• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 26264)
دوشنبه 22/9/1389 - 17:31 -0 تشکر 261746
تفسیر سوره ی انعام


 

تفسیرنور_«سورهى انعام»

تألیف:حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتى

 

 

این سوره، یكصد وشصت وپنج آیه دارد وهمه ى آیاتش یكجا در مكّه و با تشریفات خاصّى نازل شده است. جبرئیل، این سوره را با بدرقه ى هفتاد هزار فرشته بر پیامبر خدا صلّى الله علیه وآله نازل كرد.

پیام اصلى آیات این سوره، مبارزه با شرك و دعوت به توحید است. از آنجا كه مشركان جزیرة العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپایان را حلال و برخى را حرام مىدانستند، قرآن در مقام مبارزه با اینگونه خرافات و باورهاى غلط، از آیه ى 136 این سوره به بعد، احكامى را در مورد چهارپایان بیان مىدارد كه بدین جهت این سوره، انعام نام گرفته است.

روایاتى درباره ى فضیلت این سوره و نیز برآورده شدن حاجت به واسطه ى تلاوت این سوره آمده است. از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده كه هر كس چهار ركعت نماز (با دو سلام) بخواند، آنگاه این سوره و سپس دعایى را قرائت كند، حاجاتش برآورده مىشود.(1)

در هیچ سوره اى به اندازه ى این سوره، كلمه ى قل نیامده است. تكرار 44 بار این خطاب به پیامبر، شاید به خاطر آن است كه در این سوره، عقائد باطل و انحراف ها و توقّعات بى جاى مشركان بیان شده و لازم است قاطعیّت در كار باشد. این مطلب بیانگر آن است كه پیامبر صلّى الله علیه وآله ماءمور است متن وحى را بى كم و كاست بگوید.


 

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:19 - 0 تشکر 261937



160- مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اءَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَىَّ إِلا مِثْلَهَا وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ
ترجمه:
هركه نیكى آورد، پس براى او پاداشى ده برابر آن است وهركه بدى آورد، جز مانند آن كیفر نخواهد دید و به آنان هرگز ستم نخواهد شد.
نكته ها:
* از كلمه ى جاء استفاده مىشود كه پاداش و كیفر مورد بحث در این آیه، مربوط به دادگاه قیامت است. وگرنه چه بسا خلافى كه با توبه محو یا به نیكى تبدیل شود. یبدّل اللّه سیّئاتهم حَسنات (297)، یا مورد عفو قرار مىگیرد. یَعفُو عن كثیر(298)، و چه بسا نیكى ها كه با ریا و عُجب و گناهان دیگر محو و حبط شود. پس عملى ملاك است كه به صحنه ى قیامت آورده شود. جاء بالحسنة... جاءبالسیّئة
گرچه آیه ى مربوط به عمل نیك و بد است، ولى طبق روایت، آنكه نیّت خیر كند پاداش دارد ولى نیّت سوء تا به مرحله عمل نرسد، كیفر ندارد واین فضل الهى است.
* در روایات آمده است: هر كه در ماه، سه روز روزه بگیرد، گویا همه ى ماه را روزه گرفته است، زیرا هر روزش ده روز حساب مىشود. عشر اءمثالها
* پاداش ده برابر، حداقلّ است. بعضى اعمال، در بعضى شرایط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بى حساب هم دارد.
* از ده پاداش الهى، فقط یك قسمت مزد است و نُه قسمت دیگر فضل. فیوَفِّیهم اُجورهم و یزیدهم من فضله (299)
* سؤال: اگر كیفر گنهكار، به اندازه ى گناه اوست، پس چرا یك روز روزه خوردن، شصت روز روزه كفّاره دارد؟
پاسخ: مقصود از مثل در آیه، از نظر عدد نیست، بلكه كیفیّت و چگونگى است. اهمیّت یك روز، روزه ماه رمضان، برابر با 60 روز در غیر ماه رمضان است. مثل شب قدر كه در اهمیّت، بیش از هزار ماه است. این بیان اهمیّت است، نه برترى عددى.
پیام ها:
1- در شیوه ى تربیتى اسلام، تشویق ده برابر تنبیه است. عشر امثالها
2- تشویقِ چند برابر، ظلم نیست ولى كیفر بیش از حد ظلم است. فلایجزى الا مثلها و هم لایظلمون
3- خداوند، در پاداش با فضل خود رفتار مىكند، ولى در كیفر، با عدل. عشر اءمثالها... الاّ مثلها
4- عمل انسان همیشه و همه جا همراه انسان است. من جاء بالحسنة... و من جاء بالسیّئة

