• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پاسخ به شبهات (بازدید: 5454)
چهارشنبه 14/11/1388 - 20:25 -0 تشکر 179992
خدا=وجود

به نام خدا

 

 سلام 

خب در بحث قبلی به کمک خانم گلهای گرامی دست کم از دو راه به این نتیجه رسیدیم که قانون نمی‌تونه همون خدا باشه.

 اما حالا خدا رو چه طوری تعریف کنیم که بتونیم یک شناختی حتی کم از اون بدست بیاریم. و وقتی که این تعریف های موجود از خدا رو می‌شنویم دچار شرک حتی از نوع خفی اون نشیم؟

 میدونیم که برهان‌های معروفی مثل برهان نظم برای اثبات خدا اومده. اما این نوع برهان ها شاید  تنها، بودن خدا رو برامون ثابت می‌کنه و در مورد ویژگی‌های خدا چیزی بهمون نمی‌گه.

البته در قرآن و احادیث صفاتی برای خدا ذکر شده. اما مشکل اینجاست که وقتی این صفات رو می شنویم تصویری حتی مبهم از خدا در ذهن با توجه معلومات و سن و سال فرد شکل می‌گیره.

 

مثلاً میگن خدا بزرگتر است. خب وقتی این جمله رو یک بچه میشنوه ، تصویری شاید حتی واضح تو ذهنش از خدا شکل می‌ده. این تصویر میتونه با توجه به تخیلات اون بچه خیلی متفاوت باشه نسبت به تصویری که بچه‌ای دیگه در ذهنش از خدا ایجاد کرده. با بزرگتر شدن فرد و متوجه شدن این موضوع که خدا قابل دیدن نیست و باید با چشم دل خدا رو دید. این تصاویر مبهم میشه. در مرحله ای حتی ممکنه شکلی تو ذهن از خدا ایجاد نشه ولی باز هم با شنیدن این صفات تصوراتی ایجاد میشه و این به نوعی شرک تلقی میشه. چون خدا مثل مانندی نداره و ایجاد این تصورات به خاطر مثالهایی که در طول زندگی با اونها آشنا شدیم شکل می‌گیره.

 

حالا حرف من اینه که باید تعریفی از خدا داشته باشیم که تا جایی که ممکنه مثالی قابل روئیت در واقعیت نداشته باشه. و این تعریف بتونه همه‌ی صفات خدا رو هم شامل بشه

 

به نظر شما میتونیم این تعریف جدید از خدا رو این بذاریم:

 

خدا= وجود(وجود مطلق)

 

یه توضیح کوتاه میدم تا منظورم رو برسونم.

 

من برای این به این تساوی جدید معتقد شدم، چون دیدم در برهان نظم گفته شده این جهان  منظم سازنده ای داره و مثلاً مثال زدند که همون طور که با دیدن  یک ساختمان پی به سازنده‌ی اون(بنا) می‌بریم، با دیدن این جهان منظم هم میفهمیم که حتماً این جهان دارای سازنده هست و اون سازنده رو خدا می‌نامیم.

 

اما دیدم این تعریف در این امر نقص داره و نمی‌تونه اثبات کنه ادامه یافتن این جهان هم محتاج خداست. چون میدونیم که ادامه داشتن یک ساختمان منظم محتاج بنا نیست و اگه بنا بمیره این ساختمان میتونه تا مدتها با همون نظم اولیه پا برجا بمونه. اما اگه فرض محال دیگه خدایی نباشه حتی کمتر از آنی جهان نمیتونه پابرجا بمونه.

 

اما تعریف  "خدا= وجود"، دیگه نقصی نداره و و اگه فرض محال دیگه  وجود(خدا)  نباشه، بلافاصله تمام چیزهایی که وجود دارند هم نخواهند بود.

 نظرتون چیه؟ 

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
دوشنبه 17/12/1388 - 11:54 - 0 تشکر 188856

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;188848]



سلام

سلام

جناب پارسا زاهد گرامی ببینید نمیتونیم بگیم "من وجود دارم "یعنی خدا


به نام خدا

سلام خانم گلها ی گرامی

ببخشید که منظورم رو خوب نرسوندم

من میخواستم بگم تو جمله ای مثل:"من وجود دارم"

کلمه‌ی وجود تو این جمله چیزی نیست جز همون خدا

و برای همین هم هست که گفته شده  تا این رابطه‌ی بین خدا و مخلوق برای یک آن قطع بشه دیگه چیزی از مخلوق باقی نمیمونه و نابود میشه

البته درسته این وجود تو این عبارت فکر کنم همون طور که شما گفتین معنای خدا رو دقیقاً نداشته باشه . بلکه شاید معنای رابطه‌ی وجود مطلق رو با مخلوق داشته باشه

اما در مورد خالق خیر و خالق شر

من یه سوال دارم

مگر خداوند مظهر خیر نیست ؟ و مگر نباید فعل مظهر خیر جز خیر نباشه؟ و در واقع نباید مظهر خیر خالق شر باشه .

