تبیان، دستیار زندگی

سلام

همه شما دوستان عزیز در خانواده خودتون حتما دچار این مشکل شدین

مشکل "تضاد سلیقه ها "

برای بهتر متوجه شدن منظورم یه مثال میزنم:

مثلا همه خانواده جمع هستن میخوان تلویزیون تماشا کنن

 بابای خونه میخواد اخبار نگاه کنه

مادر خونه میخواد سریال خواستگاری به توان 100 رو تماشا کنه

دختر خونه دلش میخواد برنامه ملیله دوزی به زبان ساده رو نگاه کنه

پسر خونه هم دلش فوتبال میخواد

حالا واقعا باید چه کرد ؟

به سلیقه کی احترام گذاشت؟

خب اگه بخوایم موضوع احترام رو مد نظر بگیریم باید حرف پدر خانواده رو گوش کنیم

ولی ایا نباید به سلیقه و نظر دیگر اعضای خانواده احترام گذاشت؟

واقعا باید چه کرد تا مشکلی در خانواده پیش نیاد وبه یک جمع بندی سلیقه هم رسید و احترام به بزرگتر ها رو هم حفظ کرد؟

به نام خدا

سلام

واااای که تو این مورد به من ظلم شده

باورتون نمیشه

همیشه من آخرین گزینم...اول بابا... دوم داداشا...بعد مامان و مادربزرگ و بابابزرگ...بعد من

چرا؟

زورم به بابا نمیرسه یک، دو اینکه میگم بابا فقط شب ها تلویزیون میینه و من هزار و یک سرگرمی ه دیگه دارم

بعدش زورم به داداشا نمیرسه

بعدش احترام به مامان و مادربزرگ و بابابزرگ..میذارم اونا انتخاب کنن

چهارم اگه هیشکی خونه نبود نوبت به من میرسه!

البته این مال زمانی بود که تلویزیون میدیدم

ولی راهکار درست و اصولی اینه:

1- رای بگیریم

2- اگه تعداد آرا مساوی شد یا همه یه چی ه محتلف

اونی که تکرار داره میتونه تکرارشو ببینه فداکاری کنه

اگرم همه شرایط یکسان بود یکی فداکاری کنه دیگه...نمیمیره که با ندیدن...شاد کردن دل خانواده مهم نره!

خصوصا اگه بابابزرگ مامان بزرگ با شما زندگی میکردن

یا حق

سلام

جناب وحید میلادی، خب اون که بله اگه ملیله دوزی نبود الان معلوم نبود سرنوشت این بشریت به کجا میکشید!!!

نه منظورم این بود که به هرحال اگه شما عاشق فوتبال اید و اون بازی براتون خیلی مهمه و ملیله دوزی -عجب مثالی زدید ها!- براتون کم اهمیته ...خب همین قضیه برای دختر یا بقیه اعضای خانواده هم صدق میکنه ...یعنی اولویت بندی هامون فرق می کنه در نتیجه باعث اختلاف میشه. اکه برای شما تو اون لحظه پخش زنده فوتبال از همه چیز مهم تره خب برای پدر خانواده هم شنیدن اخبار راس ساعت 9 خیلی اهمیت داره.

در مورد پدر سالار هم شدیدا ..یعنی خیلی خیلی خیلی وحشتناک ازش بدم میاد اصلا نفرت دارم از این فیلم حتی همین الان هم که دارم می نویسم حالم بد شد اصلا سر درد میگرفتم این فیلم رو می دیدم...حالا هم که شما اون اهنگ ه بی خود و... رو برام تداعی کردید. ووای حتی الان هم سر درد گرفتم....!

اتفاقا پدر سالار هم نمونه بارز بی احترامی به حقوق همدیگه توی خونه بود ...اونجا همه باید فقط به حرف پدر گوش می دادند و هیچ کس حق حرف زدن نداشت!!!

سلام

جناب وحید میلادی، خب اون که بله اگه ملیله دوزی نبود الان معلوم نبود سرنوشت این بشریت به کجا میکشید!!!

نه منظورم این بود که به هرحال اگه شما عاشق فوتبال اید و اون بازی براتون خیلی مهمه و ملیله دوزی -عجب مثالی زدید ها!- براتون کم اهمیته ...خب همین قضیه برای دختر یا بقیه اعضای خانواده هم صدق میکنه ...یعنی اولویت بندی هامون فرق می کنه در نتیجه باعث اختلاف میشه. اکه برای شما تو اون لحظه پخش زنده فوتبال از همه چیز مهم تره خب برای پدر خانواده هم شنیدن اخبار راس ساعت 9 خیلی اهمیت داره.

در مورد پدر سالار هم شدیدا ..یعنی خیلی خیلی خیلی وحشتناک ازش بدم میاد اصلا نفرت دارم از این فیلم حتی همین الان هم که دارم می نویسم حالم بد شد اصلا سر درد میگرفتم این فیلم رو می دیدم...حالا هم که شما اون اهنگ ه بی خود و... رو برام تداعی کردید. ووای حتی الان هم سر درد گرفتم....!

اتفاقا پدر سالار هم نمونه بارز بی احترامی به حقوق همدیگه توی خونه بود ...اونجا همه باید فقط به حرف پدر گوش می دادند و هیچ کس حق حرف زدن نداشت!!!

