• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4535)
دوشنبه 12/9/1386 - 14:13 -0 تشکر 18223
*** جراحی پلاستیک برسا ***

 

سکانس اول

مکان:اینجا

زمان:همین پیش پای شما

 

جملگی کاربران گرد پیکر نیمه جان برسا گرد آمدندی و موی کنان و مویه کنان به دنبال راه چاره ای می گشتندی

برسا نفس های آخر را میکشیدنی و یکی از کاربران لاپورت(همان راپورت یا گزارش) لحظه به لحظه از حال و روز بیمار در حال احتضار می آوردندی:

تاپیکها قفل شد....واویلا، امکان لاگین هم برداشته شد

با شنیدن این خبر شیون اهالی برسا گوش فلک را نیمه کر کردندی.

در این گیر و دار ومیان آن همهمه و جیغ و فغان ،مدیر سیستم ظهور کردندی و خطاب به حاضرین فرمودندی:

هان ای کاربران!!!شما را چه می شود؟!

مک لارن جلو آمدندی و عارض شدندی:

ای مدیر سیستم،ای با کفایت،ای مهربان،برسا در حال پرپر شدن است و در حالیکه بغض کرده بود ادامه داد:من برسامو از شما میخوام...سپس در حالی که لحن آلن دلونی به خود گرفته بود ادامه داد:تو به من قول داده بودی...دیگر گریه امانش نداد

مدیر سیستم با مشت محکم به دیفال (شما بخونید دیوار) کوفت و با صدایی محکم گفت:نبینم غمتونو...پاک کنین اشکارو که چاره ی کار پیش منه(بشارت باد شما را که فردین هنوز زنده است)

مک لارن از شادی به هوا پریده و با هیجانی وصف ناپذیر گفت:به افتخارشون خانمها دست......آقایون...آقایون....آقایون هم دست

مدیر سیستم در حالیکه قند در دلشان قنداب میشد ادامه دادند:بس است دیگر.مک لارن به برسا تنفس مصنوعی بده و دنبال من بیابید

مکلارن شروع کرد به ماساژ قلبی ...1001...1002....1003

در این میان عده ای با لحن مشابه یکی ازشخصیتهای کارتونی پیاپی دم ازنشدن و نتوانستن میزدند و میگفتند:من میدونم...برسا بر نمیگرده(کی گفت گلام تو کارتون گالیور؟چرا حرف تو دهنم میذارید؟!!)

 

سکانس دوم:

مکان:اتاق مدیر بخش فنی

زمان:یکم بعدش

 

مدیر سیستم:السلام علیک یا مدیر بخش فنی

مدیر بخش فنی:السلام علیک یا مدیر انجمنها

مدیر سیستم:خسته نباشید

مدیر بخش فنی :شما هم خسته نباشید

 

در این حین صدای اعتراض مک لارن در حالی که همچنان ماساژ قلبی می داد بلند شد که:1001....آخر خوش انصافها....1002....من جانم از تن به در شد...1003 ...داغانمان کردین....1001 خب بروید سر اصل مطلب دیگر

مدیر سیستم که از تماشای صورت مک لارن به اینک به رنگ کبود گرائیده بود دلش به رحم آمد ،گفت:اوه اوه راست می گوید همی....برویم سر اصل مطلب ...و رو به مدیر بخش فنی کرد و شرح مختصری از حال و روز برسا را برای ایشان بازگو کرد.

مدیر بخش فنی فرمود:مریض را اینجا بگذارید و فردا باز گردیدندندینی

  مدیر سیستم و هیئت همراه ،برسا را به یدِ با کفایت آن حضرت سپرده و با ندای "نخود نخود هر که رود خانه ی خود" راهی منازل گشتندی....