یک مثالش هم همون حرفی که حضرت زینب در کربلا زدند. و گفتند:" جز خیر چیزی ندیدند"

البته دقیقاً نمیدونم چی گفتند ولی تقریباً جمله‌ای شبیه این گفتند

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
دوشنبه 17/12/1388 - 15:16 - 0 تشکر 188895

به نام خدا

سلام

امیدوارم سوال جواب اولی کامل بوده باشد

واما سوال دوم

این مطلب از سایت پرسجوهست ..اگر بازم سوالی بود بفرمایید

مسئله خیر و شر یکی از مباحث مهم فلسفی و کلامی است .

 اکنون به اندازه ای که باعث طولانی شدن کلام و ملالت نشود, چند نکته را عرض می کنیم : الف ) خیر به چیزی گفته می شود که هماهنگ با وجود ما و مایه پیشرفت تکامل ماست . در مقابل شر چیزی است که ناهماهنگ با وجود ما باشد و مایه عقب ماندگی و انحطاط گردد.

 ب ) خیر و شر بر سه گونه است : خیر مطلق , شر مطلق , خیر و شر نسبی ; خیر مطلق آن است که هیچ جنبه منفی نداشته باشد و شر, عکس آن ; یعنی هیچ جنبه مثبت ندارد, خیر و شر نسبی بین آن دو است .ج ) از دیدگاه یک خداپرست , از این اقسام که بر شمردیم , دو قسم امکان وجود دارد: یکی خیر محض و دیگری آنچه خیرش بیشتر است ; اما آنچه شر محض یا شرش بیشتر از خیر باشد, امکان وجود آن از سوی خداوند نیست ,

 چون خداوند حکیم است و از حکیم , کار قبیح تحقق پیدا نمی کند. معروف میان فلاسفه و دانشمندان این است که شر در تحلیل نهایی بازگشت به امر عدمی می کند و امر وجودی که سرچشمه أا عدم است . شاید نخستین کسی که این نظریه را ابراز داشت , افلاطون بود بنابراین خیر, چیزی جز وجود نیست ,

 از این رو خلقت و آفرینش خدا به موجودات تعلق گرفته , نه عدم ها. د ) اگر در بعض روایات خداوند به عنوان خالق شر و خیر ذکر شده (مثل آن چه از امام صادق (ع ) نقل شد که : الخیر و الشر کله من الله ) مقصود شرهای نسبی است , که به امر وجودی بر می گردد ; مثل حیوانات موذی , که گرچه از نظر ما (افراد ظاهربین ) شر و بد هستند, ولی منافعی دارند ولو اینکه آن منافع از نظر ما مخفی است . در روایتی آمده است اگر مارها و عقرب ها و حیوانات گزنده نبود که سموم هوا را جذب کنند, هیچ موجودی , زنده روی زمین باقی نمی ماند. و یا مثلا" باران از نظر منافعی که برای انسان و حیات همه موجودات دارد, خیر است , گرچه از نظر آن کسی که ضرری به خانه او می رسد,

شر محسوب می شود. مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی که استاد الفلاسفه است , به نقل از مرحوم علامه مجلسی (ره ) در ((مرآت العقول )) در شرح این روایات فرموده است منظور از شر اموری است که با طبع انسان سازش ندارد, هر چند دارای مصلحت است , چون شر دو معنی دارد: چیزی که ملایم و هماهنگ با طبایع نیست , مانند حیوانات موذی , و چیزی که موجب فساد است و در آن مصلحتی وجود ندارد. آنچه از خدا نفی می شود, قسم دوم است . ه" )

لذا بعضی گفته اند ما در عالم , بد مطلق نداریم و هر چه که لباس وجود و هستی پوشیده , به نحوی خیر دارد ولو بر ما پوشیده باشد. ملای رومی در مثنوی گفته است : پس بد مطلق نباشد در جهان بد به نسبت باشد این را هم بدانزهر مار آن مار را باشد حیات نسبتش با آدمی باشد ممات (مدرک این مطالب کتاب تفسیر پیام قرآن , جلد 4 است , که برای اطلاع بیشتر می توانید به آن کتاب مراجعه کنید.)

