تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا

سلام 

همون طور که تو عنوان بحث آوردم می‌خوام ببینیم آیا خدا همون قانونه و بیشتر از اون چیزی نیست؟

اگه در این مورد به پیشرفت رسیدیم در ادامه این عنوان مساوی یک کلمه‌ی دیگه هم قرار می‌گیره.

راستش این شبهه برام پیش اومده بود و در نهایت فکر می‌کنم به جواب هم رسیدم. اما دوست داشتم اینجا هم به بحث بذارم، شاید که مفید باشه. و البته شاید به جواب اشتباهی رسیده بوده باشم. که در این صورت شما عزیزان انجمن معارف راهنمایی ام می‌کنید. 

خب این شبهه برام از اونجایی ایجاد شد که شنیدم و فهمیدم خدا تحت تاثیر هیچ چیزی قرار نمی‌گیره، وگرنه دیگه خدا نیست. عذر می‌خوام که این مثال رو میزنم. حتی وقتی امام حسین علیه السلام آنچنان مظلومانه به شهادت رسیدند، خدا ذره ای متاثر نشد. و این طبیعیه، چون علت از معلول تاثیر نمی‌پذیره.

به قول آقای قرائتی اگه شما با دستتون جلوی نور خورشید رو بگیرین از عظمت خورشید کم نمیشه و بهتر بگم همون قدر که وقتی جلوی نور خورشید رو بگیریم، فکر کنیم خورشید سرد تر شده، فکری مسخره هست، همون قدر هم تاثیر پذیر بودن خدا از مخلوقات باید مسخره به نظر برسه. حتی بیشتر.

قانون هم همین طوره، قانون تحت تاثیر اون چیزی که بهش اعمال میشه قرا نمی‌گیره، بلکه چیزی که قانون مند هست، اتفاقی که براش میفته طبق قانون هست

پس میشه گفت خدا همون قانون هست

خدا همون قانونه قانونی که هم مادیات رو شامل میشه و هم معنویات

میتونیم بگیم چون گناهکار خطائی انجام میده طبق همون قانون کلی مستحق چیزی به نام عذاب میشه.

البته شاید منظورم رو خوب نرسونده باشم که انشالله در جواب هایی که شما دوستان میارین من هم منظورم رو واضح تر بیان می‌کنم

به نام خدا

سلام

با تشکر از نظرات خیلی خوبتون

بذارید اول از قسمت آخر پست قبلیتون شروع کنم شما گفتید:

به قصد یاد گرفتن بپرس نه برای آزردن وخطا گرفتن ،زیرا جاهلی که درصدد آموختن باشد همانند عالم است وعالمی که در بیراهه قدم نهد همچون جاهلی است که به قصد خطا گرفتن میپرسد .  پس هدف همه پرسشکران باید برای یادگیری باشد نه برای خطا گرفتن وبرتری جستن ..... امیدوارم عامل به این احادیث زیبا باشیم ......

امیدوارم این طوری فکر نکنید که من برای این، این سوالات و شبهه رو مطرح کرده باشم، که قصدم خطا گرفتن باشه. پس تو جواب بعدیتون بگین که آیا همچین برداشتی از این کار من داشتید و یا نداشتید و اینکه اگه برداشتتون این بوده، می‌خوام دیگه مطمئن باشید من همچین قصدی نداشتم. تنها هدفم از این بحث این بود که ببینم آیا کسایی دیگه هم هستند که مثل من تو سرشون از این جور فکرا باشه؟ فقط همین و اینکه شاید من در این نتیجه اشتباهی داشته باشم و این طوری اصلاح کنم. که دیدین اشتباه هم داشتم و حالا دیدم نسبت به قضیه اصلاح شد.

اگه این رو اولا نمی‌گفتم از عذاب وجدان می‌مردم

اما بعد....

قانون الهی هیچ ضعفی درش نیست چون سازنده اون بی عیبه ....اون قانویکه ضعف داره قانون دست بشریست ...  .   در قران از چیزهایی خبر میده که الان بعد از مدتها سال داره رخ میده وتازه انسانها تونستند اونها رو کشف کنند درحالیکه خدا این قوانین رو چندین سال پیش توسط پیامبر ص در اختیار انسان قرار داده .... .   اگر قانون دست بشری منظورتونه درسته قانون بشری نقص داره چون سازنده اون ناقص هست وخودش هم عیب داره وهمچنین قابل تغییر هست مثلا طبق قوانین علمی وپزشکی دکتر تشخیص میده فلان خانم در فلان روز زایمان میکنه اما مدت دقیق اون رو نمیدونه تقریبی یک چیزی میگه ولی قوانین الهی محکم وبدون خداست وقتی میگه 2دوتا 4 تاست نمیشه گفت دودوتا 5.... .

