• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
بهداشت و سلامت (بازدید: 4878)
يکشنبه 29/5/1391 - 3:5 -0 تشکر 518947
سلامت از دیدگاه اسلام

چطور در ماه رمضان ورزش کنیم؟

 


ورزش در ماه رمضان، از تجمع چربی در بدن جلوگیری و عمل سوخت و ساز را تسهیل می‌کند. همچنین ورزش علاوه بر تاثیر مثبت بر توانایی‌های جسمانی، سهم زیادی در افزایش قدرت یادگیری و توانایی‌های ذهنی انسان دارد.

 


پیاده روی

از آنجا که امسال نیز ماه مبارک رمضان با تابستان همزمان شده است، روزه‌داران باید قدری بیشتر مراقب حفظ سلامت خود باشند. چراکه ممکن است علاوه بر روزه‌داری، گرمای هوا نیز انجام فعالیت‌های جسمی روزانه از جمله ورزش را با مشکل مواجه ‌کند. اما اگر شما هم به ورزشی منظم و مرتب عادت داشته‌اید ، شاید نخواهید که یکباره تمام فعالیت‌های خود را متوقف کنید.

 

ورزش در ماه رمضان، از تجمع چربی در بدن جلوگیری و عمل سوخت و ساز را تسهیل می‌کند. همچنین ورزش علاوه بر تاثیر مثبت بر توانایی‌های جسمانی، سهم زیادی در افزایش قدرت یادگیری و توانایی‌های ذهنی انسان دارد.

 

اما چگونه باید در طول این ماه ورزش را ادامه داد؟

تداوم ورزش، راهی مناسب برای سلامت و لذت بردن بیشتر از این ماه است. اگر فرد اصول تغذیه‌ای صحیح را رعایت کند، می‌تواند در کنار روزه‌داری به ورزشی منظم و ملایم نیز بپردازد و این‌گونه سلامت جسمی خود را تامین نماید.

در ضمن این نکته مهم را در نظر داشته باشید که قطع تمامی فعالیت‌ها به مدت یک ماه، ممکن است قدرت و استقامت قلبی ـ عروقی شما را با مشکل مواجه ‌سازد.

نکته مهم آن است که در این ماه به ورزش ادامه دهید. ثبات و تداوم فعالیت بدنی، عنصری کلیدی برای حفظ سلامت و تناسب اندام است که نباید فراموش شود
1- شدت ورزش خود را کاهش دهید.

برای جلوگیری از ضعف قوای جسمانی در ماه رمضان باید از انجام حرکات سنگین ورزشی اجتناب کرد. فعالیت زیاد فرد روزه دار در ماه رمضان، به صرف انرژی بیشتر و افزایش تعریق طی ساعات روز منجر می شود که می‌تواند موجب عطش فراوان و افت فشارخون فرد شود.

با کاهش شدت برنامه ورزشی، می‌توانید فعال بمانید و در عین حال انرژی خود را از دست ندهید. به عنوان مثال اگر همیشه می‌دویدید ، آن را به پیاده‌روی سریع تبدیل کنید، یا اگر همیشه به مدت یک ساعت ورزش می‌کردید، زمان آن را (بسته به قدرت جسمانی خود) به 30 تا 45 دقیقه کاهش دهید.

 

2- تداوم در فعالیت‌های بدنی مهم است.

نکته مهم آن است که در این ماه به ورزش ادامه دهید. ثبات و تداوم فعالیت بدنی، عنصری کلیدی برای حفظ سلامت و تناسب اندام است که نباید فراموش شود.

با این‌که شاید در ماه مبارک رمضان، فرصت زیادی برای ورزش و انجام تمرینات بدنی نباشد، اما همین 20 دقیقه فعالیت هم کمک زیادی به حفظ سلامت و وزن مناسب می‌کند و این گونه پس از ماه رمضان برگشتن به برنامه ورزشی عادی ساده‌تر خواهد بود.

لازم نیست که یک ساعت تمام و به همان شدت سابق ورزش کنید، فقط همان‌قدر که می‌توانید تلاش کنید تا در طول این ماه نیز تداوم برنامه ورزشی را حفظ کرده باشید.

 

3- زمان مناسبی را برای ورزش انتخاب کنید.

به جای این‌که هر زمان راحت بودید ورزش کنید، زمانی را انتخاب کنید که بیشترین میزان انرژی را دارید و ورزش لطمه‌ای به روزه شما نمی‌زند.

شاید راحت‌تر باشید اگر 20 دقیقه زودتر از خواب بلند شوید و قبل از خوردن سحری ورزش کنید؛ گروهی نیز ممکن است ترجیح بدهند پس از وعده افطار ورزش کنند. اما به یاد داشته باشید که بلافاصله بعد از مصرف غذا نباید ورزش کرد.

بهترین وقت شروع ورزش دو تا سه ساعت بعد از صرف افطار است. فاصله بین غذاخوردن و ورزش کردن باعث می‌شود تا بدن فرصت هضم غذا را پیدا کرده و خون به راحتی در عضلات جریان یابد

پس به میزان انرژی خود در طی روز دقت کرده و زمان مناسب را پیدا کنید.

هر زمان از شبانه‌روز که شما بتوانید بدون لطمه به روزه و احساس خستگی ورزش کنید، همان زمان مناسب خواهد بود.

 

4- ورزش مناسبی را انتخاب کنید.

بهترین ورزش در طول ماه رمضان، شنا و پیاده روی و ورزش‌های هوازی پس از صرف افطار است، چرا که از گرفتگی عضلات پیشگیری می‌کند.

ورزش‌های تفریحی، ملایم و با نشاط (به ویژه تمرینات هوازی) موجب تسریع گردش خون می‌شوند. بدین ترتیب خون و در نتیجه اکسیژن بیشتری به مغز می‌رسد و شادابی و نشاط را در ورزشکاران روزه‌دار به دنبال دارد و ذهن را برای یادگیری و تمرین، خلاق تر می‌کند.

این امر تنها منحصر به نوجوانان و جوانان نمی‌شود، بلکه در بزرگسالان نیز صادق است.

به انواع ورزش‌هایی که به طور مستمر و طولانی مدت (بیش از 2 دقیقه) طول می‌کشند و ضربان قلب در هنگام تمرین، کمتر از 70 درصد حداکثر ضربان قلب است تمرینات هوازی گفته می‌شود.

پیاده روی، دوی نرم، دوی استقامت، شنا و دوچرخه سواری، استفاده از تردمیل و دوچرخه ثابت جزء ورزش های هوازی هستند.

what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:43 - 0 تشکر 521051

زنبور درمانی


نیش زدن زنبور

یونانیان در قدیم از عسل و موم برای تهیه انواع غذاها استفاده می کردند. بعدها، نیش زنبور برای درمان بسیاری از بیماری ها استفاده شد. بقراط و کنفوسیوس (فیلسوف چینی) از این روش برای درمان بیماران استفاده می کردند.


به خاطر آگاه شدن مردم از اثرات بد داروها، مردم رو به درمان های طبیعی آوردند.


مطب های زیادی برای درمان با نیش زنبور در چین گشایش یافت و به سرعت این روش درمانی دراروپا و آمریکای شمالی رایج شد.


زنبور درمانی یکی از انواع آپی تراپی می باشد که در این نوع، تولیدات زنبور برای درمان به کار می رود. در این نوع درمان از گرده افشانی توسط زنبور، موم، عسل خالص و غذای مورد مصرف توسط نوزادهای زنبورها استفاده می شود.


به طور خلاصه، زنبوردرمانی به عنوان جاشینی برای مداوای بیماران به کار می رود و بیمارانی که با داروهای شیمیایی درمان نمی شوند، رو به زنبور درمانی می آورند.




باید تاکید کنیم که این روش باید تحت نظر پزشک یا متخصص این کار انجام شود و از انجام خودسرانه آن باید پرهیز نمود.




درمان بیماری ها با نیش زنبور


نیش زنبور به بهبود و درمان این مشکلات و بیماری ها کمک می کند:


1- بیماری های خود ایمنی


2- بیماری های عصبی


3- ام اس (MS)


4- پینه و سختی پوست


5- آماس و ورم پستان


6- گرفتگی عضلات


7- زونا


8- نقرس


نیش زنبور

9- آسیب به آرنج


10- آسیب به زردپی


11- کمردرد


12- دردهای مزمن


13- اختلال اعصاب


14- کاهش کلسترول خون


15- روماتیسم و درد مفاصل


16- آرتریت یا ورم و التهاب مفاصل


17- افسردگی


18- بیماری های پوستی


19- دردهای قاعدگی


20- واریس یا بزرگ شدن رگ در پاها


21- سندرم خستگی مزمن


22- ناتوانی های جنسی


خصوصیات نیش زنبور


نیش زنبور دارای ترکیبات مختلفی از قبیل: آنزیم ها، پروتئین ها و اسیدهای آمینه می باشد.


این ماده بدون رنگ و دارای مزه شیرین و کمی تلخ می باشد. قابل حل در آب می باشد. اگر با هوا برخورد کند، تبدیل به کریستال سفید متمایل به خاکستری می شود.


نیش زنبور دارای موادی می باشد که به سیستم اعصاب، قلب و غده فوق کلیه کمک می کند.



چگونگی روش زنبور درمانی


زنبور

ابتدا قبل از شروع درمان ، باید میزان حساسیت بیمار را نسبت به نیش زنبور مورد بررسی قرار داد. این کار با استفاده از تزریق مقدار کمی نیش زنبور و توسط 1 تا 2 عدد زنبور انجام می شود.


زنبور درمانی به این صورت است که زنبور را با استفاده از موچین یا انبرک در سطح مورد نظر از بدن قرار می دهند تا آنجا را نیش بزند. برخی افراد به جای استفاده از خود زنبور زنده، تزریق نیش زنبور را در زیر پوست ترجیح می دهند.


