• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 11034)
جمعه 8/3/1388 - 1:46 -0 تشکر 117037
با شکاف نسل ها چه کنیم؟

به نام خدا

 

 

سلام

 

 

«شکاف نسل ها»

 

 

حتماً تا حالا زیاد این عبارت رو شنیدید...

 

شاید هم خیلی اوقات حسش کرده باشید...

 

شایدم گاهی اوقات حسابی کلافه تون کرده باشه...

 

 

اگر شکافی وجود داره،

شما کدوم طرف اون شکاف هستید؟ پدر و مادر هستید یا فرزند؟

 

 

حالا یه سؤال مهم!

واقعاً حق با کیه؟!

 

 

و یه سؤال مهم تر!

چه طور این شکاف رو پر کنیم؟!

 

 

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

چهارشنبه 27/3/1388 - 7:7 - 0 تشکر 123301

بسم رب المهدی

سلام دوستان

چه زیاد بود ! 
یکم  لااقل ذره ذره تر میذاشتید چار ساعت وقت برای خوندن مطالب صرف نشه .
نمیگید اصرافه ؟:دی
هر چند امتحان تموم نشده اما اگه چند روز دیگه فاصله می افتاد دیگه حس و حال خوندن این همه مطلب رو نداشتم .

رووفقا تا اینجا جدی استفاده کردم از این تاپیک
اگه اجازه بدید یه نقد شخصی دارم نسبت به این مقاله و راهکارهایی که در آینده میخواد بده رو من الان از زبان خودم پیشاپیش میگم.
ببخشید دیگه عقب و جلو حرکت میکنیم

صحبتهای خیلی خوبتون رو خوندم .
منجمله دو راهکار  پوپک  و  "اتفاق" پارسا زاهد !

دو راهکار که واقعا چیزایی بود که به عینه میبینیم و تاثیراتشو هم درک میکنیم
نمونه اش مسئله شخصی خود من که البته خدا رو شکر تا الان غیر از راهکار دومی به تورمون نخورده !

اما گاهی هم بنا بر صحبت پارسا زاهد "اتفاقی" میفته که در یک لحظه موجب تخریب میشه !
در این صورت دیگه راهکار دومی سودی نخواهد داشت و تنها می مونه راه اول و گفتن چشم ، شما درست میگید و ....


منظورم در پست قبل دقیقا همین مسئله بود که "انعطاف پذیری" میتونه کمک کنه بدون اینکه تاثیر منفی بذاره .
هم بر پدر مادر و هم فرزندان

اما در جایی دوستان اشاره کردن به عقب افتادن از جامعه یا .... !
خب من باز نمیتونم قبول کنم !
هرچند در لابه لای این مقاله هم به این موضوع پرداخته و حرف شما رو تائید میکنه .
اما باز برای من قابل هضم نیست!

دلیل : ماها طبعا برخوردهامون و رفتارهامون اگه نگیم همش ، قریب به اتفاق نشات گرفته از عقایدی داره که در دین و مذهب ما بیان شده !
اگر میگم همراهی با پدر مادر و نزدیک شدن به آنها ، مطمئنا از اعتقادی سرچشمه گرفته که دیگه نگاهی به دنیای اطرافش نداره .
در این صورت ارزش واقعی رو پدر مادری میدونه که باهاش فلان شکل برخورد میکنند نه اطلاعات و فناوری و .... حتی آینده خودش!
نمیدونم تونستم منظورمو بگم یا نه !
شاید در جوامع غربی برای پر کردن شکاف نسلها به چنین طرز دیدگاههای بشری در این مقاله تکیه کنند. که مطمئنا هر جاییشو پر کنند از جای دیگه ای خللی وارد میشه اما ما قبل از اینکه به این سمت و سو حرکت کنیم مسیری از قبل تعیین شده داریم و اون همان عقایدی ست که دین الهی برامون تشکیل داده .
قدیمی شدن هم در کارش نیست که روز به روز هم جدید تر بودنش بیشتر نمایان میشه .


