• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مدیریت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مدیریت (بازدید: 3818)
سه شنبه 24/1/1389 - 20:54 -0 تشکر 194656
اخلاق مدیر

با سلام خدمت شما دوستان و مدیران محترم.

حیف این انجمن بیكار باشه خدایی! 

حالا سوالم اینه:

اگر بخواین آیین نامه اخلاق مدیر را بنویسیم چی اخلاقی رو توش میارین؟؟

 

منتظر پاسخهاتون هستم

 

موفق باشید.

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 16/6/1389 - 16:0 - 0 تشکر 228867

تبیین واژه ها

اخلاق

اخـلاق در اصـطـلاح عـبارت از هیاءت خاصّى است كه براى نفس پیدا مى شود و در آن رسوخ مىكـنـد و بـه كـمك آن كارها به آسانى و بدون نیاز به فكر و اندیشه از انسان صادر مى شود.هـرگـاه هـیـاءت مـزبـور بـه طـورى ظـهـور پـیـدا كـند كه كارهاى شایسته و مورد پسند شرع وعـقـل از آن ناشى شود، آن را (اخلاق و) خوى نیك مى نامند؛ و اگر برخلاف انتظار، از آن كارهاىنكوهیده سر بزند، آن را خوى زشت مى گویند.

مدیریّت

مـدیـریـت یـعـنـى مـجـموعه اى از آگاهى هاى شكل یافته جهت ایجاد هماهنگى در یك سازمان براىبارورى بهتر برنامه ها و نیل به هدف هاى مطلوب .
واژه (مدیریت ) در متون اسلامى نیامده ، ولى از اصطلاحاتى مانند امامت ، امارت ، ولایت ، سیاست، ریـاست ، سیادت و... استفاده شده كه مفهوم مدیریت از آن ها فهمیده مى شود و مى توان مدیریترا در سیماى آن ها جست و جو كرد. برخى ، مدیریت اسلامى را چنین تعریف كرده اند:
مـدیریتى كه زمینه رشد انسان به سوى (اللّه ) را مطابق كتاب و سنت و سیره پیامبر(ص ) وامامان معصوم (ع ) و نیز دستاوردهاى علوم و فنون و تجارب بشرى فراهم نماید.

اخلاق مدیریت

اخـلاق را مـى تـوان در یـك تـقسیم بندى به دو نوع اخلاق عمومى و صنفى تقسیم كرد.منظور ازاخـلاق عـمـومـى ، شـنـاخـت فـضـایـل و رذایـل ، و آراسـتـگـى بـهفضایل و پیراستگى از رذایل است كه عموم مردم مسلمان باید بدان آراسته شوند. امّا همین اخلاقعـمـومـى ، در اقـشـار مـختلف ، برجستگى ها، حساسیت ها و ملاحظه هاى ویژه اى مى طلبد. كه بهمجموعه این برجستگى ها و ویژگى ها (اخلاق صنفى ) مى گویند.
روایـات اسـلامـى ، بر برخى از فضایل براى گروه خاصى از جامعه تاءكید بیشترى دارند.بـه عـنـوان نـمـونـه بـه ذكـر یـك روایـت اكـتـفـا مـى كـنـیـم .رسول خدا(ص ) مى فرماید:
(اَلْعـَدْلُ حـَسـَنٌ وَ ل كـِنْ فـِى الاُْمـَر اءِ اَحـْسـَنُ؛ اَلسَّخ اءُ حـَسـَنٌ وَل كـِنْ فـِى الاَْغـْنـِی اءِاَحـْسـَنُ؛ اَلْوَرَعُ حـَسـَنٌ وَ ل كـِنْ فـِى الْعـُلَم اءِ اَحـْسـَنُ؛ اَلصَّبـْرُ حَسَنٌ وَل كـِنْ فـِى الْفـُقـَر اءِ اَحـْسـَنُ؛ اَلتَّوْبـَةُ حَسَنٌ وَ ل كِنْ فِى الشَّب ابِ اَحْسَنُ؛ اَلْحَی اءُ حَسَنٌ وَل كِنْ فِى النِّس اءِ اَحْسَنُ.)
عـدالت نیك است ، ولى از زمامداران نیكوتر است ؛ سخاوت نیك است ، ولى از اغنیا نیكوتر است ؛تقوا نیك است ولى از علما نیكوتر است ؛ صبر نیك است ، ولى از فقرا نیكوتر است ؛ توبه نیكاست ، ولى از جوانان نیكوتر است ؛ شرم نیك است ، ولى از زنان نیكوتر است .
بـا تـوجـّه بـه این مقدّمه مى توان گفت (اخلاق مدیریت ) نوعى اخلاق صنفى است ومنظور از آنبرخى ضرورت هاى اخلاقى است كه مدیران بیشتر بدان نیازمندند. تجلّى اخلاق در مدیران باتـجـلّى آن در افـراد عـادّى مـتـفـاوت اسـت . هـمچنین ویژگى ها و دقّت هاى اخلاقى مدیران نیز باویژگى ها و دقّت هاى اخلاقى افراد عادى تفاوت دارد. 

