به نام خدا
سلام
محدود بودن زمان ومکان ونامحدود بودن زمان ومکان در مساله توحید اثر ندارد .
در مكان كمتر این حرف را مىزنند ولى در زمان بیشتر مىگویند.
بسیارى از افراد خیال مىكنند كه لازمه اعتقاد به وجود خدا این است كه زمان محدود باشد یعنى عالم آغاز داشته باشد. " آغاز داشته باشد " یعنى چه؟
یعنى همین عالمى كه الان ما داریم، برویم جلو بگوییم صدهزار سال پیش عالم بوده است (حالا با یك شكل دیگرى، كیفیتش فرق مىكند)، یك میلیون سال پیش عالم بوده است، یك میلیارد سال پیش عالم بوده است، ده میلیارد سال پیش عالم بوده است، ولى بالاخره ما به جایى مىرسیم كه در آنجا دیگر عالم نبوده است، یعنى زمان محدود است، زمان متناهى است و ما باید زمان را متناهى بدانیم تا بتوانیم خدا را اثبات كنیم، چرا؟
براى اینكه در آن وقت بوده كه خدا عالم را ایجاد كرده. چون اگر زمان محدود نباشد پس كى خدا عالم را خلق كرد؟ جوابش این است كه خدا كه عالم را خلق كرده، اساسا كى ندارد، این كىها مال ماست.
خدا الان هم دارد عالم را خلق مىكند، الان هم عالم در حال خلق شدن است، مىخواهد عالم آغاز و ابتدا داشته باشد، مىخواهد نداشته باشد.
لازمه اینكه عالم خدا داشته باشد و خداوند فیاض بالذات است، قدیمالاحسان است، این است كه تا خدا بوده مخلوقات هم داشته.
اصول توحید ایجاب مىكند كه این جور بگوییم، گو اینكه از نظر اصول علمى این مسأله هنوز ثابت نشده. غرضم این جهت است كه این حرف را ما باید از گوش خودمان بیرون كنیم كه زمان را حتما باید محدود بگیریم تا خدا را اثبات كنیم، و این در فكر بسیارى از موحدین اروپایى وجود دارد، اصلا وقتى مىخواهند خدا را اثبات كنند دنبال محدود بودن زمان مىروند.
براى اینها خدا یعنى كسى كه روز اول عالم را خلق كرد. خیال كردهاند خدا مثل یك بناست، وقتى ما سراغ بنا مىرویم مىگوییم بنا كیست؟ این خانه را كى ساخته؟
مىگوییم آن كسى كه روز اول آمد این خانه را ساخت، بعد هم رفت دنبال كارش. خدا را به منزله بناى عالم حساب مىكنیم، آن سازنده اول عالم كه اگر عالم اول نداشته باشد، سازنده هم دیگر ندارد.
مسلم خدا اگر مثل بنا مىبود (باید عالم هم اول مىداشت). این خانه اگر اول نداشته باشد. یعنى به همین هیئت و وضعى كه هست از ازل همینجور بوده، خوب بنایى حتما نداشته، چون بنا مىآید این را به این وضع، به این صورت مىسازد، ولى درباب خدا چطور؟
درباب خدا این جور نیست. هیچ براى ما فرق نمىكند كه ما زمان را متناهى بدانیم یا نامتناهى، اینها براى بحث در وجود خدا تأثیر ندارد.
راههاى اثبات وجود خدا چیست؟ از چه راههایى مىشود وارد شد براى اثبات وجود خدا؟ آیا این راهها راههاى مختلفى