• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 6704)
يکشنبه 18/9/1386 - 16:22 -0 تشکر 19000
همه چیز در باره امام مجتبی(ع)

سلام

آقا امام مجتبی(ع) چقدر مظلومه .اون از زمان خودش که دوست ودشمن ضربه خورد واین هم از حالا که در دریای نور مدینه قبرش بی چراغه.لازم دونستم در این انجمن بخشی رو مختص امام حسن(ع)در نظر بگیرم.دوستان عزیز کمک کنند هر چه راجع به امام حسن می دونند یا پیدا می کنند از قبیل شعر،حدیث از خودامام ،حدیث راجع به امام ازدیگران،مطلب کوتاه نثر و...اینجا ثبت کنند انشاءا...مادرش حضرت زهرا (س) صله خوبی به همه عزیزا عطا کنه.

رسول خدا (ص)فرموده اند:

خدایا من حسن را دوست دارم تو نیز دوستش بدار،ودوستداران او را هم دوست بدار .        میزان الحکمه

                          این نیز بگذرد.....
دوشنبه 25/6/1387 - 12:0 - 0 تشکر 57909

سلام

قال امام حسن مجتبی(ع):

«مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.»

امام حسن مجتبی فرمود:

هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند

پیشاپیش ولادت امام حسن مجتبی را به دوستان تبیانی تبریک می گویم

موفق باشید

فی امان الله

الهی و ربی من لی غیرک... 

دوشنبه 25/6/1387 - 22:19 - 0 تشکر 58082

سلام

میلاد امام حسن مجتبی رو به همه تبریك می گم

ماه صیام و ماه نیایش فرا رسید
ماه نماز و روزه و ذکر دعا رسید
ماه نزول قرآن، ماه خدا رسید
بر اهل قبله، رحمت بی منتهی رسید
در مصحف شریف، خدا داده این پیام
کای مومنین نوشته شده بر شما صیام

برخیز تا که روی به سوی خدا کنیم
با توبه اعتراف به جرم و خطا کنیم
به نجات جامعه شدعا کنیم
شاید که عقده ای فرو بسته وا کنیم
امشب که شام نیمه ماه مبارک است
از حق نصیب، اهل دعا را تبارک است

امشب کمال حُسن خدا جلوه گر شده است
کانون وحی، محبط روح بشر شده است
افزون به خاندان نبی یک پسر شده است
زهرا شده است مادر و، حیدر پدر شده است
با صوت احسن احسن و بانگ حسن حسن
ز امُّالحسن گرفته حسن را ابوالحسن

نور خدا ز بیت پیمبر برآمده
بوی خدا ز گلشن حیدر برآمده
طوبی، کنا چشمه کوثر برآمده
یعنی: حسن به دامن مادر برآمده
بر این خجسته مادر و نوزادش آفرین
زین طفل ناز و حسن خدادادش آفرین

خورشید برج عصمت، بدر تمام زاد
کُفو امام و دخت پیمبر، امام زاد
باب الکرم زخانه باب الکرام زاد
روح الصلوه، نیمه ماه صیام زاد
دست خدا چو برده گرفت از جمال حُسن
مشهود از جمال حسن شد کمال حُسن

طفلی که روی ماهش، مهرآفرین شده است
طه رخ است و، مهنمان بر یا و سین شده است
رحمت عطا به رحمت للعالمین شده است
خیرالبنات، صاحب خیر البنین شده است
امشب علیّ و فاطمه لبخند می زنند
پیوسته بوسه بر رخ فرزند می زنند

این سبط مصطفی است به دامان دخترش
این زاده علی است فرادست همسرش
این روح فاطمه است که بگرفته در ربش
این طفل مجتبی است که در آغوش مادرش
این حاصل طلاقی دو بحر رحمت است
فُرِّ یَمِ ولایت و دریای عصمت است

اینست رهبری که بلند است رایتش
خورشید روشنی که بهر جاست آیتش
دریای رحمتی که نباشد نهایتش
قرآن گوای عصمت ذات و ولایتش
در زهد کس نبرده ازو دست افتخار
تقسیم کرده هستی خود با خدا سه بار

اقرار کرده دوست به فضل و شرافتش
دشمن ز پا درآمده از لطف و رأفتش
عصر طلاییست زمان خلافتش
شهرت به دهر یافته خوان ضیافتش
تا حفظ آبرو شود از سائل پریش
خواهد ازو به نامه نویسد سؤال خویش