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 17/12/1388 - 21:26 - 0 تشکر 188975

به نام خدا

سلام خانم گلها ی گرامیوجود درعرفان: مطلق الوجوداست: لا بشرط مقسمی است.یعنی مقابل ندارد.بلکه یکتاست..تمایز خدا با ممکنات بالشمول والاحاطه است نه به تقابل ! (یک سویه هست مثل تمایز 90 با 100 که هر چه را 90 دارد 100 هم دارد اما عکسش درست نیست) پس با این تعریفی که گذاشتین میشه گفت تعریف وجود در عرفان تعریف کامل تری هست

البته من در مورد این جمله‌ :" اما آنچه شر محض یا شرش بیشتر از خیر باشد, امکان وجود آن از سوی خداوند نیست ,"

یک ایراد میبینم.

ممکنه موجودی مثل ابلیس حتی شرش هم برای دیگران از خیریش کمتر باشه، چون باعث آزمایش شدن و تکامل موجودات مختار دیگه مثل انسانها میشه.

اما مسلماً شیطان برای خودش شری بیشتر از خیر داره و کارهای اون شاید برای دیگران نهایتاً خیر به وجود بیاره اما برای خودش بیشتر شر می‌آفرینه.

پس در این صورت شیطان بیشتر جنبه‌ی شرارت داره تا جنبه‌ی خیر . دست کم برای خودش نمیدونم این چیزی که من هم یاد گرفتم همون چیزی هست که شما در اینجا نوشین یا نه

من یاد گرفتم که در واقع خدا خالق شر نسبی هم نیست. در واقع شر اصالت نداره.

بلکه اگه می‌بینیم موجودی در اون شر وجود داره(البته در  موجودات  مختار چون به نظر من موجودات مجبور تماماً خیر هستن مثل همون حیوانات موذی و ما هنوز فلسفه‌ی خیر بودن اونها رو نفهمیدیم)

پس موجود مختاری که ما در اون شر می‌بینیم، مثل ابلیس در واقع این ابلیس دست کم برای خودش درجه‌ی خیر بودنش به زیر 50 درصد رسیده و در نتیجه اون بقیه وجودش به سمت عدم و نیستی حرکت کرده.

 و این یعنی احساس شر بودن که ما از اون برداشت می‌کنیم.

فکر می‌کنم چیزهای دیگه هم همین طور باشن. مثلاً

ما باید نور رو اصالت بدیم و تاریکی رو چیزی مستقل ندونیم و تاریکی در واقع عدم وجود نور هست

هر چه این نور کمتر حضور پیدا کنه ما احساس تاریکی می‌کنیم ولی واقعیت اینه که ما احساس کم بودن نور می‌کنیم و نباید به تاریکی که عدم نور هست اصالت بدیم

نظر شما چیه؟ حالا من یه سوال دیگه برام پیش اومده و اون اینه که اگه ما به سمت وجود صد در صد(خدا) بریم وقتی به خدا برسیم دیگه چیزی رو نه لمس می‌کنیم و نه مشاهده .

چون خدا نه دیده میشه و نه لمس میشه و نه ... (چون اگه این طوری بود اینها برای خدا نقص بود).

پس وجود مطلق رو نمیشه با هیچ چیزی سنجید و فقط میدونیم هست و همین.

از اون طرف ما از کودکی یاد گرفتیم که هر چیزی کمتر دیده بشه یعنی به نیستی نزدیک میشه.

مثلاً نور اگه کم بشه یعنی به سمت عدم حرکت کرده و ما به سختی میتونیم اونو احساس کنیم و اگه کاملاً قطع بشه دیگه دیده نمیشه

پس اینجا ما با دو نقیض مواجه میشیم(وجود و عدم) که در دیده نشدن وجه مشترک دارن

میخواستم بدونم این حالت چطور توضیح داده میشه؟

آیا در این مورد هم بین فلاسفه بحثی شده یا نه؟

ممنونم از اینکه منو در کامل شدن چیزهایی که نصفه و نیمه یاد گرفتم کمک می‌کنید

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
سه شنبه 18/12/1388 - 15:7 - 0 تشکر 189091

به نام خدا

سلام

" اما آنچه شر محض یا شرش بیشتر از خیر باشد, امکان وجود آن از سوی خداوند نیست ,"

