با سلام
از حكایات ملا خیلی چیزا میشه درس گرفت و البته خندید- اینجا جاشه
شما هم هر چی در مورد عنوان بحث می دونید بذارید
یا علی
سیبسرخ60- غریبیآشنا وبلاگم: ماه تابان من
کل آیتم ها 41
وزن گربهیكروز ملا یك من گوشت خریده و به خانه آورد و به زنش داده و گفت: زن برای امشب من مهمان دارم این یك من گوشت را كباب كن تا جلوی آنها بگذارم. او پس از این حرف از خانه خارج شد. ولی زنش بلافاصله گوشتها را كباب كرده و چند تن از دوستان و همسایگان را دعوت كرد و كباب سیری خوردند. شب وقتی ملا به خانه آمدو سراغ كباب را گرفت زن حیله گر گفت: من در حال درست كردن آتش بودم تا كباب بپزم ولی ناگهان گربه آمد و تمام گوشتها را خورد. حالا بهتر است غذای دیگری برای مهمانت درست كنی. ملا بدون درنگ رفت گربه را كه در گوشه حویلی نشسته بود گرفت و ترازوئی آورد و گربه را در یك طرف و در طرف دیگر سنگ گذاشت و شروع به وزن كردن گربه نمود. وزن گربه كمتر از یك كیلو بود و با عصبانیت رو بطرف زنش كرده و گفت: زن دروغگو اگر یك من گوشت را این گربه خورده بود لااقل باید وزنش از یك من بیشتر باشد در صورتی كه مشاهده میكنی وزن تمام بدن او حتی دو كیلو هم نمیشود
شب هاي دراز بي عبادت چه کنم
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گويند کريم است و گنه ميبخشد
گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم
دزد را پیدا كنیدوقتی ملا از دهی عبور میكرد دزدی آمد و خورجین خرش را ربود. ملا پس از نیم ساعت متوجه جریان شد و فریاد زد و خطاب به اهالی ده گفت: زود دزد خورجین را پیدا كنید وگر نه كاری را كه نباید بكنم خواهم كرد. دهاتی های ترسو بلافاصله به جستجو شروع كرده و خورجین او را از دزد مزبور گرفته و پس دادند و یكی از آنها پرسید: خوب حالا كه خورجینت پیدا شده بگو اگر آنرا پیدا نمیكردیم چی میكردی؟ ملا سرش را تكان داد و در حالی كه سوار خرش میشد تا از آنجا برود گفت: هیچ .... گلیمی را كه در خانه دارم پاره میكردم و و خورجین دیگری از او میساختم
درخت كاری ملاملا باغ كوچكی در كنار خانه اش داشت كه به هنگام بهار چندین درخت در آن میكاشت. اما وقتی هوا تاریك میشد درختها را از داخل زمین خارج كرده و به خانه اش میبرد و در گوشه اطاق میگذاشت. مردم از این كار عجیب ملا حیرت كرده بودند روزی به نزد وی رفته و علت را جویا شدند. ملا دستی به ریش خود كشیده و گفت: میدانید رفقا در این شهر مدتی است كه دزد زیاد شده و من برای آنكه آنها نتوانند درختهائی را كه كاشته ام بربایند آنها را شبها به اطاقم میبرم