لطفی که آن امام، علیه السّلام کرد
از بعد خویش، حفظ وجود امام کرد
در بدترین شرایط عصر احتمام کرد
با بهترین وظیفه درین ره قیام کرد
از صلح خویش، نهضت تف را اراده کرد
او نقشه طرح کرد و حسینش پیاده کرد

هر صبحد به کوی تو چون تابد آفتاب
بوسد زمین و خط امان یابد آفتاب
بر اتصال حکم تو بشتابد آفتاب
خو گفته ای زهر چه بر آن تابد آفتاب
افسون بود فوائد صلح تو یا حسن!
جز این نبود و نیست قسم بر خدا حسن!

آنجا که حق ز ذات تو، تمجید می کند
در باره تو احم تاکید می کند
آن کو به حسن رأی تو تنقید می کند
کورست و، اعتراض به خورشید می کند!
کمتر اگر به وصف تو پرداخته اند خلق
زان رو بود که قدر تو نشناختند خلق

منبع  www.imamhasan.info/fa

التماس دعا 

سه شنبه 26/6/1387 - 1:28 - 0 تشکر 58114

امام حسن علیه السلام فرمودند:

المسؤول حر حتی یعد، ومسترق المسؤول حتی ینجز.


انسان تا وعده نداده، آزاد است. اما وقتی وعده می دهد زیر بار مسؤولیت می رود، و تا به وعده اش عمل نكند رها نخواهد شد.

(بحار الانوار،ج78،ص113)

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 26/6/1387 - 1:32 - 0 تشکر 58115

امام حسن علیه السلام فرمودند:

عجبت لمن یتفكر فی مأكوله كیف لا یتفكر فی معقوله


تعجب می كنم از كسانی كه در غذای جسم خود فكر می كنند ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تفكر نمی كنند.

(بحار الانوار،ج1،ص218)

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 26/6/1387 - 1:35 - 0 تشکر 58117

 امام حسن علیه السلام فرمودند:

الخیر الذی لا شر فیه، الشكر مع النعمة والصبر علی النازلة.


خیری كه هیچ شری در آن نیست، شكر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است.

(تحف العقول ، ص 237)

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 26/6/1387 - 15:43 - 0 تشکر 58207

آیا امام حسن (ع ) عثمانى بود؟!
عده اى مى گوشند تا بگویند: امام حسن (ع ) به معناى دقیق كلمه عثمانى بود ؛ مى گویند:
((
احتمالا حسن (ع ) در گرایش به عثمان غلو كرده باشد، تا جایى كه روزى چیزى را كه خوش نداشت به پدرش گفت . راویان نقل كرده اند: روزى على (ع ) از كنار پسرش حسن عبور مى كرد و او در حال وضو گرفتن بود. به او گفت :
حسن ! وضویت را كامل كن ! حسن با این سخن تلخ ، پاسخ پدر را داد: دیشب مردى را كشتید كه وضوى كامل مى گرفت . على گفت : خداوند اندوه تو را درباره عثمان طولانى كند.
))
در نص بلاذرى آمده :
((مردى را كشتى كه وضوى كامل مى گرفت .))
در داستان دیگرى مى گویند: (حسن (ع ) گفت :)
((
اى امیرالمومنان ! من نمى توانم با شما سخن بگویم . آن گاه گریست . پس ‍ على فرمود: حرف بزن و همچون زن نوحه مكن !حسن گفت :
مردم عثمان را محاصره كردند ؛ به تو امر كردم كه از آنان فاصله بگیر و به مكه برو، تا این كه مردم به هوش آمده ، بیدار شوند، اما تو سرپیچى كردى . مردم او را كشتند، به تو امر كردم كه از آنان كناره بگیر...امروزه به تو امر كردم كه به عراق نرو، زیرا مى ترسم كه در آن دیار غربت ، گمنام كشته شوى . پس ‍ على فرمود....
))
روایات دیگرى نیز هست كه همین معنا را مى رساند و فعلا مجالى براى ذكر آن نیست .
از نظر ما همه این گفته ها مردود است ، زیرا:
اولا: چگونه مى توان بین این حدیث و حدیث سابق جمع كرد كه مى گفت :
امیرالمؤ منین فرزندانش حسن و حسین (ع ) را براى دفاع از عثمان فرستاد، و یا آن گاه كه از واقعه با خبر شد، چون آشفته اى حزین از راه رسید و حسن را كه خون بر صورتش جارى بود، سیلى زد و با دست دیگرش به سینه حسین كوبید، به این گمان كه آن دو در ماموریت خود كوتاهى كرده اند؟ چگونه مى توان تنهایت و تناقض بین این دو حدیث را بر طرف نمود؟!
ثانیا: هر كه در مواضع و زندگانى امام حسن (ع ) تتبع و بررسى كند، در مى یابد كه امام همواره با اصرار فراوان ، یاریگر پدر و مدافع حق غصب شده اش بود و در دفع استدلالهاى دشمنانش كوشش فراوان داشت . حتى در جنگ هاى نبرد و جمل و صفین ، خود را در این راه در معرض خطرهاى بزرگ قرار داد، تا جایى كه - همان طور كه دیدید - پدرش فرمود:
((جلو این پسر را بگیرید!))
در مورد دفاع امام حسن (ع ) ازاهل (ع ) و حقانیت آنان به خلافت ، مواضع و اقوال آن حضرت آن قدر زیاد است كه در این فرصت كوتاه نمى توان همه آن را بیان كرد، لیكن به نمونه اى از آن ها اكتفا مى كنیم :
1. امام حسن (ع ) فرمود:
(( ان ابابكر و عمر عمداالى هذا الامر و هولنا كله فاخذاه دوننا و جعلا لنا فیه سهما كسهم الجده اما و الله لتهمنهما انفسهما یوم یطلب الناس فیه شفاعتنا ؛))
راستى كه ابوبكر و عمر تمام توجه خود را به امر خلافت مبذول داشتند و آن را از چنگ ما ربودند، و حال آن كه همه اختیارات آن مال ما بود. پس ‍ بدون مشاركت دادن ما، آن را به دست گرفتند و براى ما سهمى همچون سهم جده قرار دادند. هان به خدا سوگند !آن روزى كه مردم شفاعت ما را طلب كنند، آن دو شدیدا درگیر نجات خود از غم و اندوهى هستند كه آنها را احاطه كرده است .))