من یاد گرفتم که در واقع خدا خالق شر نسبی هم نیست. در واقع شر اصالت نداره

با تعاریفی که از خیر وشر در پست قبلی قرار دادم مشخص شد که خدا خالق خیر وشر است اما نه شر مطلق بلکه شر نسبی

خب شما میگید خدا حتی خالق شرنسبی هم نیست ،من این سوال از شما دارم ایاخالق آتش که شرنسبی هست یا عقرب یا از این قبیل کسی غیر از خداست؟؟؟اگر بگویید کسی دیگر است پس به خدا مشرک هستید وخدای دیگری غیر از خدا رو قبول دارید ....اگر بگویید خالق فقط یکی است پس میشه خدا خالق خیر وشر است ......

خدا هم خاک را آفرید وهم آتش را ...آیا آتش شر مطلق است ؟؟؟آیا آتش خیر ندارد؟؟؟،،،از خاک ادم را آفرید واز آتش ،شیطان را آفرید ....آیا شیطان قبل از نافرمانی از امر خدا در ردیف فرشتگان نبود؟؟؟آیا شش هزار سال عبادت نکرد ؟؟؟همین شیطانیکه بقول شما شرش از خیرش بیشتر است میتوانست با اطاعت از امر خدا به بهترین مقامات هم برسه اما راهش رو خودش انتخاب کرد وگمراه شد وبعد از نافرمانی از امر خدا به این روز افتاد

شهید مطهری میگوید: "وجود شیطان و شیطنت و اضلال او، خود مبنی بر حكمت و مصلحتی است و به موجب همان حكمت و مصلحت، شیطان شر نسبی است، نه شر حقیقی و واقعی و مطلق. (شر نسبی یعنی برای ما انسانها بد و مزاحم است و این طور نیست كه شیطان هیچ نقشی و فائدهای در عالم تكوین ندارد). شیطان نیز مانند مار و عقرب و گرگ و شیر و دیگر مزاحمهای انسان به حساب میآید و انسان میتواند خود را از شر آنها در امان نگاه دارد. بر اثر رویارویی و تضاد، قوهها و استعدادهایی كشف میشود كه برای مجموعه انسان مفید و لازم است".

از این گفته ها چنین نتیجه میگیریم که شیطان ،شر مطلق نیست بلکه شر نسبی است واگر نافرمانی امر خدا را نکرده بود الان همردیف فرشتگان میبود اما با انتخاب خودش مایه شر شد ....انسانها هم از ابتدا شرور افریده نمیشوند اما با انتخاب راه واعمالشون یا بسوی خیر میرن ومیشن امامان ما یا بسوی شر میرن ومیشن اشرار مثلا همین شرور امروزی ریگی ....

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 18/12/1388 - 15:8 - 0 تشکر 189092

به نام خدا

سلام

ما باید نور رو اصالت بدیم و تاریکی رو چیزی مستقل ندونیم و تاریکی در واقع عدم وجود نور هست

هر چه این نور کمتر حضور پیدا کنه ما احساس تاریکی می‌کنیم ولی واقعیت اینه که ما احساس کم بودن نور می‌کنیم و نباید به تاریکی که عدم نور هست اصالت بدیم

نظر شما چیه؟

ببینید خدا هم نور را آفرید وهم تاریکی *دو گانه پرستان براین اعتقادند که جهان دارای دو مبدا ودو مدبر است یکی بنام نور ودیگری بنام ظلمت ...ومعتقدند چون این دو ضد هم هستند باید خالقی جداگانه داشته باشند زیرا یک خالق دو عمل ضد هم انجام نمیدهد بعنوان مثال محال است برف ایجاد حرارات کند چنانچه محال است اتش ایجاد سردی کند .

این دوگانه پرستان مناظره ای داشتند با پیامبرص ،که در جواب به اینها چنین فرمودند :آیا شما تصدیق میکنید که در جهان رنگهای گوناگون از سیاه وسفید وسرخ ...هست وهرکدام ضد دیگری است زیرا دو رقم از انها در یک جا جمع نمیشوند چنانچه حرارت وسردی ضد ند محال است در یک جا جمع شوند .

واگر چنین باشد باید برای هر ضدی خدایی باشد .....

