• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 5495)
سه شنبه 23/4/1388 - 19:12 -0 تشکر 132519
فلسفه بد بد یا خوب؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

 نظر شما در مورد فلسفه چیه؟

بعضی از افراد موافق هستندوبعضی مخالف 

بعضی ها می گن فلسفه یعنی استدلال واگه استدلال بلد نباشی  نمی تونی کاری بکنی

یکی از اولیاء الهی می فرمود:فلسفه تکیه بر عقل بشر داره اما حکمت از طرف خداست

فلسفه مساوی با استدلال نیست ،(ویرایش شد)

در یک کلام اگه فلسفه رو ما مطابق روایات وقرآن به کار کی بریم پس چرا می گیم فلسفه بگیم قرآن،بگیم روایات،واگه نه فلسفه جدای از اینهاست که دیگه چرا باید سراغش بریم وقتی قرآن رو داریم 

یک نفر می گفت ما سالها فلسفه خوندیم ،آخرش نفهمیدیم خدا هست یا نیست؟!!!!!!!!!!!!!

نظر بنده اینه فلسفه =خیر

 

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

جمعه 2/7/1389 - 17:41 - 0 تشکر 234554

http://dehliz.ir/?page_id=4
منبع مطلب بالا

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

چهارشنبه 14/7/1389 - 14:18 - 0 تشکر 238791

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;177635]مطالبی که بنده در اینجا برای شما کاربران محترم نوشتم از کتاب سیر الی الله آیت الله سید حسن ابطحی است(البته به جز مواردی جزئی

بسم الله

نکته ای در مورد شخصیت جناب ابطحی حائز اهمیت است و آن اینکه ایشان یکی از طرفداران انجمن منحرف حجتیه است و مبازارات شهید هاشمی نژاد با ایشان در دوران آن شهید وجود داشته است
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=54795

و جای شگفتی نیست که معتقدان به چنین مرام منحرفی دم از مخالفت از معرفت الله و حکمت و فلسفه بزنند