حرف من صرفا توی احترام و ... نیست که بگیم الان احترام میذارم پس خوب کاری میکنم !
بلکه میگیم نتیجه و حاصل این احترام برای اینده خودمون نشان داده میشه و این بهترین راه رسیدن به اون چیزهایی ست که مد نظرمون هست .
ثابت شده نیز هست که شکی در اجراش وجود نداره . هم مالی هم فرهنگی هم از لحاظ حیثیتی و هم دنیوی و پیشرفتهای اون!
(مثالها و نمونه های فراوانی نشان از این واقعیت دارند)

مثالی که آنشرلی زد خب مثال روشنی ه
اما مائی که دانشگاه رفتیم ، درس خوندیم و یعنی سواد بیشتر داریم نباید انتظار داشته باشیم که اونها بفهمند منظور ما رو بلکه به عکس باید باشه !

نقد اخرم تا به اینجای مقاله اینه که به نظرم نویسنده به جای اینکه مسیر تعادلی بین والدین و فرزندان رو مشخص کنه گاهی از اون طرف افراط میکنه و گاهی از طرف دیگر . یکم گیج کننده است.

یا ع ل ی مدد

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
چهارشنبه 27/3/1388 - 15:1 - 0 تشکر 123391

به نام خدا

سلام

ابتدا از حضورتون تشکر می کنم جناب حیات طیبه، خوشحالم که براتون مفید بوده، و خوشحالم که باعث شده بیشتر به انجمن خانواده بیایید.

در مورد روند بحث و سرعت ِ گذاشتن پست ها هم، خوب من اون وقت ضمن احترامی که برای صحبت شما قائل بودم، اما نظر دیگر دوستان رو هم جویا شدم و به گفته ی دوستان و نیز نظر خودم، به این نتیجه رسیدیم که بحث نخوابه بهتره، و پست ها رو هم با فاصله ی به طور متوسط دو روز می ذاشتم (گاهی هم خیلی بیشتر)؛ به جز وقت هایی که دوستان موردی رو مطرح می کردن و اون رو به بحث می ذاشتیم.

به هر حال ببخشید که اسراف در وقتتون شد :D 

راستی این که گفتید راهکار، خوب من فکر کنم توی این مواردی که ذکر می شه، به طور ضمنی راهکار هم گفته شده؛ البته عرض کردم، به صورت ضمنی. به عنوان مثال اون جایی که صحبت از بی پاسخ ماندن پرسش ها می شه، به این جمله ها دقت کنید:

پرسشگران به پرسشگران می‌پیوندند و در مقابل كسانی كه پرسش نمی‌‌كنند و پاسخی هم برای پرسش‌ها ندارند صف می‌آرایند.

از آنجا كه بزرگ‌ترها می‌‌دانند در فرهنگ، همیشه حق با بزرگ‌ترهاست و دهان كوچك‌ترها همیشه بوی شیر می‌دهد، اغلب گفتگوی منطقی میان طرفین انجام نمی‌شود و كار به تخریب و بدگویی می‌كشد.

خوب ببینید، این جا مشکل رو طرح کرده، حالا برداشت شما از این صحبت ها چیه؟ برداشت من که اینه که از یه طرف بزرگترها باید فرزندان رو بیشتر جدی بگیرند و سعی کنند به صورت منطقی گفتگویی داشته باشند بر سر مشکلی که براشون پیش اومده، و ضمناً بچه ها هم باید درک کنند که به هر حال بزرگترها با فرهنگ دیگه ای رشد کردن و باید احترامشون رو نگه داشت. حالا هر دو طرف باید کمی از موضعشون فاصله بگیرن یه کم کوتاه بیان و منطقی بر سر موضوعی که پیش اومده بحث کنن.

خوب این یه راهکار کلی ه، اما حالا این که چه طور باید خودشون رو با این مسئله (یعنی تا حدی کوتاه اومدن) وفق بدن، خوب این چیزی ه که به نظر من باید موردی بررسی بشه. چون دلیل همه ی والدین در رابطه با این مورد شاید یکی نباشه؛ یا مثلاً انعطاف پذیری همه یک اندازه نیست، ممکنه پدر یا مادری خیلی به قول معروف «سالار» باشن، یا فرزندی زیادی «لوس» و «خود رأی» باشه؛ یا هزار تا چیز دیگه.