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:19 - 0 تشکر 261938



161- قُلْ إِنَّنِى هَدَینِى رَبِّىَّ إِلَى صِرَ طٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْرَهِیمَ حَنِیفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِینَ
ترجمه:
بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدایت كرده، دینى استوار كه همان آیین حقّ گراى ابراهیمى است، و او از مشركان نبود.
نكته ها:
* كلمه ى قِیَم و قیّم، به معناى راستى، استوارى و پایدارى است، آرى، دینى استوار و جاوید مىماند كه به مسائل مادى و معنوى این جهان و آن جهان مردم توجّه كند.
* امام حسین علیه السلام فرمود: هیچ كس جز ما و شیعیان ما، پیرو آیین ابراهیم علیه السلام نیست.(300)
پیام ها:
1- سخنان و تعالیم پیامبر، نظر شخصى او نیست، بلكه متن وحى الهى است، كه باید به مردم اعلام كند. قل
2- راه مستقیم، راه پیامبر است. هدانى ربّى الى صراط مستقیم
3- هدایت، تنها كار خداست، انبیا هم با هدایت الهى راه مستقیم را پیدا مىكنند. هدانى ربّى
4- هدایت، از شئون ربوبیّت است. هدانى ربّى
5- راه ابراهیم علیه السلام، همان یكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. حنیفاً و ما كان من المشركین (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهیم علیه السلام نسبت مىدادند)
6- بت شكنى و اعراض از شرك، تنها كار پیامبر اسلام نیست، بلكه او به پیروى از حضرت ابراهیم چنین مىكرده است. ملّة ابراهیم حنیفاً
7- اساس ادیان توحیدى در طول تاریخ، یكى بوده است. اسلام، همان آیین حضرت ابراهیم است و تنفّر از شرك، راه همه ى پیامبران مىباشد. قل انّنى... ملّة ابیكم ابراهیم و ما كان من المشركین

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:19 - 0 تشکر 261939



162- قُلْ إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْیَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ
ترجمه:
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانیان است.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:20 - 0 تشکر 261941



163- لاَ شَرِیكَ لَهُ وَبِذَلِكَ اءُمِرْتُ وَاءَنَاْ اءَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ
شریكى براى او نیست و به آن (روح تسلیم و خلوص و عبودیّت) ماءمور شده ام و من نخستین مسلمان و تسلیم پرودرگارم.
نكته ها:
* روایت شده كه رسول اكرم صلّى الله علیه وآله در آستانه ى نماز این آیات را مىخواند.(301)
* مرگ، بر حیات احاطه دارد و حیات بر نُسُك، و نُسُك بر نماز. بنابراین، نماز، هسته ى مركزى در درون عبادات است.
* اسلام، به معناى تسلیم بودن در برابر امر خداوند است و به همه ى انبیا نسبت داده شده است. حضرت نوح علیه السلام خود را مسلمان دانسته است، اُمرت اَن اكون من المسلمین (302) حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند مىخواهد كه او و ذریّه اش را تسلیم او قرار دهد. و اجعلنا مسلمین لك و من ذریّتنا اُمّة مسلمة لك (303)، حضرت یوسف علیه السلام نیز از خداوند مسلمان مردن را درخواست مىكند: توفّنى مسلما(304) و پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله نیز اوّلین مسلمان است، و انا اوّل المسلمین به این معنا كه یا در زمان خودش، یا در رتبه و مقام تسلیم، مقدّم بر همه است.
پیام ها:
1- راه و روش و هدف خود را در برابر راههاى انحرافى، با صراحت و افتخار اعلام كنیم. قل
2- با آنكه نماز، جزو عبادات است، ولى، جدا ذكر شده تا اهمیّت آن را نشان دهد. صلاتى و نُسُكى
3- انسان هاى مخلص، مسیر تكوینى (مرگ و حیات) و مسیر تشریعى خود (نماز و نُسُك) را فقط براى خداوند عالمیان مىدانند. انّ صلاتى و نُسُكى و محیاى و مماتى للّه
4- آنگونه كه در نماز قصد قربت مىكنیم، در هر نفس كشیدن و زنده بودن و مردن هم مىتوان قصد قربت كرد. محیاى و مماتى للّه...
5- مرگ و حیات مهم نیست، مهم آن است كه آنها براى خدا و در راه خدا باشد. محیاى و مماتى للّه
6- آنچه براى خدا باشد، رشد مىكند. للّه ربّ العالمین
7- مرگ و زندگى دست ما نیست، ولى جهت دادن به آن دست ماست. للّه
8- اخلاص در كارها، فرمان الهى است. بذلك امرت
9- پیشواى جامعه، باید در پیمودن راه و پیاده كردن فرمان الهى، پیشگام باشد. اوّل المسلین