نیش زنبور بعد از 15 دقیقه رها می شود و بعد آن را با استفاده از موچین برمی دارند. بین 20 تا 40 نیش باید در هر جلسه زده شود و بیمار باید 3 بار در هفته به مرکز زنبور درمانی مراجعه کند.


درمان با نیش زنبور برای بیماران MS اثرات فوق العاده ای داشته است، از آن جمله افزایش استقامت، کاهش خستگی و همینطور کاهش تشنج و انقباض عضلات.


احتیاط کنید:


اگر شما دیابت، سیفلیس، سل یا آلرژی شدید دارید، از این نوع درمان استفاده نکنید.


بیماران بعد از زنبور درمانی چه احساسی دارند؟


آستانه ی تحمل درد ناشی از نیش زنبور در افراد مختلف، متفاوت است. معمولا بعد از چند ساعت، درد فروکش می کند. اما در برخی افراد نیز ممکن است یک هفته طول بکشد تا درد متوقف شود.


برخی اوقات گذاشتن یخ روی محل نیش زنبور موجب آرام شدن درد ناشی از آن می شود.


چگونه می توان فهمید که شخصی نسبت به نیش زنبور آلرژی دارد یا نه؟


در افراد دارای آلرژی به نیش زنبور، علائم زیر دیده می شود:


درد، حالت تهوع و استفراغ، اسهال و سرگیجه، سخت نفس کشیدن و صدای خرخر، کاهش ناگهانی فشار خون و شوک.


آیا احتمال خطر در این درمان وجود دارد؟


بیشتر مردم بعد از نیش زدن زنبور، درد و قرمزی محل نیش را تجربه می کنند. دیده شده است که حدود  20 درصد از افراد بعد از درمان دچار خارش، کهیر، خستگی و عصبانیت می شوند.


در اینجا توجه شما را به برخی از علائم و نشانه های بعد از درمان جلب می کنم. لازم به ذکر است که این علائم بسیار نادر و در حدود 8/0 درصد می باشند.


1- مرگ


تعداد کمی از افراد به علت نیش زدن زنبور می میرند. تحقیقات نشان داده است که این تعداد به کمتر از 100 نفر در سال می رسد. مرگ به سبب وجود آلرژی شدید و یا شوک قلبی رخ می دهد.


نیش زنبور

2- آسیب به اعصاب بینایی


این علامت در افرادی بروز می کند که نیش زنبور در اطراف چشم و ابروی آنها وارد شده باشد.


3- آنسفالومیلیت یا التهاب مغز و نخاع


اگر نیش زنبور وارد سیستم عصبی شود، این عارضه به وجود می آید.


اگر به طور ناگهانی زنبور شما را نیش زد ، چه باید کنید؟


- هر چه زودتر به اورژانس بروید.


- با دقت نیش زنبور را در بیاورید. حدود 2 تا 3 دقیقه طول می کشد تا تمام نیش وارد بدن شود، لذا بیرون آوردن نیش بسیار مهم است.


- برای کاهش تورم در محل نیش، یخ بگذارید.


- محل نیش را با آب تمیز و صابون بشویید.



مریم سجادپور- کارشناس علوم تغذیه


what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:43 - 0 تشکر 521052

تأثیر رنگ ها بر سلامت شما


رنگ درمانی

مشاهده رنگ هاى زیبا و چشم نواز، از عالى ترین تجربیاتى است كه انسان در طول شبانه روز آن را تجربه مى كند.


به گزارش ایسنا ، رنگ سبز حس شادابى و طراوت را به انسان منتقل مى كند.


به اطراف خود نگاه كنید، رنگ ها همه جا هستند و ما را احاطه کرده اند. ما زندگى را از دریچه رنگ ها، شكل ها و صداها مى بینیم.


رنگ هاى مختلف در زندگى ما از بسیارى جهات تاثیر گذارند، به عنوان مثال رنگ قرمز عموما به هنگام رانندگى یا استفاده از دستگاه هاى صنعتى و ... ، توجه ما را به خطرها جلب مى كند.


هنگام مشاهده مراتع سرسبز احساس شادابى می کنیم و هنگامى كه دریاى آبى را مى بینیم احساس آرامش مى كنیم.


یك اتاق تاریك در ما احساس وجود رمز و راز و یا ترس را ایجاد مى كند.


اتاقى با رنگ آمیزى سفید، احساس تازگى و تمیزى را در ما القا مى كند.


اگر رنگ ها در زندگى ما تاثیر دارند، این سؤال پیش مى آید كه تاثیر درمانى آنها بر بیماری ها چیست؟



رنگ درمانى یك شیوه درمانى پیوسته و بى وقفه است كه شامل به كارگیرى رنگ ها در درمان بیماری هاى مختلف جسمى و اختلالات روانى است.


در رنگ درمانى از اصول هارمونى رنگ ها و تركیب آنها براى بهبودى بیماران استفاده مى شود. متخصصین رنگ درمانى معتقد هستند كه هر عضو از بدن، انرژى خاص خود را دارد و اختلالات هر عضو را مى توان با به كارگیرى رنگى هم تراز با انرژى آن عضو در محدوده مشخص و یا كل بدن به سمت بهبودى پیش برد. رنگ ها در واقع امواج الكترومغناطیس پر انرژى با طول موج هاى قابل رویت هستند. سلول هایى مخروطى شكل كه در شبكیه چشم قرار دارند، این امواج را به رنگ قابل تشخیص در ذهن تبدیل مى كنند.


این سلول های مخروطی به سه دسته تقسیم مى شوند، گروهى براى تحریك شدن توسط رنگ آبى، گروهى براى رنگ سبز و گروه دیگرى براى رنگ قرمز.


میزان یا شدت تحریك هر یك از آنها در آن واحد مى تواند رنگ هاى مختلفى را در ذهن ما تداعى كند. رنگ آبى حس آرامش و سفید حس پاکیزگی را به انسان منتقل مى كند.


ما با دریایى از رنگ ها احاطه شده ایم که بر احساسات و سلامتى ما تاثیر مى گذارند؛ براى مثال رنگ آبى آرامش دهنده بوده و مى تواند براى پایین آوردن فشار خون مورد استفاده قرار گیرند. این رنگ مى تواند توانایى خوابیدن را در انسان افزایش داده و یا احساس درد را كاهش دهند.


در مقابل رنگ قرمز، تاثیر تقریبا متضادى دارد. این رنگ مى تواند باعث بالا رفتن فشار خون و افزایش تولید آدرنالین در خون شود. به دنبال آن شما یقینا احساس ترس یا استرس خواهید كرد.


استفاده صحیح از رنگ ها مى تواند یك فضاى مناسب یا نامناسب در زندگى ایجاد كند. در اینجا كاربردهاى بعضى از رنگ ها اشاره می کنیم:


* رنگ زرد ذهن انسان را تحریك مى كند، بنابراین معمولا مناسب ترین رنگ براى اتاق مطالعه یا درس است.


* رنگ آبى تسكین دهنده بوده و موجب آرامش شما مى شود، بنابراین براى اتاق خواب مناسب تر است.


* رنگ سفید نشانگر تهى بودن، فضاى باز و پاکیزگى است، لذا براى حمام یا سرویس هاى بهداشتى بسیار مناسب است. باید دقت كنید كه حتى المقدور از این رنگ براى اطاق درس یا مطالعه استفاده نكنید.


گفتنى است رنگ درمانى بر افكار، رفتار و سلامتى فرد به طور قطع تاثیر مى گذارد. فراموش نكنید كه استفاده درست از رنگ ها مى تواند آرامش را به زندگى شما هدیه دهد.

what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:43 - 0 تشکر 521053

نقش دعا در سلامت جسم و روح


دعا

دعا، فصل و ماه و زمان خاصی نمی ‌شناسد. تنها دلت که گرفت، تو دعا می ‌کنی به رسم دیرین؛ رسمی که یادگار سجاده مادر بزرگ است یا تسبیح پدر بزرگ یا آوای پیچیده در خانه‌های زمینی خدا.


 به هر دین و آیینی که باشی، فرقی نمی‌ کند و همین که دعا جاری شد از میان دلت و راهی باز کرد به سوی آسمان بدون این که به انتظار استجابتش بنشینی، دعا را استجابت شده می ‌یابی.


در عصری که مجازها دست بر واقعیت‌ها انداخته ‌اند و واقعیت ‌ها تنها در 24 ساعت روز خلاصه می‌ شوند و راه به حقیقت نمی ‌برند دانشمندان بسیاری در سراسر دنیا دست به تحقیقاتی درباره "دعا" زده‌اند و حاصل، نتایجی باورنکردنی است.




دعا برای گلبول‌های قرمز


محققان در "سن آنتونیوتگزاس" از 32 نفر نمونه‌ خون گرفتند و تعدادی از گلبول‌ها را در محلولی قرار دادند که موجب ورم‌ و ترکیدن آن ها می ‌شد. محققان همزمان با این آزمایش از عده‌ای خواستند تا برای حفظ گلبول‌های قرمز دعا کنند و برای تجسم بیشتر، تصاویری رنگی از گلبول‌ها به آن ها دادند و در کمال شگفتی مشاهده کردند دعا و نیایش به طرز شگفت ‌آوری روند ترکیدن گلبول‌ها را کند کرد.


دعا برای آرامش


در تحقیق از عده‌ای خواستند تا برای آرامش افرادی که در اتاق دیگر قرار دارند دعا کنند و نتیجه این بود که افراد دیگر بدون این که بدانند مورد دعا قرار گرفته ‌اند آرام‌ تر شدند. حتی همین نتیجه هم مورد بررسی قرار گرفت و دیده شد در طول زمان به ‌دنبال وقایعی چون شکست‌های فردی، جنگ و درگیری که سیستم ایمنی بدن به خطر می ‌افتد و احتمال مبتلا شدن به بیماری‌ های قلبی ، سکته، اختلال ‌های روده و زخم‌ های گوارشی بیشتر می‌ شود، با انتقال احساس آرامش از فردی به فرد دیگر سیستم دفاعی بدن به صورت غیرمستقیم تقویت می‌ شود.


