• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 4483)
يکشنبه 25/5/1388 - 23:56 -0 تشکر 142449
سلام ای غم لحظه های جدایی...

به نام خدا

 

سلام

 

---------------------

 

ــ نمی تونم... دیگه نمی تونم ادامه بدم... خسته شدم! خستهههههههه!

آخه مگه من چه گناهی کرده بودم که...

 

ــ اوهوه! انگار نوبرش رو اورده! منم از دستت خسته م! از کارات، غر زدنات، بهونه گیریات...

 

ــ آقارو! خودت که بدتری! اخلاق که نداری! بی حوصله ای! اراده که هیییییییچ! هر چی می شه باید اول ببینی مامانت اینا چی می گن!

 

ــ کی؟ من؟! هر چی باشه بهتر از تو ام که...

 

ــ ...

 

ــ ...

 

و گاه این مشاجرات ادامه دارد و ادامه دارد...

تا...

.

.

.

 

جدایی...

 

 

 

----------------------------

 

 

با تمام تلخی ای که بحث طلاق داره، شاید لازم باشه توی انجمن کمی هم به این موضوع بپردازیم...

 

درباره ش حرف بزنیم... دلایلش رو بررسی کنیم...

 

ببینیم چی می شه که زن و شوهری که با امید زندگی شون رو شروع کردن، مجبور می شن یه روزی همه ی امید و آرزوهاشون رو زیر پا بذارن و...

 

 

سخته، خیلی هم سخته...

 

 

بیایید با شناخت بیشتر از این اتفاق تلخ، یاد بگیریم چگونه باشیم و چگونه بمانیم تا در زندگی آینده مون هرگز، هرگز، هرگز حتی صحبت از این ناگوارترین و منفورترین امر حلال هم پیش نیاد...

 

 

 

خوشبخت باشید الهی...

 

 

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 27/5/1388 - 23:44 - 0 تشکر 143202

بنام خدا

سلام

دختر و پسر قبل از ازدواج از طرف خانواده برای انجام بعضی كارها محدودیت دارن. همین طور هم در اجرای اون چیزی كه بهش اعتقاد دارن.

به نظرم این دختر پسر كه خودم هم الان در اون شرایط هستم، فكر میكنند اگه ازدواج كنند، زمینه ای براشون فراهم میشه كه بتونن كارهایی كه تو خونواده ی پدری مادری شون نتونستند انجام بدهند یا اون عقیده ای كه نتونستند بهش عمل كنند، رو حالا میتونند آزادانه انجام بدهند.

اما فراموش میكنند كه طرف مقابلشون هم با همین هدف داره پا به این زندگی جدید میذاره. حالا فقط كافی یك اختلاف جزئی اما مهم تو اعتقادات و كارهایی كه میخوان انجام بدهند به وجود بیاد.

خود من وقتی این شرایط رو برای خودم تصور میكنم، مثل اینه كه دنیا رو سرم خراب شده و همه ی رشته هام پنبه.

و مسلماً این زندگی بزودی از هم میپاشه

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
پنج شنبه 29/5/1388 - 3:57 - 0 تشکر 143602

به نام خدا

سلام

درست ه جناب پارسا زاهد، گاهی اوقات همسران فقط به این فکر می کنن که خودشون به مقصودشون برسن؛ گرچه این فقط هم در شرایطی نیست که نتونسته باشن توی خونه ی پدری به برخی خواسته هاشون برسن (البته متوجه منظورتون شدم، اما خوب در حالت کلی هم خیلی اوقات همین طوره).

من عقیده دارم اگر آدم از بچگی این طور تربیت شده باشه و این عادت و رفتار رو در خودش پرورونده باشه که به عقاید و به شخصیت طرف مقابل احترام بذاره، بعد از ازدواج هم کم تر این مشکل براش پیش می یاد.

البته یه چیزی هم هست:

من اینو واقعاً دیدم، خیلی هم دیدم، این که گاهی یکی از همسران برعکس این مسئله رفتار می کنه!

یعنی این که گاهی گذشت زیاده از حد رو هم دیدم!

بیشتر هم از سمت خانم ها..

این طوری اوّلاً فرد خودش خیلی اذیت می شه، به خصوص اگر طرف مقابل یا متوجه این خصلت همسرش نباشه و یا در حالت بدتر بخواد سوء استفاده کنه از این موقعیت.

