• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 20376)
شنبه 30/8/1388 - 23:59 -0 تشکر 164839
اشعار طنز

به نام محبوب

توی این تاپیك می خوایم برترین اشعار طنز رو از برترین شعرای طنز بخونیم:

اولی در ذم ازدواج ها و وصلت های نامتناسب در جامعه

شعر از حضرت گل آقا

پشه و ازدواج مجدد!!! 


توجه: لطفا ( پشه را با تشدید بخوانید!!) 



آن شنیدم پشه ء زن مرده ای! 

پشه زن مرده و افسرده ای! 

چون عیالش مرد در مرگش گریست 

مدتی بی همسر و بی زن بزیست! 

عاقبت گفتند اورا دوستان! 

هست فیلی ( ماده) در ( هندوستان)!! 

شوهر او زد از این دنیا به چاک!! 

زیر ماشین رفت ناگه شد هلاک!! 

خواستگاری کن که آید در برت! 

چون که تنهایی. شود او همسرت! 

این نصیحت پشه را خوشحال کرد!! 

زود از این گفتار استقبال کرد 

بال پر بگشود در روی هوا 

رفت سوی فیل . با شورو نوا 

پشه او را خوشگل و زیبا بدید 

عشقی از وی آمدش در دل پدید 

گفت ای فیل ملوس و عشوه گر!! 

از همه خوبان عالم خوبتر! 

آن شنیدم شوهرت رفته ز دست 

مانده ای تنها که این خیلی بد است 

من هم از روزی که بی زن مانده ام 

پشه ای آواره و در مانده ام! 

حرف مردم را نباید کم گرفت 

بایدت این آبرو محکم گرفت 

چاره این درد و هم راه علاج!! 

ازدواج است ازدواج است ازدواج!! 

تو زن من باش من نان آورت!!!! 

فخر کن بر شوهر نام آورت !!! 

فیل ماده چون شنید این حرف گفت: 

ازدواج ما بود یک حرف مفت! 

در نظر آور کنون آینده را 

کی توانی داد خرج بنده را؟؟! 

کودکی آید اگر از ما پدید ؟! 

از عجایب باشد و نوع جدید!! 

مانع دیگر که اصل مطلب است!؟ 

باعث تشویش در روز و شب است!! 

این که تو در آسمان پر میزنی! 

کی دگر روی هوا فکر (( زنی)) ؟؟ 

شب نیایی گر به منزل . من کجا؟ 

دسترس دارم به تو ای نا قلا؟؟؟ 

من چه می دانم کجا خوابیده ای ؟؟ 

یا برای من چه خوابی دیده ای؟؟ 

روز و شب من در زمین تو در هوا 

وصلتی اینسان نمی باشد روا !! 

بی تناسب چونکه باشد ازدواج 

جز طلاق آنرا نباشد خود علاج! 

این طلاق و این جدایی ها همه 

بین آدمها بود بی واهمه!! 

پند من بشنو تو در ختم سخن!! 

بی تناسب زن مگیر ای هم وطن!! 

 