منظورم اینه که انتظار نداشته باشید برای هر کدوم از این موارد در آینده راهکار جداگانه ای ارائه بشه. این ها چیزهایی ه که باید خودمون از مقاله برداشت کنیم و اگر لازم دیدیم، مثلاً نقطه ی ابهامی درش بود یا از دید ما بهش نقدی وارد بود، در اون صورت مطرحش کنیم و با هم بحث کنیم تا به نتیجه برسیم.

البته من سعی می کنم مطالعات بیشتری در این رابطه بکنم و مستند تر راهکار ارائه بدم. اگر دیگر دوستان هم خواستند این کار رو بکنند که خیلی خوب ه.

اما باز هم می گم، یه چیزهایی موردی ه و نمی شه خیلی کلی صحبت کرد درباره ش.

به هر حال اگر هم در آخر کار مورد ابهامی باقی موند یا چیزی که لازم دونستیم بحث بشه، خوب بحث می کنیم درباره ش تا به نتیجه برسیم.

پس این کار که شما الآن انتقاد کردید و در مورد راهکارها صحبت کردید خیلی خیلی خوبه و بحث رو به قول خودتون «جلو و عقب» نکرده که نکرده هیچ، دقیقاً هم در راستای اهداف تاپیک هست! خیلی هم متشکرم از صحبت هاتون.

حالا برای این که پست طولانی تر از این نشه(!) بقیه ی صحبت هام رو در پست بعدی می گم خدمتتون.

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

چهارشنبه 27/3/1388 - 15:20 - 0 تشکر 123399

به نام خدا

سلام مجدد

ببخشید من الآن خیلی کار دارم، وحشتناک سرم شلوغه، در نتیجه این یکی پست رو نمی تونم به صورت مشروح بنویسم.

فقط اینو بگم که، این که گفتید:

نقد اخرم تا به اینجای مقاله اینه که به نظرم نویسنده به جای اینکه مسیر تعادلی بین والدین و فرزندان رو مشخص کنه گاهی از اون طرف افراط میکنه و گاهی از طرف دیگر . یکم گیج کننده است.

خوب ببینید، این دقیقاً به این دلیل ه که مقاله یک طرفه نیست؛ و ضمناً در برخی مشکلات ممکنه فرزندان بیشتر در اشتباه باشند و در برخی دیگه والدین. پس به همین خاطر گاهی صحبت ها متمایل به یک سو می شه و گاهی به سوی دیگه. این نظر منه، نمی دونم قانع کننده ست یا نه.

در مورد احترام به والدین و مسائلی که گفتید هم، من چون الآن خیلی کار دارم، با عرض شرمندگی اصلاً وقت فکر کردن بهش و صحبت درباره ش رو ندارم. ان شاء الله سر فرصت همراه با دیگر دوستان بیشتر درباره ش صحبت می کنیم.

و این که:

من نیاز به حضور مدیر انجمن روانشناسی رو به شدددددددددت توی انجمن خانواده حس می کنم!!

نگین جان، قول داده بودیا!

: (

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

چهارشنبه 27/3/1388 - 16:37 - 0 تشکر 123422

به نام هستی بخش عالم

سلام

با تشکر از همه شما خوبان

گویای عزیز بحث خیلی خوبیه .....دوستان نکات خوبی اشاره کردند ........

امیدوارم بتونم همراه شما باشم .........

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 28/3/1388 - 6:55 - 0 تشکر 123548

به نام هستی بخش عالم

سلام

عوامل بوجود امدن شکاف نسلها

1.ضعف‌ها و كاركرد نادرست نهاد خانواده‌ 2 تبلیغات‌ 3.بی‌پاسخ ‌ماندن پرسش‌ها 4 نارسایی‌های تعلیم و تربیت

5.شرایط اقتصادی‌ 6مقاومت منفی در برابر تغییر ارزش‌ها 7تغییر و تحول گسترده در شئون زندگی

با شکاف نسلها چه کنیم؟؟شکاف نسلها در هر زمانی بوده وهست البته درزمان ما این شکاف بیشتر شده ...واگر چاره ای برای کم کردن این فاصله ها نیاندیشیم

باعث ایجاد برخی مشکلات در زندگی والدین ...فرزندان ....میشود
گویا عزیز مقاله زیبایی قرار دادند البته دراین زمینه جای بحث زیاده

