• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 6601)
چهارشنبه 23/10/1388 - 10:2 -0 تشکر 175760
ایرانی مسلمان یا مسلمان ایرانی؟

سلام

از همه دوستان عزیز یه سوالی داشتم ......در واقع یه نظر سنجی هست ....لطفاً پاسخ بدین!

شماخودتون رو یک ایرانی مسلمان میدونین یا مسلمان ایرانی؟

ایرانی مسلمان؟به چه علت؟

مسلمان ایرانی؟به چه علت؟

لطفاً دلیلش رو هم بیان کنین!

اگر میگین ایرانی مسلمان ،تقدم هویت ایرانی بر اسلامی برای چیه ؟و برعکس

دوست دارم بدونم اکثریت کاربران چه هویتی رو مقدم میدونن وبرای چی؟

 

 

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

شنبه 26/10/1388 - 17:14 - 0 تشکر 176402

به نام خدا

سلام

خانم گلهای گرامی تمدن به مجموعه دانشها و هنرها و تاسیسات نهاد های اجتماعی که در پرتو اختراعات و ابداعات و فعالیت افراد طی اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و سایر چیزها گفته میشه ...

ممنون از راهنمای خوب شما جناب میلادی ....خب شد دونستیم تمدن یعنی چه !!!

اینم تعریف تمدن در فرهنگ دکتر معین :شهر نشین شدن ،با اخلاق واداب شهریان خو گرفتن ،همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی ،اقتصادی ،دینی وسیاسی وغیره ....

مطمئن باشید من غیر از این چیزهاییکه شما از تمدن تعریف کردید واین تعاریف دکتر معین تعریف دیگری از تمدن ندارم .....

در مورد دلایل ظهور اکثر پیامبران در میان اعراب هم باید عرض کنم که من کلی عرض کردم ...منظورم فقط دین اسلام نبود .....گفتم اکثر پیامبران در میان اعراب ظهور کردن چون از یک جهالت شدید رنج میبردن.....نمیدونم دلیلش چیه....موروثیه ...شرایط جغرافیایی ...نمیدونم ولی هر چی هست هنوز خوب نشده

درباره خیلی چیزها نمیشه کلی گویی کرد پس بهتره بیشتر مطالعه کنیم وهمچنین درمورد ظهور پیامبران در بین امت ها نمیشه کلی حرفی زد ...

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:15 - 0 تشکر 176403

به نام خدا

سلام

چه موقع پیش میاد که من بگم مسلمان ایرانی ام؟؟؟

آهان ....همین الان !....با نوشته ها و طرز تفکرشما متوجه شدم که خودتون رو یک مسلمان ایرانی میدونین.....برای خودتون یک هویت اسلامی قائل هستین...ملیت براتون شناسنامه نیست بلکه مذهب براتون شناسنامه هست درسته ؟....اگه اشتباه میکنم بگین ....فکر میکنین یک مسلمانین که تقسیمات جغرافیایی جهان واژه ایرانی بودن رو به ناچار در کنار هویت اسلامی شما قرار داده درسته؟......وقتی مسلمان بودن رو بر ایرانی بودم مقدم میدونین یعنی یک هویت اسلامی برای خودتون قائل هستین

جناب میلادی گرامی من نگفتم ایرانی مسلمانم ویا ایرانی مسلمان حالا شما چنین به خودتون تلقین میکنیداونم از روی گفته های من من نمیدونم !!!!!...

من میگم برام فرقی نمیکنه بگم مسلمان ایرانی ام یا ایرانی مسلمان .....مهم اینه هویت من ایرانی هست ومسلمانم وبه هر دو این دو افتخار میکنم ایرانی بودن یک مقوله جداست ومسلمان بودن یک مقوله جدا .....مسلمان بودن شامل یک جمع بزرگ میشه از ترک ،فارس،عرب ،شرقی ،غربی ....ومکان پذیر نیست واز هر جای جهان میتونند مسلمان باشند

