

نه عزیزم اصولا به ما این وصله ها نمیچسیه!!!!

(عذاب وجدان: امضات از کیه؟؟؟ یا علی از تو مددت از کیه؟؟؟اجازه گرفتی؟؟؟)

خوشبختی یعنی چی؟؟؟(حالا تو چقدر خوشبختی؟)

خوشبختی از دید من:

داشتن یه خدای خوب که همیشه همیشه باهاته و تحت هییییییییییییییچ شرایطی تنهات نمیذاره

وقتی هیچ کس نیست که به حرفات گوش بده اون گوش میده وقتی هیچ کس نیست که باهات حرف بزنه باهات حرف میزنه وقتی هیچ کس رو نداری میشه همه کست(داشتن این به تنهایی به نظر من خوشبختیه)

داشتن یه خانواده خوب

داشتن دوستان خوب

سلامتی

داشتن احساسات خاص آدمیزاد!!یعنی عواطف و احساسات انسانیت بیدار باشه

قناعت

و من خوشبختم...خیلی وقت ها باید بگم خوشبخت ترینم...

چون از همه اینا دارم زیاااااااااادم دارم...فقط گاهی ناشکری میکنم خصوصا در یکی از این موارد...

فکر میکنی لازمه ادم توو دنیا زندگی کردنو بلد باشه؟؟؟(زندگی کردن یاد گرفتنیه؟هنر میخواد؟؟؟)

زندگی کردن خیلی آسونه...اگه سخت نگیریم که من میگیرم...

یاد گرفتنی هم نیست...ما بیشتر زندگی نکردن رو یاد میگیریم...

فقط کافیه اون چیزایی که بالا گفتم رو داشته باشیم و بابتش شکر کنیم ...شاد باشیم و نذاریم اتفاقات ناخوشایند زندگیم داغونمون کنه...اون وقت زندگی میکنیم...

(اینا اهداف من بودن)

فکر میکنی مترسکا چه حسی دارند؟(تا حالا توو زندگیت مترسک شدی؟)

بمیرم براشووووووووون...خسته میشن همیشه...بعدش ناراحتن غصه میخورن همش میگن من چقده وحشتناکم همه ازم میترسن...چرا من باید همش دستام باز باشه؟؟ درد گرفتن خخخخخخخب...

نههههههه هیچ وقت مترسک نبودم...

یه سوال شخصی:تا حالا شده سر خدا داد بزنی!!!؟(اگه یه وقت خدایی نکرده پیش اوومده بعدش چه حسی داشتی؟)

نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

خدا نکنه...داد نزدم...من یه عادتی که دارم اینه که وقتی غصه میخورم خیلی غمگین میشم...وحشتناک...یه بند گریه میکنم گریه که چه عرض کنم زار میزنم بعدش همش میگم خدا چرااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟داد نمیزنم

خیلی مظلوم میگم...واقعا با دل شکسته میگم...خودم احساس میکنم خدا اون لحظه هم ناراحت میشه از این غصه خوردن من هم ناراحت میشه ازم و میگه :وااااااای تو که میخواستی بنده خوبم باشی داری بهم میگی چرا؟؟

تویی که وقتی حالت خوبه میگی من به حکمت خدا ایمان دارم چرا الان داری حکمتمو زیر سوال میبری؟؟

تویی که میگی خدایا فقط و فقط رضای تو برام مهمه حالا چون به میلت عمل نکردم بهم میگی چرا؟؟؟

.

.

.

و خیلی چیزای دیگه

البته گفته باشم خدا اینارو خیلی مهربون میگه...واسه همین من خجالت میکشم و سعی میکنم حالم خوب شه...

قشنگترین خوابی که دیدی چی بووده؟(تعریف میکنی لذتش به ما هم برسه؟)

تا به حال خواب قشنگ ندیدم...باور میکنی؟؟؟همه خوابهام مسخره و خنده دار بوده اونو میگم یه کم بخندی

الهی بمیرم یه روز اینو برای کسی تعریف کردم آبروشو بردم مثکه خیلی خندیده بود تو جمع بود و ...

خواب دیدم عروسی عمو پورنگه...بعد یه مورچه هه اومده همش با منه...با هم حرف میزنیم از بالا داریم به مجلس نگاه میکنیم و خلاصه کلی میگذره تااینکه عروس و دوماد میان و ییهووو من میبنیم مورچه هه نیست بعد میگردم دنبالش میبینم اون مورچه هه همون همسر عمو پورنگه!!!!!!!!!!

