**** به دلیل درخواست دوستان این مطلب رو در چند پست میذارم ****
ما مداركی داریم كه فرود انسان بر روی ماه در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 دروغی بزرگ بوده است.
"در دروغ بزرگ همیشه قدرت معینی از قابلیت باور كردن وجود دارد. چرا كه افراد زیادی از یك ملت همیشه تحت تأثیر عواطف به راحتی گول می خورند حالا یا عمدی یا سهوی. و به خاطر سادگی و بی آلایشی و صداقت باور آنها، راحت تر قربانی یك دروغ بزرگ می شوند تا یك دروغ كوچك. چرا كه آنها خودشان در موارد كوچك، دروغ های كوچك می گویند و از گفتن دروغ های بزرگ شرم دارند (و دولت مردان در این مورد شرمی هم ندارند). هرگز به ذهن این مردم خطور نمی كند كه دروغ های خیلی بزرگ بسازند و هرگز هم باور ندارند كه دیگران چنان گستاخ باشند كه این چنین صداقت را بدنام كنند ولو این كه مدارك این چنین دروغی را برای ذهن آنها ثابت كنند آن هم به طور آشكار، باز هم به دروغ بودن آن دروغ بزرگ شك دارند و همچنان فكر می كنند كه حتماً توضیحی وجود دارد. چنین دروغ بزرگ گستاخانه ای همیشه رد پاهایی پشت سر خود به جای می گذارد. حتی بعد از این كه سرهم بندی شد و توسط متخصص های جهانی دروغ گویی وتمام كسانی كه برای دروغ گفتن در هر دروغ گویی با هم همكاری می كنند، به عنوان یك حقیقت شناخته شد. این افراد در حال حاضر به خوبی می دانند كه چگونه از این دروغ ها برای اهداف توسعه طلبانه خود استفاده كنند "
آدولف هیتلر (1925)
حتی یك تفاله ای از كیسه ی زباله ی زمین مانند آدولف هیتلر هم می دانست كه چگونه توده های مردم را با مهارت اداره كند و گول بزند پس شما به واقع فكر می كنید كه آمریكا انسان را بر روی ماه فرود آورده است؟ خوب، دوباره فكر كنید. ما مداركی داریم كه فرود انسان بر روی ماه در اواخر دهه ی 60 و اوایل دهه ی 70 دروغی بزرگ بوده است.
برای شروع بهتر است بدانید كه تنها 100 نفر در پروژه فرود بر روی كره ی ماه درگیر بوده اند. مركز كنترل در هوستون (Houston) به علاوه بیشتر زنان و مردانی كه بر روی این پروژه كار كرده اند، شكی باقی نمی گذارند كه این كار یك دروغ بوده است. اما چگونه ممكن است؟ خیلی ساده. قدرت كسی كه چنین افتضاحی را به بار آورده هرگز اجازه نمی دهد كه كسی این تصور را داشته باشد. هزاران نفری كه درگیر این ماجرا شده اند، تنها نگران قسمت كوچكی بودند كه مربوط به آنها بود. مهندسان، مكانیك ها، برنامه نویسان كامپیوتری و... كاری نداشتند كه با هم مشترك باشد. بنابراین بیشتر افراد از چیزی از یك پروژه ی هالیوود سر بیرون می آورد، چیزی نمی فهمند.
در سال 1962، رئیس جمهور آمریكا، جان اف كندی گفت كه یك تصوری از آمریكا دارد كه تا قبل از پایان این دهه می تواند انسان را بر روی ماه فرود آورد و دوباره وی را به زمین بازگرداند. امروز، ما نمی دانیم كه كندی آن روز می دانست كه این كار واقعاً ممكن است یا نه اما مدت كوتاهی پس از ترور او، بهترین دانشمند جهان در زمینه ی موشك كه در این پروژه كار می كرد به لیندون جانسون اطلاع داد كه علم حداقل تا 30 سال آینده از انجام چنین پروژه ای ناتوان است. حقیقت این است... در واقع آنها كمی خوش بین بودند. الآن و اینجا ما 40سال از آن تاریخ را گذرانده ایم و هنوز هم تكنولوژی قادر به فرستادن یك انسان به ماه و باز گرداندن سالم وی به زمین نیست. قدرت هایی كه در مورد این كلاهبرداری تصمیم گرفتند به این نتیجه رسیدند كه اگر آنها نتوانستند انسانی را به ماه بفرستند وبه سلامت به زمین بازگردانند، كاری كه آنها باید بكنند این است كه از ناسا بخواهند این چنین پروژه ای را جعل كند و پس از آن میلیاردها دلار از پول مالیات دهندگان كه برای سرمایه گذاری در این پروژه در نظر گرفته شده بود را برای خود بردارند. پس از آن، آنها تصمیم گرفتند كه واقعاً می توانند كل این ماجرا را جعل كنند آنهم فقط با قسمتی از پولی كه برای این كار آماده شده بود. این جا در عكس زیر مكانی در ایسلند است كه ما فهمدیم كه بسیاری از كلك ها و دروغ های ناسا در آن ساخته شده است.