امواجی که دعا از آن ها می ‌گذرد


امواج مغزی

"جک ‌استاکی" یکی از پروژهشگران دعا درمانی است که تاثیر دعا را بر میدان‌ های الکترومغناطیسی بدن بررسی کرده است.


آزمایش او به این ترتیب بود که میزان فعالیت الکتریکی در مغز و سطح بدن افراد را در آزمایشگاه خود زیر نظر گرفت، در حالی که هزاران کیلومتر آن طرف ‌تر در کالیفرنیا گروه‌ هایی مذهبی برای این افراد دعا می ‌کردند. نتیجه مطالعه‌ باز هم‌ شگفت ‌آور بود:


 چرا که بین میزان فعالیت الکتریکی بدن کسانی که برایشان دعا شده بود و افرادی که برایشان دعا نشده بود، اختلاف فاحشی وجود داشت.


تاثیر دعا روی خود فرد


تاثیر دعا روی خود فرد چگونه است؟ در سال 1993 یعنی چیزی حدود 15 سال قبل، تحقیقی روی 10هزار کارمند دولتی در طول 26 سال انجام گرفت که در بین آنها، هم افراد اهل دعا بودند و هم کسانی که دعا نمی کردند. مشاهده شد میزان مرگ و میر افرادی که دعا نمی کردندبه خاطر مشکلات قلبی و عروقی بسیار بیشتر از افرادی بود که اهل دعا بودند.


همچنین در سال 1995 تحقیق دیگری روی 250 نفر که عمل جراحی قلب باز کرده بودند انجام شد و دانشمندان در کمال حیرت دیدند آن دسته افرادی که از ارتباط مذهبی و حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار بودند، 12 بار کمتر از آن هایی که فاقد این ارتباط بودند با مرگ دست به گریبان شدند.


به غیر از تحقیق روی کسانی که عمل‌های جراحی سنگین داشتند، این تحقیقات روی افراد عادی هم انجام گرفت و دیده شد در میان افرادی که عادت به انجام امور مذهبی از قبیل دعا و نماز داشتند، بیماری افسردگی شیوع کمتری داشت.


دعا و علم فیزیک کوانتوم


التیام فشار خون بالا ، درمان زخم و جراحت، به حداقل رساندن حملات قلبی، بهبود سردرد و اضطراب از دیگر نتایجی بود که تحقیقات برای آثار دعا به ثبت رساند تا جایی که امروز افراد زیادی از طریق اینترنت، درخواست های خود را برای گروه‌های مذهبی می ‌فرستند، هر چند هنوز به‌‌ طور دقیق مشخص نشده است که مکانیسم این عمل چگونه است، اما تئوری ‌ها و حدس و گمان ‌های بسیاری در این ‌باره وجود دارد تا جایی که "دوسی" متخصص دعا و درمان، نقش علم فیزیک کوانتوم را در این ‌باره بسیار موثر می داند.


تحقیقی روی 91 هزار نفر در مریلند انجام گرفت که نشان داد افرادی که به طور منظم به کلیسا نمی ‌روند، بیشتر از دیگر افراد به خاطر بیماری‌ های قلبی جان می‌ سپارند و اقدام به خودکشی در بین این افراد، 53 درصد بیشتر است.


جالب این که در آمریکا 30 مرکز آموزش پزشکی، درس‌های تاثیر ایمان در پزشکی را ارایه می ‌دهند و عده‌ای از پزشکان معتقدند اگر قبل و بعد از جراحی یا پیش از شروع درمان بیمار، برای بهبود او دعا شود، این روند در بهبود بیمار بسیار تاثیرگذار است.


دعا در تمام ادیان الهی


دعا

گذشته از نتایج علمی که درباره دعا به اثبات رسیده، اگر به آیات و روایات رجوع کنیم، می ‌بینیم که در تمام ادیان الهی انسان به "دعا کردن" تشویق شده است.


رسول ‌اکرم (ص) در‌ این‌ باره می ‌فرمایند: "با دعا کردن می ‌توان از مقدرات الهی رهایی یافت."


و یا جایی دیگر از ایشان نقل است که: "دعا مغز عبادت است."


مسیحیان هم بسیار به خواندن دعا اعتقاد دارند، چرا که در کتاب مقدس ‌شان انجیل به این امر توصیه شده‌اند و دعا در دین مسیحیت جایگاه ویژه‌ای دارد، تا جایی که ارتدوکس‌ها به‌ طور سنتی در گوشه ‌ای از خانه، در مقابل شمایلی از عیسی مسیح، چراغ یا شمعی روشن می‌ کنند و دعا می‌ خوانند.


یهودیان هم در کتاب مقدس خود بسیار به دعا کردن و راز و نیاز با خدا تشویق شده‌اند تا جایی که در این ‌باره می‌ خوانند: "هر آن ‌کس که ترس خدا در دل اوست، سخنانش شنیده می ‌شود و دعایش مستجاب می ‌‌شود."


خط آخر


...... زمزمه‌های آرام‌ نیایش روی ماسه ‌های ساحل زندگی غلت می‌ خورند و ماسه‌های غبار گرفته به پاکی زمزمه ‌ها شسته می ‌شوند.


دستان بلند بر آسمان امیدواری، همچون پرنده‌های رها از دام زمین می ‌گریزند و صدایی به گوش می رسد که: "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را."



سارا جمال‌آبادی


هفته نامه سلامت


what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:44 - 0 تشکر 521054

طب سنتی ایران، رشته دانشگاهی شد 


پزشک

طب سنتی ایران، شاید پس از یك دوره فترت(فاصله ی زمانی بین دو دوره طب سنتی) صد ساله و با وجود تاكید رهبر فقید انقلاب، حضرت آیت‌الله خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مبنی بر احیا و گسترش آن، اخیرا مورد توجه مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی قرار گرفته و پس از طی مراحل قانونی به‌ صورت یك رشته دانشگاهی به تصویب شورای‌عالی برنامه‌ریزی كشور رسیده است.


اگر چه به ‌نظر نمی‌رسد تاسیس مراكز درمانی طب سنتی به شیوه مراكز مشابه (همانند هندوستان) بتواند زیان‌های ناشی از این بی‌توجهی و فترت طولانی‌مدت را جبران كند، اما جای امیدواری است كه درصورت تحقق این امر، وقوع تحولی اساسی در این زمینه، امكان بهره‌مندی عموم مردم از این میراث غنی ایرانیان را از مجرای رسمی و قانونی میسر سازد.


با دكتر محمد عبادیانی، مدرس دانشكده طب‌سنتی دانشگاه علوم ‌پزشكی تهران پیرامون وضعیت طب‌سنتی در كشور، جایگاه و روند رو به رشد آن در دانشگاه‌ها به گفت‌وگو نشستیم.


از سابقه‌ طب سنتی در كشورمان و روند رشد آن شروع كنیم.


در دنیا مكاتب پزشكی بسیار محدود بودند و هنوز هم هستند، اما روش‌ها و شیوه‌های درمانی بسیار متعدد بوده و هست. یك مكتب پزشكی همواره بر اساس یك تفكر منطقی یا فلسفی شكل گرفته، مثلا مكتب طب چینی بر اساس تفكر تائو (دائو) و مكتب طب هندی یا آیورودا بر اساس تفكر «ودا» صورت گرفته كه هر یك از این ها یك مكتب فلسفی هستند.


آنچه امروز از آن به‌ عنوان طب‌ سنتی ایران یاد می‌شود سه بخش دارد:


الف) یك بخش آن «طب فولكلوریك» است و در واقع طب بومی در میان اقوام مختلف ایرانی برگرفته از تجربیات یا تعلیمات صاحبان تجربه است.


ب) بخش دیگر با عملكرد عطاری‌ها، شكسته‌بند‌ها و... مرتبط است. فعالیت طب‌سنتی كه در قرن اخیر مطرح بوده، منسوب به این دو گروه است.


ج) بخش سوم كه در واقع مكتب پزشكی- ایرانی است و نام اصلی‌اش «مكتب طب اخلاطی» است، بر اساس تفكر عناصر و اخلاط به ‌وجود آمده است. این مكتب در واقع «مادر» مكاتب پزشكی جهان است و تنها مكتبی است كه قابلیت علمی-پژوهشی و آموزشی آن طی قرون و اعصار بر سراسر جهان پزشكی سیطره داشته است.


پس از تحولاتی كه در نظام سیاسی و حكومتی ایران رخ داد، به‌خصوص در دوران ورود حكومت‌های استعمارگر، فعالیت‌ حكیمان محدود و محدودتر شد و آموزش این مكتب پزشكی متوقف شد و رفته رفته حكمای قدیم از صحنه خارج شدند. بعد هم از مكتب طب اخلاطی، در ایران نام و نشانی باقی نماند تا اینكه در اثر مرور زمان عده‌ای در جای‌ جای كشورمان به خاطر علقه‌ها و نیازهایشان اقدام به جمع‌آوری تجربه و آموزش سینه‌ به سینه كردند و تا‌ كنون چراغ این مكتب را هر قدر كم‌سو ولی روشن نگه‌ داشتند. اما از حدود 10 سال قبل تا امروز شور و نشاطی در میان طبقه پزشكان و داروسازان پدید آمد كه منجر به تصویب دوره كارشناسی ارشد طب‌سنتی شد.


احیای طب سنتی و آكادمیك شدن آن مرهون تلاش بی‌وقفه عزیزان گمنامی است كه تمام هستی‌شان را در این راه خالصانه فدا كردند.