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:5 - 0 تشکر 228868

رابطه اخلاق و مدیریّت

در بینش اسلامى ، اخلاق با مدیریت رابطه تنگاتنگى دارد و مى توان گفت پاسدارى از موازیناخـلاقـى در مـدیـریـت از ضرورت بیشترى برخوردار است ؛ زیرا مدیریت و رهبرى بدون رعایتاخلاق و ارزش هاى انسانى ارزش ندارد. اخلاق در مدیریت اسلامى به جهت اسلامى بودنش رنگ وجلوه بهترى دارد و باید جلوه هاى انسانیت و موازین اخلاقى در آن بارزتر باشد.
خـداونـد بـزرگ رسـالت هـدایـت و رهـبـرى بـشـر را به انسان هایى سپرده كه در جنبه اخلاق وپـاسـدارى از ارزش هـا سـرآمـد و بـرگـزیـده انـد. چنان كه پیامبر اكرم (ص ) نیز چنین بوده وخـداونـد آن حـضـرت را با تاءییدات خود تربیت كرده ، سپس مدیریت و سیاست امور بندگان رابه ایشان سپرده است . خداوند متعال خطاب به آن حضرت مى فرماید:
(وَ إ نَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظی مٍ)
و تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى .
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(إ نَّ اللّ هَ عـَزَّوَجـَلَّ اَدَّبَ نـَبـِیَّهُ... ثـُمَّ فـَوَّضَ اِلَیـْهِ اَمـْرَ الدّی نِ وَالاُْمَّةِ لِیـَسـُوسَ عـِبادَهَ)
خـداونـد بـزرگ ، پـیـامـبـر خـود را پـرورش داد و تـربـیـت نمود... سپس امر دین و امّت را به اوواگذار كرد تا بندگان خدا را تدبیر كند و پرورش دهد.
امیر مؤ منان على (ع ) مى فرماید:
(لا یَرْاءَسُ مَنْ خَلا عَنِ الاَْدَبِ)
كسى كه مؤ دّب نیست ، شایستگى ریاست ندارد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:7 - 0 تشکر 228869

ضرورت اخلاق براى مدیران

مـدیـران بـه جـهـت حـسـّاسـیت وظیفه خطیر مدیریت و نیز حفظ دین و ایمان خود بیش از افراد عادّىنـیـازمـنـد آشـنـایـى بـا فـضـایـل و رذایـل اخـلاقـى هـستند و حُسن اداره سازمان براى آنان بدونبـرخـوردارى از اخـلاق پـسـندیده میسّر نخواهد بود. از این رو، همانطور كه فزونى بصیرت وقـدرت عـقـلانـى و فـكـرى بـراى مـدیـران ضرورى است ، فزونى تقیّد به اخلاق و ارزش هاىانـسـانـى نـیـز ضـرورى اسـت و مـدیـران باید بیش از دیگران اخلاق اسلامى را رعایت كنند. امامباقر(ع ) به نقل از رسول خدا(ص ) مى فرماید:
(لا تَصْلُحُ الاْ م امَةُ إ لاّ لِرَجُلٍ فی هِ ثَلا ثُ خِص الٍ: وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَع اصِى اللّ هِ وَحِلْمٌ یَمْلِكُبِهِ غَضْبَهُ، وَ حُسْنُ الْوِلا یَةِ عَلى مَنْ یَلى حَتّ ى یَكُونَ لَهُمْ كَالْو الِدِ الرَّحی مِ)
رهبرى (و مدیریت ) جز براى مردى كه داراى خصلت هاى سه گانه (زیر) باشد، شایسته نیست: 1 ـ ورعـى كـه او را از مـعـصـیـت خـدا بـاز دارد؛ 2 ـ بـردبـاریـى كـه به وسیله آن خشم خود راكـنـترل كند؛ 3 ـ سرپرستى نیكو نسبت به زیردستان تا جایى كه نسبت به آنها همانند پدرىمهربان باشد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:11 - 0 تشکر 228874

