• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 5965)
يکشنبه 30/5/1390 - 18:27 -0 تشکر 356659
سفر در خاطرات افلاکیان

                                   بسم رب الشهدا والصدیقین

 

بیایید سفرکنیم در خاطرات افلاکیان خاکی،

 

آنهایی که راه جوانمردی و ایثار را رفتند و عشق به خدا را آموختند،

 

زندگی را باید از اینها آموخت...

 

رفتارو منش را باید از اینها آموخت،از مردان خدایی...


به جوانان امروز و بویژه نوجوانان توصیه و تاکید می کنم که کتابهای مربوط به

 

ماجراهای 8 سال دفاع مقدس و خاطرات رزمندگان اسلام را قدر بدانند وبا خواندن این

 

کتابها با حقایقی که در آنها نهفته است آشنا شوند.

 

رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه-29/06/1374

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
شنبه 16/7/1390 - 21:47 - 0 تشکر 373213

کار خیر برای رضای خدا

روزهای جمعه می گفت:"امروز می خوام یه کار خیر برات انجام بدم؛هم برای شما،هم برای خدا."

وضو می گرفت و می رفت توی آشپزخانه.

هرچه می گفتم:"نکنید این کار رو،من ناراحت می شم،باعث شرمندگیمه"؛گوش نمی کرد.

در را می بست و آشپزخانه را می شست.

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح/یادگاران،ص72

گلزارشهدای بهشت زهرای تهران

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
دوشنبه 18/7/1390 - 0:16 - 0 تشکر 373480

حدیثی در خانه

گاهی یک حدیث یا یک جمله قشنگ که پیدا می کرد،با ماژیک می نوشت روی کاغذو میزد به دیوار؛

بعد راجع بهش باهم حرف می زدیم.هرکدام،هرچه فهمیده بودیم می گفتیم و جمله می ماند روی دیوار و توی ذهنمان.

سردار شهید مهدی زین الدین/فرمانده لشکرعلی بن ابیطالب(ع)/نیمه پنهان ماه،ص22

گلزار شهدای قم

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
چهارشنبه 20/7/1390 - 13:30 - 0 تشکر 373882

کوچکترین گناه هم نه

از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودیم،چندبار گفته بود:"یادت نره!فقط قاشق چوبی بهش بزنی!

که لایه تفلونش خراب نشه."دیگر داشت بهم بر می خورد؛با دلخوری گفتم:"ابراهیم!تو که این قدر

خسیس نبودی!"برای این که سوء تفاهم نشود،زود گفت:"نه! آدم تا اون جا که می تونه، باید

همه چیز رو حفظ کنه.باید طوری زندگی کنه که کوچک ترین گناهی نکنه."

سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت/فرمانده لشکر27 محمد رسول الله(ص)/یادگاران،ص35

گلزار شهدای شهرضای اصفهان

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
يکشنبه 24/7/1390 - 21:25 - 0 تشکر 375762

میزبان خوش اخلاق

به راحتی مهمان دعوت می کرد و می برد سرسفره.خیلی بی تکلف بود.هرچه خانه داشتند

می آورد جلو؛غذای باقیمانده از قبل و ... گاهی بچه ها را می فرستاد سرکوچه برای مهمان ساندویچ

فلافل بخرند.همکارانش که به منزل او رفتند،سیب زمینی پخت به عنوان شام.با زعفران

خوشگلش کرده بود و با نان آورد جلوی مهمان ها.غذای سفره اش همیشه به اندازه بود،

همیشه سیر می شدند.

علمدار روایتگری،حجت الاسلام عبدالله ضابط/مسئول گروه تفحص سیره شهدا قم/شیدایی،ص52

بهشت ثامن الائمه(ع) مشهد

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
سه شنبه 26/7/1390 - 2:9 - 0 تشکر 376282

كانال قیر گداخته

در عملیات «رمضان» که در سال 1361 انجام شد، باتوجه به عکس هوایی‌ای که از منطقه عملیاتی گرفته شده بود، به ما اعلام کردند که در نقطه‌ای یک جاده آسفالت قرار دارد و یگان‌هایی عملیاتی در برگشت از مأموریت خود می‌توانند از این جاده بهره بگیرند تا به سرعت به عقب بازگردند.

روز پیش از عملیات، بچه‌های بسیجی که شیدا و شیفته شهادت بودند، درحالی‌که اشک شوق می‌ریختند، یک‌به‌یک وارد حوضچۀ کم‌آبی می‌شدند تا غسل شهادت به جای آورند، با نیت خالص و قربت‌الی‌الله رو به‌سوی میدان عملیات بگذارند و خود را برای عملیات بزرگ‌تر و مهم‌تر آماده كنند.

در محور شلمچه متوجه شدیم که نیروهای کمین عراقی با دیدن ما فرار می‌کنند؛ به این معنا که بدون شلیک حتی یک تیر از سنگر خود خارج شده و هر یک به‌سویی می‌گریزد. اول احساس کردیم که آن‌ها با این راهکار قصد فریب ما را دارند و می‌خواهند ما را وادار به تعقیب خود كنند؛ اما فرمانده گردان اعتقاد داشت که مأموریت ما تعقیب آن‌ها نیست. دیری نگذشت که فریاد آن‌ها ما را متوجه خود کرد و هم‌رزمان عرب‌زبان خوزستانی و نیز مجاهدان عراقی با تعجب می‌گفتند: چرا آن‌ها فریاد می‌زنند سوختیم سوختیم؟! ما که تیری به‌سویشان شلیک نکرده‌ایم!