شنبه 26/10/1388 - 11:23 - 0 تشکر 176293

به نام خداونـد قـــوری و قنـد

آرمین سنقری

به نام خداوند قوری و قند
خداوند قهوه و فال چرند

خداوند چایی پررنگ و تلخ
خداوند كرمان و تهران و بلخ

خداوند ماه و خداوند مهر
خداوند insoploted سپهر


خداوند آنتن‌ دهی موبایل
خداوند فولدر، خداوند فایل

خداوند بله سر ازدواج
خداوند گشنیز و بی بی و خاج

خداوند مؤمن زمان نماز
خداوند بنده به وقت نیاز

خداوند داغی و گرمای صیف
خداوند این شادی و شور و كیف

خداوند آف ‌لاین و دی ‌سی و لینك
خداوند فرمان و رادان و رینك

خداوند جوجه، خدای كباب
خداوند خرما و تنگ شراب

خداوند ایهام و ایجاز و متن
خداوند رگهای میترال و بطن

خداوند طاعون و سیل و وبا
خداوند صبح و نسیم صبا

خداوند خرج و خداوند دخل
خداوند شط و درختان نخل


خدای سلامت، خدای مرض
خداوند باسلوق و كشمیش و گز

خداوند سرخی ماهی حوض
خداوند زردی، سیاهی موز

خداوند پیكان و بنز و ژیان
خداوند آن دلبر خوش میان

خداوند جیمز كوك، كریستف كلمب
خداوند بینی و انگشت، دمب

خداوند ماه و خداوند هور
كه كرده مرا خلقت از راه دور

خداوند این و خداوند آن
خداوند واقف به چرخ زمان

به قدری كه دارم اطاله كلام
شدم سوی الفاظ و عرض سلام

سخن رشته از دست بنده ربود
فراموش كردم كه مشكل چه بود


برای خداوند طوطی و غاز
چرا من سرودم سرودی دراز؟

رسیدم ته شعر و شد ماستمال
از آن به كه باشد به شعرم ملال


زملت گرفتیم سوتی همی
دچارش شدیم آخرم یه كمی

«چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین، گهی زین به پشت»

شنبه 26/10/1388 - 11:24 - 0 تشکر 176296

روح پــــــــــدر

سیدمحمد سادات اخوی

پسرم ا… روز شنبه كه مُردم
در دل قبر، غصه می خوردم

همه جا خلوت و هوا یخ بود
اولین ایستگاه برزخ بود

بعد یك عالمه حساب و كتاب
تست هوش و كمی سؤال و جواب

تشنه و لخت بودم و ناجور
ناگه آمد فرشته‌ای از دور

جای خواهر، عجیب زیبا بود
مثل این خواهران دنیا بود

گفت با من كه شانس آوردی
گركه گاهی عبادتی كردی

چون دو سه كار توست خوب و درست
انتخاب عذاب با خود تست

جای اول كه برد، آتش بود
نعره و نیم سوز و شعله و دود

گفتم اینجا مناسب من نیست
در جهنم عذاب دیگر چیست؟

جای دوم رتیل و عقرب و مار
روی سقف و كف و در و دیوار

گفتم اینجا كه درد می ‌گیرم
روز اول دوباره می‌ میرم

جای سوم پر از كثافت و كود
بی‌هواكش، هوا كمی بد بود

خلق گرم بگ. بخند و سرور
از غم وغصه جهنم، دور

از كمر تا جنوب غرق فساد
از كمر تا شمانشان آزاد

همه را گرچه چه زشت می‌دیدم
در جهنم بهشت می‌دیدم

گفتم این جای گند مطلوب است
پیش جاهای دگر، این خوب است

خنده كرد آن فرشته و ناگاه
رفت و رفتم كنار خلق‌الله

همه ساكت شدند و من مبهوت
بی‌خبر بودم از دلیل سكوت

با صدای كسی، سكوت شكست
گفت بیچاره، زنگ تفریح است

شنبه 26/10/1388 - 11:24 - 0 تشکر 176297

حرف های غنــــــــی شـــده

برای هرکسی که شیک پوش است !
در این گرمای مفرط ، چاره دوش است !

به غیر از آب دوغ و نان و انگور
غذای سالم اکنون کالجوش است !

دماوند و پلور و چشمه اعلاء
ز گرما بدتر از اهواز و شوش است

به دربند و به دارآباد بنگر
که باد گرم ، سرگرم خروش است


ز بس مردم به سمت کوه رفتند
کنون تجریش چون میدان شوش است !

یکی از دشمنان (یا دوستانم!)
که بر حسب تصادف (!) شیک پوش است!

برهنه رفته زیر دوش و ... ای وای !
از آن غافل که آب دوش ، جوش است!

به من گیر سه پیچه داده حالا
به این علت که گفتم : چاره ، دوش است !

