با سلام خدمت خانمAansherly
شما گفتید 20سال؟
من میگم پس چند سال؟بلاخره انسان در یک سنی نیاز به به ازدواج را در خودش احساس میکنه.بهتر بگم احساس تکمیل شدن با کسی دیگه.
سوال دوم؟
سن من کم نیست سن ازدواج بالا رفته.
تازه من دانشجو هستم(ترم چهارم حسابداری)و نگفتم که می خوایم فردا بریم سر سفره عقد.من فقط گفتم که من می خوام با یکی تکمیل بشم.حالا اگر از فامیل باشه بهتر چون شناخت خیلی خوبی نسبت به هم داریم.و اینکه من فقط ابراز تمایل کردم وفقط هم به مادرم گفتم تا با خا نواده اونها حرف بزنه.
سوال سوم؟
اون هم 20ساله است.چه ایرادی داره؟من به حدی از بلوغ فکری و اجتماعی رسیدم(90%)واین معیارها هم در اون دیدم.پس من با اون میشم ما.حرف کلیشه ای نیست حقیقتیِ هدف اصلی از ازدواج تکمنیل شدن با طرف مقابله.غیر اینه؟
سوال چهارم؟کار ندارم،سربازی نرفتم،خونم ندارم،ماشین هم ندارم،و...درسته ولی پشت کار و بنیه جونی راکه دارم.یه آینده ی همراه با فراز ونشیب هاش را هم دارم.خدا را هم دارم.
راستی یکی از دوستام که 1 یا 2 سال از من بزرگ تر به من گفت:"زندگی را با ید ساخت .نمی شه که خونه داشته باشی .ماشین داشته باشی و بقیه چیزها و بعد بری زن بگیری"
واین را هم بدونیدکه من به مادرم گفتم که فعلا طرف را برای من نشون کنند.
راستی یه پیشنهاد برادرانِ:این قدر به جون های مردم سخت نگیرید.
اگر مسلمانند.نماز هاشون رو میخونه وآدم درستیه با هاش ازدواج کنید(منظورم فققط شما نیستید)کلا همه.
جونی که به خدا اعتقاد داشته باشه اون قدر غیرت داره که بره سر یه کاری و زندگی شو از راه حلال و رزق پاک بچرخونه.اصلا خدا خودش در قرآن تضمین کرده دیگه از این بالاتر؟؟؟؟؟