ثانیاً این رویه خودش باعث می شه که طرف مقابل هم بیش از پیش عقایدش رو به همسرش تحمیل کنه! در واقع همون سوء استفاده ای که گفتم.

منظورم این ه که:

1. باید به سلایق و اعتقادات طرف مقابل احترام گذاشت و عقیده ای رو به او تحمیل نکرد.

2. باید مراقب باشیم که خودمون راه رو برای تحمیل عقاید توسط طرف مقابل باز نذاریم.

خوشحال می شم نظر دوستان دیگه رو هم بدونم در خصوص:

تحمیل عقاید طرفین به یکدیگر

که یکی از عواملی ه که گاهی منجر به طلاق می شه.

خوشبخت باشید الهی...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

پنج شنبه 29/5/1388 - 23:45 - 0 تشکر 143984

بنام خدا

سلام

من اینو واقعاً دیدم، خیلی هم دیدم، این که گاهی یکی از همسران برعکس این مسئله رفتار می کنه!

یعنی این که گاهی گذشت زیاده از حد رو هم دیدم!

بیشتر هم از سمت خانم ها..

بله اتفاقاً من هم این مورد رو دیدم و اونم همونطور كه شما میگین خانم بوده.

این خانمی كه من میشناسم در ابتدای زندگی مطیع علایق و سلیقه های شوهرش بود. با اینكه شوهر از روی عمد اقدام به تحمیل عقیده نمیكرد، اما برای اینكه این خانم در نوجوانی ازدواج كرده بود، اون چیزی كه در برابرش میدیده رو فكر میكرده درسته و در برابر عقیده هایی كه مورد قبولش نیست و براش آزار دهنده بوده تنها عكس العملش غصه خوردن و تلنبار كردن این غصه ها روی هم بوده.

حالا بعد از ده ها سال زندگی مشترك، متوجه اشتباه خود شده و چون یك دفعه این عقده ها رو میخواد خالی كنه، زندگی مشتركش كمی با مشكل روبرو شده.

چون شوهر هنوز فكر میكنه با زن نوجوان و مطیع ده ها سال پیش روبرو هست و در برابر این عقده گشایی مقاومت میكنه

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 1/6/1388 - 1:15 - 0 تشکر 145259

به نام خدا

سلام

ممنون از همراهی تون جناب پارسا زاهد

این جریانی که گفتید جالب بود، و البته تأسف بار.

واقعاً تأمل برانگیزه ها، این که برای اون زوج عادت شده بوده اون طرز رفتار، و حالا که خانم می خواد رهایی پیدا کنه انگار دیگه نمی شه.

راستش خوشحال می شدم اگر دوستان بیشتری نظرشون رو می گفتن تا بتونیم در هر مورد به یه جمع بندی بهتر برسیم.

من سرچ کردم تا مقاله ای در این مورد (تحمیل عقاید) پیدا کنم.

قسمتی از یکی از مقالات به این موضوع پرداخته بود که براتون می ذارمش:

اصولاً خانواده ای را نمی توان سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، هر انسانی ذوق و سلیقه ای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی به آرامش باید این ذوق و سلیقه را به هم نزدیک کرد، زیرا انسان ها تنها در سایه توافق ها می توانند در کنار هم زندگی کنند نه اختلاف ها. از سوی دیگر، در زندگی مشترک بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی ها و تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد است که "طلاق" را می آفریند و این پایان مشکلات نیست، بلکه سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود می آورد.

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

جمعه 6/6/1388 - 16:10 - 0 تشکر 147118

به نام خدا

سلام

دو سه روز پیش یه پاسخی نوشتم برای این تاپیک، بعد یه مشکلی پیش اومد صفحه قفل کرد! منم که سیوش نکرده بودم.. و مجبور شدم صفحه رو ببندم و... خلاصه من خود به چشم خویشتن دیدم جوابم می رود!!! :D

 بعدشم دیگه کو وقت که بیام؟

خلاصه این بحث توش وقفه افتاد.. ببخشید.

خوب، داشتیم دلایل طلاق رو بررسی می کردیم.

از پست یکی از دوستان شروع کرده بودیم و دلایل طلاق طبق گفته های ایشون رو طبقه بندی کرده بودیم (ان شاء الله صحبت های دوستان دیگه رو هم بررسی خواهیم کرد).