ولی ایرانی بودن فقط مختص انسانهایی میشه که در ایران زندگی میکنند

شما دارید میگید انچه به ایران ارزش میده تمدن چند هزار ساله هست ...میدونید خارجی های به این حرف شما میخندند !!!اخه تمدن که مارو از درس خواندن منع میکرد وفقط اشراف حق درسخواندن داشت ارزش به رخ کشیدن داره اگر اسلام نبود ایا شما میتونستید درس بخونید مگه اون تمدنی که شما بهش فخر میفروشید درس خواندن رو فقط مخصوص شاهزاده ها میدونست ..این اسلام بود که به ایرانی ارزش داد زمینه رو فراهم کرد تا استعدادهای دیرینه اش رو شکوفا کنه ؟؟؟ایران زیر پرچم اسلام تونست به موفقیت های امروزی برسه نه زیر پرچم شاهنشاهی یا ساسانی .......نمیخوام بگم ایرانی بی ریشه هستااا اما بزار یک بخش از حرفهای اینها رو براتون بزارم تا متوجه بشید چه میگم ...

رژیم موبدى استعداد كش پیش از اسلام سبب شده است كه برخى خارجیان اشتباه كرده اساسا استعداد ایرانیان را تحقیر كنند.

مثلا گوستاولوبون مىگوید: اهمیت ایرانیان در تاریخ سیاست دنیا خیلى بزرگ بوده است ولى بر عكس در تاریخ تمدن خیلى خرد بوده است. در مدت دو قرن كه ایرانیان قدیم بر قسمت مهمى از دنیا سلطنت داشتند شاهنشاهى فوق العاده با عظمتى به وجود آوردند، ولى در علوم و فنون و صنایع و ادبیات ابدا چیزى ایجاد نكردند و به گنجینه علوم و معرفتى كه از طرف اقوام دیگرى كه ایرانیان جاى آنها را گرفته بودند چیزى نیفزودند...

ایرانیان خالق نبودند بلكه تنها رواج دهنده تمدن بودند و از این قرار از لحاظ ایجاد تمدن اهمیت آنها بسیار كم بوده است

خلقیات ما ایرانیان، صفحه 93، اثر سید محمد على جمال زاده نقل از كتاب " تمدنات قدیمى " گوستاولوبون.

راولینسون در كتاب " سلطنتهاى پنجگانه بزرگ عالم مشرق زمین " گفته است: ایرانیان قدیم ابدا كمكى به ترقى علم و دانش ننمودند. روح و قریحه این قوم هیچ وقت با تحقیقاتى كه مستلزم صبر و حوصله باشد، با تجسسات و تتبعات و كاوشهاى پر زحمتى كه مایه ترقیات علمى است میانه نداشته است... ایرانیان از آغاز تا پایان سلطنت و عظمتشان ابدا التفاتى به تحصیلات علمى نداشته و تصور مىنمودند كه براى ثبوت اقتدار معنوى خود همانا نشاندادن كاخ شوش و قصرهاى تخت جمشید و دستگاه عظیم سلطنت و جهاندارى آنها كافى خواهد بود

خلقیات ما ایرانیان، صفحه 82 -. 81اثر سید محمد على جمال زاده نقل از كتاب " تمدنات قدیمى " گوستاولوبون.

اما از زمانیکه اسلام در کشور محبوب ما قدم گذاشت خیلی چیزها به ایرانی ها رسید ..از نظر درسی وعلمی الان درچه رتبه ای هستند ؟؟؟الان باید افتخار کرد یا ان زمان که شما به تمدنش می نازید؟؟؟؟

پس حرف هویت نیست اینجا ..همه میدانند ما ایرانی هستیم ومسلمان ...واین اسلام است که ارزش واقعی ایرانیان رو به عرصه نمایش گزاشته نه تمدن چندین ساله اش

" علم و دین و فلسفه وطن ندارد، همه جایى و همگانى است "

هویت اسلامی ،هویت دینی ماست ربطی به مکان ندارد چه ایران چه عرب وچه غیره ...میتونند دارا باشند همه ما مسلمانان دارای هویت اسلامی هستیم وربطی به هویت جغرافیایی ما ندارد پس وقتی میگم مسلمان ایرانی با ایرانی مسلمان فرقی نداره باور کنید واین تلقین را که دشمنان میخواهند به جان ما بیا ندازند باور نکنید وموافق نباشید که این دو معنی متفاوتی داشته باشه وحدت حقیقی فقط زیر پرچم اسلام بهش میرسیم ...خدارو شکر طبق فرمایشات خود شما به این نتیجه رسیدیم که شما هم قبول دارید که کسی حق نداره اسلام رو مختص خودش کنه

ولی ما ایرانیان که دارای حکومت جمهوری اسلامی ایران هستیم باید هویت دینی خودمون که همون هویت اسلامی هست روز به روز بیشتر بشناسیم ودر جهان به دیگران بشناسونیم وزیر سایه پرچم اسلام ترقی کنیم ......