کاش میشد هر یک از این عوامل درتایپیک های جدا بحث بشه .....درباره یکی از این عوامل ((مقاومت منفی دربرابر تغییر ارزشهاا))

میخواستم نظرم رو بیان کنم ...به نظر من شکافی که بر اثر این عامل ایجاد شده ومیشه میتونه عامل اون هم والدین باشند وهم فرزندان

خب درخانواده های گوناگون بررسی میکنیم :

خانواده ایکه تغییرات رو نمیپذیره وهمان رفتار وسلیقه های گذشته رو میخواد دنبال کنه ونسل جدید که همان فرزندان هستند برای برطرف شدن

نیازهاشون باید این تغییرات رو بپذیرند وخودشون و با محیط وفق بدند البته منظورم از تغییرات ؛تغییرات سالم هستااااااا

مثلا استفاده از اینترنت که نیاز بسیاری از جوانان امروزه هست ومیتونند استفاده سالم از اون ببرند ......خب واکنش خانواده ها دربرابر این پدیده چیه؟؟؟

عده ای این رو برای فرزندشان لازم میدونند وعده ای مضر و عده ای بیتفاوتند

خب اون خانواده ایکه مفید میدونند سعی میکنند تا جاییکه امکانداره خودشون رو با فرزندانشون همراه کنند واین خانواده ایکه اصولی از این امکانات

استفاده میکنه وهم والدین وهم فرزند با هم همراه هستند ....فکر نکنم زیاد این شکاف بینشون باشه زیرا هنگامیکه والدین همراه فرزندان باشند

کمتر به هم دروغ میگن ....اعتمادشون به هم بیشتر هست ....راحتر از خطا های هم میگذرند ....والدین بهتر میتونند فرزندشون رو بطور غیر مستقیم

کنترل وهدایت کنند :مثلا استفاده از اینترنت خوبه ناگفته نماند مضراتی هم داره ....اما وقتی والدین فرزندانشون رو بطور دقیق با اون اشنا کنند

وخودشون هم اشنایی با این رو کسب کنند بهتر میتونند این شکاف رو کم کنند .....

ودسته دوم خانواده ایند که اینترنت رو مضر میدونند وامکان استفاده ان را برای فرزندانشان فراهم نمیکنند وشدیدا دربرابر این تغییر مقاومت میکنند

نتیجه این کار :فرزندان همیشه مخفی کاری میکنند والدین حساس تر میشن ....فرزندان دروغگو میشن والدین رو سد راه خودشون میبینند ....رابطه بین فرزند ووالدین کمرنگ میشه

والدین فقط میتونند درمنزل فرزندانشون رو کنترل کنند .....ونمیدونند در اجتماع چگونه از اینترنت استفاده میکنند ...ممکنه فرزندان دچار دوستانی بشن

که استفاده غلط رو از اینترنت به اونها بیاموزند ......خب به مراتب شکافیکه بین این دسته ایجاد میشه زیاد هست

وضررات فراوانی هم برای والدین وهم فرزندان دنبال خواهد داشت

ودسته سوم :خانوادییکه بی تفاوتند ....نه دربرابر این تغییرات مقاومت میکنند .....ونه این تغییرات رو میپذیرند

خب بین این دسته هم شکاف زیادی ایجاد میشه بی بندباری فرزندان ....بی تفاوتی والدین نسبت به فرزندان ...باعث میشه هرکی راه خودش رو بره

وبا مشکلات زیادتری مواجه بشن ........

خوشحال میشم غلطها نظرم و بیان کنید .........

درمورد مطلبیکه آنشرلی عزیز بیان کردند که مشکل خیلی از جوانان امروزی هست ..واینکه مقصر کیه ؟؟؟وچگونه میشه این شکاف رو کم کرد

درپست بعدی میگم ....

راستی گویاااا عزیز حتما نگین رو به بحث دعوت کن چون بهتر میتونیم دراین باره بحث کنیم ..کارشناسی شده D

از مطالب خوب همه شما استفاده کردم ....امیدوارم بتونیم از این مطالب استفاده ببریم

منتظر شما در انجمن قران وعترت هستم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 28/3/1388 - 16:58 - 0 تشکر 123696

به نام خدا

سلام

گل های عزیزم، ممنونم خانومی از حضور خوب و مثل همیشه مفیدت.