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:20 - 0 تشکر 261942



164- قُلْ اءَغَیْرَ اللّهِ اءَبْغِى رَبّاً وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلا عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اءُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَرجِعُكُمْ فَیُنَبِّئُكْم بِمَا كُنْتُم فِیهِ تَخْتَلِفُونَ
ترجمه:
بگو: آیا جز خداوند یكتا پروردگارى بجویم؟ در حالى كه او پروردگار هر چیز است و هیچ كس (كار بدى) جز به زیان خویش نمى كند و هیچ كس بار (گناه) دیگرى را بر دوش نمى كشد، بازگشت شما به سوى پروردگارتان است كه شما را به آنچه در آن اختلاف مىكردید، آگاه مىكند.
نكته ها:
* موضوع عدل الهى در كیفر و اینكه هیچ كس گناه دیگرى را به دوش نمى كشد، نه تنها در اسلام، بلكه به تصریح قرآن، در صُحُف ابراهیم وموسى علیهم السلام نیز آمده است. ام لم یُنبّاء بما فى صُحُف موسى. وابراهیم الّذى وَفّى. اءلاّ تَزِرُ وازِرة وِزرَ اُخرى (305)
* سؤال: اگر كسى گناه دیگران را بر دوش نمى كشد، پس آنچه در قرآن آمده است كه رهبران گمراه و منحرف، گناهان پیروان را هم به عهده مىگیرند چیست؟ لیحملوا اءوزارهم كاملة یوم القیامة و من اءوزار الّذین یضلّونهم بغیر علم (306)
پاسخ: این امر بى دلیل نیست، زیرا سرانِ گمراهى، سبب انحراف دیگران شده اند و در واقع، گناهِ گمراه كردن و اضلال را به دوش مىگیرند.
* زن حامله اى كه مرتكب زنا شده بود را براى مجازات نزد عمر آوردند و او دستور سنگسار داد. حضرت على علیه السلام فرمود: گناه طفل در رحم مادر چیست؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: لاتزر وازرة وزر اُخرى (307)
پیام ها:
1- در برخورد با منكران و مشركان، موضع بر حقّ خود را قاطعانه اعلام كنیم. قل اءغیر اللّه
2- وجدان بیدار، بهترین پاسخ دهنده به سؤالات درونى است. اءغیر اللّه اءبغى
3- چون خداوند، یگانه پروردگار همه ى هستى است، پروردگار من هم هست. و هو ربّ كلّ شى ء
4- كفر و شرك و نیكى و فساد مردم، ضررى به خدا نمى زند، بلكه دامنگیر خودشان مىشود. لا تكسب كلّ نفس الاّ علیها
5- در پیشگاه خداوند مسئولیّت عمل هر كس، بر عهده ى خود اوست. لا تزر وازرة وزر اُخرى
6- برپایى قیامت و بازخواست انسان، پرتویى از ربوبیّت خداوند است. ثمّ الى ربّكم مرجعكم
7- دنیا نیز پایانى دارد، ثمّ الى ربّكم مرجعكم و سرانجام به حقّانیت آنچه لجوجانه با آن مخالفت كرده ایم، آگاه خواهیم شد. فینبّئكم بما كنتم فیه تختلفون