بركات اخلاق در مدیریت

هموار كننده راه

هـر مـدیـر بـراى دسـتـیابى به هدف هایش ، به ابزارى نیاز دارد تا در پرتو آن با سهولتوآسـانـى به سر منزل مقصود برسد. تخلق به اخلاق در مدیریت ابزارى است كه راه را براىانسان هموار و وى را در نیل به سعادت یارى مى دهد.
امیر مؤ منان على (ع ) مى فرماید:
(مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ)
كسى كه خُلقش نیكو باشد، راه ها (ى رسیدن به مقصود) برایش آسان مى شود.

كسب محبوبیت اجتماعى

مدیر موفق كسى است كه با نفوذ در دل ها بتواند اعتماد همكاران و ارباب رجوع را به خود جلبنماید؛ و این مهم جز در سایه آراستگى حاصل نمى شود.
مـدیـرى كـه مـوازیـن اخـلاقـى را رعـایـت كـنـد، در بـیـن هـمـكـاران و اجـتماع محبوبیت پیدا مى كند.رسول خدا(ص ) مى فرماید:
(حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ)
اخلاق نیك ، محبت را تحكیم مى بخشد.
امیر مؤ منان (ع ) نیز مى فرماید:
(مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ كَثُرَ مُحِبُّوهُ وَ اَنَسَتِ النُّفُوسُ بِهِ)
كـسـى كـه از خـوش خـلقـى بـرخوردار است دوستدارانش بسیار شده و دیگران با او ماءنوس مىشوند.

ترویج نیكى ها

نـقش تربیتى مدیر در یك مجموعه از اهمیت ویژه اى برخوردار است ، زیرا كسانى كه تحت امر وتـدبـیـر وى كـار مـى كـنـنـد و مـجـرى دسـتورات او هستند، خواه ناخواه تحت تاءثیر برخوردها ومـوضـعـگـیـرى هـاى مـثبت و منفى او قرار گرفته ، اعمال خود را با رفتار وى منطبق مى سازند وگـاهـى تـاءثیرپذیرى آن ها به قدرى است كه استقلال فكرى از آنان سلب شده ، چشم بستهتسلیم مى شوند و مطابق اخلاق او عمل مى كنند؛ از این رو، امیر مؤ منان (ع ) مى فرماید:
(اَلنّ اسُ بِاءُمَر ائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِا ب ائِهِمْ)
مردم به مدیران و فرمانروایان جامعه خود شباهت بیشترى دارند تا به پدران خود.
مـدیـرى كـه آراسـتـه بـه اخـلاق مـدیـریـت بـاشـد مـى تـوانـدسـمبل و مروّج خوبى ها بوده ، از این راه به اصلاح دیگران بپردازد و از اجر و پاداش معنوى واخروى نیز بهره مند گردد.

خرسندى مردم از دین و نظام اسلامى

بـرخـوردهاى یك مدیر فقط به حساب خود او گذاشته نمى شود، بلكه رفتار مثبت ومنفى وى رابـه حـسـاب دین و نظام اسلامى مى گذارند؛ زیرا او را نماینده نظام اسلامى مى شناسند. از اینرو، آراسته بودن مدیر به اخلاق مدیریت ، سبب خرسند شدن مردم از حاكمیت دینى مى شود؛ همانگونه كه برخوردهاى ناشایسته او نارضایتى و دلسردى مردم از دین و نظام را در پى دارد.
امـام صـادق (ع ) با توجه به این نكته كه مردم كارهاى شیعیان را به آن بزرگواران منتسب مىكنند به پیروان خود یادآور مى شود كه اگر به اخلاق نیك آراسته باشید، این باعث شادى ما،و اگر از رذایل پیراسته نباشید، سبب نارضایتى ما مى گردید.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:25 - 0 تشکر 228886

 اصول اخلاق مدیریت

مـنـظور از اصول ، عناوین بارز اخلاقى است كه هر یك در موفقیت و سعادت مدیر و مجموعه تحتفرمان او، نقش كلیدى دارند و پایبندى به آن ها ضرورى و اجتناب ناپذیر است ؛ چنان كه بىاعـتـنـایى به هر یك ، ارزش مدیر و مجموعه را در نظر دیگران كاهش ‍ داده ، به آن ها لطمه واردمى كند. اهم این عنوان ها در هشت بخش تبیین مى شود:

قدرت روحى

ساده زیستى

وجدان كارى

انضباط ادارى

انتقادپذیرى

اعتماد به نفس

دلیرى

وقار و متانت

تغافل 

در مطالب بعدی به اختصار در مورد هر کدام توضیحاتی خواهم داد. 