میدونید چیه بزارید براتون واضحتر بگم این تفکرات از کجا سرچشمه میگیره ...فقط خواهش میکنم با دقت این پست ها رو بخونید اگرچه زیاده اما خوبه مطالعه بفرمایید ..

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:15 - 0 تشکر 176404

به نام خدا

سلام

در حدود نود و هشت درصد از ما مردم ایران مسلمانیم ما مسلمانان ایرانى به اسلام به حكم اینكه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حكم اینكه میهن ماست مهر مىورزیم.

از اینرو سخت علاقه مندیم كه مسائلى را كه از یك طرف با آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم و از طرف دیگر با آنچه به آن مهر مىورزیم پیوند دارد روشن درك كنیم و تكلیف خود را در آن مسائل بدانیم.

عمده این مسائل در سه پرسش ذیل خلاصه مىشود:

1 - ما هم احساسات مذهبى اسلامى داریم و هم احساسات میهنى ایرانى، آیا داراى دو نوع احساس متضاد مىباشیم، یا هیچگونه تضاد و تناقضى میان احساسات مذهبى ما و احساسات ملى ما وجود ندارد؟

ما ایرانیان در طول زندگانى چندین هزار ساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم، به اقتضاى عوامل تاریخى، گاهى روابط دوستانه و گاهى روابط خصمانه داشتهایم.

هر جا كه پاى قومیت و ملیت دیگران به میان آمده مقاومت كرده و در ملیت دیگران هضم نشدهایم، و در عین اینكه به ملیت خود علاقهمند بودهایم این علاقهمندى زیاد تعصب آمیز و كور كورانه نبوده و سبب كور باطنى ما نگشته است تا ما را از حقیقت دور نگاه دارد و قوه تمیز را از ما بگیرد و در ما عناد و دشمنى نسبت به حقایق به وجود آورد.

از ابتداى دوره هخامنشى كه تمام ایران كنونى به اضافه قسمتهایى از كشورهاى همسایه، تحت یك فرمان در آمد تقریبا دو هزار و پانصد سال مىگذرد از این بیست و پنج قرن، نزدیك چهارده قرن آن را، ما با اسلام به سر بردهایم و این دین در متن زندگى ما وارد و جزء زندگى ما بوده است، با آداب این دین كام اطفال خود را برداشتهایم، با آداب این دین زندگى كردهایم، با آداب این دین خداى یگانه را پرستیدهایم، با آداب این دین مردههاى خود را به خاك سپردهایم تاریخ ما، ادبیات ما، سیاست ما، قضاوت و دادگسترى ما، فرهنگ و تمدن ما، شؤون

اجتماعى ما، و بالاخره همه چیز ما با این دین توأم بوده است نیز به اعتراف همه مطلعین، ما در این مدت، خدمات ارزنده و فوق العاده و غیر قابل توصیفى به تمدن اسلامى نمودهایم و در ترقى و تعالى این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان از سایر ملل مسلمان حتى خود اعراب بیشتر كوشیدهایم.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:16 - 0 تشکر 176405

به نام خدا

سلام

مسئله " ملیت " در این روزها بسیارى از ملل عالم از جمله مسلمانان ایرانى و غیر ایرانى به این مسئله توجه خاصى پیدا كردهاند و حتى برخى از آنان بقدرى در این مسئله غرق شدهاند كه حد و حسابى براى آن نمى توان قائل شد.

حقیقت این است كه مسئله ملیت پرستى در عصر حاضر براى جهان اسلام مشكل بزرگى بوجود آورده است. گذشته از اینكه فكر ملیت پرستى بر خلاف اصول تعلیماتى اسلامى است، زیرا از نظر اسلام همه عناصرها على السوا هستند،

این فكر مانع بزرگى است براى وحدت مسلمانان.