چهارشنبه 14/7/1389 - 14:38 - 0 تشکر 238800

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;234547]فلسفه یعنی شناخت اشیاء متّکیاً به افکار بشری . یعنی یک افلاطونی یک ارسطویی یک ملّا صدرایی یک ابن سینایی یک محی الدّینی نشسته اند ، فکر کرده اند در مورد هر چیزی در مورد فلکیات در مورد طبیعیات در مورد الهیات بعد آمده اند فکر خودشان را انتقال داده اند . با اینکه بعضی از اینها استاد و شاگرد بوده اند چون فکر خودشان بوده که در امور داخل می کردند ، لذا می بینید ارسطو و افلاطون ، فارابی و ابن سینا و ملّا صدرا با همه اینها در بسیاری از موارد اختلافات سنگینی دارند .
مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی رحمة الله علیه که به عنوان ضدّ فلسفه شناخته شده است و امام زمان علیه السّلام وقتی او یک عمر پیش شیخ احمد کربلایی فلسفه و عرفان شبه محی الدّینی فراگرفت و بعد که به ایشان گفتند شما جزء کمّلین شدی می گوید نگاه کردم دیدم هیچی نشدم . رفتم مسجد سهله از امام عصر علیه السّلام خواستم دستم را بگیرند . حضرت به او می فرمایند : « طلب المعارف من غیر طریقنا أهل البیت مساوٍ لإنکارنا » هرچیزی را بخواهی بشناسی اگر از غیر راه ما اهل بیت وارد شوی این به انکار ما منتهی می شود . ایشان راه را پیدا می کند . دست از اعتقاداتش بر می دارد و دوباره همه چیز را براساس آیات و روایات بررسی می کند . شناخت حقایق اشیاء متّکی به وحی الهی می شود حکمت . بعضی بزرگواران تقسیم کرده اند به فلسفه اسلامی و فلسفه غیر اسلامی بعضی گفته اند مکتب تفکیک و مکتب تطبیق یعنی ملّا صدرا آمده فلسفه یونان را اصل گرفته بعد ضرباً زوراً خواسته آیات و روایات را توجیه کننده فلسفه قرار دهد . این را می گویند مکتب تطبیق . آقای حکیمی این اسم را گذاشتند اوّلین بار و به کسانی که معتقد به جدایی فلسفه از علوم اسلامی بودند مثل مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی یا مثل خودشان گفتند مکتب تفکیک .
بعضی دیگر از مخالفین فلسفه یک تقسیم بندی دیگری انجام داده اند من این را بیشتر می پسندم . اوّلین بار من در کتاب در محضر استاد آیة الله سیّد حسن ابطحی من این را دیدم که ایشان می گوید . اصلاً اینها دو چیزند شناخت حقایق اشیاء متّکی به فکر بشر اسمش می شود فلسفه . شناخت حقایق اشیاء متّکی به وحی الهی اسمش می شود حکمت . لذا در قرآن هم همه جا می گوید حکمت . « و لقد آتینا لقمان الحکمة » « و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً » « قرآن حکیم » حکمت کاملاً از فلسفه جداست و دو مقوله اند اینها .
این که ملّا صدرا اسم کتابش را می گذارد « حکمت متعالیه » این اشتباه کرده این فلسفه متعالیه است . حکمت نیست .
خدا رحمت کند مرحوم امام را می گفتند اگر یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را شما بیاورید یک جا بگذارید اینها ذرّه ای در افکار و عقاید با هم تفاوت ندارند . چون علمشان متّکی به وحی است . امّا در میان فلاسفه داریم که کتاب هم شده و چاپ هم شده و من اسم نمی آورم که دو نفر از این آقایان به هم نامه می نویسند بحث اعتقادی می کنند . نامه آخر اینها به هم فحش می دهند .
مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی در کتاب ابواب الهدی می نویسند « من کان عارفاً بسیاسة الخلفاء یظهر له کالشّمس أنّ العلّة فی ترجمة الفلسفة و ترویج مذهب التّصوّف المأخوذَین من یونان ، ما کانت إلّا السّیاسة لمغالبة علوم أهل البیت علیهم السّلام » کسی که سیاست خلفای عبّاسی را بداند مثل خورشید برایش روشن است که علّت ترجمه فلسفه و ترویج مذهب صوفیه که هر دو هم از یونان گرفته شده اند جز این سیاست نبود که می خواستند با علوم اهل بیت علیهم السّلام در بیفتند .
امام باقر و امام صادق علیهما السّلام به مقتضای فرصت محدودی که بین انتقال حکومت امویه و عبّاسیه پیدا شد شروع کردند به معرفی اسلام . اعتقادات ، اخلاقیات و احکام . در مقابل اعتقادات خلفاء آمدند فلسفه را ترجمه کردند . در مقابل اخلاقیات و تزکیه نفس آمدند صوفیه را علم کردند و در مقابل احکام هم افرادی مثل ابوحنیفه و احمد حنبل و شافعی و مالکی و دیگر افراد که حالا این چهارتا مانده اند را علم کردند . بخوانید این کتاب المعتصم سیّد احمد را که مستبصر شده و شیعه شده به اسم حقیقت گمشده خوب توضیح می دهد که چه کار کردند اینها برای اینکه دکّانی در مقابل حقایق ناب اهل بیت باز کنند .
نه اینکه فکر کنید علمای شیعی همان فلسفه دوستهایشان هم ، فلسفه را خیلی بالا می دانستند . نه .
آیة الله ابطحی از استادشان مرحوم آقای میلانی نقل می کردند که ایشان می فرمود : من از لحاظ علمی گاهی پیرامون اسفار ملّا صدرا بحث می کنم . امّا جز به بسم الله الرّحمن الرّحیم اوّل این کتاب به چیز دیگری از آن معتقد نیستم .

نکته

اختلاف آرای علمای یک علم به معنای غلط بودن آن علم نیست

علمای علوم قرانی در بسیاری از موارد با هم اختلافات ضد و نقیضی دارند حال باید علوم قرانی را کنار بنهیم؟؟

در فقه هیچ عالمی را پیدا نمی کنید که صد در صد نظرات فقیه دیگری را بپذیرد حال باید فقه را کنار نهیم و بگوییم که فقه بی اعتبار است

در تفسیر قران کریم بیش از صدها تفسیر داریم که این نشاندهنده اخلاف نظر مفسران است پس بنابر گفته کاربر محترم باید تفسیر  قران کریم را کنار نهاده و در گوشه ای بنشینیم و ...

پس کار بر گرامی جناب سید امین هیچگاه از اختلاف آرای علمای یک علم نمی توان اشتباه و خطای آن علم را نتیجه گرفت.

اما نکته ای دیگر که ابطحی و بزرگترهای او در مکتب تفکیک از آن غافلند راه و روش فلسفه و حکمت است که یک روش عقلانی است و خود آیشان هم غافلا و من حیث لا یشعر از آن استفاده می نمایند. توجه نمایید

می گویند بین ارای حکما اختلاف است

هر علمی که در آن اختلاف باشد اشتباه است

پس فلسفه اشتباه است

کسی نیست به این داعی داران علم بگوید که خودش ما دارید از قواعد و استدلال های فلسفی برای بطلان فلسفه استفاده می کنید . برای نمونه استدلال بالا یک استلال شکل اول است که اصحال تفکیک از آن برای رد فلسفه استفاده می کنند.