سه شنبه 26/6/1387 - 15:43 - 0 تشکر 58208

موضع قوى و نیرومند امام حسن (ع )
از طرف دیگر، نص فوق یه طور كاملا آشكارى موضع بسیار نیرومند امام حسن (ع ) را بیان مى كند، و دلالت دارد كه موضع حضرت (ع ) چقدر قوى و نیرومند بوده است .
سخن پسر عاص گذشت كه به معاویه گفت :
((مردم به دنبالش راه افتادند. فرمان داد، اطاغت كردند، سخن گفت ، تصدیق نمود. این در، كار را به جاهاى باریك ترى خواهند كشاند. چه خوب بود كه كسى را به دنبالش مى فرستادى تا او و پدرش را لعن مى كردیم و دشنام مى گفتیم و ارزش هر دو را در پیش دیگران پایین مى آوردیم ....))
سفیان بن لیلى به امام حسن (ع ) گفت :
((خدا مردم را درباره تو هم صدا كرده است .))
ابو جعفر روایت كرده كه ابن عباس گفت :
((اولین خوارى و ذلت عرب ، مرگ حسن (ع ) بود.))
ابو الفرج گوید:
((
...به ابو اسحاق سبیعى گفته شد: چه هنگام مردم خوار و ذلیل شدند؟ گفت :
آن موقع كه حسن رحلت كرد، زیاد پسر ابوسفیان خوانده شد و حجربن عدى به قتل رسید.
))
معاویه نیز اقرار دارد:
((
حسن (ع ) در قبال معاویه و امویان قدرت و اثر بیشترى و عظیم ترى داشته باشد، در موارد ذیل خلاصه كرد:
یارى و نصرت عثمان توسط امام ، عدم شركت حضرت در قتل مشركان قریش و دیگران (زیرا امام در آن موقع كودك خرد سالى بود كه نمى توانست در جنگ هاى رسول خدا (ع ) علیه مشركان شركت جوید)، مردم ، سخنان و مواضع رسول اكرم (ع ) را در خصوص آن حضرت دیده و شنیده بودند. از طرف دیگر، تمامى مردم مى دانستند كه آیات قرآنى زیادى درمورد فضل و دانش آن حضرت نازل شده و خصلت هاى كریمانه اش را ستوده و تاءكید دارد كه مقام رهبرى آینده امت مسلمان را خداوند براى وى آماده و مهیا كرده است و نیز جاى هیچ گونه دستاویزى براى تضعیف مركزیت و قدرت امام (ع ) باقى نبود تا دشمنان بدان تمسك جویند، و از طرفى حضرت با مساله اى مثل حكمیت - كه قبلا پدرش از سوى معاویه و بنى امیه گرفتارش ‍ شده بود - مراجه نگردید.
آرى ، او فرزند كسى است كه قریش را تار و مار كرد و قهرمانان عرب را از پاى در آورد، آن هایى كه مى خواستند با همه حیله ها و وسایلى كه در اختیار داشتند نور خدا را خاموش كنند. ضعف استدلال معاویه در مقابل امام حسن (ع ) وقتى روشن خواهد شد كه گفته ها و سخنان شخص معاویه را ملاحظه كنیم . او براى تصدى پست خلافت ، چیزى كه بتوان بدان استدلال كند نداشت ، مگر این كه بگوید: ولایتش طولانى تر، تجربه اش بیشتر، سیاستش قوى تر و سنش از امام حسن (ع ) بزرگتر است .
بعضى از پژوهش گران مسائل تاریخى مى گویند:
