• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 5761)
شنبه 30/8/1388 - 19:39 -0 تشکر 164771
احساس کوچک پسر پاییزی....(سیاوش).....



بسم ایزد یکتا...
سلام به همه ی کسانی که از زیبایی روحشان فرشته ها پیوسته بر بالینشان لبخند می زنند...
تعدادی از دست نوشته هایم رو دوس دارم اینجا قرار بدم امیدوارم ارزش خوندن داشته باشند

                                   ...

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

شنبه 12/10/1388 - 12:22 - 0 تشکر 173678


راز و نیاز

...
به نام یزدان،تنها واژه ی حقیقت
خدای من...!
در هراس از اندیشیدن به آغاز و پایانت،ذهنم سکوت را ترجیح میدهد.اما مخلوقاتت،وجودم را از زیبایی لبریز کرده و زبانم به سپاست وا می دارد.
سنگ،سنگ این دنیای پهناور،لحظه لحظه ی این زندگی پر هیاهو،قطره قطره ی بارانهای حیات بخش و...که لذت زیستن را در وجود هر جنبنده ای دو چندان می کند،جز از دست توانای تو،از هیچکس ساخته نیست.و توئی که پایان را در انتهای هر سر آغاز نهان ساخته ای.و حتی گریه هایمان را از لبخند تهی نگذاشته ای.
پروردگارا...!
هرگاه به حکمت آفرینش،مخلوقاتت می اندیشم،ذهنم به غروب نزدیک می شود و چاره ای جز غرق شدن در ندانسته هایم ندارم.
خدای من...!
فلسفه ی حضور خورشید،خاک،باد و این کهکشانهای بی انتها که سر پوشی ست بر آنچه ما ندیده ایم و از باورمان خارج است در چیست؟
غروب خورشید که شب را به دنبال دارد،سکوت یک همهمه که آغازی بر آرامش ماست،پایان یک آغاز عظیم و...اینها نشانه ی چیست؟"انا لله و انا الیه راجعون"...آیا تعبیر خوبی برای کارهای حکیمانه ی توست؟و یا تامل های ما نتیجه ای جز خاموشی ندارد.
خدای من،زندگی ام در بستر یک کابوس خفته است،رویاهایم دیگر توان مقابله با زندگی واقعیم را ندارند و ذهنم یارای اندیشیدن به هیچ کائنی نیست.اما تو بخشنده ای.پس یاری ام کن تا بسوی تو باز گردم.یاری ام کن زیرا در این روزها بیشتر از هر لحظه ی دیگری به وجودت نیازمندم.

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

دوشنبه 14/10/1388 - 16:43 - 0 تشکر 174131

متن زیر برای خودم معنا و مفهوم خاصی داره...
چون توی این متن،گریز کوتاه به زندگی واقعیم زدم.البته به صورت نا مفهوم...
=====================


سالهای مه گرفته
...
می بینی..؟می شنوی..؟احساس می کنی..؟
آری این صدای من است،این چهره ی من است،این خاطرات من است و رویای من...
گام هایم را آهسته بر می دارم تا صدای پایم،گرگ های گرسنه را از این خواب ترس آسا بیدار نکند.پیش رویم همه درخت است و صحرای پوشیده از برف و پشت سرم هم...
بارونیه سفیدم رنگ برف هایی ست که چهره ام را از سیاهی زیرین انعکاسی سپید می دهد.صورتم قندیل بسته است و دستانم نیز...
در سلطه ی ابرهای سیاه و ضخیم،خورشید راه خود را گم کرده است و در تب وتاب بودن یا نبودن،دیدن سرزمین خاکی از منظر چشمانم،در هاله ای از ابهام قرار دارد.
در سرزمینی که حتی سایه ام محو هیاهوی برفها شده است،زمزمه ی شمارش ساعت ها برایم دشوار است.
مه خاکستری رنگ تصور بی فرجامی از تصاویر در هم آمیخته را نمایان گر است.تصویر مبهمی از عشق سالهای دور،برای لحظه ای ذهنم را لبریز می کند.سایه ای نیلی،مه غلیظ را در هم می شکندو خیالم به هوای تابش روشنی،هم آغوش خاک می شود.در هراسی وصف ناشدنی پلکهایم را می بندم و معجزه ی شجاعت را به روحم تلقین می کنم.بی پروا چند گامی را تند تر بر می دارم...
حال دیگر اطرافم مملو از گرگ های گرسنه است.بی شک آهنگ گام هایم نبضی بود بر خیال گرگ ها...مبهوت از همه بودنها و نبودنها،تردید برای همه ی گفتن ها و نگفتن ها،در صحنه ای حیرت آور شاخه های عریان درختان محو میشوند در غبارها.
و در سکوتی مطلق،برای لحظه ای تبسم مرگ،چهره ام را در بر می گیرد.برای سالهای از دست رفته ام که دیواری از مه حائلمان بود،دستمالی تکان می دهم و در پشت صفحه ی مه آلود زندگی گم می شوم.


Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

چهارشنبه 30/10/1388 - 15:11 - 0 تشکر 177083

از قدیما.....
.............

تجسم رهایی
....
یک نفر محبوس در کنج اتاقی سرد و بی روح.،
روی سقف تیره و تاریک.،
چنان حک می کند،یک کهکشان از جنس اختر را...
که در آبی ترین اسماء رویاها،چنین روشن نخواهد بود.
و او بر روی دیوارش که با ساروج و سنگ آمیخته است.،
با غم نگارش می کند...
سالهاست در پشت قلبی از تبار سنگ.،
من زندانی یک چشم از جنس کمان زهرگین هستم.
که با قلبی یخی،نجوای یک فواره را در ذهن خود دارد.
و شب...!
با آنکه از پشت سکوتش،ناله ای افسانه ای دارد..!
قطره ی اشکی ز چشمش می چکاند،تا سکوتش بشکند...
لاجرم بی آنکه فکر کهکشان باشد.!،
صدای رعد را چون تازیانه بر تن ابری فرود آورد.،
و باران با تمام هستی اش.،آسوده می بارد.
ولی من همچنان محبوس یک قلبم.
که شاید راز پنهان شقایق هاست.،
شاید راز پنهانیست.،
شاید.....!

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

جمعه 27/1/1389 - 17:37 - 0 تشکر 195357

خیال باطل
..........
سفید پوشیده ام !
در تجسمی آرام در خاطرات نیامده ی دختری،
نمایش چهره ام را به تماشا می نشینم
بیش از آنکه باشم،
زیبا جلوه می کنم
در رویای دختری سیاه پوش،
بیش از آنکه باشم،
از مهربانی لبریزم
رها می شوم از خاطره و رویا
به خود می نگرم
و من....
بیش از آنکه باشم،
نیستم

Into the sorrow of the night
Through the valley of dark dispair
Across the black sea of iniquity
Where the wind is the cry of the
suffering
There came a glorious saving light
The light of eternal peace
Jesus Christ, the King of Kings
.

 

       ...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...

جمعه 3/2/1389 - 0:48 - 0 تشکر 196886

سلام

انشالله یه روز کتاب شعرتونو ببینیم.....
موفق باشید

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 17/2/1389 - 14:31 - 0 تشکر 199102

ما شا الله اقای بر گ ریزان ترکوندند ماهم چیزی نداریم

دوشنبه 20/2/1389 - 14:28 - 0 تشکر 199534

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;196886]

سلام
انشالله یه روز کتاب شعرتونو ببینیم.....
موفق باشید

انشااالله !

هميشه مهربان بمان ...

يکشنبه 26/2/1389 - 18:30 - 0 تشکر 200662

سلام...
زیبا هستند....
انشاالله همیشه موفق باشید
یا حق

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

پنج شنبه 30/2/1389 - 21:48 - 0 تشکر 201308

با سلام برگریزان عزیز
اولین باریه که به اینجا سر میزنم و خب ذوقی سرشار در شما میبینم
اگه میشه بگین که اولین شعرتون رو کی و در چه زمینه ای گفتین؟

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

پنج شنبه 30/2/1389 - 21:51 - 0 تشکر 201309

در ضمن از اشعارتون بر میاد که مادر عزیزتون در قید حیات نیستن درسته؟

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.