سلام
من چهارشنبه هفته پیش آمدم و مشکلاتی پیش امد که نتونستم
مطلب شلمچه ام بگذارم. شرمنده همه مخصوصا آقای نیری.
من دوشنبه صبح به سمت مناطق جنگی حرکت کردیم . و خوش خرم
نمی تونستیم که چه بلایی این آقای رانننده برامون پیش بیاورد .
اطراف درست نمی دونم لردگان بود یا نه برف نشسته بود که
برامون جالب بود همچنین روستاهای در مسیر
راه بسیار قدیمی و به قول خودمون بدون تکنولوژی ساده اما بی الایش .
شب شد ما هنوز از صدقه سر آقای راننده تو راه بودیم. البته
اگه اون ترمز نمی زد نه الان اینجا بودیم نه اونجا . نزدیک کارون داخل تونل های انجا بچه ها تو تونل جیغ می زدند
و بعد تونل همه همه ساکت . همسفریامون بدی نبودند اما خوب هم نبودند .
شب دوشنبه 21 رسیدیم خسته که مردمون اورده بودنند بعد بدو
بدو بیاد شام ما گشنه امدیم البته رفتیم تخت گرفتیم ساکامون گذاشتیم بعد اومدیم .یک ظرف به ما دادن سفید سبک
و.............. بازش کریدم دیدم یک مرغ که می گه بیا منو بخور البته با نون چون
برنج نبود .خلاصه خوردیم نفهمیدیم پخته بود نه پخته بود اما هرچی بود پخته نبود با
یک لاستیک هویج و خیارشور که اندازه لوله تانک بود دوباره بگذریم .
رفتیم بریم دستشویی دیدم 50 دستشویی دریف شده کنار هم
اینقدر زیاد بود که اگه می خواستی بشماری بیشتر یک دقیقه می شد .
امدیم بخوابیم گفتن 23 شب خاموشی . اما به جون خودم تا 1 ،2
شب نخوابیدیم صبح هم 4 صبح برای نماز من که وسط نماز از خستگی خواب یک لحظه ول شدم .
اخه ادم 2 شب بخوابه بعد 4 بیدار بشه .
از اون جای که رفتیم نفهمیدیم کجا بود چی بود، بگذریم .چرا؟
چون ما راوی نداشتیم که بهومن بگه انجا مثلا دهلاویه است یا ....................
ما فقط می رفتیم می امدیم.
حالا نمی دونم برای ما اینقدر سفر بد بود یا اردگان اصفهان
اینجوریه یا حالا انجوری شده .
از بعضی مطالب به دلیل ، بی دلیل گفته نشه بهتر می گذریم و
نمی گویییم.
راستی برای من پیامک آمد که در نمایشگاه کامپیوتر تهران
منتظر شما هستیم.خیلی دوست دارم برم
اینجا اردوگاهمونه
اینجا داخل یاذمانه
اینجا یه فوتبال مشت که البته 6 گل از آبادان خوردیم
این هم شهیدانی که صبح نخوابیدن
این هم که پسر گل عزیز amirbest
این هم یک صحنه اقعا بد از اطراف شلمچه
یادمان شهید چمران که این وسط یک شهید گمنام خاکه