حال اگر این استدلال معتبر نیست و بشریست پس چرا از آن استفاده  می کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

اما در مورد میرزا مهدی و داستان خیالی تشرف.

از کی تا به حال خواب دید ن حجت شرعی شده است که میراز مهدی آن را حجت می دانند آیا این خلاف بداهت عقلی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

میرزا مهدی می گوید باید عقل را تعطیل نمود و فقط از وحی و مطالب امام استفاده نمود

خب با چه ابزاری می توان از وحی و سخنان امام استفاده نمود؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

راهی اگر دارند تا کنون چرا ارائه ندادند ؟؟؟ حتما وجود خداوند را هم با وجود احادیث و آیات قران اثبات می کنند؟؟؟

وجود پیامبر و وجوب او را هم؟؟؟

حقیقت این است که این افراد صرفا کینه حکمای بزرگ الهی را بدل دارند و به اسن مکتب ائمه که بویی از آن نبرده اند فقط در صدد اشکالهای بچه گانه به آن هستند.

در مورد محمد رضا حکیمی هم خوب است ابتدا به کتب او مراجعه نمود و آدرس هایی که به عنوان رفرنس داده اند نگاهی اجمالی بیندازید و آنها را با اصل انها در کتب نام برده مقایسه کنید تا مشاهده کنید کوس رسوایی چه کسی به آسمان بلند می شود.

نویسنده ای که از کمترین تعهد اخلاقی نسبت به نوشته هایش بهره نمی گیرد و عنوان فیلسوف عدات را ناجوانمراده بر خود نهاده است و کتاب های خود مملو از دروغ و بهتان نموده است.

چهارشنبه 14/7/1389 - 14:45 - 0 تشکر 238802

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;234547]مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی در کتاب ابواب الهدی می نویسند « من کان عارفاً بسیاسة الخلفاء یظهر له کالشّمس أنّ العلّة فی ترجمة الفلسفة و ترویج مذهب التّصوّف المأخوذَین من یونان ، ما کانت إلّا السّیاسة لمغالبة علوم أهل البیت علیهم السّلام » کسی که سیاست خلفای عبّاسی را بداند مثل خورشید برایش روشن است که علّت ترجمه فلسفه و ترویج مذهب صوفیه که هر دو هم از یونان گرفته شده اند جز این سیاست نبود که می خواستند با علوم اهل بیت علیهم السّلام در بیفتند .
.

متاسفانه بزرگان مکتب تفکیک از کمترین منطق و ابزاری در کسب معرفت بی بهره هستند. نمونه ای از این مطلب همین سخن درج شده است.

هر انسان عاقلی می داند که روش استفاده از علم هیچ ربطی به خوب بودن یا بد بودن آن علم ندارد. برای نمونه اگر علوم قرانی را در مقابل ائمه بنهیم باز هم می گویید قران بد است؟؟؟

در زمان خلیفه دوم نقل شده که قران ماراکفایت می کند . پس بنابر گفته میرزا مهدی باید فاتحه قران را هم بخوانیم.

این مطلب ممکن است درست باشد که در زمان امام باقر (ع) فلسفه را باب کردند که مثلاً در مقابل آنها قرار گیرد اما این چه ربطی به خوب بودن یا بد بودن حکمت و فلسفه دارد؟؟؟

متأسفانه اهالی تفکیک کوچکترین زحمتی به قوه عاقله خود برا فهم این مطالب نمی دهند و برای همیشه باب فهم احادیث نبوی و ائمه اطهار و فهم قران را بر خود بسته اند و مانند اشعری نادان از قران چیزی جز بوسته آنهم به اشتباه نمی دانند.

فتدبر

چهارشنبه 14/7/1389 - 14:51 - 0 تشکر 238804

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;234550]اصحاب ائمّه هم با فلسلفه مخالف بودند . در رجال کشی هست که هشام بن حکم این کتابها را بر ضدّ فلسفه و عقاید فلسفه نوشته است : الدّلالات علی حدوث الأشیاء ، الرّد علی الزّنادقة ، الرّد علی اصحاب الطّبائع ، الردّ علی ارسطاطیس فی التّوحید .
جناب حسن بن موسی نوبختی این کتابها را نوشته : الردّ علی اهل المنطق ، التّوحید و حدوث العالم
فضل بن شاذان کتاب الردّ علی الفلاسفة را نوشته است .

