• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 5354)
چهارشنبه 30/5/1392 - 8:27 -0 تشکر 635660
خاطرات شهدا

داشتم براین نماز ظهر وضو می گرفتم، دست ی به شانه ام زد. سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کردو گفت« علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . » گفتم «مثلا چی کار کنیم؟» گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص،دوم سعی و تلاش .»
شهید حسن باقری


*******************************

سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه آقای « فخر الدین حجازی » آمده بودند منطقه برای دیدار رزمندگان. ایشان در سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند گفتند : من بند کفش شما بسیجیان هستم!یکی از برادران نفهمیدم خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد . از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تأیید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت . جمعیت هم با تمام توان الله اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تأیید کردند!

*******************************

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:14 - 0 تشکر 650718

یك روز كه مهدی از مدرسه به خانه آمد ، از شدت سرما تمام گونه ها و دست هایش سرخ و كبود شده بود .
پدرش همان شب تصمیم گرفت برای او پالتویی تهیه كند . دو روز بعد، با پالتوی نو و زیبایش به مدرسه می رفت ؛
اما غروب همان روز كه از مدرسه بر می گشت با ناراحتی پالتویش را به گوشه اتاق انداخت . همه با تعجب او را نگاه كردند .
او در حالیكه اشك در چشمش نشسته بود، گفت : چه طور راضی شوم پالتو بپوشم ، وقتی كه دوست بغل دستی ام از سرما به خود می لرزد؟( شهید باکری )

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:14 - 0 تشکر 650720

من شاید از بچه های دیگر خانواده با پدرم بیشتر مأنوس بودم .
یادم می آید در زمان جنگ كه مشكلات درسی برایم پیش می آمد و كسی نبود از او بپرسم ، از مدرسه تماس گرفتند و با مادرم در این رابطه صحبت كردند .
مادرم هم تلفنی به پدرم اطلاع داده بود . وقتی فردای آن روز به مدرسه رفتم ، مدیر مدرسه گفت : پدر شما از منطقه تماس گرفته و خواسته مشكلات شما را حل كنند .
برای همین هم گاهی اوقات از منطقه ، مشكلات درسی من را حل و پیگیری می كرد .
گاهی من مسائل ریاضی را از پشت تلفن برای او می خواندم و او جواب آنها را به من می داد . آن سیم و آن تلفن در آن روزها پل ارتباطی قلب های ما بود .(شهید صیاد شیرازی)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:14 - 0 تشکر 650721

برای گذراندن دوره خلبانی در آمریكا طبق مقررات دانشكده می بایست هر دانشجوی تازه وارد به مدت دو ماه با یكی از دانشجویان آمریكایی هم اتاق می شد .
ظاهراً هدف ، تسریع در یادگیری زبان انگلیسی بود ؛ ولی همنشینی با جوان آمریكایی پرشور و شر، آن هم با بی بند و باری های اخلاقی و غربی ، برای شخصیتی مثل عباس خیلی آزار دهنده بود.
هم اتاقی او در گزارش به افسران ارشد پایگاه از ویژگی ها و روحیات عباس می نویسد :
« او ، فردی منزوی و در برخوردها ، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است .
در طول شبانه روز بارها و بارها به گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند (منظور نماز می خواند و نیایش می كند) و از نوع رفتار او بر می آید كه نسبت به فرهنگ غرب ، موضع منفی دارد و شدیداً به فرهنگ و سنت ایرانی پای بند است »(شهید بابایی)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:15 - 0 تشکر 650723

یك هفته قبل از شهادت ، برای شركت در سمیناری به تهران آمده بود . حركات عجیبی داشت .
در طی آن سه روز كه در سمینار بود ، با آن همه خستگی كه داشت ، به تمام فامیل و اعضای بسیج محل سركشی كرد و از آنها حلالیت خواست .
به یكی از بچه ها گفت : من خواب پدر و برادر شهیدم را دیده ام و پیغام داده اند كه به زودی پیش آنها خواهم رفت .
وقتی هم كه به زاهدان می رفت ، روی پاهای مادرش افتاد و حلالیت طلبید . همان شب كه به زاهدان رسید ، دخترش خواب شهادت بابا را دید .(شهید حاج خداکرم)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:15 - 0 تشکر 650726

