• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4756)
جمعه 27/1/1389 - 13:18 -0 تشکر 195292
حکایات ملانصرالدین

با سلام

 از حكایات ملا خیلی چیزا می‌شه درس گرفت و البته خندید- این‌جا جاشه

شما هم هر چی در مورد عنوان بحث می دونید بذارید

یا علی

 
سیب‌سرخ‌60- غریبی‌آشنا       وبلاگم: ماه تابان من 

جمعه 3/2/1389 - 11:31 - 0 تشکر 196918

خیال بد
ملا با یكی از رفقا به ده میرفتند و همراه هر كدام یك قرص نان بود. رفیق ملا به او گفت: بیا شراكت غذای خوبی صرف كنیم. ملا گفت: جز دو قرص نان چیز دیگری كه نداریم، اگر خیال بدی نداری تو نان خودت را بخور و من نان خود را

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
جمعه 3/2/1389 - 11:31 - 0 تشکر 196919

بیخبر نمانم
ملا به عیادت بیماری رفته چون خواست از خانه بیرون آید اقوام دوستش را كه چندی پیش فوت شده بود در آنجا دیده و گفت: مبادا مانند دفعه پیش كه از مردن فلانی بیخبرم گذاشتید. فوت این شخص را به من خبر ندهید

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 7/2/1389 - 20:52 - 0 تشکر 197676

دعای وارونه
ملا بار گندمی به آسیاب میبرد. در بین راه با خود اندیشید كه اگر گندمها طلا میشد كار من خوب میگردید. پس دست به دُعا برداشته با جد تمام از خدا خواست كه گندمهای او را طلا كند. هنوز دعایش تمام نشده، جوال شكاف شده گندمها روی زمین ریخت. پس گفت: خداوندا... نتوانستی گندمم را طلا بسازی چرا روی زمین ریختی

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 7/2/1389 - 20:53 - 0 تشکر 197677

پول دوستی
خسیسی از ملا پرسید: تو هم پول را دوست داری؟ ملا جواب داد: آنقدر دوست دارم كه محتاج به مردمان لئیم و بی وجدان نباشم

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 7/2/1389 - 20:53 - 0 تشکر 197678

خبردار
ملا از كوچه ای میگذشت. حمالی كه تیر میبرد از عقب او رسیده بدون صدا به پشت او زد و آنوقت فریاد زد: خبر دار. ملا با اینكه خیلی دردش آمد حرفی نزده او را در نظر داشت. پس از سه روز حمال را دید كه بار گرانی بر دوش دارد و از كوچه ای میگذرد. عصای خود را به سرش كوفته گفت: خبردار

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
پنج شنبه 9/2/1389 - 18:30 - 0 تشکر 197993

سن زن ملا
ملا از زنش پرسید: تو چطور سن خودت را نمیدانی؟ زن گفت: من همه اسباب خانه را مراقب هستم و هر روز میشمارم برای اینكه مبادا دزد آمده چیزی ببرد اما سنم را كسی نمیبرد كه هر روز بشمارم

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
پنج شنبه 9/2/1389 - 18:30 - 0 تشکر 197994

مقابله به مثل
همسایه ملا پیش او آمده گفت: سگ شما امروز پای عیالم را دندان گرفته و زخم كرده باید جبران كنید. ملا گفت: چیزی كه عوض دارد گله ندارد. شما هم سگ تان را بفرستید پای عیال مرا دندان بگیرد

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
شنبه 20/6/1389 - 12:27 - 0 تشکر 230058


وزن گربه

یكروز ملا یك من گوشت خریده و به خانه آورد و به زنش داده و گفت: زن برای امشب من مهمان دارم این یك من گوشت را كباب كن تا جلوی آنها بگذارم. او پس از این حرف از خانه خارج شد. ولی زنش بلافاصله گوشتها را كباب كرده و چند تن از دوستان و همسایگان را دعوت كرد و كباب سیری خوردند. شب وقتی ملا به خانه آمدو سراغ كباب را گرفت زن حیله گر گفت: من در حال درست كردن آتش بودم تا كباب بپزم ولی ناگهان گربه آمد و تمام گوشتها را خورد. حالا بهتر است غذای دیگری برای مهمانت درست كنی. ملا بدون درنگ رفت گربه را كه در گوشه حویلی نشسته بود گرفت و ترازوئی آورد و گربه را در یك طرف و در طرف دیگر سنگ گذاشت و شروع به وزن كردن گربه نمود. وزن گربه كمتر از یك كیلو بود و با عصبانیت رو بطرف زنش كرده و گفت: زن دروغگو اگر یك من گوشت را این گربه خورده بود لااقل باید وزنش از یك من بیشتر باشد در صورتی كه مشاهده میكنی وزن تمام بدن او حتی دو كیلو هم نمیشود

شب هاي دراز بي عبادت چه کنم

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

گويند کريم است و گنه ميبخشد 

گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم

شنبه 20/6/1389 - 12:28 - 0 تشکر 230059


دزد را پیدا كنید

وقتی ملا از دهی عبور میكرد دزدی آمد و خورجین خرش را ربود. ملا پس از نیم ساعت متوجه جریان شد و فریاد زد و خطاب به اهالی ده گفت: زود دزد خورجین را پیدا كنید وگر نه كاری را كه نباید بكنم خواهم كرد. دهاتی های ترسو بلافاصله به جستجو شروع كرده و خورجین او را از دزد مزبور گرفته و پس دادند و یكی از آنها پرسید: خوب حالا كه خورجینت پیدا شده بگو اگر آنرا پیدا نمیكردیم چی میكردی؟ ملا سرش را تكان داد و در حالی كه سوار خرش میشد تا از آنجا برود گفت: هیچ .... گلیمی را كه در خانه دارم پاره میكردم و و خورجین دیگری از او میساختم

شب هاي دراز بي عبادت چه کنم

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

گويند کريم است و گنه ميبخشد 

گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم

شنبه 20/6/1389 - 12:28 - 0 تشکر 230060


درخت كاری ملا

ملا باغ كوچكی در كنار خانه اش داشت كه به هنگام بهار چندین درخت در آن میكاشت. اما وقتی هوا تاریك میشد درختها را از داخل زمین خارج كرده و به خانه اش میبرد و در گوشه اطاق میگذاشت. مردم از این كار عجیب ملا حیرت كرده بودند روزی به نزد وی رفته و علت را جویا شدند. ملا دستی به ریش خود كشیده و گفت: میدانید رفقا در این شهر مدتی است كه دزد زیاد شده و من برای آنكه آنها نتوانند درختهائی را كه كاشته ام بربایند آنها را شبها به اطاقم میبرم

شب هاي دراز بي عبادت چه کنم

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

گويند کريم است و گنه ميبخشد 

گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.