من منظور سوال آخرتون رو درست متوجه نشدم ......آیا منظور شما اینه چون خدا رو نمیتونیم ببینم یعنی نیست ؟؟؟؟

این که گفتید در زمان کودکی هرچیزی که کمتر دیده بشه یعنی به نیستی نزدیکتر میشه ....منظورتون چیه ؟؟؟میشه بیشتر توضیح بدید

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 18/12/1388 - 18:15 - 0 تشکر 189117

به نام خدا


سلام

خانک گلها با اجازتون اول منظورم رو از سوال آخرم رو بگم



من می‌گم گفته شده خدا رو نمیشه دید و اثبات هم شده اون خدایی که بی نیاز از همه چیز هست و قدرت کامل هست، محال هست که دیده بشه
از طرفی هر چیزی هم که به سمت نیستی بره اونم عقل میگه کمتر روئت پذیر هست


شاید این سوالم یه سوال بدون جواب فلسفی باشه یا شایدم هم یک سوال بی خودی



و اون اینه که وجود که کاملاً متضاد با عدم هست چرا در دیده نشدن مشترک هستن ؟ شاید این اشتراک در دیده نشدن که در مورد عدم واضح هست علت چیه،( چون چیزی که نیست دیگه دیده هم نمیشه ) باعث عدم اعتقاد به خدا باشه



نمیدونم احساس میکنم که این چرایی که در سوال قبل پرسیدم بی خود ترین سوال هست



اما در مورد جواب سوالات دیگه


من فکر می‌کنم حالا که شیطان راه اشتباه رو انتخاب کرده این راه اشتباه برای خودش شری بیشتر از خیر داره اما برای ما هنوز شیطان مثل همون ابتدا که راه درست رو داشت ادامه میداد باز هم خیرش بیشتر از شرش هست

برای این اعتقاد دارم که شر نسبی شیطان برای خودش بیشتر هست چون که طبیعتاً اگه شر از خیر بیشتر باشه باعث عاقبت بد ابدی اخروی میشه و گرنه اگه خیر از شر بیشتر شد نهایت برای فرد عاقبت خوشی خواهد داشت

من فکر می‌کنم کسانی که وعده‌ی عذاب خالد و دائمی بهشون داده شده شرشون از خیرشون بیشتره دست کم در مورد خودشون




و در مورد اینکه گفتین خداوند خالق هر دو هم نور و هم ظلمت هست باز هم من فکر می‌کنم 

ظلمت احساسی هست که در اثر نبود نور ایجاد میشه و خودش اصالت نداره

اگه به نظر شما این فکر غلط هست

پس ظلمت هم اصالت وجود داره و خداوند همان گونه که عین نور هست باید عین ظلمت هم باشه
یا اگه میگیم خدا عین علم هست طبق گفته ی شما جهل هم اصالت وجود داره و وقتی جهل هم وجود داشته باشه پس باید نهایت اون در خداوند هم باشه و خداوند همون طور که عین علم هست عین جهل هم هست


و این یک تضاد هست که نتیجه‌ی اون یعنی خدایی وجود نداره



(راستی ببخشید که من بدون مقدمه ای به خداوند این نسبتها رو میدم آخه مطمئن نیستم عبارت نعوذ بالله برای این مورد هم میشه استفاده بشه یا نه)

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
سه شنبه 18/12/1388 - 23:5 - 0 تشکر 189179

[quote=پارسا زاهد;113985;189117]

به نام خدا


سلام

خانک گلها با اجازتون اول منظورم رو از سوال آخرم رو بگم



من می‌گم گفته شده خدا رو نمیشه دید و اثبات هم شده اون خدایی که بی نیاز از همه چیز هست و قدرت کامل هست، محال هست که دیده بشه
از طرفی هر چیزی هم که به سمت نیستی بره اونم عقل میگه کمتر روئت پذیر هست

شاید این سوالم یه سوال بدون جواب فلسفی باشه یا شایدم هم یک سوال بی خود

و اون اینه که وجود که کاملاً متضاد با عدم هست چرا در دیده نشدن مشترک هستن ؟ شاید این اشتراک در دیده نشدن که در مورد عدم واضح هست علت چیه،( چون چیزی که نیست دیگه دیده هم نمیشه ) باعث عدم اعتقاد به خدا باشه


ببینید جناب پارسا زاهد گرامی زیاد بحث کردن در این زمینه گاهی وقتها انسان رو از حق دور میکنهاا یادتونه جناب صدرا گرامی گفتند اگر میخواید وارد مسایل فلسفی بشید حتما منطق رو هم بخونید چون منطق جلوگیری ذهن است از خطای تفکر