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:29 - 0 تشکر 228889

قدرت روحى

منظور از قدرت روحى ، همان (شرح صدر) است .
كـلمـه (صـدر) در لغـت بـه مـعناى قفسه سینه است ، ولى به صورت كنایه به معناى فكر وروح هـم مـى آیـد. از ایـن رو، شـرح صـدر بـه مـعـنـاى وسعت روح و بلندى فكر و گسترش افقعقل آدمى است .
بـا تـوجـّه بـه ایـن مـعـنـا كسى كه داراى ظرفیت روحى و افق فكرى وسیع بوده ، سینه اش درسـایـه لطـف خـداونـد براى پذیرش حقّ و تحمّل مشكلات گشاده باشد و گنجایش لازم را براىدریـافـت عـلم ، قـدرت ، خـوشى ، ناخوشى و... داشته باشد، از نعمت شرح صدر بهره مند است. و هـرچـه ایـن گنجایش در او بیشتر باشد، از شرح صدر زیادترى برخوردارخواهد بود. چنان كه امیر مؤ منان (ع ) به كمیل مى فرماید:
(ی ا كُمَیْلَ ابْنَ زِی ادٍ إِنَّ ه ذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیَةٌ فَخَیْرُه ا اَوْع اه ا)
اى كمیل ! این دلها ظرف هایى هستند و بهترین آن ها دلى است كه ظرفیتش بیشتر باشد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:30 - 0 تشکر 228891