سلام

وقتی فکرش رو میکنم میبینم خانم ترانه درست میفرماین

اخه کدوم دختری تو این دوره زمونه میشینه این برنامه ها رو نگاه کنه

دیگه گذشت اون زمون

الان دختر ها مخاطب یه برنامه جدید هستن به اسم:

چطور دو ساعت با تلفن حرف بزنیم و احساس ضعف نکنیم

اینم شوخی بود هااااااااا

خانم ها  به دل نگیرن

سلام

ای بابا جناب وحید میلادی شما هم یا از این ور دیوار میافتی یا از اون ورها!!!!!

به نام خدا

سلام

تو خونه ی ما اینطوریه:

شبا تلویزیون برای آقامونه، یعنی بابامونه :)

روزام هر کی که زورش رسید.

مثلا من به تنهایی زورم به آبجیا نمیرسه تو مواقعی که فوتبال و سریال هم زمان میشن.

البته زورم میرسه ها.خودمو می زنم به ضعیفی :-)

به نام خدا

سلام

اختلاف بین والدین و فرزندان یا همان فاصله بین نسلها موضوعی مهم و مورد توجه روان شناسان است. زیرا از گذشته تاکنون همواره این دو نسل با یکدیگر در تضاد و تعارض بوده اند با بررسی علل این مساله در می یابیم که بسیاری از والدین به تصور اینکه نیاز فرزندانشان صرفاً در تهیه لباس زیبا و تغذیه مناسب خلاصه می شود، از ایجاد جو صمیمانه و ارتباط دوستانه با آنان خودداری می کنند، به همین دلیل دایماً بین آنها بر سر مسایل مختلف، اختلاف به وجود می آید.
کارشناسان تربیتی معتقدند، پدر و مادرها به این دلیل نمی توانند با فرزندان نوجوان خود روابط صمیمانه برقرار کنند که آنان را با زمان جوانی و نوجوانی خود مقایسه می کنند و انتظار دارند مانند فرزندان آن زمان رفتار کنند، حال آنکه خودشان نیز در آن ایام با والدین خود در تضاد بودند و همین مشکل را داشتند.
این اختلاف سلیقه که در بسیاری از خانواده ها به چشم می خورد، اغلب به کشمکش و تعارض بین والدین و فرزندان منجر می شود. چون پدر و مادر سعی می کنند خواسته فرزند خود را نادیده بگیرند و عقیده خود را به او تحمیل کنند. در مقابل نوجوان هم به هر طریقی مقاومت می کند برای آنکه دوست دارد به خاطر دل خودش زندگی کند و سلیقه، اعتقادات و ارزشهای خود را به کار ببندد. به همین دلیل نافرمانی می کند و تعارض به وجود می آورد.
تعارض بین فرزند و والدین از سن دو سالگی شروع می شود، چون در این سن شخصیت بچه شکل می گیرد و کودکان در این زمان استقلال خود را به صورت مخالفت و «نه» گفتنهای مکرر نشان می دهند که در این حالت اگر با واکنش شدید والدین روبرو شوند و به خواسته های کودک توجهی نشود یا آنها را سرکوب کنند، دچار شک و تردید می شوند و در آینده احساس بی لیاقتی و بی کفایتی خواهند کرد.

ادامه در پست بعد:

یا حق

به نام خدا

سلام

ادامه از پست قبل:

در دوران نوجوانی وظایف والدین سنگین تر می شود. زیرا در این ایام نوجوان از والدین فاصله می گیرد و اوقات خود را بیشتر با دوستان و همسالان می گذراند یا در تنهایی سپری می کند و اگر پدر و مادر حتی در کارهای کوچک او دخالت کنند، واکنش نشان می دهد، زیرا آن را تهدید بزرگی علیه خود به حساب می آورد و به طور کلی از لحاظ احساسی از خانواده جدا می شود،
نوجوان به خاطر کسب استقلال و به دست آوردن آزادی عمل در کارها و رفتار و کردار خود می خواهد از خانواده جدا شود، که این جدایی را بعضی از دانشمندان «از شیر گرفتن روانی» نام نهاده اند ، نوجوان در این سن از خانه جدا می شود و به اجتماع پناه می برد. در آنجا مهارتهای لازم را کسب می کند و تمرین زندگی اجتماعی را به عمل می آورد، زیرا معمولاً نوجوان در خود احساس عدم امنیت می کند و برای به دست آوردن امنیت و کسب تعادل روانی نیازمند برقراری روابط نزدیک و صمیمانه با گروه های اجتماعی و همسن و سال خود می باشد.
از راه های حل این تفاوت می توان به این نکات اشاره کرد که پدر و مادر باید راستگو و صادق باشند، وقتی صداقت در میان خانواده حاکم باشد، فرزندان هم یاد می گیرند مسایل خود را صادقانه بیان کنند.
مسأله دیگر تحقیر و مقایسه است که والدین نباید فرزندان خود را به خاطر ضعف هایی که دارند تحقیر کنند و آنها را با همسن و سالان خود مقایسه نمایند و صفات خوب دیگران را به رخ آنان بکشند.
در مورد اعتقادات مذهبی نیز پدر و مادر موظف هستند روح مذهب و معنویت را در فرزندان خود تقویت کنند و ارزشهای انسانی، مذهبی و اخلاقی را با ایمان و اعتقاد به مبانی الهی به طور صحیح در آنها ایجاد کنند و در نهایت به فرزندان خود احترام بگذارند و به آنها کمک کنند تا نواقص خود را رفع نمایند. نصایح و تذکرهای خود را با استدلال و منطق و در خلوت با آنها در میان بگذارند و هرگز در حضور دیگران بخصوص همسالان به پند و اندرز دادن آنان نپردازند

سلام

مدیر انجمن به خاطر مطالبی که ارائه دادین ممنونم