چنانكه مىدانیم جامعه اسلامى از ملل مختلفى تشكیل شده است، و در گذشته اسلام از ملل مختلف و گوناگون، یك واحد به وجود آورد به نام جامعه اسلامى، این واحد اكنون نیز واقعا وجود دارد. یعنى واقعا در حال حاضر یك واحد بزرگ هفتصد میلیونى وجود دارد كه فكر واحد و آرمان واحد و احساسات واحد دارد و همبستگى نیرومندى میان آنان حكمفرماست. هر اندازه جدایى میان آنهاست مربوط به خود آنان نیست، مربوط به حكومتها و دولتها و سیاستهاست،و در قرون جدید قدرتهاى اروپایى و آمریكایى عامل اساسى این جدایى هستند با همه اینها هیچیك از این عاملها نتوانسته است اساس این وحدت را كه در روح مردم قرار دارد از بین ببرد.

افرادى از همین واحد، همه ساله یك اجتماع تقریبا یك میلیون و نیم نفرى را در مراسم حج تشكیل مىدهند.

اما از این طرف فكر ملیت پرستى و نژاد پرستى، فكرى است كه مىخواهد ملل مختلف را در برابر یكدیگر قرار دهد این موج در قرون اخیر در اروپا بالا گرفت، شاید در آنجا طبیعى بود، زیرا مكتبى كه بتواند ملل اروپا را در یك واحد انسانى و عالى جمع كند وجود نداشت. این موج در میان ملل شرقى به وسیله استعمار نفوذ كرد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:16 - 0 تشکر 176406

به نام خدا

سلام

استعمار براى اینكه اصل

" تفرقه بینداز و حكومت كن "

را اجرا كند، راهى از این بهتر ندید كه اقوام و ملل اسلامى را متوجه قومیت و ملیت و نژادشان بكند و آنها را سرگرم افتخارات موهوم نماید، به هندى بگوید تو سابقهات چنین است و چنان،

به ترك بگوید نهضت جوانان ترك ایجاد كن و پان تركیسم به وجود آور،

به عرب كه از هر قوم دیگر براى پذیرش این تعصبات آماده تر است بگوید روى " عروبت " و پان عربیسم تكیه كن،

و به ایرانى بگوید نژاد تو آریاست و تو باید حساب خود را از عرب كه از نژاد سامى است جدا كنى.

فكر ملیت و تهییج احساسات ملى احیانا ممكن است آثار مثبت و مفیدى

از لحاظ استقلال پارهاى از ملتها به وجود آورد، ولى در كشورهاى اسلامى بیش از آنكه آثار خوبى به بار آورد، سبب تفرقه و جدایى شده است.

به هر حال موج عنصر پرستى و نژاد پرستى كه سلسله جنبان آن اروپائیانند مشكل بزرگى براى جهان اسلام به وجود آورده است.

همه مىدانیم كه در این اواخر افرادى بى شمار تحت عنوان دفاع از ملیت و قومیت ایرانى مبارزه وسیعى را علیه اسلام آغاز كردهاند

و در زیر نقاب مبارزه با عرب و عربیت مقدسات اسلامى را به باد اهانت گرفتهاند. آثار این مبارزه با اسلام را كه در ایران، در كتابها، روزنامهها، مجلات هفتگى و غیره مىبینیم، نشان مىدهد یك امر اتفاقى و تصادفى نیست، یك نقشه حساب شده است و منظورى در كار است.

تبلیغات زرتشتى گرى نیز كه این روزها بالا گرفته و مد شده یك فعالیت سیاسى حساب شده است.

همه مىدانند كه هرگز ایرانى امروز بدین زرتشتى

بر نخواهد گشت، تعالیم زرتشتى، جاى تعالیم اسلامى را نخواهد گرفت.

هرگز المقنع و سنباد و بابك خرم دین و مازیار جاى على بن ابیطالب و حسین بن على و حتى سلمان فارسى را در دل ایرانیان نخواهند گرفت. اینها را همه مىدانند.

ولى در عین حال جوانان خام و بیخرد را مىتوان با تحریك احساسات و تعصبات قومى و نژادى و وطنى علیه اسلام برانگیخت و رابطه آنان را با اسلام قطع كرد، یعنى اگرچه نمى شود احساسات مذهبى دیگرى به جاى احساسات اسلامى نشانید، ولى مىشود احساسات اسلامى را تبدیل به احساسات ضد اسلامى كرد و از این راه خدمت شایانى به استعمارگران نمود.