((بدین ترتیب معیارهاى خلافت به صورت معیارهاى مدل لباس و زیبائى اندام ، طولانى تر، بزرگتر، قدیم تر و بیشتر بودن در آمد.))
آنچه موجب تضعیف موضع امام حسن (ع ) و تقویت شوكت و جلال معاویه شد، مسائل مربوط به سپاه امام (ع ) و شرایط خاص حاكم بر جامعه اسلامى ، على الخصوص مردم عراق و نیز مسائل عقیدتى و اجتماعى و مسائل دیگر بود.
اگر چه آن طور كه به نظر مى رسد عامل زمان در دراز مدت به نفع امام حسن (ع ) تمام شد، خصوصا بعد از تحول مختصرى كه بر اثر تلاش هاى امیر المؤ منین در جامعه عراق در قبال اهل بیت (ع ) به وقوع پیوست .
در باره جامعه عراق در بحث دیگرى در باب
((خوارج )) مطالبى بیان كرده ایم . در همین بحث نیز اشاراتى داشتیم كه شاید مفید باشد، اما فعلا مورد بحث ما نیست ، چرا كه مربوط است به شرایط صلح امام حسن (ع ) و باید در جاى خود مورد بحث و بررسى قرار گیرد.

سه شنبه 26/6/1387 - 15:43 - 0 تشکر 58209

شركت امام حسن (ع ) در فتوحات
1.گویند: طبرستان به دست سعیدبن عاص ، سركرده مجاهدان مسلمان ، در سال 30ه‍ فتح شد.
پیش از آن ، مردم طبرستان با سویدبن مقرن در زمان عمر به پرداخت خراج مصالحه كرده بودند، ولى در زمان عثمان ، سعیدبن عاص به آن جا لشكر كشید حسن و حسین و ابن عباس از افراد سپاه سعیدبن عاص بودند.
درباره شركت امام حسن (ع ) ابونعیم مى گوید:
((حسن به عنوان رزمنده وارد اصفهان شد و از آن جا به عزم ملحق شدن به مبارزان گرگان عبور كرد.))
بنابر عقیده سهمى ، امام حسن (ع ) و برادرش امام حسین (ع ) از كسانى بودند كه وارد گرگان شدند.
2. درباره فتح آفریقا مى گویند:
عثمان به سال 26 سال هجرى ارتشى را براى فتح آفریقا بسیج كرد. سردارى سپاه را به عبدالله بن ابى سرح سپرد. در میان جنگجویان سپاه تنى چند از صحابه بودند، از جمله : [عبدالله ] بن عباس ، پسر ابن عمر، پسر عمروبن عاص ، (عبدالله ) بن جعفر، حسن ، حسین و (عبدالله ) بن زبیر
تفسیر و توجیه
بعضى سعى كرده اند شركت امام حسن (ع ) در فتوحات را چنین توجیه كنند:
حضرت مجتبى علاقه داشت دامنه نفوذ اسلام گسترش یابد، و از آن جایى كه این فتوحات را در خدمت دین و در جهت گسترش نفوذ اسلام مى دید، به صفوف مجاهدان پیوست و وارد میدان كار زار گردید كه :
(( الجهاد باب من ابواب الجنة )) و اندوهى را كه به خاطر تضییع حق پدرش به دل داشت ، براى نشر حقایق اسلامى در پرده مصلحت فرو پوشید، زیرا آنچه براى اهل بیت (ع ) اهمیت خاص داشت ، اسلام بود و فدا شدن در راه آن و نه چیز دیگرى .