باور نمیکید وقتی دیدم رفت پیش عمو پورنگ جوری غصه خوردم و گریه کردم که تنهام گذاشت مورچه هه که حد نداشت...هه هه

شده تا حالا توو حسرت دووستی با شخصی بموونی؟؟؟توو حسرت از دست دادن یه دووست چی؟؟؟

آره با یه سری از بچه های انجمن خیلی دوست دارم دوست شم یعنی نه که نباشم خیلی دلم میخواد بیشتر دوست بشم چون خیلی چیزا میشه ازشون یاد گرفت...من همیشه دوستام برام خیلی مفید بودن حتی دوستان اینترنتی یعنی تبیانی...ولی اسماشون رو نمیگم چون دیگه اونجوری دوستیشون برام ارزشی نداره

تو حسرت از دست دادن خیلی ها هستم

متاسفانه خیلی ها رو تو زندگیم از دست دادم...نه با مرگ زبونم لال از هم جدا شدیم...

خیلی هایی که خیلییییییییییی دوستشون داشتم و واقعا هنوز که هنوزه یادشون میفتم اشکم در میاد

اگه یلدا برسه نوک قله ارزووش چیه؟(انسانها هیچ وقت به هیچ چیز قانع نیستند...اگه به نوک برسی هدفت میشه چی؟)

نه من فوق العاده دختر قانعی هستم...

اگه برسم به نوک قله آرزو میکنم بمونم همون جا...هیچ وقت نیام پایین دوست عزیزی میگفت نوک قله موندن سختتره...هر چی بالاتر بری احتمال سقوط افزایش پیدا میکنه....من آرزو میکنم همونجا بمونم...

شده از خدا بخوای بهت کمک کنه تا بتوونی با رفتارت به اوونایی که واست خیلی عزیزند مثل مامانت بفهموونی چقدر دووستشوون داری؟چقدر کمکت کرده؟

با رفتارم همیشه سعی کردم بفهمونم...مثلا من وحشتناک حساسم رو اینکه کسی حرفی به مامانم بزنه...

خودش میدونه...یا با دوستام...

اما نه تا به حال نشده از خدا بخوام اینو...

دووست داری هنووزم روو صندلی بموونی؟؟؟این صندلی چه حسی داشت؟؟؟ناراحت نیستی از اینکه شخصیتت تا این حد واسه بقیه مشخص شد؟؟؟

نه ...چون واقعا به بقیه علاقه مندی هام نمیرسم...زبان و قران و عترت و بقیه

خیلی صندلی خوبی بود فضاش خیلی صمیمی بود من واقعا دوستش داشتم...کسی به قصد تخریب و توهین نیومد...همه لطف داشتن...واقعا برای من دوست داشتنی بود...

نه چرا باید ناراحت باشم ؟؟؟من به خیلی از ویژگیهای شخصییتم افتخار میکنم و با دنیا عوضشون نمیکنم

من قلب مهربونم رو که توش پره محبت(به خدا و بنده خدا)هست رو با هیچ چیز عوض نمیکنم...

اگه ناراحت بودم اون معرفی نامه به اون طویلی نمینوشتم

ضمن اینکه به نظر من خیلی بهتر هم شد..

یه سوال شخصی دیگه:بهموون میگی روو کاغذ نقاشی دلت تا این لحظه چه نقشی کشیده شده؟؟؟دووست داری وقتی نوه ات این سوال رو ازت پرسید رووش چی کشیده شده باشه؟؟؟

پره نقش و نگاره کدومشو برات بگم؟؟؟

از عکس!!خدا بگیر بیا برو تا اسم عزیزترین های زندگیم...

دوست دارم همین نقش ها روش مونده باشه

الان داری به چی فکر میکنی؟؟؟

حواسم رفت طرف همین عزیزترین ها...

حالا از فکر بیا بیروون چون...

چون چی؟؟

یه راهنمایی میخوام:فکر میکنی ادما باید چیکار کنند تا کاغذ نقاشی دلشوون خط خطی نشه...پاره نشه...رنگاش به هم بیاد...

اجازه ندن هر کسی رو دفتر نقاشی دلشون چیزی بنویسه ....بکشه...حتی نگاش کنه...

اگه یه در به رووت بازبشه دووست داری کی تووی اوون در باشه؟؟؟(چرا؟مگه احساست به این شخص چیه؟)

خب قطعا دوست نداری بشنوی امام زمان چون همه اول همینو میخوان...

دوست دارم عزیزترین کس زندگیم توش باشه...(قرار بود دیگه نگم ولی خب نمیشه خب ...)