آرى با همین منطق هر چند توجه داریم كه به قول اقبال پاكستانى " ملت پرستى، خود نوعى توحش است "،

توجه داریم كه احساسات ملى تا آنجا كه جنبه مثبت داشته باشد و نتیجه اش خدمت به هموطنان باشد قابل توجه است، ولى آنجا كه جنبه منفى به خود مىگیرد و موجب تبعیض در قضاوت، در دیدن و ندیدن خوبیها و بدیها، و در جانبداریها مىشود ضد اخلاق و ضد انسانیت است، توجه داریم كه منطق عالیترى از منطق احساسات ملى و ناسیونالیستى وجود دارد كه طبق آن منطق، علم و فلسفه و دین، فوق مرحله احساسات است.

احساسات قومى و غرورهاى ملى در هر كجا مطلوب باشد در جستجوهاى علمى و فلسفى و دینى مطلوب نیست. یك مسئله علمى یا یك نظریه فلسفى یا یك حقیقت دینى را هرگز به دلیل اینكه ملى و وطنى است نمى توان پذیرفت، همچنانكه به بهانه اینكه بیگانه و اجنبى است نمى توان نادیده گرفت و رد كرد. راست گفته آنكه گفته است:

" علم و دین و فلسفه وطن ندارد، همه جایى و همگانى است "

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:17 - 0 تشکر 176407

به نام خدا

سلام

از نظر اسلام قوم عرب و غیر عرب از نظر قبول یا رد اسلام مساوى بودند، و حتى عربها به خاطر بى اعتناییهایى كه به اسلام مىكردند، كرارا مورد سرزنش واقع مىشدند، اسلام مىخواهد به اعراب بفهماند كه آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند، این دین پیشرفت خواهد كرد، زیرا اسلام دینى نیست كه تنها براى قوم مخصوصى آمده باشد.

مطلب دیگرى كه در اینجا خوب است تذكر داده شود این است كه این امر یعنى خروج یك عقیده، یك فكر، یك دین و یك مسلك از مرزهاى محدود، و نفوذ در مرزها و مردم دور دست اختصاص به اسلام ندارد، همه ادیان بزرگ جهان، بلكه مسلكهاى بزرگ جهان، آن اندازه كه در سرزمینهاى دیگر مورد استقبال قرار گرفتهاند در سرزمین اصلى كه از آنجا ظهور كرده اند مورد استقبال قرار نگرفتهاند.

مثلا حضرت مسیح در فلسطین منطقه اى از مشرق زمین به دنیا آمد و اكنون در مغرب زمین بیش از مشرق، مسیحى وجود دارد. اكثریت عظیم مردم اروپا و آمریكا مسیحى هستند، آنها حتى از لحاظ قاره و منطقه نیز با حضرت مسیح جدا هستند، بر عكس خود مردم فلسطین یا مسلمانند یا یهودى، اگر مسیحى وجود داشته باشد بسیار كم است. آیا مردم اروپا و آمریكا نسبت به دین مسیح احساس بیگانگى مىكنند.

من نمى دانم چرا خود اروپائیان كه القا كننده این افكار تفرقه انداز هستند هرگز درباره خودشان اینجور فكر نمى كنند و فقط به ابزارهاى استعماریشان

این افكار را تلقین مىكنند؟

اگر اسلام براى ایرانى بیگانه است، مسیحیت نیز براى اروپایى و آمریكایى بیگانه است.

علت روشن است، آنها احساس كرده اند كه در سرزمینهاى شرقى و اسلامى فقط اسلام است كه به صورت یك فلسفه مستقل زندگى، به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت مىدهد، اگر اسلام نباشد چیز دیگرش كه بتواند با اندیشههاى استعمارى سیاه و سرخ مبارزه كند وجود ندارد. بودا، نیز چنانكه مىدانیم در هند متولد شد، اما میلیونها نفر از مردم چین و سرزمینهاى دیگر به آیین وى گرویدهاند. زرتشت اگر چه آیینش توسعه پیدا نكرد و از حدود ایران خارج نشد، ولى با این همه، مذهب زرتشتى در بلخ بیشتر رواج یافت تا آذربایجان كه مىگویند، مهد زرتشت بوده است.