مكتب طب اخلاطی در كنار طب رایج قرار می‌گیرد یا در تقابل با آن؟



مكتب طب ‌اخلاطی كه تسامحا طب ‌سنتی نامیده می‌شود، دارای پتانسیل‌هایی است كه اگر به كار گرفته شود قادر است در بسیاری از موارد اصولی و زیربنایی، نه تنها طب رایج، بلكه سایر مكاتب پزشكی جهان را یاری رساند.

این مكتب سبب ارتقای دانش نوین خواهد شد، زیرا پنجره‌ای جدید به روی جهان علم خواهد گشود. امروزه اگر حرف نویی بخواهیم به میدان بیاوریم، باید ریشه‌های آن علم را در این مكتب بجوییم.


این مكتب چه بیماری‌هایی را درمان می‌كند و تحت پوشش قرار می‌دهد؟


هر مكتب پزشكی به واسطه تعریف و نگرشی كه از انسان، سلامتی، بیماری، درمان، دارو و ... دارد مسلما دارای امتیازات، موفقیت‌ها و همچنین ضعف‌ها یا بن‌بست‌های علمی است. اما نكته مهم آن است كه یك مكتب پزشكی باید دارای پویایی باشد، یعنی دارای مبانی اجتهادی علمی باشد و چون مكتب طب اخلاطی دارای این ویژگی‌هاست، لذا ما نمی‌توانیم آن را محدود به بیماری های خاصی كنیم. بنابراین ما به هر میزان كه امكانات، تجهیزات، نیروی انسانی تعلیم یافته و مجرب و مراكز پژوهشی متناسب در اختیارمان باشد، امكان دخالت در درمان انواع بیماری‌ها برای این مكتب بیشتر و بیشتر می‌شود.


پس همانگونه‌ كه طب رایج بدون پژوهش و آموزش، توسعه نمی‌یابد، مكتب طب اخلاطی نیز نیازمند این زمینه‌هاست تا به كمال خود برسد. حتی اگر در حال حاضر كه فاقد نیروی انسانی آموزش دیده برای مراكز درمانی، فاقد سیستم داروسازی و فاقد ابزار كلینیكی و پاراكلینیكی مورد نیاز این مكتب هستیم، بخواهم در مورد قابلیت درمانی این مكتب حرفی بزنم، باید بگویم حتی در این شرایط و با دست خالی هم قادریم بسیاری از بیماری‌هایی را كه به‌عنوان معضل پزشكی رایج شناخته شده اند، درمان یا حداقل كنترل كنیم.


در طب‌سنتی در بخش درمان مسئله‌ای به نام وحدت جسم و روح وجود دارد كه در طب رایج كمتر به آن پرداخته می‌شود. در مورد جایگاه وحدت جسم و روح در طب سنتی توضیح می‌دهید؟


تعریفی كه مكتب طب اخلاطی از انسان ارائه می‌كند بسیار جامع‌تر و كامل‌تر از تعریفی است كه طب رایج کنونی از انسان دارد. از آنجا كه انسان دارای 2 بعد جسمانی و روحانی است، مكتب طب اخلاطی نیز دارای 2 شاخه طب جسمانی و طب روحانی است. هر پزشک مكتب طب اخلاطی در آموزش‌ها می‌بایست این دو موضوع را به‌طور موازی در كنار هم بیاموزد، زیرا توجه به یكی و غفلت از دیگری موجب كاهش تاثیر درمان یا ناقص ماندن آن و یا موفق نبودن در درمان بیماران خواهد شد. در این مكتب حتی برای حفظ سلامتی اشخاص سالم نیز هر دو بعد را در نظر می‌گیریم و به آن توجه می‌كنیم.


شیوه‌های درمانی این مكتب چه شباهت‌هایی با طب رایج دارد؟


به قول مرحوم استاد دكتر سید‌جلال‌الدین مصطفوی كاشانی كه بیش از 60 سال از عمر گرانمایه‌اش را در رابطه با تحقیق و پژوهش در مكتب طب اخلاطی گذرانده بود و اعتقاد به طب التقاطی داشت و شعارش «خوب‌های قدیم و خوب‌های جدید در اختیار سلامت انسان» بود، تا امروز یك‌ سوم از مطالب مكتب طب اخلاطی در كتب و آموزش‌های طب رایج عینا دست نخورده باقی مانده است و یك‌ سوم دیگر آن از نظر طب ‌رایج غیرقابل استفاده است و یك‌ سوم باقی‌مانده، نه اثبات و نه رد شده است. در حالی‌كه پاسخ بسیاری از معضلات و بن‌بست‌های دانش پزشكی رایج در آن وجود دارد و این مهم در گرو فراگیری زبان فنی مكتب طب اخلاطی است و تا زمانی كه اصطلاحات علمی این مكتب طب فراگیر نشود، متخصصان و دست‌اندر‌كاران حرفه پزشكی قادر به كشف و درك این معانی نخواهند شد.



گیاهان


جایگاه طب‌سنتی و روند رشد‌ آن در ایران در مقایسه با جایگاه طب‌سنتی در كشورهای‌ دیگر چگونه است؟


البته روند رشد این دانش در كشورمان به خاطر فقدان امكانات كافی و قوانین لازم و ‌به‌ كار نگرفتن نیروهای مجرب و علاقمند، روند بسیار كندی دارد، اما چنانچه دولتمردان و دست‌ اندركاران توسعه این علم قادر باشند قوانین لازم و ابزار و ادوات مورد نیاز را فراهم كنند، در آینده می‌توان شاهد جهش این علم و پرچمداری آن و سیادت جهانی آن میان سایر كشورها باشیم، زیرا مكتب طب ایرانی (طب اخلاطی) كه مثل گنجی پنهان است، دارای استعداد و توانایی‌های بالقوه زیادی در حیطه درمان است، در حالی كه مكتب طب رایج کنونی با وجود شاخ و برگ‌های زیادی كه دارد از ضعف‌ها و كاستی‌های بسیاری برخوردار است.


به‌عنوان مدرس دانشكده طب‌سنتی دانشگاه علوم ‌پزشكی تهران، اولین دوره برگزاری رشته‌ طب‌سنتی را چگونه ارزیابی می‌كنید؟


صرف‌نظر از كاستی‌هایی كه قبلا عرض کردم، هم به لحاظ علاقه و انگیزه دانشجویان و هم به لحاظ علاقه‌مندی و پشتكار دست‌اندركاران این دوره، آینده‌ای پر از موفقیت و روشنی و كامیابی را انتظار داریم.


در كنار بخش آكادمیك كه سامان گرفته است، آیا برای جمع‌آوری آموزه‌های طب بومی كه نزد مردم در نقاط مختلف كشور وجود دارد، برنامه‌ریزی شده است؟


وقتی این رشته در سطح دانشگاه‌های كشور گسترش پیدا كند، قدر مسلم برای هر یك از این مقولات راه‌ چاره، روش‌ تحقیق- بررسی و انتقال آن به اشخاصی كه متناسب با پتانسیل‌های طب بومی و ... هستند، راهكارهایی بررسی و ارائه می‌شود.


چرا با وجود اینكه ضرورت توجه به طب‌سنتی در بخش درمانی احساس می‌شود و با وجود آكادمیك شدن این رشته، برخی از پزشكان نسبت به این شیوه‌های درمانی بی‌اعتنا هستند؟


دو علت عمده وجود دارد: یكی جهل است و دیگری خودباختگی.


انسان نسبت به چیزی كه آگاهی ندارد، عناد می‌ورزد، به‌خصوص كه این عنادورزی با عدم تعهد اخلاقی نیز همراه‌ باشد، زیرا كسی كه تعهد اخلاقی دارد در مورد دانشی كه نسبت به آن اشراف ندارد، اظهار نظر نمی‌كند چه برسد به این‌كه آن علم را تخطئه كند.


علت دوم، خودباختگی افراد در برابر غرب است. این گونه افراد ارزش‌های میهنی خودشان را در ذهن‌ تبدیل به ضدارزش كرده‌اند و امروز كه از طب ایرانی، ویژگی‌ها، توانایی‌ها و قابلیت‌هایش سخن به میان می‌آید، احساس می‌كنند كه به شخصیت‌شان توهین می‌شود و درصدد دفاع از محفوظات خود برمی‌آیند.محفوظاتی كه به‌صورت فرهنگ و باور درونی‌شان در آمده است.


البته گروه دیگری هم وجود دارند كه بهتر است راجع به این گروه صحبت نكنیم، چرا كه این گروه افرادی هستند كه آیه «فی‌ قلوبهم مرض فزادهم‌الله مرضا» در موردشان صادق است.


آمنه فرخی - همشهری

what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:44 - 0 تشکر 521055

تأیید ایجاد مراكز طب سنتی در کشور 


طب سنتی

سه ماه قبل، خبر تدوین اساسنامه مؤسسات طب سنتی كوثر توسط مشاور وزیر بهداشت در امور طب سنتی و مكمل اعلام شد و حالا وزیر بهداشت با بیان اینكه پیشنهاد تاسیس این مراكز به مجلس رفته است، از تأیید ایجاد مراكز طب سنتی كوثر در وزارت بهداشت خبر می‌دهد.


اگرچه به گفته لنكرانی، چون ایجاد این مراكز جدید نیازمند قانون است، پیشنهاد تصویب قانون آن به مجلس ارسال شده است.


دكتر كامران باقری لنكرانی  در گفت‌وگو با خبرنگاران تاكید كرد: "توسعه خدمات طب سنتی در كشور یكی از برنامه‌های وزارت بهداشت است، اما این كار قبل از گسترده شدن، نیازمند ظرفیت‌سازی علمی است به همین علت سال گذشته برای اولین بار در مقطع كارشناسی ارشد طب سنتی، دانشجو پذیرش كردیم."