در مورد اصحاب ائمه صحبت زیاد است

اولاً قول ایشان حجت نیست

ثانیا اکثر آنها قبل از آشنایی با ائمه خود از دانشمندانی بودند که افکاری منحرف داشتند مانند هشام و بعد ها زمینه های این افکار در آرای آنها جلوه نمود

ثالثا گفتاری از برخی از آنها هست که با ضروری دین منافی است

مثلآ همین هشامی که اشاره شد از کسانی است که خداوند را جسم می داند . حال چنین فردی که خدا را جسم می داند هزار ردیه بر ارسطو بنویسد چه ارزشی دارد؟؟؟؟!!!

ارزش واقعی ان است که امام صادق از ارسطو به نیکی یاد می کند و پیامبر اسلام در حدیثی در تاریخ دیلمی می گوید ارسطو از پیامبران الهی بوده است.

اگر جناب بوبختی کتابی بر رد منطق می نگارد اما صادق به برخی از اصحاب خاصه آموزش فلسفه با تعابیر و الفاظ یونانی  می دهند. ببین اخلااف ره از کجاست تا کجا؟؟؟؟

چهارشنبه 14/7/1389 - 14:59 - 0 تشکر 238813

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;234550]یک مقدار با عصر حضور ائمّه فاصله می گیریم در اوایل غیبت قطب الدّین راوندی کتاب التهافت الفلاسفة (ترجمه خودمانیش یعنی پرت و پلاهای فلاسفه ) در ابتدای کتاب اکمال الدّین شیخ صدوق بر علیه فلاسفه صحبت کرده است .
شیخ مفید کتاب جوابات الفیلسوف فی الإیجاد و کتاب الردّ علی اصحاب الحلّاج را نوشته است .
و مخلص کلام را علّامه مجلسی رحمة الله علیه بل سلام الله علیه در بحارالانوار بیان فرموده است که : « أقول هذه الجنایة علی الدّین و تشهیر کتب الفلاسفة بین المسلمین من بدع خلفاء الجور المعاندین لأئمّة الدّین ؛ لیصرفوا النّاس عنهم و عن الشّرع المبین » این جنایتی که بر دین رواداشته شد و کتابهای فلسفه را در میان مسلمانها رواج دادند که از بدعتهای خلفای جوری بود که با پیشوایان دین دشمنی داشتند ، به این خاطر بود که مردم را از اهل بیت علیهم السّلام و از شریعت واضح و بدون اعوجاج اسلام دور کنند .

در مورد کتاب تهافت الفلاسفه کتابی نوشته شده است با عنوان التهافت التهافت (ترجمه خودمانیش یعنی چرت و پرت های راوندی) که خوب است نگاهی به آن بیندازید تا مشخص شود سواد مخالفان فلاسفه چقدر است.

در مورد صدوق و ادعاهای آن بزرگوار فقط شما را ارجاع می دهم به کتاب شیخ مفید در رد نظریات شیخ صدوق. به خاطر احترامی که برای ایشان قائلم مایل به نقل آرای شیخ صدوق در ابواب مختلف نیستم تا باز هم دانش مخالفان فلسفه ملعبه کوچه و بازار شود.