 

--------------------------------------------------------------------------------------------

به مهربانی خدا ایمان دارم...خدا دروغ نمی گوید

--------------------------------------------------------------------------------------------

چهارشنبه 14/9/1386 - 10:9 - 0 تشکر 18460

"ستایش خداوندگار سپهر را"

چو انجمن ها نباشد تن من مباد*بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

درود و صد درود بر نویسنده بزرگ،طناز طنازان بانو خانم گل بی همتا.

بسیار خرسند شدیم از این نوشتار سخن شما و بسی خندیدیم و مشعوف گشتیم و با خبر گشتیم اندر احوالات روزهای اخیر.

 قلمتان همچنان سبز و روان باد.

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

جمعه 16/9/1386 - 21:44 - 0 تشکر 18769

سلام

از لطف تک تک دوستان متشکرم

شما به بنده محبت دارین

البته باید عرض کنم استعداد خیلی از دوستان بیشتر از منه.اگر پادگان برسا رو درسیستم قبلی خوانده باشید میبینین بزرگوارانی مثل: مک لارن،رنگینکمون،درخشان،یاسان،مهدی فرخ،شاه شوریده سران،چی داش،دنیای آرامش،مجنون صفت؛دوستدار یو و ...عزیزان دیگه ای که اسمشون یادم نیست چه قلم زیبایی داشتند و با نوشتن در پادگان برسا چه اتفاق های خوبی افتاد وبه چه تجربه های قشنگی دست پیدا کردیم

انشالله اون اتفاق های قشنگ دوباره تکرار میشه و تاپیکهای مثل پادگان برسا دوباره راه م یافته.چون هنوز هم ما هستیم هم شما هم انجمنها

--------------------------------------------------------------------------------------------

به مهربانی خدا ایمان دارم...خدا دروغ نمی گوید

--------------------------------------------------------------------------------------------

دوشنبه 19/9/1386 - 19:14 - 0 تشکر 19019

لام

نيكادل جان ! گويا پيشگويي شما به حقيقت پيوسته اي نوستراداموس ! ورم دماغش گويا در حال خسبيدن است گويا ! ببين چه زيبا و شكيل شده اين ناقلاي ما ! چه بر صورت نشسته است اين مماخ ! ديدم امروز روي خود را به من نشان نمي داد ، نگو وروجك مي خواسته ما را واندرفوليزه كند !!!

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
پنج شنبه 22/9/1386 - 18:10 - 0 تشکر 19164

سلام بر اهل صلح دوستي انسانيت

وقتي اهاليه برسا فهميدن که برسا فوت نکرده و زندست بلبشو‌اي بينشون افتاد و از همديگه ميپرسيدن کي آدرس خونه برسا‌اينا رو داره و خلاصه بالاخره مدير سيستم رو گير ميارن و ... (دوستدارu ، مک لارن، خانم گل و يه سري از بچه ها آدرس خونشو داشتن ولي بنا به دلايلي نميشد لوش داد....... دهه آقا اينقدر کليک نکن اينجا، نميديم يني نميديم ديگه اه اه چندش بازي همش در مياره......... به جون خودم اگه يه بار ديگه بگي شماره کفشش رو هم ميگما دهه من قاطيما)...

مدير سيستم: توجه کنيد اهاليه محترم برسا به علت اينکه برسا لو رفته و در روحيه پاييني به سر ميبره فردا يهدونه يک چهارم بوسي (از همين ونا هستن ... اه اه چقدر هم زشتن... چيني بودن ديگه....) جلوي در موسسه مياد هر کي دوس داشت بياد برسا ببيني راس ساعت 12 اونجا باشه، والسلام.

مک‌لارن: بــــــــــــله سپاس و درود بيکران مدير عزيز ما دو ساعته خودمونو خفه کرديم نگيم کجاس اونوقت شما هوينجوري آدرسو زدي تو برد!!!!