وی با اعلام این خبر كه امسال آموزش طب سنتی به مقطع دكترای تخصصی ارتقا یافته و پذیرش دانشجو در رشته داروسازی سنتی نیز شروع شده است، ادامه داد: "مطالعه برای تاسیس 6 مركز تولید داروهای سنتی نیز در حال انجام است كه احتمالاً تا پایان امسال، 2 مركز از این مجموعه از وزارت بهداشت مجوز می‌گیرند و راه‌اندازی می‌شوند."


وزیر بهداشت در ادامه ضمن اشاره به اینكه درمانگاه‌های دانشگاهی طب سنتی نیز كه در گذشته فقط یك مركز كوچك بود، امروز در 3 دانشگاه به ‌صورت مراكز قابل‌ قبول گسترش یافته و فعال شده است، خاطر‌نشان كرد: "دانشكده طب سنتی نیز اكنون در 2 دانشگاه علوم پزشكی راه‌اندازی شده و به تصویب شورای گسترش دانشگاه‌ها رسیده است."


توجه به طب سنتی و وارد كردن آن به محیط آكادمیك، یكی از راهبردهای اصلی وزارت بهداشت در دوره جدید بود كه به‌ نظر می‌رسد با جدیت دنبال می‌شود و پیش از این كه اصلاحاتی واقعی در نظام فرسوده آموزش پزشكی ایجاد شود، رشته‌های جدیدی همچون طب سنتی ایجاد می‌شوند و از همین حالا پیش‌ نیازهای لازم برای اشتغال فارغ‌التحصیلان‌شان نیز فراهم می شود.


طب سنتی

پیش از این مشاور وزیر بهداشت در امور طب سنتی و مكمل با بیان اینكه مؤسسات بزرگ طب سنتی كوثر با الگو برداری از مؤسسه هم درد هند و پاكستان در تمام استان‌های كشور تأسیس می‌شود، گفته بود: "این مؤسسات مانند یك دانشگاه علوم پزشكی صاحب بیمارستان خواهند بود و به خدمات آموزشی، درمانی، پژوهشی و تولید علم و فناوری می‌پردازند."


به اعتقاد دكتر حاجی آخوندی، مؤسسه طب سنتی كوثر مانند یك دانشگاه عمل می‌كند كه ممكن است بخشی از آن، دولتی و بقیه آن خصوصی باشد، یا اینكه كلاً به بخش خصوصی واگذار شود.


علاوه بر این، این مؤسسه در هر استان یك شعبه خواهد داشت و هر مركز آن صاحب بیمارستان، درمانگاه، مراكز آموزشی و پژوهشی خواهد بود.


وی با اشاره به این كه مؤسسات كوثر به ارائه خدمات درمانی، ویزیت بیماران، حجامت، جراحی، گیاه درمانی ، مشاوره‌های پزشكی و پیشگیرانه مردم، آموزش، تولید علم و خدمات فرهنگی عام و خاص می‌پردازد و خدمات خیریه نیز ارائه می‌كند، گفت:




"اعتقاد دست‌اندركاران فعلی وزارت بهداشت این است كه طب سنتی ایران پتانسیل عظیمی دارد كه متأسفانه به آن كم لطفی و بی توجهی شده است."




پیش از این، اولین مجوز این نوع مراكز به دانشگاه علوم پزشكی اصفهان داده شده بود و انتظار می ‌رفت مجوزهای بعدی نیز به دانشگاه علوم پزشكی تبریز و تهران داده ‌شود.


به گفته مسئولان، با توسعه این مراكز باید طی 3 سال، شاهد تولید 300 دارو و فرآورده گیاهی جدید در كشور باشیم.



روزنامه همشهری


what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:44 - 0 تشکر 521056

روزه در بیماری های قلبی


قلب


كسانی كه از ناراحتی های قلبی در رنج هستند می توانند روزه بگیرند ؟


تمامی بیماران قلبی از جمله بیمارانی كه در بخش خارجی قلب دچار عارضه هستند و یا آن گروه از بیمارانی كه رگ های قلب آن ها دچار انواع بیماری از جمله تنگی است، توصیه اكید می شود، به هیچ وجه خوردن داروهای خود را در ساعات مقرر ترک نكرده و از گرفتن روزه جدا خودداری كنند.

معمولا قرص های این گونه بیماران، آسپرین های زیر زبانی نیتروگلسیرین است كه باید به فواصل منظم خورده شود.



بیماران قلبی كه در سال های گذشته عمل جراحی بر روی قلب خود داشته اند اما در حال حاضر هیچ گونه عارضه قلبی در آن ها مشاهده نمی شود می توانند روزه بگیرند ؟


به تمام بیماران قلبی از جمله بیماران قلبی كه با دارو به درمان خود می پردازند و یا بعد از عمل جراحی، دارو مصرف می کنند، توصیه می شود به دلیل احتمال تشدید بیماری قلبی و یا وجود خطر برای سلامتی آن ها، حتما قبل از روزه گرفتن، با پزشك خود مشورت كنند.

بدیهی است بسیاری از پزشکان قلب، به دلیل احتمال خطر برای سلامتی بیمارشان، هیچ گونه فشار بدنی از جمله گرسنگی یا تشنگی طولانی مدت را به بیماران خود توصیه نخواهند كرد.


بهتر است این گونه بیماران برای بقای عمرشان و كوتاه شدن مدت درمان خود، داروهای خود را به طور مرتب و سر وقت مصرف كنند و به توصیه های پزشكی و رژیم غذایی خود به دقت توجه نمایند .


آیا بیماران قلبی مادرزادی نیز كه به نحوی دچار عارضه در دریچه های قلبی هستند، نمی توانند روزه بگیرند؟



قلب


این گونه بیماران به دلیل وجود سوراخ در بین دو بطن و یا دهلیز قلب خود و یا تنگی و یا گشادی دریچه شریان ریوی، دچار قلبی معیوب هستند و اجازه روزه گرفتن ندارند.


بیماران آریتمی(نامنظمی) قلب می توانند روزه بگیرند یا خیر؟


در این بیماران به دلیل تنگی دریچه میترال و نامنظم شدن تدریجی قلب، احتمال لخته شدن خون و در نتیجه سكته مغزی بسیار زیاد است. این گونه بیماران حتما باید تحت نظر پزشك بوده و رژیم غذایی خود را كاملا حفظ كنند، قرص های خود را به طور مرتب مصرف كرده، كارهای سنگین انجام ندهند و به هیچ وجه روزه نگیرند.


كسانی كه بیماری قلبی آنها، پرولاپس میترال قلب تشخیص داده شده، می توانند روزه بگیرند؟


به دلیل اینكه پرولاپس میترال قلب ناشی از شل بودن دریچه میترال یا افتادگی این دریچه است، تنها یك تا دو درصد زنان و مردان به این عارضه مبتلا هستند و جزو بیماری های شایع قلبی محسوب نمی شود.


به این گونه بیماران توصیه می شود بعد از یك اكوی خوب و مطلع شدن از حالت معمولی یا پیشرفته آن و مشورت با پزشک خود، اقدام به روزه گرفتن كنند.


روزه گرفتن برای افرادی كه پرولاپس طبیعی میترال قلب دارند مانعی ندارد، اما برای نوع پیشرفته آن اكیدا توصیه نمی شود .


دكتر سید حسن عارفی - فوق تخصص بیماری های قلب و عروق

what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:44 - 0 تشکر 521057

تاثیر نماز بر تعادل ناقل های عصبی (1)


ناقل عصبی

دستگاه عصبی انسان از میلیاردها سلول عصبی( نورون) تشكیل شده است. توجه كنید كه خالق یکتا، همه این سلول ها را با نظمی خارق العاده و اعجاب انگیز، در كنار هم قرار داده است.


در این میان ناقل های عصبی(نوروترانسمیترها)، مواد شیمیایی بسیار ریزی هستند كه در هر لحظه ای از حیات انسان، دچار میلیاردها تغییر شگرف می شوند و ارتباط اجزای دستگاه عصبی را با یكدیگر و با سراسر بدن، فراهم می كنند.


با پیشرفت علم در دهه های اخیر روشن شده است كه تمام فرآیندهای جسمی و روانی بشر در ارتباط نزدیك با تغییرات این ناقل های عصبی است؛ به عنوان مثال، افزایش برخی ناقل های عصبی در سیستم اعصاب، از جمله یك ناقل عصبی به نام "دوپامین" منجر به ایجاد شادی در انسان می شود و از طرفی، كاهش "دوپامین" منجر به ایجاد افسردگی در فرد خواهد شد. لذا اگر میزان "دوپامین" خیلی افزایش یا كاهش یابد، حالت های بیمار گونه روانی را در انسان به وجود می آورد؛ از جمله "سرخوشی بیمار گونه(مانیك یا شیدایی)" و یا "افسردگی شدید"، كه هر دوی این اختلالات نیازمند بستری شدن در بیمارستان و مراقبت كامل هستند.


به این ترتیب ناقل های عصبی، نه فقط نقش تعیین كننده و بسیار موثر در بروز بیماری های جسمی و روانی ایفا می كنند، بلكه عامل اصلی تغییر حالات معمولی انسان نیز هستند و بر همه اعمال و افكار او، در طول زندگی اثر می گذارند. حتی خواهیم گفت، انسان تحت تاثیر همین ناقل های عصبی، اعمال نیك انجام می دهد و یا برعكس، به گناه آلوده می شود.  




به همین دلیل، بررسی و مطالعه ناقل های عصبی از سال 1960 به بعد، اصلی ترین تحقیقات روانپزشكی جهان را تشكیل می دهد، زیرا اگر این بررسی به نتیجه برسد، بشر قادر خواهد بود همه ناراحتی های روحی و روانی و حتی انحرافات خود را، به وسیله مواد شیمیایی(مثلا با دارو) درمان نماید!