دوستان من شرمنده م که الآن واقعاً فرصت تحلیل صحبت دوستان رو ندارم، یه کم مشغله ی خونم رفته بالا!!

اما سعی می کنم زود برگردم.

ضمناً اگر دوستان نظری دارند درباره ی صحبتی که جناب حیات طیبه داشتن هم ممنون می شم مطرح کنن.

موفق باشید...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

يکشنبه 31/3/1388 - 3:3 - 0 تشکر 124392

به نام خدا

سلام

ابتدا در خصوص صحبت جناب حیات طیبه

خوب ببینید، شما می گید احترام نه تنها جنبه ی اخلاقی داره، بلکه به حل مشکل هم کمک می کنه، اون جایی که گفتید:

حرف من صرفا توی احترام و ... نیست که بگیم الان احترام میذارم پس خوب کاری میکنم !
بلکه میگیم نتیجه و حاصل این احترام برای اینده خودمون نشان داده میشه و این بهترین راه رسیدن به اون چیزهایی ست که مد نظرمون هست .

اما آیا احترام ِ صرف مشکل رو حل می کنه؟!

حالا من می خوام یه کم بیشتر توضیح بدم، ببینید، احترام خیلی خوب و لازم و اصلاً واجبه، درست. اما همیشه هم مشکل رو حل نمی کنه. یه مثال خیلی ساده می زنم:

یه فرزندی می بینه که پدرش چون سواد نداره، یا مثلاً چشمش ضعیفه و عینکش دم دستش نیست، به این خاطر داره داروی اشتباهی می خوره؛ که حالا این دارو می تونه عواقب خیلی بدی داشته باشه براش، یا لا اقل عارضه ای که به سلامتیش آسیب می رسونه. خوب حالا اون فرزند باید چون برای پدرش احترام قائله، بگه من به هیچ عنوان نمی خوام روی حرف اون حرف بزنم، پس اشکال کارش رو بهش نمی گم؟! صد البته که نه! اون فرزند باید با رعایت احترام اشکال کار پدرش رو بهش بگه، چون اگر نگه هم پدرش با مشکل مواجه می شه و هم خودش که فرزند ایشونه، و هم کل خانواده و حتی اطرافیان. 

مسئله ی شکاف نسل ها هم همینه! فرزندان باید با رعایت احترام مسائلی که والدین از اون ها بی خبرند رو براشون تشریح کنن. چون در غیر این صورت مشکلاتی ممکنه بینشون پیش بیاد که هر دو طرف خدای نکرده آسیب ببینن.

این شیوه، که البته اجراش هم خیلی سخته و مورد تا مورد هم مشکلاتش فرق می کنه، به نظر من همون شیوه ایه عقاید دینی و مذهبیمون هم اون رو تأیید می کنن.

اون جا که گفتید:

شاید در جوامع غربی برای پر کردن شکاف نسلها به چنین طرز دیدگاههای بشری در این مقاله تکیه کنند. که مطمئنا هر جاییشو پر کنند از جای دیگه ای خللی وارد میشه اما ما قبل از اینکه به این سمت و سو حرکت کنیم مسیری از قبل تعیین شده داریم و اون همان عقایدی ست که دین الهی برامون تشکیل داده .

ببینید، این چیزی که من در بالا گفتم اونی نیست که در جوامع غربی به کار برده می شه. چون در جوامع غربی به فاکتور مهم و ارزشمند تقدس مقام والدین و احترام به اون ها توجهی نمی شه معمولاً.

اما چیزی که من می گم روشنگری والدین هست در شرایطی که احترام حرف اول رو می زنه.

یعنی حتی اگر یه جاهایی دیدیم مشکل حل نمی شه، لا اقل موقتاً یا حتی گاهی کلاً از حق خودمون می گذریم که به والدین توهین نشه..

اما جاهایی  که صحبت کردن منطقی و البته با احترام، مشکل رو حل می کنه، خوب چرا این کار رو نکنیم؟!