درباره ی مورد اول صحبت هایی شد.

حالا می رسیم به مورد دوم.

به عبارتی مورد دوم و سوم؛ چون با هم در ارتباطند و حتی شاید بهتر بود با هم توی یه دسته قرارشون می دادم.

2. لبجازی های بچگانه، غرور بیجا و امتناع از عذرخواهی، پافشاری بر اشتباهات و...

3. عدم صبر و گذشت

شما چی فکر می کنید؟

چی باعث این غرورهای بیجا بین همسران می شه؟

چرا زن و شوهر گاهی نمی تونن از نزدیک ترین فرد زندگیشون به خاطر اشتباهشون عذرخواهی کن؟

یا به عبارتی چرا نمی خوان این کارو بکنن؟

چرا یه کم گذشت چاشنی روابطشون نمی کنن؟

یعنی این قدر سخته؟!

و خیلی سؤال های دیگه پیرامون موارد ذکر شده...

شما چی فکر می کنید؟

چه راهکاری برای این مشکل پیشنهاد می کنید؟

خوشبخت باشید الهی...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

شنبه 7/6/1388 - 15:7 - 0 تشکر 147356

به نام خدا

سلام

شما چی فکر می کنید؟

چی باعث این غرورهای بیجا بین همسران می شه؟

چرا زن و شوهر گاهی نمی تونن از نزدیک ترین فرد زندگیشون به خاطر اشتباهشون عذرخواهی کن؟

یا به عبارتی چرا نمی خوان این کارو بکنن؟

چرا یه کم گذشت چاشنی روابطشون نمی کنن؟

یعنی این قدر سخته؟!

به نظرم بعضی وقتا یک طرف بیش از حد کوتاه اومده و طرف مقابل بد عادت شده... حالا دیگه تحمل نمیکنه می خواد برای یه بار هم که شده ثابت کنه حرفش درسته و کوتاه نمیاد .. طرف مقابل هم که تو این مدت حسابی راه لجبازیو یاد گرفته و با همین روش بار ها موفق شده عمرا اگه کوتاه بیاد .. معذرت خواهی که دیگه جای خود دارد.

هر رفتاری بین زن و شوهرا اگه بصورت متقابل نباشه دوامی نخواهد داشت ...

البته اینا نظر من تا این لحظه ست .

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

يکشنبه 8/6/1388 - 3:10 - 0 تشکر 147506

به نام خدا

سلام

ممنون جناب 2066 گرامی

نکات خوبی رو گفتید.

اتفاقاً توی مورد اول که درباره ی تحمیل عقاید بود هم ما به نتیجه ای مشابه صحبت شما رسیدیم؛ این که یکی از دلایل این مشکلات کوتاه اومدن بیش از حد یکی از طرفین ه. و این کوتاه اومدن گاهی خواسته یا ناخواسته در طرف مقابل ایجاد انتظار و توقع بیجا می کنه، و همون طور که گفتیم و شما هم گفتید، این امر برای همسران مشکل ساز می شه.

خوب این یه دلیلش بود، که البته دلیل مهم و متأسفانه رایجی هم بود.

اما اگر بخواهیم به دلایل دیگه هم فکر کنیم.. خب..

می دونید، همیشه این طور نیست که مشکل به خاطر کوتاه اومدن یه طرف ایجاد بشه (که شما هم گفتید، گاهی این طور می شه).

اما برخی مواقع هم دو طرف لجباز هستن و مغرور، یک از یک هم لجبازتر!!

گاهی هم می خوان مثلاً رو کم کنی بکنن!

بعضی وقتا هم ته دلشون واقعاً پشیمونن از یه موضوعی هااااا، اما به غرورشون برمی خوره یه عذرخواهی کوچولو بکنن...

نمی خوان کم بیارن!!

گاهی همسرشون رو به خاطر موضوعی بخشیدن هااااا، اما فکر می کنن اگه با گذشت قضیه رو تموم کنن، مثلاً اقتدارشون پیش همسرشون خدشه دار می شه!!

و خیلی چیزهای دیگه که ریشه ی همه شون غرور بیجائه.

حالا باید دید این غرور از کجا سرچشمه می گیره؟!

ریشه ی خانوادگی داره؟!

یعنی مثلاً از والدینشون این نوع برخورد رو یاد گرفتن..