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:20 - 0 تشکر 261943



165- وَهُوَ الَّذِى جَعَلَكُمْ خَلََّئِفَ الاَْرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَ تٍ لِیَبْلُوَكُمْ فِى مَآءَاتَكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمُ
ترجمه:
و اوست كه شما را جانشینان (یكدیگر در) زمین قرار داد و درجات بعضى از شما را بر بعضى دیگر برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده، بیازماید. همانا پروردگارت زود كیفر است والبتّه او حتما آمرزنده ومهربان است.
نكته ها:
* سوره ى انعام با حمد الهى آغاز شد الحمد للّه الّذى خلق...و با رحمت الهى پایان مىپذیرد. انّه لغفور رحیم
* منظور از خلائف الارض، یا جانشیان خدا در زمین هستند و یا جانشینى انسان امروز از امّت هاى پیشین.
پیام ها:
1- انسان، خلیفه ى خدا و امیر زمین است، نه اسیر هستى. و هو الّذى جعلكم خلائف الارض
2- تفاوت هاى مردم و آزمایشات الهى، حكیمانه و در مسیر رشد و تربیت انسان است و از ربوبیّت خداوند سرچشمه مىگیرد. و هو ربّ كلّ شى ء... رفع بعضكم فوق بعض...
3- تفاوت و برترى بعضى در داده هاى خداوند، ملاك برترى نیست، وسیله ى آزمایش است. لیبلوكم فى ما آتاكم
4- آنچه را در اختیار داریم، از خدا بدانیم. فى ما آتاكم
5- معیار و مقدار آزمایش هر كس، به میزان داده ها و امكانات اوست. لیبلوكم فى ما آتاكم
6- پس از آزمایش، خداوند نسبت به مردودین سریع العقاب است و نسبت به قبول شدگان غفور رحیم.
7- بیم و امید باید در كنار هم باشد. سریع العقاب... لغفور رحیم
الحمد للّه ربّ العالمین

