سلام
چند نکته:
1. بر خلاف چیزی که بعضی دوستان نوشتند، بخشی از کمک هزینه طلبه ها از بودجه دولت تهیه می شه. این هم بحث جدیدی نیست. حتی زمان آقای خاتمی هم مطرح بود و تا جایی که یادم هست، خاتمی بودجه بالایی رو به حوزه و بخصوص بخش خواهران و مرکز خدمات حوزه که کارهای خدماتی مثل بیمه حوزه رو عهده دار هست تخصیص داد که صدای خیلی ها هم دراومد که چرا اینکار رو می کنی؟! لینک زیر یک نمونه از این اخبار هست که در روزنامه شرق اومده:
http://www.shot4u.com/persian/text/news/news_stroy001624.htm
2. خیاال نکنید همه حوزوی ها با اینکه دولت به حوزه پول بده موافقند. این یک بحث خیلی قدیمی هست که آیا حوزه باید دولتی بشه یا نه؟بعضیا میگن آره. بعضی هم میگن نه. مثلا می تونید این مصاحبه رو ببینید: http://aftab.ir/articles/politics/iran/c1c1226825773_idea_p1.php
3. ماهیت این پولی که به «شهریه» معروف شده اینه: هر کدوم از علمایی که شما اسمشون رو شنید و یا شاید هم نشنیدید یک درآمدی دارند. این درآمد بیشتر از پول خمس هست. خمس هم همونطوری که می دونید یک پنجم مازاد بر درآمد هر مسلمون هست که باید در راههایی که شرع معین کرده خرج بشه. هر آدم بالغی می تونه خودش تعیین کنه که از کی تقلید کنه، معمولا خمس هم به همون کسی میده که ازش تقلید می کنه. مثلا آقای سیستانی خیلی مقلد داره و بنابراین خمس زیادی در دسترسش هست. البته بعضی مراجع که بیشتر با شرایط روز آشنا هستند پول رو دستشون نگه نمی دارند و معمولا در کارهای اقتصادی هم سرمایه گذاری می کنند اما به هر حال بخشی از سرمایه ای که دست یک مرجع میاد به طلبه ها اختصاص پیدا می کنه که پول شهریه از همین راه هست.
4. وضعیت توزیع شهریه هنوز هم به صورت سنتی هست. یعنی اینکه به جای استفاده از سیستم بانکی و کارت های عابربانک اگر روز اول هر ماه قمری به فیضیه برید می بینید هر کدوم از آقایونی که شهریه می دهند یکسری دفتر دارند و افرادی که پول رو براساس آمار اون دفاتر تقسیم می کنند. این بخش از تصویر شهریه اصلا تصویر زیبایی نیست، و همیشه مورد اعتراض طلاب قرار گرفته. در حال حاضر فقط شهریه مقام معظم رهبری و آیت الله صافی هست که به صورت کامپیوتری پرداخت می شه. البته این رو هم بد نیست بدونید که اگر شهریه یک ماه رو به هر دلیلی دریافت نکردید، دیگه باید بیخیال اون شهریه بشید!
5. این چیزی که توی حوزه بهش می گن «شهریه» و ترجمه ش به فارسی میشه «ماهیانه» نمی شه گفت حقوق هست چون به هیچ جای زندگی نمی رسه، اما برای کسیکه می خواد درس بخونه بهتر از هیچیه. مقدارش هم همین حدودیه که دوستان گفتند. 2 متغیر داره: یکی میزان تحصیلات (3 رتبه-رسیدن به رتبه 3 حدود 10 سال وقت می بره) و دیگری وضعیت ازدواج(2 وضعیت- متأهلین حدود دو برابر مجردها). البته این وضعیت برای کسانی هست که در حوزه مشغول به تحصیل هستند و در صورت اشتغال دولتی این مقدار کم می شه(حدود نصف- یا کمتر، چون بعضی از آقایونی که شهریه میدن شهریه این افراد رو کلا قطع می کنند).