مكه نیز كه مهد پیغمبر اسلام بود در آغاز این دین را نپذیرفت ولى مدینه كه فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال كرد. از این بحث در مذاهب خارج مىشویم، و مرامها و مسلكها را در نظر مىگیریم، معروفترین و نیرومندترین مسلك اصطلاحى، در دنیاى امروز " كمونیسم " است.

كمونیسم در كجا پیدا شد و از چه مغزى تراوش كرد و چه ملتهایى آن را پذیرفتند؟ " كارل ماركس " و " فردریك انگلس " دو نفر آلمانى بودند كه پایه كمونیسم امروز را ریختند. كارل ماركس اواخر عمر خود را در انگلستان گذراند، پیش بینى خود ماركس این بود، كه مردم انگلستان قبل از سایر ملتها به كمونیسم خواهند گروید، ولى ملت آلمان و ملت انگلستان زیر بار این مرام نرفتند و مردم روسیه شوروى آن را پذیرفتند. ماركس هم پیش بینى نمىكرد كه فكر او بجاى آلمان و انگلستان در كشور دور افتاده شوروى و یا چین رواج یابد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:17 - 0 تشکر 176408

به نام خدا

سلام

همیشه مسلمانان اعم از عرب و غیر عرب اسلام را از خود مىدانستند نه بیگانه و اجنبى، و بهمین جهت مظالم و تعصبات نژادى و تبعیضات خلفاى اموى نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام بدبین كند، همه مىدانستند حساب اسلام از كارهاى خلفا جداست و اعتراض آنها بر دستگاه خلافت همیشه بر این اساس بود كه چرا به قوانین اسلامى عمل نمى شود؟

اسلام شرط اول اجنبى نبودنرا، یعنى بى رنگ بودن و عمومى و انسانى بودن و رنگ یك ملت مخصوص نداشتن را، دارا است. معلوم شد مقیاسهاى اسلامى مقیاسهاى كلى و عمومى و انسانى است نه قومى و نژادى و ملى. اسلام به هیچ وجه خود را در محدوده تعصبات ملى و قومى و نژادى محصور نكرده بلكه با آنها مبارزه كرده است.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:17 - 0 تشکر 176409

به نام خدا

سلام

2 - دین ما اسلام آنگاه كه در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونیها در میهن ما به وجود آورد؟ آن دگرگونیها در چه جهت بود؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد؟ آیا ورود اسلام به ایران براى ایران موهبت بود یا فاجعه؟

دو مطلب قطعى است یكى اینكه ایران قبل از اسلام از خود داراى تمدنى درخشان و باسابقه بوده و این تمدن سابقه طولانى داشته است، دیگر اینكه این تمدن در دوره اسلامى مورد استفاده واقع شده

و به قول پ. ژ مناشه: ایرانیان بقایاى تمدن تلطیف شده و پروردهاى به اسلام تحویل دادند كه بر اثر حیاتى كه این مذهب در آن دمید جان تازه گرفت

تمدن ایرانى، به قلم جمعى از خاورشناسان، ترجمه دكتر عیسى بهنام، صفحه.. 247

اما قسمت اول: یعنى اینكه ایران از یك تمدن كهن برخوردار بوده است اگر چه نیازى به بیان و توضیح ندارد، اما شرح مختصر آن بیفایده نخواهد بود.

در كتاب ایران از نظر خاورشناسان، ترجمه آقاى دكتر رضازاده شفق نقل از كتاب " روزگار باستان " تألیف " بر مستد "، درباره نظم ادارى ایران هخامنشى مىگوید: اداره كشور شاهنشاهى ایران كه از بحر الجزایر تا رود سند و از اقیانوس هند تا خزر امتداد مىیافت كار آسانى نبود و در گذشته هیچگاه حكمدارى در مقابل چنان وظیفه سنگین واقع نشده بود كه كورش آن را شروع كرد و داریوش بزرگ (585 521ق. م) ادامه داد اینگونه سازمان كشور دارى را كه در خاور زمین بلكه در تمام جهان متمدن اولینبار به وجود آمد: یكى از مراحل قابل توجه تاریخ بشر توان شمرد... ایضا در همان كتاب درباره نیروى دریایى ایران هخامنشى مىنویسد:

در زمان خشایارشا پسر داریوش ایران چندین صد كشتى در دریاى مدیترانه داشت و نیرومندترین دولت دریایى عهد بود.