ایا قراره ما هر چیزی رو نبینیم بگیم نیست ؟؟؟!!!مثلا چشم ما قادر به دیدن میکروب نیست مگر با میکروسکوپ ....ایا باید بگیم نیست؟؟!!! ...یا مثلا برق ...ایا شما میتونید برق رو ببینید ؟؟؟خب شما مطمئنید در این سیم برق هست اما اگر بگید من تا اون رو نبینم باور نمیکنم باید اون رو ببینم یا حس کنم خب ادم عاقل اگر قرار بشه شما برق رو حس کنید تا اون رو باور کنید فکر کنم اون موقع تو قبرستون باشید واین دیدن وحس کردن بضررتون باشهااا مثل قوم حضرت موسی ع گفتند تا ما خدارو نبینیم ایمان نمیاوریم

و چون گفتید اى موسى تا خدا را آشكارا نبینیم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد پس در حالى كه مىنگریستید صاعقه شما را فرو گرفت (55)

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿55﴾

خدا هست اما با چشم دیده نمیشه راههای اثبات خدا هم در پستهای قبلی بیان کردم .....پس ذهنتون رو از خطای تفکر باز دارید ........

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 18/12/1388 - 23:7 - 0 تشکر 189180

[quote=پارسا زاهد;113985;189117]

به نام خدا



اما در مورد جواب سوالات دیگه


من فکر می‌کنم حالا که شیطان راه اشتباه رو انتخاب کرده این راه اشتباه برای خودش شری بیشتر از خیر داره اما برای ما هنوز شیطان مثل همون ابتدا که راه درست رو داشت ادامه میداد باز هم خیرش بیشتر از شرش هست

برای این اعتقاد دارم که شر نسبی شیطان برای خودش بیشتر هست چون که طبیعتاً اگه شر از خیر بیشتر باشه باعث عاقبت بد ابدی اخروی میشه و گرنه اگه خیر از شر بیشتر شد نهایت برای فرد عاقبت خوشی خواهد داشت

به نام خدا

سلام

در این باره باید بهتون بگم که تعریف شما از شر درست نیست توصیه میکنم حتما حتما کتاب توحید استاد مطهری بخش انواع شریات رو مطالعه بفرمایید ......

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 18/12/1388 - 23:8 - 0 تشکر 189181

پارسا زاهد گفته است :
[quote=پارسا زاهد;113985;189117]

به نام خدا


سلام


و در مورد اینکه گفتین خداوند خالق هر دو هم نور و هم ظلمت هست باز هم من فکر می‌کنم 

ظلمت احساسی هست که در اثر نبود نور ایجاد میشه و خودش اصالت نداره

اگه به نظر شما این فکر غلط هست

پس ظلمت هم اصالت وجود داره و خداوند همان گونه که عین نور هست باید عین ظلمت هم باشه
یا اگه میگیم خدا عین علم هست طبق گفته ی شما جهل هم اصالت وجود داره و وقتی جهل هم وجود داشته باشه پس باید نهایت اون در خداوند هم باشه و خداوند همون طور که عین علم هست عین جهل هم هست


و این یک تضاد هست که نتیجه‌ی اون یعنی خدایی وجود نداره



(راستی ببخشید که من بدون مقدمه ای به خداوند این نسبتها رو میدم آخه مطمئن نیستم عبارت نعوذ بالله برای این مورد هم میشه استفاده بشه یا نه)

این تفکرات یعنی شرک بخدا ...پس نعوذ بالله واستغفر الله یادتون نره

خداوند عالم هست وجهل یک نو ع نقص هست وخداهیچ نوع نقصی در اون راه نداره وهرگز اشتباه نکنید ...

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 18/12/1388 - 23:9 - 0 تشکر 189182

به نام خدا

سلام

برای اینکه بتونید پاسخ مناسبی برای سوالات ذهنتون بیابید حتما حتما کتاب توحید استاد مطهری رو بخونید بحث های شیرینی در باره خیر وشر وظلمت ونور وهمه این مطالب رو دارا هست قیمتش هم زیاد نیست حداقل ارزش این رو داره که دچار این سوالات شرک الود نشید یا اینکه میتونید از سایت مطهری دانلود کنید ...من قسمتی از این کتاب رو براتون اینجا قرار میدم امیدوارم مطالعه بفرمایید ...که فصل اخر این کتا ب درباره ضرورت وجود شیطان از نظر نظام كلى عالم است ..خلاصه بهترین منبع برای جواب این سوالات شماست ......

مواظب تفکراتتون باشید ...مارو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید

موفق باشید

یاحق

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.