ببینید من برای همین اومدم اون مثال خودکشی رو زدم که نشون بدم منظورم قانونی کلی هست و قانون ساخت دست بشر نیست. من نمی‌گم خدای ناکرده قانون خدا نقص داره. من می‌گم خدا مخلوقاتش رو طبق قانونی آفریده و همه‌ی این آفریده ها بی چون چرا از اون تبعیت می‌کنن. مگر مخلوقات مختار.  حالا چرا اینو می‌گم؟

چون اگه غیر از این بود شب قدر معنی پیدا نمی‌کرد. شب قدر اون طوری که می‌دونم شبی هست که تقدیر یک سال انسان رقم می‌خوره و این تقدیر ممکنه عوض هم بشه.. . با دعا کردن

خب اون قانون کلی که خدا قرار داده میگه این انسان در سال بعد این اتفاقات براش میفته. اما اگه تو شب قدر دعا کنیم خدا امتیازی ایجاد می‌کنه که اون قانون کلی شامل ما نشه و یه اتفاق دیگه برامون بیفته. یه اتفاق خوب.   اما این حرف من این معنی رو نمی‌ده که حالا چون این تقدیر عوض شد خدا از اون آگاهی نداشته باشه. بلکه خدا به این عوض شدن تقدیر هم آگاهی داره.

 در این میان فقط خدا سرنوشت ما رو با اراده‌ی خودش عوض کرده، و بر خلاف اون قانون جهان شمول رقم زده.

بذارید با یه مثال دیگه توضیح بدم.

اگه ما یک رویای صادقه ببینیم که مثلاً تو اون رویا می‌بینیم در آینده خدای ناکرده. با یه حرکتی دوستی رو می‌رنجونیم.. حالا چون این علم رو ما به حرکتمون در آینده بدست آوردیم، میتونیم از این کار خودمون جلوگیری کنیم و نذاریم این اقدام زشت رو انجام بدیم. اینجا هم اون رویای صادقه طبق اون قانون کلی که خدا قرار داده آینده‌‌ای احتمالی رو برامون رقم زده . اما ما تونستیم این آینده رو عوض کنیم. این در حالیه که خدا از عوض شدن این آینده که طبق اون قانون باید صورت می‌گرفته آگاهی داره. و این آگاهی هست که هیچ وقت انسان صاحب اون نمی‌تونه بشه.

نمی‌دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه

به نام خدا

سلام

خیلی خیلی کار خوبی کردید که نظرتون رو راجع به پست اخرم گفتیدچون اگر نمیگفتید بد میشد ...امان از دست دنیای مجازی انسان از هر چیزی میتونه چند برداشت کنه ببخشید اینجا مقصر من بودم با این حدیثی که بیان کردم ......

ببنیند جناب پارسا زاهد گرامی اون حدیث رو قرار دادم که بهتون بگم میدونم هدف شما از ایجاد این بحث چیست چون اولین باریکه این بحث رو دیدم تصمیم گرفتم بهش پاسخ بدم چون یک جورایی میدونستم منظورتون چیه اما میخواستم بیشتر بدونم سوالاتی ازتون پرسیدم بعد که بیشتر شرح دادید دیگه کامل برام روشن شد که شما میخواید پاسخی برای این شبهه پیدا کنید واهل لجبازی نیستید که بخواید الکی روی یک چیزی بحث کنید اخر بحث که دیدید با دلیل ومنطق به این نتیجه رسیدیدم که خدا نمیتونه برابر قانون باشه چون تعاریف ما از قانون معلوم کردیم ودیگه فکر نکنم در این زمینه جای شبهه باشه میخواستم بهتون بگم شما خوب میپرسید نه از من هااا منظورم کلی هست .

ببینید من تو مباحث زیادی شرکت کردم یکی همون مبحثی که تو انجمن خانواده بود یادتونه !!گاهی سوالاتی از یک کاربر پرسیده میشد که میخواستند بحث رو بهم بزنند وبهش بفهمونند داری خطا میکنی در صورتیکه اگر مبنا رو بر چیز دیگری میدونستن مباحث به حاشیه کشیده نمیشداگر من از همون ابتدا سوالات بی مورد از شما میپرسیدم درباره شبهه ایجاد شده هدفی جز ازار شما نداشتم ولی مبنا رو بر این گذاشتم که شما یک چیزی در این مورد به سوال برخوردید الانم دنبال جوابش هستید وامکان داره در یک پست نتونید منظورتون رو برسونید بهمین خاطر سوالاتی مطرح شد وشما درست ودقیق پاسخ دادید ..تا تونستیم در این مبحث به یک نتیجه واحد برسیم .