ریشه در روابط اجتماعی شون داره در زمانی که هنوز مجرد بودن؟

این که مثلاً یاد گرفتن زور بگن؛ یا برعکس عادت کردن زور بشنون؛ یا کلاً یاد نگرفتن این طور وقتا باید چه کار کنن..

یا مثلاً تجربه ای تلخ باعث شده یه نوع احساس حقارت رو همیشه با خودشون همراه داشته باشن، و حالا برای غلبه به اون حس، می خوان تلافی تجربه ی تلخشون رو سر همسرشون در بیارن...

در واقع یه جورایی می خوان جلوی تکرار اون مشکل رو بگیرن، اما نمی دونن چه طور، و می یان ساده ترین و البته غلط ترین راه ممکن رو در پیش می گیرن..

 و... و.. و...

اما چه طور باید این غرور بیجا رو از بین برد؟!

خوشبخت باشید الهی...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

شنبه 14/6/1388 - 22:49 - 0 تشکر 148993

به نام خدا

سلام

وااااای! تاپیکم چرا خاک گرفته؟!

خوب صاحب تاپیک فرصت نکرده بود دیگه...

:(

اوکی!

داشتیم دلایل طلاق رو طبق پاسخ های دوستان بررسی می کردیم.

مورد چهارم یه چیزی ه که خییییییییییییییلی بده! خیلییییییییی مخرب ه!

خیلی هااااااااا

4. بی اعتمادی به یکدیگر

به نظرتون چقدر حق داریم در رفتار همسرانمون دقت کنیم؟!

تا چه حد دقت طبیعی و لازم ه؟

و چه وقتی این دقت تبدیل می شه به بی اعتمادی و بدبینی؟!

و یه چیز دیگه:

این بی اعتمادی همیشه نسبت به همسره؟!

دقت کردید که بعضی زن و شوهر ها، به خصوص آقایون، گاهی به جامعه بیش از حد بدبین هستن؟!

صد البته که توی جامعه گرگ زیاده، اما این دلیل می شه که ما عقل و شعور و اراده ی همسرمون رو نادیده بگیریم؟!

خلاصه این که چی فکر می کنید در مورد این بی اعتمادی ها، که واقعاً هم می تونه خانمان برانداز باشه؟!

خوشبخت باشید الهی...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

دوشنبه 16/6/1388 - 17:29 - 0 تشکر 149316

بنام خدا

سلام

به نظرتون چقدر حق داریم در رفتار همسرانمون دقت کنیم؟!

تا چه حد دقت طبیعی و لازم ه؟

اگه همسرمون رو وفادار میدونیم و زندگی خوبی هم داریم به نظرم دقت كردن تو رفتارش اونم به معنی تجسس اصلاً نباید باشه.

مثلاً اینكه بهش بگیم كجا بودی؟ چا دیر اومدی؟ بیرون میری كجا میری؟ باید به من بگی؟

و این حرفها رو به این معنی بهش میگیم كه بهش شك داربم.

به نظرم این كارها رو اصلاً نباید بكنیم.

ولی اینكه بهش بگیم جایی خواستی بری منو در جریان بذار یا مثلاً اگه دیر كرد بهش زنگ بزنیم و اینها رو به دلیل نگرانی از این كه خدای ناكرده اتفاق بدی براش نیفته انجام بدیم. این میتونه خیلی خوب باشه. اما در همین هم نباید زیاده روی كرد.

اگه جامعه ای رو هم كه همسرمون باهاش سرو كار داره خوب میشناسیم و میدونیم مشكلی بوجود نمیاد بهتره تا جایی كه میتونیم به همسر اعتماد كنیم.

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
دوشنبه 30/6/1388 - 23:14 - 0 تشکر 153214

به نام خدا

سلام

من اصولاً کم تاپیک می زنم، اما عادت دارم وقتی یه تاپیکی زدم خیلی منظم و مرتب پیش ببرمش. اما این تاپیک نمی دونم چرا این جوری می شه! هی وسطش وقفه میفته!

اوکی، داشتیم درباره ی بی اعتمادی همسران نسبت به هم صحبت می کردیم.

راستش فکر می کردم در این مورد اظهارنظرهای زیادی بشه، چون یه چیز خیلی دردسرساز و به شدت مشکل آفرین ه.

به هر حال..

ببینیم چی پیش می یاد

:)

خوشبخت باشید الهی...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.