به‌این‌ترتیب كنجكاوی ما بیش‌تر شد و تصمیم گرفتیم بهشان نزدیک شویم. سرانجام با یكی دیگر از جلوه‌های معجزه پروردگار در جنگ تحمیلی روبه‌رو شدیم؛ چراكه با نزدیكی به عراقی‌ها دریافتیم، آن نقطه‌ای که در عکس هوایی جاده آسفالت به‌نظر می‌آمد، یک کانال مارپیچ است که عراقی‌ها آن را پر از قیر كرده‌اند و با کابل‌های بسیار ضخیم و قطور، و با اتصال برق، قیرها را داغ و جوشان كرده‌اند. نیروهای دشمن هم به‌خاطر نداشتن دید کافی در تاریکی شب، به آن سمت رفته و خود گرفتار دامی شده‌اند که برای ما پهن کرده‌اند.

تصمیم گرفتیم كه با به اسارت درآوردن چند سرباز عراقی، مسیر اصلی را پیدا كنیم و خود را به اهداف از پیش‌معلوم‌شده برسانیم.

به‌راستی این رخداد حیرت‌آور را باید از الطاف خفیۀ الهی و امدادهای غیبی دانست که مانع از گرفتار آمدن رزمندگان اسلام در دریای سیاه و جوشان شد.

مهدی قاسمی
ماهنامه امتداد
شماره 64، خرداد 1390

سه شنبه 26/7/1390 - 20:43 - 0 تشکر 376689

ممنون. خیلی قشنگ بود تا حالا نشنیده بودم

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
سه شنبه 26/7/1390 - 20:53 - 0 تشکر 376713

خادم واقعی مردم

هیچ وقت سیرنخوابید.همیشه کسری خواب داشت.گاهی هم خانه می ماند استراحت کند،

موبایلش را خاموش می کردم. وقتی بیدار می شد،می گفت:"چرا موبایل رو خاموش کردی؟!"

می گفت:"این رو گرفته ام که همیشه تو دسترس باشم؛هرکی که کار داشت،راحت بتونه پیدام کنه."

سردار شهید ناصرناصری/رایزن فرهنگی کنسول گری ایران در افغانستان/یادگاران،ص49

گلزار بیرجند

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
چهارشنبه 27/7/1390 - 4:37 - 0 تشکر 376899

آرپی جی زن بود

عملیات بدر یكی از عملیات ویژه ی جنگ بود. بچه ها باید چند كیلومتری را پشت سر می گذاشتند، بدون اینكه وسیله ی قابل اطمینان یا قابل اتكایی داشته باشند. باید بعد از چند كیلومتر روی خشكی می جنگیدند و می رسیدند به جزیره. قبل از رسیدن به آب، بر اساس اهداف تعیین شده، باید مقرهای دشمن را می زدند. نیروهای دشمن با امكاناتی كه داشتند، خلأهای موجود را پرمی كردند.
اكیپی انتخاب شدند كه نیروهای آن از قدرت ایستادگی و مقاومت زیادی برخوردار بودند. یكی از این افراد مجید بود؛ باانگیزه و بااقتدار. با هر سختی ای كه بود، خود را به شرق دجله رساندیم. فضا به خاطر فشار دشمن از سمت راست خیلی سنگین شده بود.
یك نبرد رو در رو بود. در این هنگام از لای دست و پای بچه ها گلوله عبور می كرد. به خاطر حجم سنگین آتش و تلاش بچه ها آستین و لباسشان پاره پاره می شد. مجید و همرزمان دیگرش در نوك پیكان قرار داشتند. او آرپی جی زن بود و از شجاعت زیاد برخوردار بود.
سید تقی شاهچراغی (همرزم شهید)

چهارشنبه 27/7/1390 - 4:38 - 0 تشکر 376900

كنار جنازه عراقی

چند روزی بود كه «بهزاد گیجلو» سرباز تفحص، پاپیچ شده بود كه: «من خواب دیدم كنار آن جنازه عراقی كه چند روز پیش پیدا كردم، چند شهید افتاده...»

دو - سه روز پیش از آن، در اطراف ارتفاع 146 یك جنازه پیدا كردیم كه لباس كماندویی سبز عراقی به تن داشت. پلاك هم داشت كه نشان می داد عراقی است. ظاهراً بهزاد خواب دیده بود كه كسی به او می گفت در سمت راست آن اسكلت عراقی چند شهید دفن شده اند.

آن شب گیجلو ماند پهلوی بچه های نیروی انتظامی و ما برگشتیم مقر. فردا صبح كه برگشتیم، در كمال تعجب دیدیم درست سمت راست همان جنازه عراقی، پیكر پنج شهید را خوابانده روی زمین. تا ما را دید ذوق زده خندید و گفت:

- بفرما آقا سید، دیدی، هی می گفتم یك نفری توی خواب به من میگه سمت راست اون جنازه عراقی رو بكنید، چند تا شهید خاك شده است، من دیگه طاقت نیاوردم و اینجا را كندم و اینها را پیدا كردم.

آن روز صبح زود گیجلو تنها به محل آمده و زمین را زیرورو كرده بود و پنج شهید پیدا كرد. همه شهدا هم پلاك داشتند

سایت نوید شاهد

چهارشنبه 27/7/1390 - 19:33 - 0 تشکر 377193

کار هر شبش بود.با اینکه از صبح تا شب کار و درس و فعالیت می کرد نیمه های شب هم بلند می شد نماز شب می خوند.یه شب بهش گفتم:یه کم استراحت کن خسته ای. با همون حالت خاص خودش گفت:تاجر اگه از سرمایه اش خرج کنه بالاخره ورشکست می شه باید سود بدست بیاره تا زندگیش بچرخه.

ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ور شکست می شیم.

شهید دکتر مصطفی چمران

(چمران به روایت همسر/ص 46

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.