پیشرفت های بشر در این زمینه باعث شده كه در حال حاضر، غربی ها برای بسیاری از مشكلات روحی(مثل افسردگی)، داروهای شیمیایی پیشنهاد نمایند و در جستجوی مواد شیمیایی دیگری برای درمان مشكلاتی مثل خودخواهی، دروغگویی، حسادت و .. باشند!


تحقیق پیرامون این مسئله از چندین جهت حائز اهمیت است، از جمله این كه:


الف) با این دیدگاه جدید "انسان بد"، جای خود را به "انسان بیمار" می دهد چرا كه هر بدی را می توان، نوعی بیماری به حساب آورد؛ مثلا شخص دروغگو، آدم بدی نیست، بلكه مبتلا به بیماری دروغگویی است، یا شخص حسود دچار بیماری حسادت، شخص خسیس، دچار بیماری خست و .. می باشند.


ب) غربی های ماده گرا با سوء استفاده از این بررسی ها(پیرامون ناقل های عصبی) به خود اجازه دادند كه پدیده "روح" را به عنوان افسانه ای قدیمی و خرافی، به فراموشی محض بسپارند، زیرا معتقدند برای هر آن چه كه به عنوان "فرآیند روحی" در طول تاریخ بشر معرفی شده است(مثلا حتی حس معنویت جویی)، می توان توجیهی در جسم و به ویژه در سلسله اعصاب پیدا كرد.


در راستای همین طرز تفكر بود كه عده ای از پزشكان روسی، به خاطر عقاید ماركسیستی و ماتریالیستی حاكم بر كشورشان، در صدد پیدا كردن مناطقی در مغز انسان برآمدند كه با از كار انداختن آن مناطق، حس خدا جویی را، حتی در بزرگان دینی، به كلی از بین ببرند!


ج) چنان چه تمامی 100 میلیارد سلول دستگاه اعصاب و ناقل های عصبی و روابط آن ها با سایر مناطق بدن، به خوبی برای دانش بشر شناخته شوند، می توان به وسیله ایجاد تغییر در ناقل های عصبی، مثلا با دارو، همه انسان ها را به مفهوم "انسان سالم" نزدیك كرد و انسان سالم را كسی دانست كه "تعادل ناقل های عصبی" در بدن او، به بهترین نحو برقرار باشد و این شخص كسی است كه نه تنها از لحاظ جسمی، بلكه از لحاظ روانی، اجتماعی و .. نیز كاملا سالم است و همه ضروریات لازم برای پیشرفت خود را داراست.


اما تحقق رویای "انسان سالم" تا زمانی كه مواد تغییر دهنده ناقل های عصبی به نحو مطلوب، كشف و تولید نشده اند به تعویق می افتد، چرا كه عظمت خارق العاده دستگاه عصبی انسان، برآورده شدن این آرزو را در آینده ای دور ترسیم می كند.


اما باید دید، دین مبین اسلام كه ما معتقدیم، انتهای راهی است كه علم بشر می پیماید، در این مورد چگونه دیدگاهی دارد و آیا اساسا این اكتشاف علمی بزرگ بشر را تایید می كند، یا خیر؟


پاسخ مثبت است، چرا كه( كلما حكم به العقل حكم به الشرع )، یعنی هر آن چه كه علم، به طور مسلم بدان می رسد، قطعا و به طور یقین، نه تنها مورد تایید دین است، بلكه دین، قرن ها قبل و در زمان تكمیل خود، یعنی ظهور اسلام از آن مسئله علمی اطلاع داده است.

what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 521058

تاثیر نماز بر تعادل ناقل های عصبی (2)


در قسمت اول این مقاله درباره ی دستگاه عصبی انسان و نقش "ناقل های عصبی" در سلامت روحی و جسمی انسان مطالبی را گفتیم. همچنین بیان کردیم دانشمندان با بررسی و مطالعه ی ناقل های عصبی توانسته اند برای بسیاری از مشكلات روحی(مثل افسردگی)، داروهای شیمیایی پیشنهاد نمایند و این مطالعات همچنان ادامه دارد.


دین اسلام نیز نه تنها این اکتشاف بزرگ را تایید می کند، بلکه قرن ها قبل و در زمان تكمیل خود، یعنی ظهور اسلام از آن مسئله علمی اطلاع داده است.


دستگاه عصبی انسان

 به عنوان مثال، در این مورد قضیه ناقل های عصبی را بررسی می كنیم:


1- قرن ها قبل از آن كه غربی ها، انسان های خطا كار را بیمار بدانند، قرآن مجید در آیات متعددی، از گناهكاران با عنوان كسانی كه در قلب هایشان مرض وجود دارد، یاد كرده است(از جمله در آیه 126 سوره توبه، آیه 12 سوره احزاب و آیه 9 سوره بقره) و معصومین بزرگوار(ع) نیز با همین دیدگاه با هر بدی كه از انسان سر می زند، به صورت یك بیماری، برخورد نموده اند. تا جایی كه حضرت علی(ع) از رسول اكرم(ص) با عنوان "طبیب دوار بطبه" یعنی پزشكی كه برای درمان بیماری های بشر فرستاده شده است، یاد می كند.


غربی هایی كه ارائه تئوری "انسان بیمار" به جای "انسان بد" را به خود نسبت می دهند، فراموش كرده اند كه خودشان تا همین قرن های اخیر، حتی بیماران روانی خود را نه بیمار، بلكه دیوانه(اسیر دیو) و مجنون(جن زده) به حساب می آوردند و از طریق شلاق زدن و جن گیری و ... قصد نجات آن ها را داشتند و تازه، چند دهه است كه نه تنها دیوانه ها، بلكه اشخاص خطا كار را هم بیمار به حساب می آورند.



اسلام، علاوه بر بیمار دانستن گناهكاران(كه به آن اشاره شد) اشخاص به ظاهر دیوانه را نیز از قرن ها پیش، بیمار تلقی می كرده است. در خبر است كه روزی عده ای از اصحاب، مردی را به پیامبر(ص) نشان دادند و گفتند: او دیوانه است! حضرت محمد(ص) پاسخ فرمودند: به او دیوانه نگویید، او بیمار است. دیوانه كسی است كه خدای را نشناسد.


درست به دلیل همین دیدگاه مترقی اسلامی است كه در تاریخ طب، نخستین كسی كه به معالجه دقیق جسمی در بیماران روانی اقدام كرده است، حكیم ابوعلی سینا، پزشك عالیقدر شیعه است.


2- در رابطه با این كه "انسان روح است یا جسم" نیز دین مبین اسلام، با صراحتی باور نكردنی، در آیات شریف قرآن، به هر آن چه كه غرب در عصر انفجار علوم، ادعای كشف آن را دارد، اشاره نموده است. قرآن مجید، با این كه وجود و حضور روح را امری حقیقی در انسان به حساب آورده است: "فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین(سوره ص، آیه 72)"، اما از طرفی، بررسی و كسب اطلاعات کامل درباره ی روح را از حدود دانش کم بشری، فراتر دانسته است و آن را صراحتا "من امر ربی" یعنی "امری از امور مربوط به ذات اقدس الهی"، اعلام كرده است:


"و یسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا(سوره اسراء آیه 85) ای پیامبر از تو پیرامون روح می پرسند، پس بگو روح از امور مربوط به پروردگار من است و خداوند از دانش، جز اندكی به شما عطا نكرده است."


به این ترتیب آیین مقدس اسلام با این كه هرگز بررسی پیرامون روح را توصیه نمی كند، با توصیه های مؤكد انسان ها را به سیر در آفاق و انفس، و تفكر و تعقل و كسب علم و دانش، از جمله درباره ی مسائل جسمی بشر، تشویق می كند. پس واضح است غربی هایی كه اسلام را به خرافات پرستی و موهوم بافی پیرامون روح محكوم می كنند تا چه حد با نظریات اسلام پیرامون روح و جسم بیگانه اند.


و شاید برای این ها بسیار جالب باشد، اگر كشفیات جدید علمی خود را مثلا در پرتو نظریات یكی از بزرگ ترین فلاسفه اسلامی بیابند:


صدر المتألهین، ملاصدرا كه با اتكای به قرآن و معصومین(ع) و با تداعی از سایر فلاسفه متقدم خود به یكی از برجسته ترین و جهان شمول ترین فلسفه های بشری، در قرن یازدهم هجری دست یافت، در كتاب گرانقدر"اسفار اربعه" به شرحی در مورد ارتباط جسم و روح می پردازد كه با كمترین تفاوتی، یادآور نظریات جدید علمی بشر درباره ی ناقل های عصبی است. حكیم ملاصدرا در شرح "تئوری حركت جوهری" و جمله ی مشهور خود پیرامون نقش انسان (جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء) می فهماند كه جسم مادی انسان، رفته رفته آن قدر کامل می شود و پیچیدگی می یابد تا سرانجام به درجه ای می رسد كه یك حالت غیر مادی و غیر جسمانی تام می شود و آثار منسوب به روح از قبیل اندیشه، اراده و ... مربوط به این درجه والاست.


در فرضیه ناقل های عصبی نیز دیدیم كه پیچیدگی و تكامل فوق العاده سلول های عصبی، منجر به حالت های منسوب به روح می شود؛ مثلا علم امروز ثابت كرده است كه هر صد میلیارد سلول دستگاه عصبی انسان در فرآیند "تفكر" ایفای نقش می كنند.


3- درباره آن قسمت از نظریات پژوهشگران غربی كه تعادل ناقل های عصبی را غایت آرزوهای بشر و كلید رسیدن به مفهوم انسان سالم و ایجاد مدینه فاضله و جامعه سالم می دانند نیز اسلام و به خصوص تشیع، از قرن ها پیش نظری مشابه داشته است. علمای شیعه قوای اساسی موجود در انسان را سه نوع می دانند:


- قوه شهویه


- قوه غضبیه


- قوه عقلیه


و قوه دیگری موسوم به  "قوه عدلیه" را تنظیم كننده و متعادل كننده این سه قوه تلقی می كنند و توجیه می كنند كه چنان چه هر كدام از سه قوه بالا، از حدود عدل خارج شوند و به افراط یا تفریط كشانده شوند، باعث بروز بدی و خطاكاری و بیماری در انسان می شوند.


