ب : انسان كامل یعنی انسان برخوردار در آخرت
در اینجا مطلب دیگری پیش میآید كه دقیق است و آن اینكه هیچكس به
این صراحت معتقد نیست كه كمال انسان در برخورداری بیشتر از طبیعت است
كه لازمهاش نفی هر گونه معنویت و عمل انسانی است و معنایش این است كه
ایثار كردن كار غلطی است زیرا تنزل كردن است . ولی مطلب دیگری هست كه
در اذهان خیلیها وجود دارد و آن اینكه برخورداری دنیا كمال انسان نیست
ولی برخورداری آخرت چطور ؟ یعنی بگوئیم كمال انسان در برخورداری است
ولی در برخورداری آخرت . به این دلیل نمیگوئیم در برخورداری دنیا كه این
برخورداری سبب محرومیت آخرت میشود ولی برخورداری آخرت مانعی ندارد .
كمال انسان در همان خوردن است و برخورداری از نعمتهای الهی منتها در
دنیا حداكثر آن مسیر نیست ، بلكه حداكثر آن در آخرت و در بهشت میسر است .
و لهذا زاهدهای عامی عبادت میكنند برای اینكه در آخرت بیشتر برخوردار باشند .
عبادت كردن برای بهشت مگر جز
عبادت برای برخورداری بیشتر است ؟ عبادت مقدمه برخورداری است و طبعا
هر ذی المقدمهای بر مقدمهاش افضل و اشرف است . عبادت فقط وسیلهای
است برای آن برخورداری . بوعلی در نمط نهم اشارات میگوید : " العباده
عند غیر العارف معامله ما كانه یعمل فی الدنیا لاجره یاخذها فی الاخره هی
الاجر و الصواب " . انسان غیر عارف عبادت میكند آنچنانكه یك كارگر
مزد بگیر كار میكند . كارگر مزد بگیر هدفش پولی است كه میگیرد . اگر
پول نباشد هرگز حاضر نیست كار بكند . این شخص هم عبادت میكند برای
برخورداری آخرت . بنابراین باز كمال انسان برگشت به برخورداری ، گر چه
نه در دنیا بلكه در آخرت .
رد این نظریه
از نظر منطق اسلام این مطلب مسلم است كه عبادت برای برخورداری در
آخرت عبادت بسیار ناقصی است . یعنی همینقدر عبادت است كه انسان از
خدا چیزی را میخواهد و خدا را وسیله قرار داده است و همین مقدار توجه به
خدا دارد كه آخرت و بهشت را از خداوند میخواهد و عبادت میكند برای
اینكه امر خدا را اطاعت كرده باشد تا خدا در عوض به او آخرت را بدهد .
عبادت است ولی عبادتی كه در آن خدا وسیله قرار گرفته است . در این
باره در كلمات ائمه زیاد داریم و در نهج البلاغه نیز هست :
« قوم عبدوا الله طمعا و تلك عباده الاجراء ( عباده التجار ) »
[ گروهی خدا را از روی طمع بندگی میكنند و این عبادت مزد بگیران ( یا
بازرگانان ) است ] . « و قوم عبدوا الله خوفا و تلك عباده العبید »
آنان كه از ترس عبادت میكنند كارشان از قبیل كار بردگان است كه از
ترس ارباب كار میكنند . « و قوم عبدوا الله شكرا » ( حباله ) كه
عبارات مختلف آمده است . [ « فتلك عباده الاحرار » ] و قومی او
را عبادت میكنند نه از روی ترس و نه به خاطر طمع ، بلكه از روی
سپاسگزاری كه او را شایسته سپاسگزاری میدانند . یعنی اگر نه ثوابی باشد و
نه بهشتی و نه جهنمی باز هم خدا را عبادت میكنند [ و این عبادت آزادگان
است ] . آن عبارت معروف دیگر از امیرالمؤمنین از همه اینها صریحتر
است كه میفرماید : " « الهی ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فی جنتك
بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك » " .
پس این یك نظریه درباره كمال انسان كه آنرا در برخورداری بدانیم ، كه
اگر در دنیا آنرا مستلزم نفی هر فضیلتی بشماریم و برخورداری را به آخرت
موكول كنیم باز هم مطلب درستی نیست وگرنه باید اصولا كاملترین عبادت هم
برای برخورداری باشد و حال اینكه دانستیم ناقصترین عبادت آنست كه برای برخورداری است .
پس نمیتوان گفت كه كمال انسان در برخورداری بیشتر انسان از غیر خود
است .