چهارشنبه 14/7/1389 - 15:3 - 0 تشکر 238816

rasoolalah گفته است :
[quote=rasoolalah;354883;234551](به عنوان مثال) ما کلید صحیحی که شاید ابتکاری باشد، در کتاب دو مقاله عنوان کرده‏ایم و آن اثبات اعجاز قرآن است. وقتی این کلید به دست شما بیاید، (با استدلال فکری خودتان ولی) از این راه (که راه قرآنی است) خدا را ثابت می ‏کنید و بهترین استدلالات خداشناسی که امروز انجام شده همه آنها در قرآن هست، که به موقع خود شرح می ‏دهیم. کتابی هست بنام اثبات وجود خدا، که چهل دانشمند در این کتاب مقاله نوشته‏اند و هر دانشمند بر اساس تخصص خود، خدا را اثبات کرده است. مثلاً یکی گیاه شناس بوده، از راه گیاه شناسی استدلال کرده، یکی در مسئله افلاک اطلاعات علمی داشته و بالاخره هر یک از راهی استدلال کرده که تمام این استدلالات در قرآن هست، از نظر عقلی قرآن استدلال کرده است. ما استدلالاتی که پشتوانه حقی دارد و در آن انسان شکی ندارد می ‏آوریم، چه احتیاجی به دلایل فلسفی داریم که هیچ چیز از آن را نمی ‏فهمیم. فلسفه سه قسمت دارد: الهیات، فلکیات، و طبیعیات، در دو قسمت اخیر، که دانشمندان و فلاسفه امروز به آنها نگاه نمی ‏کنند، و در بخش خدا شناسی هم که بر عهده آنها نبوده که اظهار نظر کنند بلکه بر عهده انبیاء علیهم‏السلام بوده است. این جمله: که اگر فلسفه نباشد چگونه استدلال می ‏کنید؟ کلام بی‏ربطی است که متفلسفین می ‏زنند. ما چهل و سه سال در کانون بحث و انتقاد دینی خدا را اثبات کردیم و بحول اللّه یک کلمه از فلسفه نگفتیم. بزرگ‏ترین فیلسوف بیاید و اشکال کند، به یاری پروردگار جوابش را می ‏دهیم. ما در قبل از انقلاب دشمنان زیادی داشتیم اساتید دانشگاهها را وادار می ‏کردند بیایند تا بتوانند ما را ساکت کنند، و ما در آن زمان این رویه را داشتیم. من امروز اعلام می ‏کنم، در مقابل قرآن و روایات، فلسفه و سخنان افلاطون و سقراط… یک پول ارزش ندارد. زیرا یا حرفهای آنها در قرآن و روایات هست؛ که چرا به عنوان قرآن آنها را نیاوریم، و اگر نیست، یا باید بگوئیم قرآن و ائمه اطهارعلیهم‏السلام بلد نبوده‏اند، که این کلام باطل است، و یا اینکه چون آنها بیان نکرده‏اند مطلب فلاسفه باطل بوده است. مرحوم آقای حاج شیخ مجتبی قزوینی می ‏فرمود: بزرگ‏ترین خیانت به اسلام این بوده که مسائل فلسفی را با مسائل اسلامی مخلوط کردند؛ مثل این است که انسان چیز ناپاکی را با غذای طیب و پاک و پاکیزه مخلوط کند.»
خدا رحمت کند مرحوم آیة الله آقا سیّد جواد مصطفوی را . یک سمینار نهج البلاغه ای در مشهد برگذار شد که مدیر جلسه ایشان بودند. در حاشیه این جلسه یک مطلبی را آقای جوادی آملی که طرفدار پروپا قرص فلسفه است مطرح می کنند و آقای سیّدان که از به تعبیر آقای حکیمی تفکیکیون است جوابی به ایشان می دهند. آقای مصطفوی ایشان واقعاً علّامه بود . درخواست می کند یک مناظره ای باشد بین آقای جوادی و آیة الله سیّدان . ایشان فکر بازی داشت . بی طرف نشسته و حرف هر دو دسته را گوش کرده و این مناظره را در کتاب هشت مقاله نوشته است . آقا شیخ مهدی مروارید آقازاده بزرگ مرحوم آیة الله مروارید هم این را در یک کتاب جداگانه ای می نویسد . که هر دو قدیم چاپ شده و آقای جوادی در آخر این مناظره مغلوب می شود . آقای مروارید می گوید همانجا به ایشان گفتم شما نمی خواهید اشتباه بودن این مطلب را به شاگردانتان بگویید چون مسؤولیت شرعی دارد . آقای جوادی هم جواب می دهد : استاد ما علّامه طباطبایی در تدریس اسفار وقتی به مبحث اینکه معاد روحانی یا جسمانی است می رسید این بخش را درس نمی گفت و رد می شد . (کنایه از اینکه ما سکوت می کنیم)
به هر حال این اقلّش یک نوع مجامله است و ما معتقدیم که حتّی اسم گذاریها ، اصطلاح پردازیها و تقسیم بندی مطالب اعتقادی باید یا نصّ آیات و روایات باشد و یا از ظواهر با اجتهاد به دست آمده باشد تا جایی که به عنوان مثال اسمای الهی را حکما بر خلاف فلاسفه توقیفی می دانند و می گویند نمی شود به خدا مثلاً «معشوق» یا «علّت» گفت . چون اینها در نصوص و ظواهر نیست . تعارف و مجامله هم در کلام خدا و معصومین با احدی نداریم . و مقام استنباط را هم با مقام توجیه دو چیز می دانیم و درست به همین خاطر است که نمی توانیم مثلاً آیات و روایات دالّ بر عالم ارواح و عالم ذرّ را به عالم استعدادها توجیه کنیم . یا عقلی را که اوّل مخلوق است همان فکر بدانیم . یا فلسفه و حکمت را یک چیز بدانیم . یا عبارت «یا موجوداً فی کلّ مکان» را تفسیر به وحدت وجود کنیم . یا بسیاری از مسائل دیگر که فرق میان ما و فلاسفه است را با توجیه و تطبیق یک مطلب بدانیم و بگوییم این دو نحله فکری یک چیزند . اگر صحبت از اتّحاد بین شیعه و سنّی یا اتّحاد بین حکماء و فلاسفه یا اتّحاد بین تمدّنهاست به نظر ما به این معناست که «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» ما می گوییم مشترکات زیاد داریم . بیاییم براساس همین اصول مشترک اختلافات را هم بدون تعصّب بررسی کنیم و اگر فهمیدیم مطلب حقّ کدام است آن را قبول کنیم . چون حقّ دو چیز نمی شود حقّ یک چیز است اگر دو تا مطلب بود یقین بدانید یکی باطل است . حالا اگر اینها قبول نکردند که ما نمی توانیم دست از اصول و حتّی از فروع و به تعبیر مرحوم شهید مطهری حتّی از یک مستحبّ هم به اسم اتّحاد نمی شود دست برداشت . اینجا دیگر ما می گوییم آقای سنّی آقای فیلسوف آقای اهل فلان تمدّن ما نمی توانیم دست از معتقداتمان برداریم . لازم باشد برای حفظ یک مطلب مهمتر تقیه می کنیم و عقیده خودمان را اظهار نمی کنیم امّا اینکه برای اعتماد سازی بخواهیم پشت به عقیده مان بکنیم امکان ندارد . اگر شما در قبول و بیان حقیقت مجامله می کنید ما صریحاً می گوییم که : «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» شاهد باشید بدانید ما تسلیم امر قرآن و اهل بیت علیهم السّلام هستیم نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر .

برای فهم بیشتر مطالب رجوع کنید به کتاب صراط مستقیم نوشته جناب حسن وکیلی

این کتاب ردیه ای مناسب بر دغل بازان مکتب تفکبک است و بر اساس گفتار سیدان نگاشته شده است.

در پست های قبلی در مورد خیلی از مباحث بحث شد اما از نجا که جنای امین عسکری از بحث طفره می رفتند و جواب دقیقی نیم دادند تمایلی برای ادامه بحث نداشتم اما بخاطر احترایم که برای کاربران قائلم  مبادرت به درج این جواب ها نمودم

پنج شنبه 15/7/1389 - 10:43 - 0 تشکر 239078

سلام
سلام برآقا صدرا
(هر چند که رسم ادب ومجادله احسن این نبود که به تهمت رو آورید)اما
من با متن بالای شما کاری ندارم (اینکه من جواب نیم بند داده ام یا نه،کاربران می توانند قضاوت کنند)
اما در مورد آیت الله ابطحی
فرمودید که ایشان با انجمن حجتیه در ارتباط بوده،می شود یک کلمه یا یک عمل از ایشان را با "مدرک معتبر" بیان بفرمایید (تهمتی زددید)
حضرت علی می فرماید:هر چه را با چشم دیدی باور کن وهر چه شنیدی رد،(وبنده در احادیث مختلف قید هایی را دیده ام که حتی آنچه را هم که می بینیم وبد است را باید توجیه کرد،(یعنی اینقدر برای آبروی انسان،حالا شما با کدام سند ومدرک وسخن ایشان این تهمت را زدید الله اعلم)مدارک را بیاورید تا دوستان ببینند

تا دوستان هم ببینند؟

حدیث از معصوم است: اگر مومنین آمدند ودر مورد شخصی بد گفتند ،اگر آن شخص گفت دروغ می گیوند ،تو حرف خود آن شخص را بگیر وآن مومنین(که در حدیث فکر کنم فرموده فتاد مومن،ولفظ 70 هم در لغت عرب برای مبالغه است،البته نمی گویم حضرت برای مبالغه فرموده)را انکار کن (مضمون حدیث این بود)

خود آیت الله ابطحی به این شبهه پاسخ داده اند ،توجه بفرمایید:

(در آخرین پست همین تایپیک پاسخ برخی شبهات پیرامون ایشان داده شده)

(( این مسأله که به محض اینکه کسی نام امام زمان(عج) را میبرد به او میگویند حجتی است ، کار دشمن دانا که بهائیت است می باشد و یا دوستان نادان که که از پیروان بهائیها ازمیان مسلمانها هستند . انجمن حجتیه در یک زمانی منحل و نابود شد چون کسی کاری با آنها نداشت ......... .))

شخص آیت الله سید حسن ابطحی در کتاب انوار صاحب الزمان صفحه 402 می فرمایند : ((از حضرت امام نقل کرده اند و ما نیز اعلام میکنیم که "خدا لعنت کند کسی را که میگوید باید در روی زمین فساد کنیم تا امام زمان بیایند ."

کسیکه این جمله را بگوید باید طرد شود واگر جمعیتی با چنین عقیده ای وجود داشته باشند باید همه را از دم تیغ گذراند..........))