و هم در آن كتاب مىنویسد كه: در زمان داریوش یك روحانى معروف مصرى را كه جزء اسراى مصرى در ایران بود مأمور ساختند برود و در مصر آموزشگاه پزشكى و جراحى برپا دارد... درباره صنایع عهد ساسانى مىنویسد: صنایع عهد ساسانى از لحاظ تاریخ هنر ایران مهم است.

فن معمارى در آن دوره ترقى كرده بود و هنوز از بقایا و انقاض كاخها و مساكن و معابد و قلاع و سدها و پلها مىتوان به عظمت آن پى برد. در فیروز آباد و شاپور و سروستان فارس و تیسفون (مدائن) و قصر شیرین بقایاى قصرهاى ویران ساسانى مشهود است

جاحظ در كتاب " المحاسن والاضداد " ادعا مىكند كه: ایران ساسانى بیش از هر چیز دیگر به ساختمان توجه داشت و این امر از سنگ نبشتههایى كه از آن دوره باقى مانده پیداست، اما به كتاب توجه نداشت. برعكس دوره اسلامى كه هم به ساختمان توجه شده است و هم به كتاب تمدن ایرانى، به قلم جمعى از خاورشناسان، ترجمه دكتر عیسى بهنام، صفحه.. 247ویل دورانت در تاریخ تمدن (جلد دهم، از ترجمه فارسى) در حدود شصت صفحه اختصاص مىدهد به توضیح و تشریح تمدن ساسانى.

درباره علوم در آن دوره، مىگوید: پهلوى - زبان هند و اروپایى ایران در سلطنت اشكانیان - در زمانساسانیان نیز معمول بود، از ادبیات آن زمان فقط ششصد هزار كلمه باقى مانده است كه همه مربوط است به دین.

ما مىدانیم كه آن ادبیات وسیع بوده است، اما چون موبدان حافظ و ناقل آن بودند بیشتر آثار غیر دینى را مىگذاشتند تا از میان برود.

شاهان ساسانى حامیان روشنگر ادبیات و فلسفه بودند. خسرو انوشیروان در این كار برتر از همه آنان بود. به فرمان او آثار افلاطون و ارسطو به زبان پهلوى ترجمه و در دانشگاه جندى شاپور تدریس شد

ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج. 1 (ترجمه فارسى)، صفحه 234.

چنانكه مىدانیم دانشگاه جندى شاپور در آن عهد تأسیس شد، این دانشگاه را مسیحیان ایرانى اداره مىكردند، و یكى از مراكز بزرگ فرهنگى جهان شد. این مركز بزرگ در دوره اسلام ادامه یافت و وقفهاى در كارش حاصل نشد. اطباى مسیحى كه در دوران خلفاى عباسى نامشان برده مىشود از قبیل بختیشوع، ابن ماسویه و غیر هم فارغ التحصیل همین دانشگاه بودند.

بعدها كه بغداد به صورت مركز ثقل دانش جهان درآمد جندى شاپور تحتالشعاع قرار گرفت و تدریجا منقرض شد. دانشگاه جندى شاپور یكى از مراكزى بود كه به تمدن اسلامى كمك كرد و به آن خدمت نمود. ویل دورانت درباره هنر ساسانى مىگوید: از ثروت و جلال شاپورها، قبادها و خسروها چیزى جز بقایاى هنر دوران ساسانى به جا نمانده است. اما همین مقدار كافى است كه ما را از دوام و قابلیت انعطاف هنر ایران از زمان داریوش كبیر و پرسپولیس تا دوران شاه عباس كبیر و اصفهان به شگفت آورد ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج. 1 (ترجمه فارسى)، صفحه 234.