باور کنید خییییییلی وقتا می شه با رعایت ادب و احترام خیلی منطقی مسئله ای رو برای والدین روشن کرد.

اینه تفاوت چیزی که من می گم با اونی که جوامع غربی بهش می پردازن.

البته خیلی وقتا هم فرزندان در اشتباهند و باید توسط بزرگترها روشن بشند، این که حرفی درش نیست. منتها صحبت هایی که در بالا کردم، بیشتر درباره ی مواقعی بود که والدین متوجه مسائلی در خصوص فرزندانشون نیستن.

موفق باشید...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

يکشنبه 31/3/1388 - 3:34 - 0 تشکر 124394

به نام خدا

سلام مجدد

گل های عزیز، از خوندن صحبت هات خیلی استفاده کردم، خیلی خوب توضیح دادی.

ممنونم.

در باره ی نگین هم، خوب هنوز فرصت نکردم خبرش کنم، اما ان شاء الله به زودی بهش می گم.

گرچه فکر کنم بنده خدا باید سه روز وقت بذاره تا این پست های طولانی مارو بخونه!

موفق باشیم...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

دوشنبه 1/4/1388 - 3:22 - 0 تشکر 124891

به نام خدا

سلام دوستان

عوامل به وجود آورنده شكاف نسل‌ها - 8)

عدم پذیرش تفاوت دیدگاه‌ها

تفاوت دیدگاه‌ها طبیعی و اغلب سازنده است. در مقابل رد نظرهای مخالف و دیدگاه‌های متفاوت و خودرایی و خود حق‌بینی به نفی شعور و درك صاحبان سایر دیدگاه‌ها تعبیر می‌شود و قدرت تخریبی ایجاد می‌كند. هنگامی كه فرد یا نسلی تنها دیدگاه ویژه‌ای را كه مورد تایید او و همقطارانش است بپسندد و از پذیرش یا شنیدن نظر مخالف سر باز زند، زمینه‌های جدایی میان افراد فراهم می‌آید.

این را هم باید از نارسایی‌های فرهنگی جامعه ایرانی دانست و مطلق‌گرایی كاذبی كه گاهی گریبانگیر گروه‌ها و نسل‌ها می‌شود و به طرد آنها از یكدیگر می‌‌انجامد.

اسكار وایلد، نویسنده ایرلندی در این باره سخن نغزی دارد كه ذكرش خالی از لطف نیست. به زعم وی: «وقتی همه با من هم عقیده می‌شوند تازه احساس می‌كنم كه اشتباه كرده‌ام»

آسیب دیگری كه در این حوزه مطرح می‌شود، نبود فرهنگ گفتگو است. تمایل نداشتن برای بحث منطقی، تفاوت نسل‌ها را پذیرفته نشده باقی می‌گذارد و جز شكاف میان اعضای آن چاره‌ای نمی‌ماند. محترم شمردن عقیده و دیدگاه دیگران در جامعه ی ما تنها در حد حرف باقی می‌ماند و به قول خودمان «آخرش هم حرف خودت را می‌زنی».

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

پنج شنبه 4/4/1388 - 12:3 - 0 تشکر 125834

به نام خدا

سلام

عوامل به وجود آورنده شكاف نسل‌ها - 9)

اعمال محدودیت‌های نابجا

والدین اغلب فرزندانشان را در معرض خطر و تمایل به آن فرض می‌كنند. آنها اراده و اختیار نسل‌های جوان را برای پرهیز و امتناع قبول ندارند و همواره می‌كوشند با نظارت دقیق جوانان را از آسیب‌ها مصون نگه‌دارند.

اعمال محدودیت درباره دوست‌یابی، نحوه لباس پوشیدن، معاشرت و حتی صحبت و اظهار‌نظر كردن تفاوت‌های فكری و شئون رابطه میان نسل‌ها را به‌صورت منفی تجلی می‌دهد و راه‌ زندگی آنان را از یكدیگر جدا می‌كند.

تجربه‌ سال‌های اخیر نیز گواهی می‌دهد محدودیت‌ و محرومیت آنجا كه نابجا یا بیش از اندازه باشد، نتیجه كاملا معكوسی در پی دارد و مخفی‌كاری و تضعیف رابطه صادقانه را موجب می‌شود.

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.