• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 10292)
يکشنبه 7/4/1388 - 12:53 -0 تشکر 126915
اشعار شاعران قم

سلام به همه ی دوستان تبیانی

با کسب اجازه و مشورتی که با حس غریب عزیز صورت گرفت تصمیم گرفتم که در این تاپیک اشعار شاعران قمی را قرار دهم

امیدوارم در رشد و شکوفایی شاعران تبیانی موثر واقع شود

سعی میکنم هر روز شعرهای تازه ای از شاعران قم قرار دهم

پس با یاد و نام خدا

....(شعرها در ادامه)

 

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:2 - 0 تشکر 127448

شعری از:

آقای امیر حسین آکار


«تقدیم به مادرم»


باران شدی و باز هوا ابری ات شده

این باد سرد باعث بی صبری ات شده

چتر محبت تو شده سر پناه من

باران شدی ببار به دشت نگاه من

موسیقی ترنم باران ، صدای عشق

شاعر شدم که پیش روم پابه پای عشق

مادر ببین به عشق تو تصنیف خوان شدم

تو آن الهه ای که برایت بنان شدم

با اشک خود به زندگی ام شور داده ای

بر مثنوی تو جلوه ماهور داده ای

عشق شما خدای نکرده اگر نبود

اصلاً غزل نبود ، سرودن هنر نبود

هر شب سیاه مشق نوشتم برای تو

مانده میان هر غزلم ردّ پای تو

در عکس های کودکی ام پرسه می زنم

تا بشنوم به گوش دلم ، لای لای تو

" خیر از جوانی ات " غزل هر شب تو بود

یادش به خیر، خیر جوانی ، دعای تو

در آخر غزل به خدا می سپارمت
مثل همیشه از ته دل دوست دارمت

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:13 - 0 تشکر 127451

شعری از:

آقای ابراهیم اکبری دیزگاه 


آدم غش می کند

در صف نانوایی

وقتی که باد چادر حوا را باز می کند.




 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:17 - 0 تشکر 127457

شعری از:

آقای میثم امانی



اینقدر گپ زدیم ولی ناتمام ماند

صحبت درابتدای شروع کلام ماند

آن دست ها که من به تو دادم جداشدند

آن حرف ها که من به تو گفتم کدام ماند؟

عمرم گذشت در هوس سیب سرخ تو

گفتم حلال می شود اما حرام ماند

تقدیر من کشید به زندان در سکوت

جز مشت خاطرات چه چیزی برام ماند؟

اهرام مصر را دو سه تا برده ساختند

اما به نام حضرت عالی مقام ماند

ما عمر جاودانه نکردیم و پرزدیم

دنیا برای خضر علیه السلام ماند

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:19 - 0 تشکر 127461

شعری از:

خانم زهرا بختیاری


تو تقویما بهاری نیست فصلا همه خزون شده

میون آدما دیگه عاطفه بی نشون شده


عقابا آواز میخونن تو گوش مرغ عشقامون

یه عمره که نگاه ما وبال آسمون شده


می کوبه تو سینه ی ما فریاد تلخ بی کسی

نا مهربونی بین ما آخ که چه مهربون شده


پرستوها قفس شدن تو آسمون بی نفس

با بخت شوم تار ما کلاغه همزبون شده


تو اوج غم اسیر شدیم توی جوونی پیر شدیم

آبرومون بازیچه ی خلوت این و اون شده


آینه میگه باید بری انگاری وقت رفتنه

بخت سپید مو هامون دونه دونه جوون شده

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:22 - 0 تشکر 127464

شعری از:

خانم اعظم حق دوست


(تقدیم به پیشگاه امام عصر {عج})

صبر ما هم تمام شد اما عاقبت کی سوار می آید..؟

از پس جمعه های تکراری کی زمان قرار می آید..؟


باز ایستگاه منتظر مانده..ریل ها چشمشان به در مانده

یوسف آخر چه وقت بیرون از..سالن انتظار می آید..؟


این همه گریه های طولانی این همه ندبه های از ته دل

بگو این ندبه های از ته دل..اصلا آقا به کار می آید..


مادرم در غروب جمعه ی تلخ سرد و سنگین به آسمان می گفت:

پس خدا کی برای آمدنت..بادل خود کنار می آید..


من حواسم به آسمان پرت است..لحظه ای که ترا صدا بزند..
کوچه کوچه پر از هیاهو شد..{یک نفر در غبار می آید..}

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:24 - 0 تشکر 127467

شعری از:

آقای علی اصغر شیری


مثل زبان مادری ام دوست دارمت

من با غرور آذری ام دوست دارمت


در خواب های کودکی ام دیده ام تو را

صد بار گفته ام پری ام! دوست دارمت


در کهکشان روسری ات گوشواره را

من خوشه خوشه مشتری ام دوست دارمت


زیباترین سروده ی من چشم های توست

ای شاهکار شاعری ام! دوست دارمت


*سنن صورا کی یوخدو منیم آیری سوگینیم*

مثل زبان مادری ام دوست دارمت

ترجمه: * غیر از تو که من هیچ معشوقه ی دیگری ندارم*

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:26 - 0 تشکر 127468

دوست آقای شیری(آقای محمد رفیعی) نقیضه ای طنز بر شعر ایشان سروده است

آقای محمد رفیعی

مثل زبان مادری ام دوست دارمت

با لهجه ی علیصغری ام دوست دارمت


عطری که می زنی به تنت بویش آشناست

مجنون بوی بربری ام دوست دارمت


دیوانه ی حجاب تو و چادرت شدم

اما بدون روسریم دوست دارمت


قصدم حلال بود ولی خب اگر نشد

یک جورهای دیگریم دوست دارمت


راجع به من عزیز دلم فکر بد نکن

یعنی به چشم خواهری ام دوست دارمت

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

دوشنبه 8/4/1388 - 18:26 - 0 تشکر 127469

شعری از:

آقای مهدی صادقی


این درخت

آه ! این درخت

آه این درخت تناور

آه این درخت تناور که کاشتم

امروز

از من به خدا نزدیک تر است

و شاخه هایش

آنقدر محکم

که می توانم

خود را از آن

ب

ی

ا

و

ی

ز

م

اگر این طناب های پوسیده

                               شانه خالی نکنند .

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

سه شنبه 9/4/1388 - 11:52 - 0 تشکر 127694


سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ
986762y2z65xa8lk.gif (235×37)
سلام فانوس شب عزیز
خدا قوت...
بسیار عالی
هر طور که خود شما صلاح میدونید
اگر فکر میکنی که بهتره مختلط باشه...کلکسیون رو همینطوری اددامه بده
با جدا کردن اشعار آقای برقعی هم موافقم
اگر میتونی یه بیوگرافی هم از ایشون بهمون بگو
البته ما "طوفان واژه ها" رو در معرفی کتاب  انجمن ، به دوستان معرفی کردیم
موفق باشی

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

سه شنبه 9/4/1388 - 11:53 - 0 تشکر 127695

شعری از:

آقای امیر اکبرزاده

...و جمعه مثل همیشه شروع این قصه

کسی که نیست تویی باز در همین قصه

نه یوسفی که به پیراهنی شوم دل خوش

نه می رسی که شود قصه بهترین قصه

و قصه ی همه جمعه ها شبیه هم است

کجاست جمعه ی آخر...نه آخرین قصه؟

تمام هفته ام از قصه پر شده بی تو

چه می شود پایانش بی تو این قصه؟

<...تو,میرسی و جهان غرق نور خواهد شد...>

تمام می شود این بار این چنین قصه...

 من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند

به اميدي که تو فانوس شب من باشي

براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.