...فردا ساعت 12 يني امروز که ميشه فرداي ديروز جلو در .....بروبچز دونه دونه سوار ميشن .... مکلارن فرتي ميپره پشت فرمون مدير سيستم جلو ميشينه(ديگه ابهت و اينا، منم که خوره رانندگي خودتون که ميدونيد) خلاصه رسيدن در خونه برسااينا فقط بگما کله همه رو باندبيچي کرديم تا کسي نفهمه و سکرت بمونه آخه برسا خوشش نمياد ( يادمه بهم گفت ميخوام درسمو ادامه بدم و فيلا قصد مزدوجيده شدن ندارم اينا.... چيه چرا اينجوري نگا ميکنيد برا خودم نگفتم برا شما گفتم که بدونيد و الکي خودتونو خسته نکنيد.......... راستي يه سوال برسا پسره يا دختر!؟!؟!؟!؟!) بازم خلاصه درو زديمو مادر برسا اومد درو باز کردو کلي ذوقيد مارو ديد بعد ييهو ديد يا خدا کل کاربراي تبيان رو با خودمون برديم اونجا هههههههه رفتيم تو من(مک‌لارن) مثل هميشه مثل پرستو پخ کنان پريدم بالاسر برسا.... بيچاره گرخيده بود نيت کرده بود که فشم بده ديد به به مدير سيستم وارد شدن خواست بلند و شه واينا که ديد واااااااااااااااااااااااااااااااااااو ( مک‌لارن تو دلش: گلابي برا چي تيکه کلام منو سوء استفاده ميکني) ملت ريختن تو .......

ادامه در پست بعد...

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

پنج شنبه 22/9/1386 - 18:11 - 0 تشکر 19165

...ادامه از پست قبل

بچه ها دونه دونه اومدن جلو و حال احوال پرسي و کمپوت و ميوه و شيريني و گل و اينا ريخته شد گوشه اتاق خلاصه اينکه کلي چاق سلامتي و ابراز دلتنگي و اشک تو چشم حلقه و بغض تو گلو مونده و کلي رمانتيک بازي که ييهو مهدي فرخ گفت: اهم اهم خب ديگه بهتره بريم سر اصل مطلب برسا جان تو اين مدت کجا بودي نبودي راستي چرا صورتتو از ما پوشوندي ما که غريبه نيستم .... و در همي لحظه مک‌لارن يک نيشگون خوشگل از سمت راست شکمش ميگيره و ناگهان صدايي به صورت واااااااااااااااااااااي شکمم از مهدي فرخ بروز ميده ولي خب مهدي بازم ميگه يالله دلم چهرتو ميخواد ببينه و در همين راستا بقيه بچه ها يک صدا يالله يالله ما چهره ميخوايم يالله رو سر دادن مک‌لارن هم که خوشش اومده بود گفت چهره چهره اي برسا گل بزن گل بزن يالله قهرمان و کلا ييهو همه دست سوت که ما گل ميخوايم يالله که برسا نيز جو ميشه و دامن از دستش برفت ميشه و ناگهان چهره بر همه نمايان ميکنه.........

سکوت همه جا را فرا گرفته بود جيک از کسي در نميومد که ييهو دوستدار گفت اگه خدا احيانا توفيق داد اون روتو بپوشوني بد نيست( منظور همان چهره بود ) چشاتون روز بد نبينه هههههههه چرا بگم روز بد ههههههه چشاتون دماغ بد نبينه ههههههههه ملت کفشون بريده بود عجب دماغي ساخته بود اين برسا ...... ما گفتيم کوبيده ميخواد برج بسازه اما نه تا اين حد ماشالله دست برج ميلاد بود تولد بود چي بود همون رو از پشت که چه عرض کنم شش قفلش کرده بود خلاصه اين برساي ما رو به هرکي ميکرد طرف مقابلش يه جاش داغون ميشد

در همين اوضاع گاراشميش ياسان برگرشت گفت: مدير سيستم خداييش اين چه وضعشه آخه گفتين جراحي پلاستيک کرده اما تا اونجايي که من ميبينم اين جراحي الاستيک کرده (به علت فوق تخصصي شدن داستان در مورد پلاستيک و الاستيک از شرح وقايع اون موقع بيزاريم نه چيزه يني همون ديگه الآن دقيق يادم نيس..... آهان يادم اومد معذوريم ههههههههه داشتيد حافظه رو

ادامه در پست بعد...