چون دوستش دارم و همیشه از دیدنش خوشحال میشم...یعنی بیشتر از دیدن هر کسی از دیدن اون همیشه خوشحال میشم...

احساسم نسبت بهش؟؟؟خب دوست داشتن در حد خیلیییییییی زیاد...

دووست داری توو برف پاتو جای پای کی بذاری؟(بازم چرا؟مگه جا پای اوون چی داره که واسه بقیه نداره؟)

بازم بالایی...چون همه اون چیزایی که بقیه دارن رو اون یه جا داره

یعنی تو این مدتی که باهاش زندگی کردم دیدم همه چیز داره...همه چیز برای اون بنده مطوب بودنه...

اگه فقط توو زندگی یه کاغذ سفید واست موونده باشه چیکارش میکنی؟ترجیح میدی رووش چی بنویسی؟

روش مینویسم: خدایا ازم راضیی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه راضی نیستی یه سری کاغذ دیگه بهم میدی؟؟؟

وونقده دووست دارم یه عالمه سوال ازت بپرسم اما خب نمیشه دیگه...

ببین میخوای من ایمیلم رو بهت بدم بیا اونجا هی بپرس...شوخی میکنم میدونم سوالات صندلی داغ و در ملا عام سوزوندن یه مزه دیگه ای داره...ولی خب تو که این همه علاقه مندی باید از اون اول میومدی...

خب فکر میکنم دیگه سوالات تموم شد...تمومم نشده دیگه باید تموم شه...

من الان شروع میکنم به گزارش نویسی اگر به هر دلیلی نتونستم امروز ثبتش کنم با عرض معذرت فردا حتما ثبتش میکنم...

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 22/10/1386 - 15:58 - 0 تشکر 23755

سلام بر اهل صلح دوستي انسانيت

خدمت همگي دوستان خسته نباشيد و خدا قوت عرض مي‌کنم، خب يواش يواش داريم به اتمام اولين صندلي داغ تو محيط جديد نزديک مي‌شيم، و البته سوالات پاياني که دوستان ميتونن تا آخر امشب بپرسن.

خب بريم سراغ سوالاي پاياني خودم:

1. يلدا خانم اول صندلي داغ به خودتون يه نمره داديد حالا که آخر کار شده مجددا و با توجه به اين يک ماهي که رو صندلي بوديد، يک نمره‌اي به خودتون بديد.

2. کدوم سوالات دوستان شما رو به عمق دروني خودتون برد؟ آيا تا به حال به اون سوالات و موضوعات در طول زندگيتون فکر کرده بوديد؟ چه مقدار ؟

3. در ميان سوالات دوستان سوالي بود که شما رو به کشف استعدادي در خودتون وادار کرده باشه؟ اون سوال چي بود و چه استعدادي؟

4. از صندلي داغي که داشتي راضي بودي؟ چه چيزايي رو دوس داشتي ازش بدست بياري که آوردي و چي ميخواستي که نتونستي بدست بياري؟

5. اصلا از نشستن روي صندلي هدفي داشتي و يا نه صرفا فقط براي تفريح و سرگرمي اين کارو کردي؟

6. اگه ازت بخوان تو يه برنامه راديويي يا تلويزيوني بشيني رو صندلي داغ آيا ميشيني؟ چرا؟

7. اگه بهت بگم براي صندلي داغ يه هدف در نظر بگير اون هدف از نظر شما چي ميتونه باشه؟

8. اگه مدير انجمن صندلي داغ مي‌بودي چه کارهايي رو انجام ميدادي که الآن به نظرت اون کارا انجام نمي‌شه يا کمتر بهش بها داده مي‌شه.

9. هر انتقادي و پيشنهادي که براي انجمن صندلي داغ داري از پشت همين صندلي برامون بگو.

10. و در آخر اينکه يلدا خانم گزارش کار و ماه عسل اين يه ماه صندلي داغتون رو برامون آماده کنيد، چون مطمئنم طرفدارانتون و خوانندگان عزيز مشتاقانه منتظرش هستن.

يلدا خانم اين سوالات رو اگه احساس مي‌کنيد تو گزارش کارتون نياز هست همون جا پاسخش رو بگين و اگرم که نه هر جور مايليد فقط بي زحمت پاسخ‌ بدين حتما، ممنون.

مراقب خودتون باشید

مديريت انجمن صندلي داغ

MCLAREN SUPER SPORT

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

شنبه 22/10/1386 - 17:51 - 0 تشکر 23780

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

***********************

سلام

جواب مکلارن عزیز

شونصد ساعت گزارش نوشتم خوب یوخده زودتر میومدید...