به امید ظهوراقا

دوشنبه 22/9/1389 - 18:21 - 0 تشکر 261944



(1). تفسیر اطیب البیان.
(2). اَوِستاى فعلى، اهریمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و میان آن دو تضادّ قائل است. تفسیر الكاشف.
(3). تفسیر نورالثقلین.
(4). تفسیر عیّاشى؛ بحار، ج 9، ص 355.
(5). مستدرك الوسائل، ج 15، ص 249.
(6). كافى، ج 1، ص 147.
(7). فاطر، 11.
(8). تفسیر نورالثقلین؛ توحید صدوق، ص 133.
(9). اگر علم خداوند نسبت به آشكار و نهان آدمى تفاوت داشت، جمله ى یعلم تكرار مىشد و مىفرمود: یعلم سرّكم و یعلم جهركم
(10). تفسیر مراغى.
(11). اقرب الموارد.
(12). تفاسیر المیزان وكبیرفخررازى.
(13). تفسیر مجمع البیان ذیل آیه 52 سوره هود.
(14). حج، 41.
(15). سباء، 35.
(16). علق، 6 7.
(17). تفاسیر كبیر فخررازى و نورالثقلین.
(18). فرقان، 7.
(19). مؤمنون، 34.
(20). تفسیر مراغى.
(21). تفسیر نمونه.
(22). لیل، 12.
(23). هود، 6.
(24). انعام، 12.
(25). مجادله، 31.
(26). كنزالعمّال، ج 3، ص 162 وتفسیر فى ظلال القرآن.
(27). تفسیر فى ظلال القرآن.
(28). اعراف، 156.
(29). شورى، 28.
(30). اعراف، 57.
(31). قصص، 73.
(32). انبیا، 107.
(33). جاثیه، 20.
(34). هود، 17.
(35). اعراف، 72.
(36). روم، 21.
(37). روم، 50.
(38). زمر، 53.
(39). تفاسیر مجمع البیان و نورالثقلین.
(40). نهج البلاغه، نامه 31.
(41). تفسیر درّالمنثور.
(42). تفسیر صافى.
(43). فاطر، 23.
(44). عنكبوت، 50.
(45). تفسیر عیّاشى.
(46). كافى، ج 1، ص 416.
(47). فتح، 29.
(48). مفاتیح الجنان.
(49). كافى، ج 1، ص 67.
(50). تفسیر مجمع البیان.
(51). لسان العرب.
(52). مجادله، 18.
(53). تفسیر كنزالدّقائق.
(54). تفسیر عیّاشى.
(55). صف، 5.
(56). لسان العرب.
(57). الغدیر، ج 7 و8؛ الصحیح من السیره، ج 1، ص 134142.
(58). مؤمنون، 100.
(59). مؤمنون، 107.
(60). جاثیه، 33.
(61). زمر، 48.
(62). طه، 131.
(63). مؤمنون، 100.
(64). انفال، 24.
(65). بقره، 179.
(66). نحل، 97.
(67). یونس، 18.
(68). تفسیرالمیزان.
(69). تفسیر اطیب البیان.
(70). تفسیر نورالثقلین.
(71). مفردات راغب.
(72). تفسیر عیّاشى.
(73). صافّات، 171 173.
(74). مجادله، 21.
(75). روم، 47.
(76). غافر، 51.
(77). حج، 40.
(78). اسراء، 90.
(79). اسراء، 93.
(80). تفسیر مجمع البیان.
(81). انعام، 111.
(82). جاثیه، 4.
(83). تفسیر مراغى.
(84). نحل، 89.
(85). هود، 6.
(86). نساء، 114.
(87). نساء، 5.
(88). مائده، 101؛ تفسیر نورالثقلین.
(89). نمل، 18.
(90). نمل، 22.
(91). نمل، 22 26.
(92). اسراء، 44.
(93). نحل، 49.
(94). نمل، 17.
(95). نمل، 16.
(96). تكویر، 5.
(97). نور، 41.
(98). تفسیر قرطبى.
(99). عنكبوت، 69.
(100). ابراهیم، 27.
(101). انعام، 23.
(102). تفاسیر صافى و نورالثقلین.
(103). تفسیر المیزان.
(104). بقره، 216.
(105). نهج البلاغه، حكمت 25.
(106). تفسیر مجمع البیان.
(107). تفسیر عیّاشى.
(108). معانى الاخبار، ص 252.
(109). حاقّه، 8.
(110). واقعه، 65.
(111). واقعه، 70.
(112). ملك، 30.
(113). قصص، 71 72.
(114). انعام، 46.
(115). تفسیر نورالثقلین.
(116). یونس، 24؛ تفسیر روح المعانى.
(117). احقاف، 24؛ تفسیر اطیب البیان.
(118). انفال، 25.
(119). هود، 31.
(120). یس، 11.
(121). فاطر، 18.
(122). تفسیر المیزان.
(123). قمر، 25.
(124). زخرف، 31.
(125). تفسیر اطیب البیان.
(126). انفال، 32.
(127). اعراف، 70 و 77؛ هود، 32.
(128). تفسیر المیزان.
(129). یس، 12.
(130). تفسیر فى ظلال القرآن.
(131). تفسیر المیزان.
(132). رعد، 11.
(133). زخرف، 80.
(134). تحریم، 6.
(135). تفاسیر مجمع البیان و نورالثقلین.
(136). نهج البلاغه، كلام 300.
(137). تفسیر اطیب البیان.
(138). تفسیر نورالثقلین.
(139). تفسیر نورالثقلین.
(140). انعام، 107.
(141). غاشیه، 22.
(142). ق، 45.
(143). مائده، 99.
(144). یونس، 99.
(145). بقره، 256.