که : این نشر اکاذیب است و جرم است
مجازات چنین شعری ، رتوش است


به جان مادرم من راست گویم !
و گوشم پر ز پیغام سروش است !

رتوش و سانسور و این حرف ها چیست !؟
مگر لاطائلات داریوش است !؟


شقایق را چه ربطی با شقیقه !؟
مگر این جزوه ی دکتر سروش است !؟


از اینجا شعر موضوعش عوض شد
چرا ؟ چون شاعرش دارای هوش است

بله ! آب خنک خوب است ، اما
از آن بهتر عزیزان شادنوش است !

اگرمشکل زقطع برق دارید
همه ش تقصیر این الدنگ ، بوش است !

چراغ برق نیروگاه بوشهر
ز دست شیطنت هایش خموش است

به ان تی پی برامان آش پخته !
که بیش از یک وجب روغن به روش است!

اگر خاکستری پوش اند حکام
طرف عالیجنابان سرخ پوش است !

ضریب هوشی اش از بس که بالا است
نمی فهمد مربع چارگوش است !

در اینجا یک پرانتز باز: (لطفا
اگر اینجا کسی از اهل شوش است

ببیند خواب دانیال نبی را
که این کابوی ، آن قوچ چموش است! )


دریغا ! امتیازاتی که دادیم
به کی !؟ - پوتین -؟ که مردی چکمه پوش است !

که نیروگاه را فوری بسازد
ولی او نیز تحت الامر بوش است

گمانم بوش سودش بیشتر بود
پوتین هم آدمی آدم فروش است !


رفیق قافله ، هم دست دزد است!
برای بوش ، پوتین ساقدوش است !!

به هرچه بوش می گوید ، مطیع است
غلام روسی حلقه به گوش است !


چه می گفتم !؟ عجب خرتو خری شد !!
آهان ! گفتم که خیلی تیز هوش است!

تبحر در شنا و گلف دارد
شنا در پرشین گلف ، آرزوش است !

ولی غافل که بهر اجنبی ها
خلیج فارس ، آبش جوشِ جوش است !

خیالش می رسد دنیا ست جنگل
و ایشان نیز سلطان وحوش است


سه کشور را شرارت محوران خواند
که شد تقدیم او از چارسو ، شست !

اگر چه بوش هرجا شیر باشد
اگر بوشهر آید ، مثل موش است

نه موشک فایده دارد نه لیزر
دوای رفع ایشان مرگ موش است !


اگر یکبار لعنت کردم او را
شما "یک " را محبت کن بگو : "شست" !