ساده زیستى

(ساده زیستى ) از دیگر اصول اخلاق مدیریت است .
بیان شد كه رهبرى و مدیریت اسلامى ـ برخلاف سایر مكتب ها و مرام هاى اجتماعى ـ یك مقام الهىو مـردمـى اسـت و بـرخـوردارى از چـنـیـن مـقـامـى ، بـا داشـتـن زنـدگـىمجلّل ، دلبستگى به مظاهر دنیوى و جلال و جبروت ظاهرى ، سازگار نیست . از این رو، شایستهاسـت كـه رهـبـر و مـدیـران جـامـعـه از اسـارت خـواهـش هـاى نفسانى آزاد باشند و جاذبه هاى مادّىدل هـاى آن هـا را نـلرزاند. همچنین به جهت قرار گرفتن در شرایط ویژه مدیریتى و اهمیّت كارىخـویـش ، از بـرخـى مصارف و لذّت هاى دنیایى چشم بپوشند، در زندگى خود محدودیت هایى راقـائل شـونـد، در خـوراك ، پـوشـاك ، مـسـكـن ، مـعـاشـرت هـا و بـرخـوردهـا و تـمام خصوصیت هااصل سادگى را مراعات كنند، از زیاده خواهى بپرهیزند و به زندگى ساده و بى آلایش بسندهكنند.
در حـیـطـه مـسـؤ ولیـت و كـار نـیـز در نـهـایـت دقـت بـا پـاسـدارى از ایـناصـل ، بـراى خـود جـلال و جـبـروت ظـاهرى قائل نشوند، اسیر تشریفات ظاهرى نگردند و مسؤولیت را وسیله اى براى كسب منافع دنیوى و مال اندوزى و موقعیت ظاهرى خود قرار ندهند.
بـدیـهـى اسـت كـه رهـبـرى و مـدیـریـت هـر چـه سـنـگـیـن تـر بـاشـد، اهـمـیـت پـاسـدارى ازاصـل سـادگى در زندگى بیشتر مى گردد، تا آنجا كه امام على (ع ) رعایت آن را بر رهبران وپیشوایان دادگر واجب دانسته ، مى فرماید:
(اِنَّ اللّ هَ تـَع الى فـَرَضَ عـَلى اَئِمَّةِ الْحـَقِّ اَنْ یـُقـَدِّرُوا اَنـْفـُسـَهـُمْ بـِضـَعـَفـَةِ النّ اسِ كـَیْلایَتَبَیَّغَ بِالْفَقی رِ فَقْرُهُ)
هـمـانـا خداوند بر پیشوایان حق واجب كرده كه زندگى خود را با طبقه ضعیف یكسان سازند، تارنج فقر بر مستمندان دشوار نیاید.
و در جاى دیگر مى فرماید:
(عـَلى اَئِمـّةِ الْحـَقِّ اَنْ یـَتـَاءَسُّوا بـِاَضـْعـَفِ رَعـِیَّتـِهـِمْ ح الاً فـِى الاَْكـْلِ وَاللِّب اسِ، وَ لایَتَمَیَّزُونَعَلَیْهِمْ بِشَىْءٍ لا یَقْدِرُونَ [عَلَیْهِ] لِیَر اهُمُ الْفَقی رُ فَیَرضى عَنِ اللّ هِ تَع الى بِما هُوَ فی هِ، وَ یَر اهُمُ الْغَنِىُّ فَیَزْد ادُ شُكْراً وَ تَو اضُعاً)
بـر پـیـشـوایـان حـقّ اسـت كـه از نـظـر خـوراك و پـوشـاك بـهحـال ضـعـیـف تـریـن رعـیـّتـشـان اقتدا كنند، به طورى كه در چیزى كه آن ها قدرتش را ندارند،امـتـیـازى بـر آن ها نداشته باشند تا فقیر، آن ها را مشاهده كرده ، از خداوند به خاطر آنچه كهدارد راضى باشد و ثروتمند نیز با دیدن آنان بر سپاس و فروتنى خویش ‍ بیفزاید.
بـر ایـن اسـاس ، رهـبـران الهـى ، سـاده و بـى پـیـرایـه زنـدگـى مـى كـردند، همانند محرومانومـسـتـضـعـفان از عافیت طلبى ، تجمّل ، لذت گرایى و تشریفات ظاهرى مبرّا بودند و در همانحـال داراى عـظـمـت و شـوكـت ویـژه اى بـودنـد. مـحـبـوبـیـت اجـتـمـاعـى داشـتـه وجـلال و حـشـمـت مـعـنـوى آن هـا دل هـا را پـر مـى كـرد. بـه عـنـوان نـمـونـه پیامبر اكرم (ص ) درطـول مـدّت حـیـات خـویـش سـاده و بـى پـیـرایـه زیـسـت و ازاصل سادگى تجاوز نكرد و پاسدارى از آن را به جهت این كه رهبر بود، امرى ضرورى و لازمى دانست .
ائمّه معصوم (ع ) نیز چنین بودند. 