حال این تهمت ها را از کجا درست می کنند الله اعلم،بنده که تا به حال نشنیده ام از ایشان وندیده ام، مگر دعوت به تزکیه نفس از رذائل،خودسازی برای زمینه سازی ظهور،توصیه به امر به معروف ونهی از منکر،اولین شرط ایشان با شاگردانش این است که گناه نکنند،وگرنه راهشان را از ایشان جدا کنند،

به پدر ومادر احترام کنند

قرآن را باید با تدبر وتوجه بخوانیم،با احترام کامل،در هر لحظه از زندگی امام زمان را حاظر وناظر ببینیم وکوچکترین خطایی نکنیم که ایشان از ما ناراحت شوند،دیگران را نیز متوجه امام عصر کنیم،از خوبی های عصر ظهور وبدی های صفات زذیله بگوییم ،وبه امر پروردگار وابستگانمان را از آتش نجات دهیم

25 شرطی که هر کس به انها عمل کند خود قدمی بسیار بزرگ در زمینه انسانیت وسیر به سوی خدا برداشته

که در پستهای بعدی چند شرط از این شرایط را می آورم

شما را به خدا ای شیعیان،کجای این دستورات واین اعمال با انجمن حجتیه سازگار است،اخر تمهمت را به کسی باید زد،که یک سنخیتی داشته باشد،نه ایشان که با این تهمت فقط باید خندید

به هر حال.....


اما یک چیز دیگر را هم دوست دارم بدانم وآن اینکه شما از کدام سخن ونوشته آیت الله اصفهانی فهمیدید که ایشان عقل را کنار زده؟
سخنی گفتید که بطلانش از ظاهرش پیداست اما دوست دارم که مدرک سخن شما را هم بدانم(نکند شما عقل را فلسفه وفلسفه را عقل ،فکر را فلسفه وبرهان را فلسفه و.. وخلاصه آدم عاقل را فیلسوف وبیقه را نادان می دانید؟)

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

پنج شنبه 15/7/1389 - 11:4 - 0 تشکر 239088

اما در مورد تشرف آیت الله اصفهانی
در سایت حوزه به نقل از ماهنامه موعود شماره 92 چنین آمده:
(کاربران محترم بفرمایند ایرادی که باعث شود بگوییم ،این تشرف دروغ بوده چه است؟)
آن حضرت(ع) در خلال تشرفات عالمان به محضر گرامی‌شان، آنان را از تمسک به شیوه‌ها و روش‌های علمی غیر از طریق اهل‌بیت(ع) منع نموده‌اند. از آن جمله در مکاشفه‌ای که در بیداری برای عالم جلیل‌القدر مرحوم آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی پس از توسّلات فراوان، در مورد پرسش از روش‌ها و مسلک‌های مختلف فلسفی و عرفانی واقع شد، چنین پاسخ فرمودند که: «جستجوی معارف، جز از راه ما خاندان [پیامبر]، مثل انکار نمودن ماست و خداوند مرا برپا داشته است و من حجت خدا ـ پسر حضرت عسکری(ع) ـ