لدا خانم اول صندلي داغ به خودتون يه نمره داديد حالا که آخر کار شده مجددا و با توجه به اين يک ماهي که رو صندلي بوديد، يک نمره‌اي به خودتون بديد

تو اون نمره دهی من به فعالیت بچه ها در انجمن نمره دادم و ملاک هام هم مربوط به فعالیتشون بود

چون از خیلی هاشون شناختی نداشتم...به همین جهت 60 میدم که موجه...

کدوم سوالات دوستان شما رو به عمق دروني خودتون برد؟ آيا تا به حال به اون سوالات و موضوعات در طول زندگيتون فکر کرده بوديد؟ چه مقدار

خب این سوال به نوعی در گزارش جواب داده شده...

در ميان سوالات دوستان سوالي بود که شما رو به کشف استعدادي در خودتون وادار کرده باشه؟ اون سوال چي بود و چه استعدادي؟

نه به اون صورت سوالی نبود...فقط معماهای زبان شاه شوریده سران خیلی برام جالب بود چون اولش فکر میکردم نمیتونم هیچ کدوم رو جواب بدم ولی روش که فکر کردم از کشف کردن بعضی هاش خیلی ذوق کردم...

از صندلي داغي که داشتي راضي بودي؟ چه چيزايي رو دوس داشتي ازش بدست بياري که آوردي و چي ميخواستي که نتونستي بدست بياري؟

راضی بودم چون خوب بود...لحظات خوبی بود...دوست داشتم این نمیدونم ها اون تعریف های منفی که از خودم کردم از بین میرفت که خیلی هاش نرفت و من واقعا حس سیب زمینی بودن بهم دست داده...

بیشتر از هر چیزی میخواستم بیشتر از این خودم رو بشناسم که تا حدودی فکر میکنم بدستش آوردم...

. اصلا از نشستن روي صندلي هدفي داشتي و يا نه صرفا فقط براي تفريح و سرگرمي اين کارو کردي؟

قبل از اینکه سوالات رو بخونم و توضیحات شما رو فکر میکردم فقط سرگرمیه اما بعدش و به خصوص بعد سوالات بزرگترین هدفم این بود که با نوشتن جواب ها و جست و جو تو شخصیتم یه سری تغییرات اساسی رو به وجود بیارم در خودم و اینکه اعتماد به نفسم رو پیدا کنم...

. اگه ازت بخوان تو يه برنامه راديويي يا تلويزيوني بشيني رو صندلي داغ آيا ميشيني؟ چرا؟

عمراااااااااااااااااا...چون اعتماد به نفسش رو ندارم

اگه بهت بگم براي صندلي داغ يه هدف در نظر بگير اون هدف از نظر شما چي ميتونه باشه؟

شناختن شخصیت همدیگه و کمک برای رفع اشکالات...و تاکیدم خیلی زیاد رو کمک برای بهتر شدن طرفی که نشسته رو صندلی هست...یعنی امکانی ایجاد میشد که بعد از صندلی داغ یه نقدی میداشتیم به حرفا و جوابا و شخصیت اون شخص و هر کس هر پیشنهاد و کمکی که داشت به اون طرف میکرد من خیلی دلم میخواست این امکان برام ایجاد میشد...و از نظرات دوستان مطلع میشدم و همچنین راهکارهاشون برای رسیدن به هدفم...

اگه مدير انجمن صندلي داغ مي‌بودي چه کارهايي رو انجام ميدادي که الآن به نظرت اون کارا انجام نمي‌شه يا کمتر بهش بها داده مي‌ش

همینی که بالا گفتم رو عملی میکردم

هر انتقادي و پيشنهادي که براي انجمن صندلي داغ داري از پشت همين صندلي برامون بگو.

ای بابا آقا گفتم دیگه...همین بالایی بالایی

و در آخر اينکه يلدا خانم گزارش کار و ماه عسل اين يه ماه صندلي داغتون رو برامون آماده کنيد، چون مطمئنم طرفدارانتون و خوانندگان عزيز مشتاقانه منتظرش هستن.

الهی بمیرم براشون...بچه ها من واقعا معذرت میخوام من تا به حال نشنیده بودم خیلی چرت نوشتم خودم فکر میکنم...باید ببخشید ...

معذرت میخوام ...خب بابا دفعه اولم بود...ننوشته بودم اصلا بلد نیستم...عجبااا...

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.