به نام خدا
سلام مجدد
در رابطه با سؤالتون، خب ببینید، به نظر من در این زمینه هم مثل خیلی مسائل دیگه، باید جانب اعتدال رو رعایت کرد.
وجود چنین مراکزی به زعم من نه تنها لازم، که واجب ه!
چون حضور توی اون محیط ها به طرز چشمگیری توی رشد شخصیتی و اجتماعی کودک مؤثره.
اما باید نحوه ی برخورد خانواده ها هم نسبت به این مراکز صحیح باشه؛ به بیان دیگه باید انتظاراتمون رو از این مراکز مشخص کنیم.
توی این مقاله به نظر من خیلی کلی به این نکته اشاره کرده، و این هم یکی از اون مواردیه که توی پست قبلم گفتم؛ این که نیاز به بحث بیشتری داره.
به عقیده ی من ابتدا باید به این توجه داشت که از چه سنی بچه ها رو وارد مهدها می کنیم.
اگر خانواده ها مشکل شغلی و... داشته باشند که معمولاً کودک رو از سنین پایین توی مهدکودک ثبت نام می کنن؛ اما در حالت کلی، به نظر من و خیلی های دیگه، زودتر از حدود چهار یا حتی پنج سالگی نباید این کار انجام بشه، چون باید به کودک اجازه داد سال های آغازین رو مستقیماً و به طور کامل در آغوش گرم خانواده رشد بکنه.
و حالا وقتی که کودک رو توی مهدکودک ثبت نام کردیم، آیا باید دیگه خیالمون راحت بشه؟!
آیا باید آسوده باشیم از این جهت که اون جا از همه نظر به کودک توجه می شه و در زمینه های مختلف اون رو راهنمایی می کنن؟! آیا می تونیم مطمئن باشیم که همه ی نیازهای کودک، اعم از نیازهای عاطفی و تربیتی، اون جا تأمین می شه؟!
مسلماً نه!
یک بار دیگه اون جمله رو از مقاله ذکر می کنم:
دور كردن فرزند از محیط خانواده به بهانه مشغله كاری والدین و از طریق سپردن آنها به مهد و مراكز آموزشی مشكلاتی هستند كه در این حوزه مطرح میشود.
به نظرم می یاد این جا منظور والدینی هستن که مهدکودک رو راهی می دونن برای خلاصی خودشون از زیر بار مسئولیت خطیر تربیت فرزند.
در واقع به عقیده ی من این جا نخواسته وجود و استفاده از چنین مراکزی رو رد بکنه، بلکه خواسته به نوعی برخورد و استفاده ی غلط والدین از این مراکز رو نهی کنه: استفاده ای سوء که منجر به خیلی مشکلات از جمله جدایی فرزند از خانواده، و نهایتاً شکاف نسل ها می شه.
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.
اگر نکته ی دیگه ای در این زمینه هست خوشحال می شن مطرح بکنید.
همیشه شاکرش باشیم...