دوستان!بحث سیستم اقتصادی حوزه ها، یعنی ورودی درآمد و محل خرج درآمد بحث جدیدی نیست. حداقل نیم قرن هست که این بحث بین حوزوی ها مطرح شده که «آیا طلبه باید کمک هزینه دریافت بکنه یا نه؟» بعضیا از همون زمان طرفدار اشتغال حوزویون بودند و همین حرفی رو مطرح کردند که بعضی دوستان هم نظرشون هست. یعنی همونطوری که یک دکتر باید دنبال کسب درآمد باشه یک آخوند هم باید دنبال کسب درآمد باشه. اما بعضی دیگه هم نظر عده دیگری از دوستان رو داشتند که روحانیت با بقیه مشاغل تفاوت داره و لوازم خاص خودش رو داره.
واقعیت اینه که شهریه در هیچ کدوم از وضعیت هاش عملا نمی تونه و نتونسته جای حقوق و درآمد رو بگیره و صرفا بعنوان یک کمک هزینه تحصیلی مطرح هست نه بیشتر. اون هم برای اینکه طلبه بتونه با فراغ بال بیشتری به درسش برسه. فراموش نکنیم که طولانی بودن مدت تحصیل در حوزه ها یکی از مسائلی که عملا افراد رو از اشتغالات دیگه می اندازه.
تا جایی که من می دونم الان در سیستم های آموزشی پیشرفته آموزشی در دنیا همین نظامی که در حوزه پیاده شده –البته نه دقیقا به اینصورت بلکه شبیه به این – در حال اجرا هست. یعنی یک استاد دانشجویی رو بنابر انتخاب و گزینش خودش قبول می کنه و خرج تحصیلش رو میده. در مقابل البته دانشجو هم کمک دست اون استاد هست و در پروژه ها کمکش می کنه. بنابراین هم هزینه مالی زندگی شاگرد توسط استاد تأمین می شه و هم اینکه فشار فکری اقتصادی از روی دوش دانشجو برداشته می شه.
تا اینجای مطلب چیزی هست که داره اتفاق می افته و جای بحثی نداره. حرفهای بالا فقط یک گزارش بود از وضعیت حوزه.
اما به نظر من در حال حاضر سیستم حوزه نیاز به بازنگری داره. اینکه شهریه به اینصورت به همه طلاب و آنهم به این وضعیت داده بشه نتیجه ای نداره جز اینکه از بیرون خیلی ها مثل دوستان این سوال – به حق- براشون پیش میاد که چرا به طلبه ها پول میدن ولی به دانشجو ها نه؟! از طرفی در داخل هم این سیستم اصلا جوابگو نیست و بسیاری از طلبه ها به بازار آزاد رو میارن. به نظرم می شه با کمی تغییر به بازدهی بیشتری رسید.
درگوشی هم به vahedmeladi و دیگر رفقا عرض کنم: رفیق این خبرها که تو گفتی نیست ها! اگر بود که همه می آمدند و طلبه می شدند! درخواست ورود برای دانشگاه یک و نیم میلیون در مقابل چند ده هزار نفر ثبت نام برای ورودی حوزه. بالاخره فقط من و شما نیستیم که میدانیم توی حوزه و دانشگاه چه خبر است، خیلی ها می دانند و قطعا هم یکی از معیارها، معیار اقتصادی است. مگر کم هستند کسانی که علوم انسانی را در دانشگاه می خوانند و نمی خواهند در حوزه درس بخوانند؟! صرفا نمی شود با معیار اقتصادی در زمان تحصیل یک مسئله را تحلیل کرد.
یک طلبه وقتی تا سال نهم بخواند مدرک دانشگاهی اش معادل لیسانس است. یعنی چی؟! یعنی اگر کسی با مدرک پیش دانشگاهی بروی رشته حقوق و لیسانس حقوق بگیری آنهم ظرف 4 سال کلی موقعیت شغلی با جایگاه خوب اجتماعی برایش هست. ولی همین آدم اگر بیاید حوزه باید تازه 9 سال درس بخواند تا بشود همان لیسانس، آنهم معادل! حالا بماند وضعیت شغلی و هزارتا معیار دیگر که در جامعه مطرح هست.
اما نتیجه هر چی باشه من هم با نظر آقای vahedmeladi موافقم. باید در بین دانشجویان هم تمهیداتی در نظر گرفت که دانشجو خصوصا دانشجو دغدغه مالی نداشته باشه. اما این دیگر وظیفه دولت است و اگر کم کاری در این زمینه هست، این دولت هست که باید پاسخگو باشد.
اتفاقا سوال من هم همیشه همین بوده:
«چرا دانشجو ها کمک هزینه تحصیلی دریافت نمی کنند؟!»