سلام
وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق
این جا روضه است....زیر علم امام....با ذکر وارد شوید
مردی که صبح امیر بود شب کسی را نداشت
به آن که طناب دور گردنش می انداخت
به آن که به اسیری او را سوار اسب می کرد
به مردی که تازیانه بالا برده بود تا تنش راسیاه کند
به مردمی که ایستاده بودند به تماشا
به هر کسی که آنجا بود التماس می کرد:" به حسین بگویید مسلم گفت نیا!....مسلم گفت نیا."
به زنی که دلش رحم آمده بود و آبش داده بود
به رهگذرانی که نمی شناخت ، حتی به بچه ها میگفت.
شمشیر بالا برده بودند گردنش را بزنند
به مردمی که پایین دارالعماره منتظر ایستاده بودند سرش بیفتد پایین
التماس میکرد :"یکی را روانه کنید به حسین بگوید که نیا!"
یا علی