بدین ترتیب شیعه حتی در مسائل انسان شناسی، به اساسی ترین اعتقاد خود پس از"توحید" یعنی "عدل" جلوه خاصی می دهد و بیان می كند كه در بدن انسان، چنان چه عدل به طور كامل برقرار باشد، انسان به مفهومی بس والا و مافوق تصور كه همانا نزدیك شدن به مرزهای عصمت و تخلق به اخلاق الهی است، نائل می شود.


و این مفهوم نه تنها تمام ویژگی های توصیفی غرب برای انسان سالم را در بردارد، بلكه انسان را در موقعیتی بی نهایت متعالی و برتر، برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت قرار می دهد.


بر این اساس، وجود "عدل در درون انسان" از نظر شیعه، همان مفهوم "تعادل ناقل های عصبی" در دستگاه مغز و اعصاب، برای علم امروز بشر را بیان می دارد.


اما در این میان راه حلی كه غرب برای رسیدن به تعادل ناقل های عصبی پیشنهاد می كند، با آن چه كه اسلام بدان سفارش می نماید، بسیار متفاوت است. در دیدگاه جبرنگر و ماده گرای غرب، انسان باید فعلا دست روی دست بگذارد و به انتظار بنشیند، تا بالاخره روزی كه شاید قرن ها بعد باشد، فرا برسد و در آن روز دانش پزشكی، اعلام كند كه بالاخره مواد شیمیایی لازم برای برقراری تعادل بین ناقل های عصبی به طور كامل شناسایی و تولید شده اند و هر انسانی كه عارضه بد، یا حالت نامطلوبی در خود احساس می كند، به پزشك مراجعه كند و آمپول یا قرص ضد دروغ، ضد شهوت، ضد خودخواهی، ضد حسد، ضد حرص و .. را دریافت كند!؟ اما هیچ بعید نیست كه تا آن زمان همه ملاك های ارزشی كه فعلا برخی از آن ها برای وجدان اخلاقی غربیان معروف و مطلوب هستند، تبدیل به منكر و نامطلوب شوند. چه تضمینی هست كه مثلا در قرن بیست و دوم میلادی، دزدی و دروغ همچنان صفات بدی محسوب شوند؟ مگر نه این است كه در همین عصر حاضر هم دزدی و دروغ جزء لایننفك بسیاری از فعالیت های بشری شده است!؟


اما در دیدگاه معنویت گرای اسلام و به خصوص با جهان بینی مبتنی بر اختیار شیعه، انسان می تواند خود، راسا و مقتدرانه در برقراری عدل در وجود خود( یا همان ایجاد تعادل ناقل های عصبی) یعنی زدودن همه خطاها و انحرافات و منكرات از زندگی خود، قیام كند و بدون هیچ انتظار یا دست روی دست نهادنی، همه صفات نامطلوب و رذایل اخلاقی خود را با ملاك ارزش گذاری دین، یك به یك، از سر راهش بردارد و به آرامش مطلق و سلامت ابدی، در دنیا و آخرت نائل شود، زیرا در این راه، دین به انسان ابزارهای توانمندی بخشیده است كه صد البته در راس این ابزارهای ترقی و تعالی، نماز جای دارد.


نماز تعادل بین ناقل های عصبی را به بهترین و مطلوب ترین شكل ممكن در بدن انسان برقرار می سازد و نه تنها از او انسانی به تمام معنا سالم، در ابعاد جسمی و روانی و اجتماعی پدید می آورد، بلكه او را به مرزهای مفهوم متعالی "انسان كامل" نزدیك می كند.



دکتر مجید ملک محمدی


what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 521059

رابطه ایمان و سلامت روان


دعا

روان‌شناسی دینی از عوامل موثر بر سلامت روان فردی و اجتماعی است.


روان‌شناسی دینی چیست و چه تفاوت‌هایی با روان‌شناسی دین دارد؟


بهتر است سه واژه را که کنار هم معنای دقیقی‌تری پیدا می‌کنند، با هم تعریف کنیم. روان‌شناسی دینی یعنی روان‌شناسی‌ای که مبتنی بر مفاهیم و آموزه‌های دینی تدوین و ارایه شده و مفاهیم الهی، روحانی و حیاتی را مبنای نظریه‌ها و توصیه‌های خود قرار دهد، در حالی که روان‌شناسی دین به معنی مطالعه رفتارهای دینی انسان‌های متدین، محافل و سنت‌های دینی و باورهای دینی و الهی به وسیله علم روان‌شناسی است. اولی وقتی از عشق مرد به زن صحبت می‌کند، آن را الهام گرفته از عشق الهی می‌داند اما دومی بررسی می‌کند فردی که ایمان دارد، عشقش به همسرش چگونه است و چه تفاوتی با دیگر عشق‌ها دارد.


واژه سوم روان‌شناسی و دین است که مطالعه و حوزه‌ای تطبیقی است.


این روان‌شناسی چه فاکتورهایی دارد و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟


به نظر من، در حوزه روان‌شناسی دینی کاری انجام نشده است. منابع زیادی هم در دست نداریم و اظهار نظر کردن درباره آن مشکل است. روان‌شناسی دین بیشتر به جای روان‌شناسی دینی به کار می‌رود. تحقیقات زیادی نشان داده است که انسان به جز جسم و روان دارای اعتقادات، ایمان، معنویت و صفت دینداری است. این ویژگی فطری یا ارثی است و جایگاه ژنی ماندگار و انتقا‌ل‌یابنده به فرزندان و دیگر نسل‌ها را دارد. این فاکتور انسان به راحتی قابل اندازه‌گیری، تقویت، هدایت و آموزش است.


انسان خدایی و دینی در آزمایشگاه و به وسیله ابزارهای گوناگون قابل آزمون و سنجش است. فاکتورهای دینی عامل مهمی در رشد، تعالی، موفقیت و آرامش انسان است و روان‌شناسی دینی به راحتی می‌تواند رسالت حل بحران‌های اجتماعی، خانوادگی و معنوی بشری را برعهده گرفته و راه‌ حل‌های منطقی برای نابسامانی‌های جنسی، اخلاقی و سوء مصرف مواد ارایه دهد. هدف روان‌شناسی دینی شناخت این پدیده‌ها و بهره‌گیری از آنها در هدایت و تعالی انسان است.


مذهب درونی چیست؟


در روان‌شناسی و به تعریف آلپورت مذهب درونی، مذهب خالص، درونی، بی‌ریا و بی‌تظاهر است و رابطه عمیق فرد با خداوند و ارزش‌های معنوی است. در برابر آن، مذهب بیرونی مطرح است که تظاهر به مذهب یا به دنبال نفع بیرونی بودن از مذهب است. مذهب بیرونی مذهبی است برای دیگران، برای همسایه‌، دوستان، اداره و برای تایید سایرین.


تحقیقات زیادی نشان داده است که مذهب درونی همیشه با سلامتی و آرامش همبسته است و مذهب بیرونی چندان موجب سلامت نمی‌شود.


چگونه دین به ارتقای سلامت روانی انسان کمک می‌کند؟


دین با مکانیسم‌های گوناگون موجب سلامت جسمی و روانی و ارتقای بهداشت روانی می‌شود. نمونه هایی از سلامت روانی ناشی از دین عبارتند از: وجود امید، انگیزه و مثبت‌نگری در دین، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذت‌بخش و معقول از رنج، درد و محرومیت و مکانیسم‌های بسیار دیگر.


آیا معنویت روی سیستم ایمنی بدن انسان تاثیرگذار است؟


تحقیقات بسیاری نشان داده‌اند که دینداری، ایمان و عبادت موجب تقویت سیستم ایمنی در سطح ایمونوگلوبولین و کیلرسل‌ها و سایر مکانیسم‌های ایمنی می‌شود.


روی آرامش فرد چطور؟


تحقیقات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که اثر دینداری را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفی به استرس، مقابله ایمنی موثر با عوامل استرس‌زا، کاهش بیماری‌های روان‌تنی و احساس آرامش فکری و امنیت روانی نشان می‌دهد.


لطفا درباره تاثیر آن در جلوگیری از ابتلا به افسردگی و کاهش استرس و آمار خودکشی توضیح دهید:


ثابت شده که همه آموزه‌های دینی و فرایض و رفتارهای دینی نقش موثری در تامین بهداشت روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. روان‌شناسی دین و بهره‌گیری از روش‌های علمی در تامین بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزش‌های روان‌شناسی به دور از بهره دینی و یا آموزش دینی عامیانه بوده است و دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقات وابسته به سلامت و به ویژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامی ما در محاصره سخت بودجه‌ای، سیاست‌گذاری و حمایتی در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دین هستند.


در خصوص روان‌شناسی دین در جوامع مسلمان چه پیشنهاداتی دارید؟


به‌نظر من اگر به سلامت واقعی و به نقش سلامت معنوی در تامین سلامت فردی، روانی، خانوادگی و اجتماعی می‌اندیشیم، باید به این بحث تا سر حد بیدار شدن برنامه‌ریزان سلامت ادامه دهیم، تا جایی که تنها یک هزارم بودجه سلامت را در جهت تحقیقات معنوی سلامت اختصاص دهند.



دکتر جعفر بوالهری- رییس انستیتو روان‌پزشکی


و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران


what`s life?life is love.
سه شنبه 31/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 521060

تاثیر نماز بر خود شكوفایی


نماز

امام صادق(ع) فرموده اند:


" نمازی كه از ترس جهنم خوانده شود، نماز بردگان است. نمازی كه به شوق بهشت خوانده شود، نماز تاجران است. اما نماز اولیاء الهی نمازی است كه با عشق به خدا اقامه می شود."