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

پنج شنبه 22/9/1386 - 18:11 - 0 تشکر 19166

...ادامه از پست قبل

همين طور سيل انتقاد از نحوه عمل شدن برسا به سوي مدير سيستم شليک ميشد که ناگهان مک‌لارن مثل برق و باد خود رو مقابل مدير سپر کرد و انتقاد ها کمانه کرد به سمت خانم‌گل ودر همين لحظه دوستدار يو با گفتن رمز جدول خودش رو انداخت روي انتقاد ها بعد از چند ثانيه .................... بومــــــــــــــــــــــــــــــــــــب..... دوستدار دار فاني رو آويخت تا برسا رو از دماغ اويزان کنند

آره داشتم ميگفتم آهان راستي در کنار اين اتفاق درخشان طبق عادت هميشگي بيهوش شد( يکي به اون برسه الآن اونم جراحي پلاستيکش ميکننا) آره بالاخره مدير سيستم گفت بس است شرارت با چهره‌اي متبسم به سمت خانم گل رفت و گفت : اتاق عمل رو اماده کنيد دوستدار تو هم بزنگ به گروه فني بگو بيان با خودشون آچار ماچار هم بيارن( آچار ماچار استعاره از لپ تاب و ايناستا)

اتاق عمل حاضر شد برسا رو بيهوش کردن ( توسط مک‌لارن آخه نهار آش دوغ با سير خورده بود به به....... فک کنم تا يه هفته بيهوش بمونه)

بعد از 12 ساعت عمل سخت دکتر اومد بيرون ....... دکتر: حالش اصلا خوب نيست.... بروبچز برسا: نــــــــــــــــــــــــــه يني ميميره؟؟!؟!؟!! دکتر: ولي پذيراييش خوب در اومد يه دونم خواب براش گذاشتيم سرويس بهداشتيش هم در حد تيم مليه....... بچه ها: همه با هم ايول ايول دکتر فنيه تبيانو ايول

بعد از يک هفته ...... آخ چرا ميزني خب بعد از 3 روز باشه بابا گوشمو نگير اه بعد از يک روز خب خب باشه باشه نزن نزن آخ واي نه نه قلوه نه ..... بعد از چند ساعت ( ول به جون خودم برسا تا يه هفته بيهوش ميموند اينا اينقدر به برسا چک و لگد زدن تا بالاخره بهوش اومد) برسا بهوش اومد و جناب دکتر مهدس فنيه تبيان مجددا اومد و باند پيچيها رو باز کرد همه چشاشونو بسته بودن .............

ناگهان .................... بومــــــــــــــــــــــــــــــــــــب ( نه بابا دوستدار نبود اون بيچاره که تو سکانس قبل بومب شد...... يه بار ديگه بپرين وسط حرفم ديگه نميگما) ....مــــــــــــــــــــــــــــب........ اتاق عمل ترکيد همه دست سوت جيغ داد و هوار ( يـــــــــــــــوهـــــــــــــــــــو مر30 دماغ مر30 برج آزادي مر30 معماري زيبا اهم ببخشيد نتونستم جلو احساساتم رو بگيرم ) اشک در چشمان همه قلپ قلپ حلقه زد بچه ها همه ميخواستن بپرن بغل برسا و مراسم تبريکات و اينا رو اجرا کنن که به علت نامشخص بودن برسا که بالاخره آقا اين پسره يا دختر همه از راه دور اين کارو انجام دادن و همگي برگشتن به خونه هاشون

بعد از يک هفته ................هههههههههه خب باشه ههههههههه نزن ههههه ...... بعد از يه روز يني فرداي اون روز برسا با خوشحالي برگشت به تبيان و مجددا در ميون بچه ها قرار گرفت و همه چي به خير خوشي گذشت و ساليانه سال در کنار هم زندگي کردن قصه ما بسر رسيد مک‌لارن به عشقش نرسيد( فکراي بد نکنيدا دهه منظورم همون عکس بغل اسمم بيد چشاتونو درويش کنيد دهه )

راستي بچه ها برسا زن بود يا مرد!!!!!!!!