شنبه 26/10/1388 - 11:25 - 0 تشکر 176299

ســن ایـــچ نامــــــــه

الهی به آنان که جاهل شدند
ازین راه انسان کامل شدند

همان مردمان کله مخملی
همان مردم چاکرم داش علی


به شعبان بی مخ به طیب قسم
به داش فرمون و داش مصیب قسم

به زنجیر و گزلیک و تیغ و قمه

که ابزار الواط بود آن همه

الهی به آن دستمال تمیز
که سازد مرا پیش یاران عزیز


به آن دستمالی که این روزگار
فراوان شده است و عوض کرده کار

همانی که در جیب الواط بود

سجل هم مردم لات بود

همانی که در یزد می بافتند
عزیزان از آن کارها یافتند


الهی به چاقوی قیصر قسم
کمک کن که من به حالی رسم

کنون چاقوی تیز ناید به کار

فلک می کند پوست را از خیار

الهی به نامردی مردمان
کزین وضع و بدبختی ام وارهان


در کوچه خلوت پیچ پیچ
نماندست این بنده را عشق هیچ

مرا از غم و غصه آزاد کن

خراب دل بنده آباد کن

چو دانیم پایان کاراست هیچ
بیا تا بنوشیم چندی سن ایچ


سنی ایچی به من ده که حال آورد
نجابت فزاید ، کمال آورد

سن ایچ بیاور که از من دگر

نباشد در این جا سن ایچ نوش تر

سن ایچی به من ده که خوشدل شوم
رُخم سرخ گردیده ، خوشگل شوم


سن ایچی که قیصر از آن مست کرد
زد و دشمن خویش را پست کرد

سن ایچی که تلخ است و شیرین بیان

کند بنده را شهره ی عاشقان

بیاور سن ایچی و در جام ریز
درونش دو قطره یخ پاک نیز


به آن کاسه ماست ، نعنا بزن
خیاری بیاور و ز آن پوست کن

سپس قطعه قطعه کن و خرد کن

که این است از مزه های کهن

به همراه کشک بادمجان و سیر
بده تا روم بر فلک شیر گیر

دو گالن سن ایچ دگر هم بیار
که دلگیرم از گردش روزگار

شنبه 26/10/1388 - 11:25 - 0 تشکر 176300

استحــــــــــالــه

عباس خوش‌ عمل


تا در اداره صاحب عنوان شدم

یادآور از جشن حنابندان شدم

با دمب خود گردو شكستم این هوا!

خندان‌تر از محصول رفسنجان شدن

صدبار گشتم دور میز و صندلی

تا كعبه خود را بلاگردان شدم

از دست بادمجان به دور قاب‌چین

سرمست سهبای «بله قربان» شدم

در سیل تبریكات رنگارنگ غرق

گه زین نهاد و گه از ان ارگان شدم

وقتی شنیدم گفت آقای رییس:

«با حضرت‌عالی برادر جان شدم»

از شوق ساییدم كله گوشه‌ی به عرش

همچون ملك‌اندر فضا پران شدم

دیروز اگر با گوش آویزان مرا

می‌دیدی اینك غبغب آویزان شدم

روزی گشتم با معاون آشنا

بیگانه با مستخدم و دربان شدم

گاه از پی تادیب این بستم كمر

گاه از پی تهدید آن غران شدم

رهوار خویش از بنز می‌خواهم كه سیر

از چندش‌آور خودرو پیكان شدم

كرده‌ست فیلَم یاد از هندوستان

یعنی كه دارای دوتا تنبان شدم!

«شاطر» امان از دست نفس بد عمل

من خوش عمل بودم، چرا اینسان شدم؟!

شنبه 26/10/1388 - 11:26 - 0 تشکر 176301

شعــــــر اســـــــــاسـی

مراد محبی


بنده اصلا نیستم پابند قانون اساسی

توی قانون اساسی نیست چون نون اساسی!

می‌برم زین‌جا و آنجا، می‌خورم زان‌جا و این‌جا

مثل زالو می‌مكم از مردمان خون اساسی

ای كه می‌گویی منه از خط قانون پای بیرون

هوشیارم من ولی هستی تو مجنون اساسی

می‌كند از من حمیات آن كه نامش را نگویم!

پیش آن والا مقامم بنده مدیون اساسی

ای كه هی دم می‌زنی از حق و انصاف و صداقت

كرده‌ای انگار استعمال ، افیون اساسی

می‌شود همدست استكبار و جاسوس اجانب

جیره‌خوار و نوكر و مزدور و مظنون اساسی

گر بسابی كشك خود را و ببندی آن دهان را

بنده هم خواهم شد از لطف تو ممنون اساسی!


منبع : گل آقا

شنبه 26/10/1388 - 11:26 - 0 تشکر 176302

یك لشكر گدا!

خاله لیلا

می رود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا
از دو سویت می رود، این ور گدا، آن ور گدا!

گر دهی كمتر زده تومان حسابت می رسد
می كند گردن كلفتی، می كشد خنجر گدا
!

با صدای دلخراشش ضجه مویه می كند
راستی در ضجه مویه می كند محشر گدا!

لعن و نفرین می كند گر قلب او را بشكنی
می كند محرومت از سرچشمة كوثر گدا!

بر تو می چسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویی من ندارم، كی كند باور گدا؟!

هست دایم باخبر از قیمت ارز و طلا
داند از هر شخص دیگر نرخ را بهتر گدا!