سه شنبه 26/6/1387 - 15:43 - 0 تشکر 58210

امام حسن (ع ) و محاصره عثمان
مورخان مى گویند: هنگامى كه انقلابیان ، عثمان را به محاصره خود درآودند، على (ع ) دو فرزندش حسن و حسین (ع ) را براى دفاع از عثمان به خانه اش فرستاد. طلحه و زبیر نیز هر كدام فرزند خود را بدین منظور فرستادند.
مى گویند: بر اثر سنگ هایى كه مردم به طرف خانه عثمان پرتاب مى كردند، امام حسین (ع ) در كنار در خانه عثمان مجروح شد و خون بر صورتش ‍ جارى گردید. آن گاه انقلابیان از دیوار خانه بالا رفته و عثمان را كشتند. امیرالمؤ منین (ع ) چون آشفته اى غمین از راه رسید و یك دست خود را بلند كرد به صورت حسن زد و دست دیگرش را به سینه حسین ، و دیگران را ملامت كرد و ناسزا گفت كه چگونه امیرالمؤ منین كشته شد و شما در خانه حاضر بودید؟
بعضى این گفته را بعید دانسته اند، زیرا رفتار ناهنجار عثمان نسبت به امام و فرزندانش ، چنین اقدامى رابعید مى گرداند؛ به علاوه ، امام و فرزندانش ‍ نمى توانستند از مهاجرین و انصار و یاران شایسته رسول خدا (ص ) فاصله بگیرند و با آنان به مخالفت بپردازند. اگر بخواهیم بر این گفته صحه بگذاریم ، باید بگوییم : حضور حسن (ع ) در جبهه دفاع از عثمان ، صرفا براى این بود كه كسى نتواند امام و فرزندانش رابه شركت در انقلاب علیه عثمان متهم نماید و آنان را شریك قتل
او بداند.

سه شنبه 26/6/1387 - 15:43 - 0 تشکر 58211

زخمى شدن امام حسن (ع ) و دفاع از عثمان !
ما در صحت محتواى روایتى كه مى گفت : امام حسن (ع ) در دفاع از عثمان زخمى شد، شك و تردید داریم ، زیرا گرچه ممكن است امام على (ع ) دو فرزندش یا تنها امام حسن (ع ) را براى دفاع از عثمان فرستاد باشد و آن دو نیز به نزد عثمان آمد و ماموریت محوله از جانب پدر را به اطلاع او رسانده باشند، اما ظاهرا عثمان آن دو را رد كرد و دفاع آن دو را نپذیرفت ؛ نصوص ‍ ریر این مطلب را روشن مى كند:
1.
((على پسرش حسن را خواست و به او گفت : پسرم ! به نزد عثمان برو و به او بگو: پدرم مى گوید: آیا میل دارى كه تو را یارى كنم ؟ حسن پیام پدرش را به عثمان رساند. عثمان بدو گفت : نه ، من یارى او را نمى خواهم ، زیرا رسول خدا (ص ) را دیدم ...حسن سكوت كرد و به نزد پدر باز گشت و پاسخ عثمان را برایش باز گفت ....))
2. ((وقتى مردم خانه عثمان را به محاصره خود در آوردند او روزه داشت ...عثمان به حسن بن على كه كنارش نشسته بود رو كرد و گفت : برادر زاده ! تو را به خدا سوگند، به من بگو كه چرا از این محل خارج نشدى ؟ زیرا من مى دانم كه پدرت چقدر به تو علاقه دارد. پس حسن بیرون رفت و به دنبالش عبدالله بن عمر نیز خارج شد.))
3. ((هر گاه مردم از حكومت عثمان به على (ع ) شكایت مى بردند، على فرزندش حسن را نزد عثمان مى فرستاد. چون این كار زیاد تكرار شد، به او گفت : پدرت مى پندارد هیچ كس نیست كه آنچه را او مى داند بداند، حال آن كه ما بهتر از او مى دانیم كه چه مى كنیم ؛ باید دست از ما بردارد. دیگر على (ع ) پسرش را بدین منظور نزد او نفرستاد.))

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.