"خود شكوفایی" (self–actualization) در مفهوم عمده و کلاسیک خود، نخستین بار توسط "كورت گلداشتاین"(روانپزشك آلمانی 1965ـ 1878) مورد بحث و بررسی قرار گرفت. او خود شكوفایی را به صورت توانایی ذاتی نیرومند موجود در هر فرد تعریف نمود كه موجب شكوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد.(1)(شكوفا كردن فطرت نیك درونی)


گلداشتاین معتقد بود، برای آن كه انسان به موفقیت های بزرگ دست یابد، باید با محیط  اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممكن، كنار بیاید و چنان چه محیط و زندگی، هر روز ضربه سنگین تری بر پیكره انسان وارد كنند(مثلا موجب بیماری انسان شوند)، انسان باید در بهبود روش مقابله خود با این قبیل مشكلات سعی بنماید تا بدین ترتیب به مرزهای"خودشكوفایی" (درك و فعال نمودن همه استعدادهای خود) نزدیك شود.


در این مورد، روانشناس دیگری به نام " كارل راجرز" ( 1987 ـ 1902) نشان داده است انسان هایی كه توانایی فرمان دادن به خود(self–direction) را پیدا كنند و در حقیقت بتوانند به طور كامل افكار و اعمال خود را کنترل نمایند، به خود شكوفایی، كه والاترین درجه انسانیت است، نائل خواهند شد.


از دیگر معتقدان به نظریه خود شكوفایی كه آن را با مفاهیم عالی عجین كرد و به اوج قدرت رسانید، "آبراهام مزلو" ( روانشناس آمریكایی 1970 ـ 1908 ) است. تحقیقات گسترده و مطالعات عمیق" مزلو"  پیرامون این قبیل مقولات، سبب تكوین شاخه ای قدرتمند و پویا در روانشناسی امروز، موسوم به "روانشناسی انسان گرا" گردید.


"مزلو" خود شكوفایی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست، كه پس از ارضای نیازهای پایین تر انسان از جمله نیازهای جسمی(مثل غذا و مسكن)، نیازهای ایمنی، تعلق و محبت، نیاز به احترام، نیاز به دانستن و فهمیدن( كه بعدا اضافه كرد)، قرار دارد. او خود شكوفایی (نیاز به تحقق خود) را در مورد 49 نفر از اشخاص سرشناس جهان (زنده و مرده) از جمله انیشتن، آبراهام لینكلن، باروخ ایپسنوزا، بندیكت(2) و ... مورد بررسی قرار داد.


"مزلو" بیان نمود : افراد معمولی در پی جبران كمبودهای جسمانی و روانی خود هستند، یعنی آنها در صدد ارضای نیازهای پایین ترند، ولی افراد عالی (خود شكوفاها) خواستار محقق ساختن استعدادهای درونی و بالقوه خود و شناخت و فهم دنیای پیرامونشان هستند.(3)


او نیازهای عالی افراد خود شكوفا را فهرست می كند و آن ها را "فرا نیاز" نام می نهد، از جمله این فرا نیازها می توان به حقیقت، قاطعیت، یگانگی و تمامیت، فرار از دوگانگی، سر زندگی و شادابی، یكتایی، كمال، نظم، عدالت، سادگی، استغنا، جامعیت و ... اشاره نمود.




حال اگر با این دیدگاه كه "نماز كامل ترین پاسخ برای عالی ترین نیازهاست" به سراغ نظریات روانشناسان انسان گرا برویم، متوجه خواهیم شد كه چگونه مفاهیم متعالی نماز در برگیرنده ی تمامی موضوعات مطرح شده در این نوع روانشناسی است.




به عنوان مثال اگر به یاد آوریم كه نماز چگونه به انسان احساس امنیت روان می دهد و توانایی مقابله در برابر استرس ها را فزونی می بخشد، متوجه می شویم که نماز در برگیرنده ی آن قسمت از نظریات گلداشتاین است كه "بهبود روش های مقابله با مشكلات را شرط لازم برای نزدیك شدن به مفهوم خود شكوفایی می دانست"، و یا اگر نظریه كارل راجرز پیرامون  self – direction (توانایی فرمان دادن به خود) را با توانایی كه شخص نمازگزار، به مدد نماز در كنترل نفسانیات خود، پیدا می كند مقایسه نماییم، تصدیق خواهیم كرد كه همه تعالیم نظریه روانشناسی انسان گرا، را می توان در نماز پیدا كرد.


یا اگر بخواهیم در مقابل لیست 49 نفره آبراهام مزلو، فهرست افرادی را قرار دهیم كه صفات آنها، نه تنها در برگیرنده تمام ویژگی هایی باشد كه مزلو درباره خود شكوفاها، بیان می كند، بلكه از جهت ارتباط با غیب و معنویت، دارای ویژگی های برجسته تر و مزید برآن ها هم باشد، كافی است به جمع نورانی "نمازگزاران اسوه" اشاره نماییم، چرا كه همه این مؤمنین با بهره گرفتن از كامل ترین پاسخ، یعنی نماز، به تمامی فرا نیازهای خود رسیده اند.


حقیقت، قاطعیت، نیكی، یگانگی و تمامیت و فرا نیازهای دیگر، همگی در آموزش های نماز، حضور زنده و محسوس دارند و اگر هر كس برای وصول به هر یك از آن ها به نماز نزدیك شود، به فراخور حال خود، پاسخی عالی تر از حد تصور دریافت می كند. نماز تكرار شكوهمند درس خود شكوفایی در پیشگاه مبداء آفرینش است.


اما مفهوم دیگر در مورد خود شكوفایی که آبراهام مزلو به آن اشاره می كند، مفهوم تجربه اوج(peak  experience) است كه در خود شكوفاها، فراوان پیش می آید. تجربه اوج، اتفاقی دوره ای و زود گذراست كه در آن شخص ناگهان به یك احساس آگاهی و هوشیاری بسیار بالا، سرخوشی و جذبه عمیق، در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم و دگرگونی در احساس زمان و مكان دست می یابد. این تجربه قوی غالبا در افرادی كه از نظر روانی كاملا سالم هستند، رخ می دهد و قرار گرفتن در برابر این تجربه، آثار مفید و دیر پایی برجا می گذارد.(4)


اگر بخواهیم برای "تجربه اوج"، مفهومی جامع تر و همه شمول تر را پیدا كنیم، كافی است كه باز هم به نماز روی نماییم و به آن بُعد نماز توجه كنیم كه غرق در مضامین عارفانه است.


شاید كمتر كسی به این نكته فكر كرده باشد كه منظور از كلمه "شما" در سومین سلام نماز (السلام علیكم و رحمه الله و بركاته) كه تنها سلام واجب نماز است، كیست و این "سلام بر شما" به چه كسانی اطلاق می شود؟


عارفان نماز، این سلام نماز را "سلام عارفانه" آن دانسته اند، كه خطاب به همه هستی و آفرینش و خطاب به همه موجودات حاضر در آن، از ذرات كوچك اتمی گرفته تا كهكشان های بی انتها سر داده می شود.


چرا كه همه این اجزای آفرینش، بدون استثناء مشغول حمد و ثنای الهی اند و پیوسته و مداوم، توحید را اقرار می كنند و شاید به واسطه این حمد و تسبیح دایمی، مورد خطاب تنها سلام واجب نماز قرار می گیرند.


بدین ترتیب نمازگزار، پس از فرستادن سلام بر نبی گرامی اسلام(ص) (السلام علیك ایها النبی و رحمه الله و بركاته) و سلام بر همه بندگان صالح خدا از جمله خودش (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین)، سرانجام بر تمام اجزای آفرینش سلام می فرستند و این جلوه ای شكوهمند از در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم را كه در تجربه اوج از آن بحث می شود، در خود دارد.


علاوه بر این، نمازگزار حقیقی، یعنی آنان كه به تعبیر امام صادق(ع)، "نماز عاشقانه" به جای می آورند در راز و نیاز با معبود خویش، به چنان جذبه و خلسه ای وارد می شوند و چنان از حیطه زمان و مكان خارج می گردند كه حتی اگر تیر دردناك و سهمگین از پای مبارك شان بیرون بكشند(منظور حضرت علی است)، هرگز از آن سرخوشی و جذبه عمیق خارج نمی شوند. چه عاشقانه بود نماز علی(ع) و چه زیباست تعبیر جاودانه علی(ع) از عشق .. آری! او كه در قبله نماز به دنیا آمد و در محراب نماز رستگار شد و این گونه عشق را برای آفرینش، عظمت و معنا بخشید و جاودانه كرد.


و چه ملكوتی است، نماز فرزند علی(ع) و حضرت امام زمان(عج)، كه جهان در انتظار عدالتش خون می گرید.


و چه عطشی است بی پایان، عاشقانش را برای اقامه نمازی با امامت او… .



پی نوشت ها:


1ـ ترجمه فارسی روانپزشكی كاپلان ـ سادوك جلد اول صفحه 545


2-"راث بندیكت" جزو استادان مزلو، در دانشگاه ویسكانن است. او همان كسی است كه تحقیقات وسیعی در مورد تاثیر اجتماع و فرهنگ بر شخصیت انسان انجام داده است( رجوع كنید به تاثیر نماز بر ثبات شخصیت)


3-"روانشناسی شخصیت سالم" اثر : آبراهام مزلو، ضمنا برای مطالعه بیشتر مراجعه كنید به مقاله اندیشمندانه آقای مسعود آذربایجانی تحت عنوان "انسان كامل" در شماره نهم فصلنامه وزین : حوزه و دانشگاه


4- رجوع كنید به نكته بیست و یكم از این سلسله مقالات (تاثیر نماز بر احساس امنیت روانی)


دکتر مجید ملک محمدی

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.