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:32 - 0 تشکر 228895

وجدان كارى

دسـت پـر قدرت آفرینش ، گوهر گرانبها و صادقى را در درون آدمى تعبیه كرده كه از آن به(وجـدان و نـفـس لوّامـه ) تـعـبـیـر مـى شـود. ایـن نـیـرو، نـاشناخته ، ولى محسوس است و مكاتبگوناگون بشرى و الهى در تعریف ، شناسایى و كاربرد آن ، سخن ها گفته و كتاب ها
نـوشـتـه انـد و جـمـلگـى بر وجود، صداقت و كارآیى آن اتفاق نظر دارند و در تمجید از وجدانگفته اند:
وجدان ، بایستگى ها را از نبایستگى ها تفكیك مى كند.
وجدان ، قاضى امینى است .
وجدان ، نظارت مى كند.
وجدان ، راهنماى مطمئن است .
وجدان ، شكنجه مى دهد و شكنجه مى بیند.
وجدان ، قطب نماست .
(وجـدان )، آدمـى را پـس از انـجـام كـار، مـورد بـازخـواسـت قـرار مـى دهـد تـا سره را از ناسرهبازشناسد، بر كارهاى نیكو بیفزاید و از زشتى ها دست شوید و منظور از (وجدان كارى )، دركوتاه ترین و زیباترین كلام ، خوب و دقیق و كامل انجام دادن كار است . این تعبیر از رهبر معظمانقلاب است :
هـر كـس و در در هـر كـجـا كـه هـسـتیم ، (وجدان كار) را در كارى كه به گردن گرفتیم وتعهدكردیم رعایت كنیم ؛ چه این كار شخصى یا كارى براى نان درآوردن باشد و چه كارى اجتماعىو مـردمى و مربوط به دگیران باشد؛ همانند كارهاى مهمّ اجتماعى و مسؤ ولیت هاى كشورى . همهایـن امـور را بـا بـرخـوردارى از وجـدان انـجـام دهـیـم ؛ آن را خـوب و دقـیـق وكامل و تمام انجام دهیم و به تعبیر معروف ؛ (براى كار، سنگ تمام بگذاریم .
وجـود وجـدان و فـعـالیـت صـادقـانـه آن در نـظـارت و سـنـجـش هـمـهاعمال ما، امرى بدیهى است ؛ چنان كه پذیرفتن داورى آن نیز به میزان سلامت انسانیت ما مربوطمى شود؛ یعنى تنها بیماران روانى ، متخلّفان و مجرمان داورى وجدان را نمى پذیرند.
قـرآن مـجـیـد حضور و جایگاه وجدان را روشن و انكارناپذیر دانسته و در كنار چشم و زبان ـ كهمحسوس و عیان اند ـ از آن یاد كرده ، مى فرماید:
(اَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنَِ وَ لِس اناً وَ شَفَتَیْنَِ وَ هَدَیْن اهُ النَّجْدَیْنِ)
آیـا بـراى انـسـان ، دو چـشـم ، زبـان و دو لب قـرار نـدادیم ؟ و او را به راه خیر و شرّ رهنمو نگشتیم .
كـه آیـه آخـر، اشاره به نیروى درونى یا وجدان دارد كه خوبى ها را از بدى هاى تشخیص ‍ می دهد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:32 - 0 تشکر 228896

انضباط ادارى

(انـضـبـاط) بـه مـعـناى سامان گرفتن ، نظم داشتن ، ترتیب ، درستى ، آراستگى و عدم هرج ومرج به كار رفته است .
مـنـظـور از (انـضـبـاط ادارى )، رعـایـت قـوانـیـن ، مـقـررات ، آیـیـن نـامـه هـا، بـخـشـنـامـه هـا ودسـتـورالعـمـل هـاى ادارى اسـت و بـرخـى نـمـودهـاى آن عـبـارت اسـت از: حـضـور بـه مـوقـع درمـحـل كـار، تـرك نـكـردن مـحـل كار بدون اطلاع مافوق ، حضور به موقع در جلسات ، پرهیز ازاتـلاف وقـت ، رعـایـت سـلسـله مـراتب ادارى ، انجام به موقع وظایف محوّله ، بالا بردن كارآیىسازمان ، استفاده صحیح از اموال .
لزوم نـظـم و تـرتـیب در كارها به حدّى روشن و بدیهى است كه باید گفت شرط لازم زندگىاسـت و بـدون آن ، زنـدگـى ، قـوام و دوام نـخـواهـد یـافـت . ایـن ضرورت ، در زندگى جمعى وسـازمانى بیشتر خودنمایى مى كند؛ زیرا در محیط كار جمعى ، اگر نظم و قانون حاكم نباشد،هرج و مرج پیش خواهد آمد و در مدت كوتاهى ، روحیه و كارآیى افراد به صفر خواهد رسید و درنهایت چنین سازمانى نابود خواهد شد.
جـامـعـه بـشـرى نیز همواره به سمت نظم و قانون پیش رفته و بشر سعى نموده قانون و نظمناشى از قانون را بر زندگى خود حاكم كند و در همین مسیر، با قانون شكنان برخورد نماید.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
سه شنبه 16/6/1389 - 16:33 - 0 تشکر 228897

انتقادپذیرى

نقد داراى چند معنا از جمله به معناى جدا كردن ناسره از سره ، و بد از خوب است . انتقاد نیز همینمعنا را مى دهد. اصطلاح (انتقاد) در كوتاه ترین تعریف عبارت است از نشان دادنزشتى و زیبایى و دادن رهنمود.
انـتقادپذیر نیز كسى است كه تحمّل نقد كردار و گفتار خود را از سوى دیگران داشته باشد وبه سخنان صحیح آنان ترتیب اثر دهد.
گـرچـه واژه انتقاد در قرآن و روایات چنین كاربردى ندارد ولى در واژه هاى (نصیحت ، موعظه ،امر به معروف و نهى از منكر و انذار) مفهوم انتقاد نهفته است.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.