پزشكان و پرستاران سید محمد ، بیش تر از آن كه برای معالجه سید به اتاقش بروند، برای همنشینی با او به اتاقش می آمدند .(شهید صنیع خانی)
گاهی اوقات هم یادشان می رفت كه به چه بهانه ای پیش او آمده اند . آن ها ، مجذوب اخلاق و روحیه مقاوم سید محمد شده بودند .
آخر، زیر فشار شیمی درمانی ، آن همه روحیه و سرزندگی ، برای آنها عجیب بود .
وقتی پزشكان و پرستاران دور سید حلقه می زدند ، او هم كم نمی گذاشت ؛ از هر دری برایشان سخنی می گفت ؛ بدون آن كه شكوه و شكایتی كند .

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:16 - 0 تشکر 650729

بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن .
حاجی داشت حرف می زد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی می كرد.
هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عبادیان كرد و پرسید : عبادی ! بچه ها شام چی داشتن؟ همینو. واقعاً ؟ جون حاجی ؟
نگاهش را دزدید و گفت : تُن رو فردا ظهر می دیم .
حاجی قاشق را برگرداند . غذا در گلویم گیر كرد .
حاجی جون به خدا فردا ظهر بهشون می دیم .
حاجی همین طور كه كنار می كشید گفت : به خدا منم فردا ظهر می خورم .(شهید همت)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:16 - 0 تشکر 650731

گفت : میخوام خونه مون بشه حسینیه تا هیچ وقت شهدا رو فراموش نکنیم گفتم : چطوری میخوای یادشون رو زنده کنی ؟ گفت : دور هم جمع میشیم و بعد از روضه و دعا ، براشون فاتحه می خونیم و ازشون خاطراه تعریف میکنیم ... واقعا هم خونه شون شده بود حسینیه شهدا اصلا هر وقت خودشو میدیدم یاد جبهه و جنگ می افتادم . مخصوصا اینکه از دو سالگی هم شدیدا مجروح شده بود. (شهیده منیره ولی زاده)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:17 - 0 تشکر 650735

تانک دشمن سرش را انداخته پایین ، می آید جلو. نه آرپی جی هست، نه آرپی جی زن . یک نفر دولا دولا خودش را می رساند به تانک ، می پرد بالا ، یک نارنجک می اندازد توی تانک ، برمی گردد. دکتر خوش حال است. یادشان به خیر ؛ پنج نفر بودند. دیگر با دست خالی هم تانک می زدند.
خاطره ای از زندگی شهید مصطفی چمران

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:17 - 0 تشکر 650736

قمقمه اش هنوزآب داشت....نمـــی خورد....
ازسر کانال تاسرش می رفت و می آمد لب های بچه هارا باآب قمقمه اش ترمی کرد....
ریگ گذاشته بود توی دهنش که خشک نشود وبه هم نچسبد...

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 31/6/1392 - 23:17 - 0 تشکر 650737

نگذاشت تالار بگیریم،ما هم تمام مجالس را در منزل گرفتیم.
خانمها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم داماد باید می آمد كنار عروس می نشست تا هدایای خانواده ها تقدیمشان شود.گفتم:مادرجان!عروسی است همه منتظر هستند چرا نمی آیی؟اگر نیایی فكر میكنند عیبی ایرادی داری!!
گفت:نه هر فكری میخواهند بكنند از نظر اسلام درست نیست جایی بروم كه این همه خانم آنجا جمع هستند.كنترل نگاه ها در این شرایط سخت است سخت!!!
شهید حسن آقاسی زاده شعرباف

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.