درسته.. من هزاردرصد اشتباه کرده بودم. . اونی که فکر میکردم سعیدانه.. آنلاکر بود و اونی که نمیدونستم کیه.. سعیدان بود نخندین دیگه.. همش مال 18 سالگیه.. آدم وقتی به 18 میرسه یه خورده حواس پرت میشه خب. بعدشم من چه میدونستم که آنلاکر ماشالا هزار ماشالا اینقدر خوب رشد کرده همونطور که تو جلسه مدیران از دیدن یه دوست کوشولوی دیگه کلی تعجب کردم
بهرحال از دیدن این دو تبیانی گرامی خوشوقت شدیم و بعد تصمیم گرفتیم که زودتر از آقایون جداشیم و بریم سی خودمون. موقع خداحافظی به جناب سعیدان گوشزد کردم که شیرینی رو که تو تاپیک مسابقه قراربود بده .. یادش نره.. ولی کو گوش شنوا.
درضمن ماکه هیچ آثاری از شورش و شورشگری در آنلاکر ندیدیم.. تنها چیزی که بهش نمیخورد همین شورش بود. فهمیدم که آنلاکر شورشی خیلی زیرکیه که نمیذاره کسی از ظاهرش چیزی بفهمه.
بهرحال ما خداحافظی کردیم و رفتیم .. یه خورده دیگه مغازه گردی کردیم و من یه جفت کفش خریدم.. کفشی که هفته پیش تهرون با چک و چونه خریده بودم 19 تومن.. اینجا بود 14 تومن.. آه از نهادمان برآمدو به تلافی یک جفت دیگر نیز خریدیم.
دوباره برای نماز برگشتیم حرم .. موقع رفتن داخل ازدحام جمعیت خیلی زیاده و به سختی میشه از گیتهای بازرسی عبور کرد. به هرمشقتی که بود رفتیم داخل..و نماز جماعت . خیلی زیباست نمازهای جماعتی حرم امام.. من که خیلی حالم عوض میشه.. همیشه هم میریم صحن جامع رضوی.. آیت الله مکارم شیرازی امام جماعت هستن(فکر کنم) بعدازنماز می شینیم و زیارتنامه و دعا می خوانیم و از آنجاییکه این گوشی چینی ما تو حرم آنتن نمیده.. موفق به پیدا کردن همسر نمیشم.. با بچه ها به سوی خونه روانه می شیم.. که موبایلم زنگ میزنه.. آقای همسره که خبر میده آنلاکر امشب مهمون ماست.. استقبال میکنم و به سمت خونه میریم.
ما بالا غذا میخوریم و آقایون تو رستوران پایین ساختمون . و از اونجاییکه واحدی که دست ماست دو خوابه هست .. واسه خوابیدن هم مشکلی نداریم.. خانوما نقل مکان می کنیم به داخل یکی ازاتاقها و اتاق دیگه و حال رو میذاریم واسه آقایون .
همین الان بهمون خبردادن که فردا صبح قراره مارو ببرن یه باغی اطراف مشهد .. باغ جاغرق!
پس وسایلمون رو جمع میکنم و آماده میشم واسه صبح.. البته گفتن که هیچی باخودتون نیارید.. همه چی هست..ولی خب لباس واسه نرگس نیست که!!
میریم تو اتاق و هرکی میره سروقت سرگرمی خودش.. من نت! دخمل جدول! نرگس نقاشی.
تایادم نرفته بگم که تو این فاصله نرگس حسابی با آنلاکر یا همون حامد دوست شده و کلی اذیتش کرد اون بنده خدارو
بازم میرم صندلی داغ.. بازم واسه شورشی جواب می نویسم.. با اون سختی که تایپ فارسی با گوشی داره.. اونم گوشی که عربیه و فارسی نیست.. همش باید کلماتی پیدا میکردم که گچ و پژ نداشته باشن.. ثبت میکنم و نمیشه.. دوباره خط به خط ثبت میکنم و نمیشه .. بیش از ده بار امتحان کردم ونشد.. خسته شدم و ولش کردم.. به همون گشت وگذار ادامه میدم.. تو انجمن خودم شورش شده.. ولی اینجام نتونستم جوابی ثبت کنم.. حالا که نمیشه پس خداحافظ.