ودلیل دوم که این حدیث رو قرار دادم این بود که شما مدام بین حرفهاتون میگفتید ضعف از منه وشما درست میگید خواستم بطور غیر مستقیم بهتون بگم هر دو ما نه عالمیم نه جاهل بلکه جوینده علمیم ومیخواهیم منطقی وعلمی به سوالات ذهنمون پاسخهایی بیابیم ودر این مباحث با مراجعه به قران وکتابهای مرتبط راحت میشه برای این سوالات پاسخی یافت

بحث کردن در این موارد باعث شکوفایی ذهن میشه وبرای اینکه هر دو به بیراهه نریم توصیه کردم خطبه 90 رو بخونیم تا بهتر بتونیم بحث کنیم .

اخه چرا فکر کنم شما دارید خطا میگیرید از کی خطا میگیرید ؟از من؟خب اینکه مسلمه منم بی خطا نیستم ونه شما بی خطا ولی میشه راحت با بحث کردن این خطاها رو بر طرف کرد ....من میگم خوبه همه کاربران یاد بگیرند چطوری بحث کنند ....

مثلا اگر من یا شما که این بحث رو دنبال کردیم هر کدام در اخر بحث بیاییم اونچه خطا بوده رو ویرایش یا حذف کنیم این باعث میشه یکی که این بحث رو میخونه دقیق پی به موضوع نبره ...

در اخر من میخواستم با بیان این حدیث از شیوه بحث کردن شما تعریف کنم که الگویی باشید برای دیگران اما انگار نتیجه عکس داد وشمارو رنجوند ...خب حالا که سوءتفاهمات برطرف شد بحثمون رو ادامه میدیم البته اگر دوست داشتید وسوتفاهم بر طرف شده باشه وگرنه بازم بگید تا براتون توضیح بدم قبل از اینکه از عذاب وجدان بمیرید .دی

پس اگر همه چیز خوبه یک نتیجه گیری کلی از بحث بکنید تا بعد ادامه بدیم ....بازم ممنونم برای گفتن انچه نمیدونستم باعث رنج میشه ....

یاعلی مدد

به نام خدا

سلام

واقعاً ممنون که منو از نگرانی در آوردین. شاید نصف دیگه‌ی مشکل به خاطر اون وسواس فکریه که هنوز کامل رفعش نکردم.

الان دیگه خیالم راحت شد.

 بله کاش همه تو بحث یادگیری باشه نه اینکه بخوان خطا بگیرن. خوشحال شدم در مورد من این طوری فکر نمی‌کردید

اما در مورد ادامه بحث من تو پست قبلی یه عالمه(به قول بچه های کوچیک :دی) چیزای دیگه هم نوشتم و این که در مورد اون قانون گفتم یه قانون دیگه‌ای هم هست که انسانها نساختن و از طرف خداست و انسانها می‌تونن از اون پیروی نکنن. و چیزایی دیگه که گفتم.

پس اگه ممکنه در مورد این چیزایی که گفتم نظرتون رو بگین. ممنون میشم

به نام خدا

سلام

درپست قبلی کامل توضیح دادم قانون چیه وخدا چیه وثابت کردیم که نمیشه خدا رو برابر قانون دونست ....اینجا در مورد قوانین الهی میگم که چرا بعضی از این قوانین تغییر میکنه برای روشن شدن این موضوع از ایات قران استفاده میکنیم ..طبق گفته قران

اوست كسى كه این كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آیات محكم [=صریح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] دیگر متشابهاتند [كه تاویلپذیرند] اما كسانى كه در دلهایشان انحراف است براى فتنهجویى و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروى مىكنند با آنكه تاویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش كسى نمىداند [آنان كه] مىگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود (7)

هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿7﴾ ال عمران

آیات متشابه طوری است كه مقصود از آن برای فهم شنونده روشن نیست، و چنان نیست كه شنونده به مجرد شنیدن آن، مراد از آنرا درك كند، بلكه در این كه منظور، فلان معنا است یا آن معنای دیگر تردید میكند، و تردیدش بر طرف نمیشود تا آن كه به آیات محكم رجوع نموده و به كمك آنها معنای آیات متشابه را مشخص كند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محكم شود، پس آیات محكم به خودی خود محكم است، و آیات متشابه به وسیله آیات محكم، محكم میشود.

به نام خدا

سلام

به نام خدا

سلام