هستم».37

آن مرحوم، بعد از آن، خود بر مبنای قرآن و اهل‌بیت(ع) روش علمى، سلوکی جدیدی را پایه‌گذاری کردند که محتوای آن نزد برخی از شاگردان وی موجود است.38
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6698&id=79447
2-حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی (ره) قضیه معروف استادشان ، مرحوم حضرت آیت الله آقا میرزا مهدی اصفهانی (ره) را اینچنین نقل می فرمودند که مرحوم آیت الله میرزای اصفهانی (ره) می فرمود :
در ایام تحصیل که در نجف بودم ، در علم اخلاق و تزکیه نفس و سیر و سلوک از محضر آقا سید احمد کربلایی (ره) که یکی از علمای اهل عرفان بلند پایه بود استفاده می کردم ، تا آنکه در رشد و کمالات معنوی و تزکیه نفس از نظر ایشان به حد کمال ، و به اصطلاح به مقام قطبیت و فناء فی الله رسیدم .
ایشان به من درجه و سمت دستگیری از دیگران را داد ، و مرا استاد در فلسفه ی اشراق می شمرد و عارف کامل و قطب و فانی فی الله می دانست ، ولی من که خودم را نمی توانستم فریب دهم و می دیدم از این راه به معارف حقه ی خالصه ی قرآنی دست نیافته ام ، و دلم آرام نگرفته بود و خود را در کمالات ناقص می دانستم ، تا آنکه به فکرم رسید شبهای چهارشنبه به مسجد سهله بروم و متوسل به حضرت بقیة الله - ارواحناه فداه بشوم . شاید آن آقایی که خدای متعال او را برای ما غوث و پناهگاه خلق کرده ، توجهی به من بفرماید و صراط مستقیم را به من نشان بدهد .
لذا به مسجد سهله می رفتم و از جمیع علومی که :
علم رسمی سر بسر قیل است و قال نه از آن کیفیتی حاصل نه حال
و از افکار عرفانی متصوفه ، و از بافته های فلاسفه خود را خالی کردم ، و صد در صد با کمال اخلاص و توجه به مقام آن حضرت ، خود را در اختیار گذاشتم . و پس از مدتی توسل ، جمال پر نور حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - ظاهر شدند و به من اظهار لطف زیادی کردند ، و برای آنکه میزانی در دست داشته باشم و همیشه با آن میزان حرکت کنم ، این جمله را به من فرمودند :
« طلب المعارف من غیر طریقنا أهل البیت مساوق لانکارتا »
یعنی جست و جوی معارف و شناخت حقایق ، از غیر راه ما اهل بیت ، مساوی است با انکار ما .
وقتی مرحوم میرزای اصفهانی این جمله را از آن حضرت می شنود ، متوجه می گردد که باید « معارف حقه » را تنها و تنها ار مضامین آیات قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت استفاده کند ، لذا در این راه می کوشد و به مشهد مقدس مشرف می گردد و راه کسب معارف قرآن و اهل بیت را به اهل علم می آموزد ، و شاگردانی که همه اهل معنی و تزکیه نفس و در صراط مستقیم معارف حقه هستند (برخی اهل تشرف نیز می باشند) ، به جامعه روحانیت تحویل می دهد
سایت http://www.basiratnews.com/fa/2009/12/297.php
3- (اگر فرض کنیم شما درست می گویید واین تشرف در خواب یا مکاشفه بوده)چرا شما این تشرف را که حاوی مطلبی است که هم قرآن وهم احادیث آن را تایید می کنند دروغ می دانید،اما این تشرف را حتی سایت تبیان هم تعریف می کند؟توجیه شما برای این چیست؟
حضرت علامه حسن زاده آملی در این باره می فرمایند:

در اوایل سنین طلبگی برای شب اهمیت زیادی قائل بودم وبرای برپایی آن عزمی راسخ وهمتی بالا داشتم .در یکی از همان شبها در خواب دیدم .دو نفر آمدند و به من فر موندند : راه بیفت که می خواهیم تو را به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف کنیم .با آنها راه افتادم مرا به مسجدی بردند وبه من فرمودند اکنون برو وضویی بگیر و در کنار فلان قبر نمازی بخوان رفتم وضو گرفتم ودو رکعت نماز خواندم .به من فرمودند اکنون شما را به محضر آقایتان تشرف می دهیم شما می توانید از ایشان حاجتی را طلب کنید که هرچه باشد ایشان روا می کننند .در هان هنگام دست به آسمان بردم واز خداوند طلب علم کردم .سپس مرا به خدمت آقایم بردند به محض رسیدن عرض ادب کردم جلوتر رفتم وخود را به آقایم نزدیک کردم تا جایی که دیگر بین من وایشان فاصله ای نبود .آقا آب دهانشان را در لبها جمع کردند وبه من فرمودند : « بیا وبنوش » من هم دهان به دهان امام گذاشتم و هر چه بود گرفتم .آنچنان برای گرفتن ونوشیدن حرص وولع داشتم که نزدیک بود لبان اقا را از جا بکنم .پس از آن بود که امام رضا علیه السلام طی الارض را به من آموختند . در همان حال ، یاد آن روایت شریف افتادم که جناب امیر المومنین نیز در چنین حالی دهان به دهان مبارک حضرت خاتم صلی الله علیه وآله وسلم گذاشتند و از آب دهان ایشان نوشیدند، وهمانجا بود که هزار باب علم واز هر باب هزار باب علم دیگر برایشان گشوده شد. » (شرح معرفت نفس ج 1 ص45)
http://www.tebyan.net/hawzah/scholars_clerics/hawzah_bigthinkers/2010/5/20/124562.html

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

پنج شنبه 15/7/1389 - 11:9 - 0 تشکر 239089

دوستان حتما به این صفحه سری بزنند،من نمی گویم اینها غلط است،ودروغ
(چیزهایی گفته شده که همان چیزها را برای مخالفان خودشان(منظورم شما نیستید آقا صدرای خوبم)
باطل می دانند،)
حرف من اینست ،که اگر این را قبول دارید چرا آن یکی را رد می کنید؟

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.