درباره نساجى آن عهد مىگوید:

صنعت نساجى ساسانیان از طرحهاى نقاشى، مجسمه سازى، سفالسازى و سایر اشكال تزبینى بهرهمند شد. پارچههاى حریر، مطرز، دیبا و دمشقى، گستردنیها، روپوشهاى صندلى، سایبانها، چادرها و فرشها با حوصله بسیار و مهارت بافته و آنگاه به گونه رنگهاى زرد، آبى و سبز، رنگ آمیزى مىشدند

درباره صنعت سفالسازى مىگوید: از سفالینههاى زمان ساسانیان جز قطعاتى كه براى استفاده روزمره ساخته شده بود چیزى به جا نمانده است، معهذا صنعت سفالینه سازى در دوران هخامنشیان بسیار پیشرفته بود و ظاهرا در سلطنت ساسانیان نیز تا حدى ادامه یافت و بعد از غلبه اعراب تكمیل شد

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:18 - 0 تشکر 176410

به نام خدا

سلام

هر چند ایران شبیه اعراب نشد و در ملیت عربى تحلیل نرفت، تمدن عرب (اسلام) تأثیر فوقالعاده در آن داشت و اسلام در ایران هم مانند هند یك حیات تازه براى فعالیت هنرى ایجاد كرد. هنر و فرهنگ عربى (اسلامى) هم تحت نفوذ و تاثیر ایران واقع شد

نگاهى به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلى، جلد 2 صفحه 1038.، صفحه. 1042

هدف ما از نقل مطالب گذشته كه از مسلمات تاریخ است این است كه دو نكته را تأكید كنیم: یكى اینكه ایران قبل از اسلام از تمدنى برخوردار بوده است و این تمدن یكى از مایههاى تمدن اسلامى است. دیگر اینكه اسلام به ایران حیاتى تازه بخشید و تمدن در حال انحطاط ایران به واسطه اسلام جانى تازه گرفت و شكلى تازه یافت. این دو نكته قابل انكار

نیست.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 26/10/1388 - 17:18 - 0 تشکر 176411

به نام خدا

سلام

آنگاه كه اسلام عزیز به كشور محبوب ما قدم گذاشت، كشور ما در چه وضع و چه شرائط و احوال به سر مىبرد؟ اسلام از ایران چه گرفت و به ایران چه داد؟

اولین چیزى كه اسلام از ایران گرفت، تشتت افكار و عقائد مذهبى بود و به جاى آن وحدت عقیده بر قرار گردید. این كار براى اولین بار بوسیله اسلام در این مرز و بوم صورت گرفت. مردم شرق و غرب و شمال و جنوب این كشور كه برخى سامى و برخى آریایى بودند و زبانها و عقاید گوناگون داشتند و تا آن وقت رابط میان آنها فقط زور و حكومت بود، براى اولین بار به یك فلسفه گرویدند. فكر واحد، آرمان واحد، ایده آل واحد پیدا كردند، احساسات برادرى میان آنها پیدا شد، هر چند این كار به تدریج در طول چهار قرن انجام گرفت، ولى سرانجام صورت گرفت و از آنوقت تاكنون در حدود 98 درصد این مردم چنینند.

رژیم موبدى با اینكه تقریبا مساوى همین مدت بر ایران حكومت كرد و همواره مىكوشید وحدت عقیده بر اساس زردشتى گرى ایجاد كند، موفق نشد.

ولى اسلام با آنكه حكومت و سیطره سیاسى عرب پس از دو قرن از این كشور رخت بربست، به حكم جاذبه معنوى و نیروى اقناعى كه در محتواى خود این دین است در ایران و چندین كشور دیگر این توفیق را حاصل كرد.

اسلام جلو نفوذ و توسعه مسیحیت را در ایران و در مشرق زمین به طور عموم گرفت. ما نمىتوانیم به طور قطع بگوییم اگر ایران و مشرق زمین مسیحى شده بود چه مىشد، ولى مىتوانیم حدس نزدیك به یقین بزنیم كه بر سر این كشور همان

مىآمد كه بر سر سایر كشورهایى كه به مسیحیت گرویدند آمد، یعنى تاریكى قرون وسطى، ایران در پرتو گرایش به اسلام در همان وقت كه كشورهاى گرونده به مسیحیت در تاریكى قرون وسطى فرو رفته بودند همدوش با سایر ملل اسلامى و پیشاپیش همه آنها مشعلدار یك تمدن عظیم و شكوهمند به نام تمدن اسلامى شد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.