مراقب خودتون باشید

MCLAREN SUPER SPORT

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

پنج شنبه 22/9/1386 - 18:25 - 0 تشکر 19170

سلام بر اهل صلح دوستي انسانيت

دوستان شرمنده ديگه زياد جالب نشد آخه خيلي وقت بود ننوشته بودم، به بانمکي خودتون ببخشيد، راستي بچه ها ببينم شما چجوري با کيبورد مي‌نويسيد؟!؟!؟! آخه من هر چي کيبوردمو پيچوندم يا فشارش دادن اين نوکش معلوم نشد خلاصه با کلي بدبختي اينا رو نوشتم، شرمنده يه نمور خرچنگ قورباغه تو مايه هاي ميخي شدش، فعلا...

مراقب خودتون باشید

MCLAREN SUPER SPORT

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

جمعه 23/9/1386 - 18:18 - 0 تشکر 19243

سلام

مك لارن عزيز يك سوال داشتم : شما تخصص بيهوشي رو از كدوم دانشگاه گرفتين ؟ چون عمليات احياء و بيهوشي رو بسيار متبحرانه انجام ميدين .

جواب سوال شما در مورد مرد يا زن بودن برسا :

والله من طي تحقيقاتي به اين نتيجه رسيدم كه برسا ... كه برسا ... برسا ... دلشو دارين بگم ؟‌ برسا ...

برسا در زمره آقايان قرار مي گيره . چرا ؟

اگه عربيتون مثل من خوب باشه كاملا تاييد مي كنيد كه اين جناب ، آقا تشريف دارن . چون برسا معرب "‌پارسا " مي باشد . عربها " پ " ندارن و از قانون قلب به "‌ب "‌ استفاده مي كنن . گاهي اوقات َ و آ به جاي هم استفاده ميشن . پس در نتيجه برساي عزيز آقا تشريف داشتند و ما نمي دونستيم . اون هم از اون پسرهاي سوسولي كه دماغ خودشونو به تيغ جراحي مي سپارن .

پس الان ديگه همه فهميدين ديگه ، اوكّي ؟

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
جمعه 23/9/1386 - 22:13 - 0 تشکر 19259

سلام بر اهل صلح دوستي انسانيت

خدمتتون عرض کنم که مِدوني من در آکسفورد کمبوريج مشغول به ادامه تحصيلات وام قرض الحسنه ميده بانک ملي هر چه سريع تر تا 30 آذر در يکي از طرح‌هاي نه آبي نه زردي فقط قرمز اسيدي شرکت کرده و اين چنين شد که برسا پسر شد.

گيگيلي عزيز عجب تحليلي، احيانا رشته شما هندسه تحليلي نبوده ولي خب فعلا شک همچنان وجود دارد چون گفتن حداقل 2 نفر نيازه ولي جدا پسر باشه چه فازي ميده همچيني هر هفته ميريم کوه اونم با اکيپ برسايي خودمون.

مراقب خودتون باشید

MCLAREN SUPER SPORT

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

يکشنبه 25/9/1386 - 10:17 - 0 تشکر 19459

سلام مك لارن عزيز

شك نكن كه پسره ! راحت باهاش قرار كوه بذارين .

نياز به شخص دوم هم نيست . من خودم خيلي عاقلم !

-:- می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا كه دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می گردد -:-  
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.