گر روی در خانه اش،‌ اطراف شمران یا ونك
دست كم دارد سه تا منشی، دو تا نوكر گدا!

در صف بنزین اگر با او بد اخلاقی كنی
می كند لاستیك ماشین ترا پنچر گدا!

گر گدایان را برای پول در یك صف كنی
صف كشد از شرق ری تا غرب بابلسر گدا!

بهر خارانیدن ران چون بری دستی به جیب
با هیاهو می رسند از راه، یك لشكر گدا!


خودكفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
می شود تا سال دیگر صادر از كشور گدا!

شنبه 26/10/1388 - 11:27 - 0 تشکر 176303

گُــــل علی


گل علی! از ده میا بیرون كه خوارت می‌كنند

گر شدی شهری به صد محنت دچارت می‌كنند

ای كه در ده داشتی هم حرمت و هم اعتبار

شهریان بی‌حرمت و بی‌اعتبارت می‌كنند

در خیابان گر بیفتد بارت از پشت الاغ

بچه‌های كوچه صد لیچار بارت می‌كنند

گل علی! از ده میا بیرون كه كاسبهای شهر

خوار و زار از بهر مشتی خواربارت می‌كنند

در دهستان با وجود آن همه جالیز و باغ

شهریان محروم از سیب و خیارت می‌كنند

گر به همراه تو باشد روغن و كشك و پنیر

كاسبان بی‌مروت احتكارت می‌كنند

در ترازو سنگ كم چون می‌نهد بقال شهر

گر به او پرخاش كردی سنگسارت می‌كنند

گر بمانی توی صف از صبح تا تنگ غروب

دست آخر روی پاهایت سوارت می‌كنند

خواستی گر چند دانه لیمو از لیموفروش

لخت، همچون شاخة بی‌برگ و بارت می‌كنند

در خرید مرغ و ماهی دكه‌داران حریص

پول اگر در كیف خود داری شكارت می‌كنند

بهر یك قرص مسكن جمله داروخانه‌ها

سوی شرق و غرب عالم رهسپارت می‌كنند

چون در اینجا از برای ده‌نشینان كار نیست

گلی علی جان! من نمی‌دانم چكارت می‌كنند

شنبه 26/10/1388 - 11:27 - 0 تشکر 176304

تقدیم به بچه های تیم ملی


شوتو محکم بزنین یه وخ نشه شل بزنین
با یه شوت بین دو دروازه می شه پل بزنین

بچه ها ساده باشین و با همین سادگی تون
مشت محکم توی چونه ی تجمل بزنین

سرتو نو بسپارین دست یه سلمونی خوب
نکند یه وخ برین زلفا رو کاکل بزنین

شما مردین نذارین حریف خجالت بکشه
بعد گل زدن نرین تو چشماشون زل بزنین

یادتون باشه با هر پایی که می زنین به توپ
خیلی محکم بزنین و با توکل بزنین

امّا یادتون نره توی تموم بازی یا
گل نباید بخورین تا می تونین گل بزنین

شنبه 26/10/1388 - 11:28 - 0 تشکر 176305

بر سنگ مزارم بنویسید كه خُل بود
گر چه به خیال زنش، اندیشه كُل بود

یك متر و چهل سانت دماغش توى آفساید
پایش وسط معركه، خیكش توى گُل بود

در بازى خلقت همه عمر چو ابلیس
آرتیست پر آوازه ولى فاقد رُل بود

هر چند در این عصر پارادوكس عجیبى است
او شاعر بى‏پول و تهیدست و تُپُل بود

مى‏خواند غزل با همه زیر پل حافظ
آن سعدى دوران كه گداى سر پل بود

شعرش پدر آتش زن و تیپش ننه مرده
افسانه آن ساحر و آواز دُهل بود

از بس كه به قانون خودى داشت ارادت
از عمق جگر عاشق یاساى مغول بود

بر گردن خود نیز وبالم، عجبا راست‏
مى‏گفت ننه‏ام كه پسرم دسته گُل بود

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.