(146). فاطر، 23.
(147). تفسیر مجمع البیان.
(148). زمر، 65.
(149). حاقّه، 44.
(150). تفسیر نورالثقلین.
(151). وسائل، ج 16، ص 266.
(152). وسائل، ج 16، ص 365.
(153). شاید بتوان براى تحریم كتب و برنامه هاى ضالّه، به این آیه استناد كرد.
(154). تفسیر نورالثقلین.
(155). سجده، 30.
(156). حجر، 3.
(157). نحل، 127.
(158). یوسف، 39.
(159). معانى الاخبار، ص 146.
(160). ص، 27.
(161). بقره، 133.
(162). بحار، ج 16، ص 364.
(163). ابراهیم، 41.
(164). تفسیر المیزان.
(165). توبه، 114.
(166). توبه، 114.
(167). تفسیر المیزان.
(168). تفسیر اطیب البیان.
(169). قاموس، معجم الوسیط.
(170). تفسیر روح المعانى.
(171). تفسیر نورالثقلین.
(172). تفسیر المیزان.
(173). تفسیر نمونه.
(174). تفسیر نورالثقلین.
(175). تفسیر المیزان.
(176). تفسیر اطیب البیان.
(177). تفسیر نمونه.
(178). تفسیر نورالثقلین.
(179). تفسیر نورالثقلین؛ كافى، ج 2، ص 399.
(180). تفسیر راهنما.
(181). بحار، ج 23، ص 367.
(182). تفسیر المیزان.
(183). تفسیر نورالثقلین.
(184). تفسیر نمونه.
(185). تفسیر نمونه.
(186). غیبت نعمانى، ص 316.
(187). تفسیر مراغى.
(188). تفسیر نورالثقلین.
(189). تفسیر عیّاشى.
(190). انفال، 31.
(191). تفسیر نورالثقلین؛ كافى، ج 2، ص 5.
(192). تفسیر نورالثقلین.
(193). تفسیر نورالثقلین.
(194). شاید از اینكه ماه و خورشید، وسیله ى حساب در این آیه شمرده شده، بتوان استفاده كرد كه هم سال شمسى معتبر است، هم سال قمرى. و شاید رمز حساب ونظم دقیق یك پارچه باشد، نظیر زید عدل كه زید را به تمامه عادل مىداند.
(195). تفسیر كنزالدقائق.
(196). تفسیر نورالثقلین.
(197). تفسیر نمونه.
(198). توبه، 30.
(199). صافّات، 158.
(200). اعراف، 54.
(201). مفردات راغب.
(202). تفسیر برهان.
(203). اعراف، 143.
(204). قیامت، 23.
(205). تفسیرالمنار.
(206). تفسیر صافى.
(207). بقره، 286.
(208). فصّلت، 46.
(209). اسراء، 7.
(210). نحل، 103.
(211). فرقان، 4.
(212). فرقان، 63.
(213). حجر، 3.
(214). آل عمران، 173.
(215). مائده، 42.
(216). توبه، 73.
(217). بقره، 194.
(218). انعام، 43.
(219). نهج البلاغه، كلام 206.
(220). تفسیر المیزان.
(221). هود، 18.
(222). توبه، 1.
(223). تفسیر مجمع البیان.
(224). تفاسیر مجمع البیان و نمونه.
(225). ناس، 5.
(226). اسراء، 27.
(227). تفاسیر نمونه و المنار.
(228). بقره، 146؛ انعام، 20.
(229). اعراف، 137.
(230). نساء، 171.
(231). بحار، ج 24، ص 174.
(232). نساء، 87.
(233). تفسیر نمونه.
(234). تفسیر اطیب البیان.
(235). این بیان تفصیلى، اشاره به آیه 115 سوره ى نحل است. تفسیر المیزان.
(236). تفسیر المیزان.
(237). بقره، 28.
(238). فاطر، 9.
(239). بقره، 243.
(240). زمر، 30.
(241). تفسیر المیزان.
(242). تفسیر المیزان.
(243). مفاتیح الجنان.
(244). تفسیر كنزالدقائق.
(245). طه، 25.
(246). شراح، 1.
(247). یس، 62.
(248). تفسیر اطیب البیان.
(249). تفسیر كشف الاسرار.
(250). آیات اوّل سوره ى جنّ و آیه 28 سوره ى احقاف.
(251). حج، 75.
(252). شعراء، 208.
(253). اسراء، 15.
(254). فاطر، 15.
(255). نجم، 21.
(256). واقعه، 64.
(257). نحل، 59.
(258). اسراء، 31.
(259). فجر، 5.
(260). غافر، 79.
(261). تفسیر نمونه.
(262). تفسیر نورالثقلین.
(263). فرقان، 67.
(264). بحار، ج 93، ص 96.
(265). برهان، ج 1، ص 557.
(266). كافى، ج 3، ص 565.
(267). تفسیر برهان، ج 1، ص 558.
(268). انعام، 145 ونحل، 115.
(269). بقره، 173 و مائده، 3.
(270). تفسیر نمونه.
(271). تورات، سِفر لاویان، فصل 11.
(272). تفسیر نمونه.
(273). آل عمران، 93.
(274). آل عمران، 50.
(275). نحل، 35.
(276). حجر، 39.
(277). تفسیر نورالثقلین.
(278). بقره، 83، نساء، 36، انعام، 151 و اسراء، 23.
(279). كافى، ج 2، ص 157؛ بحار، ج 71، ص 39.
(280). مؤمنون، 14.
(281). تین، 4.
(282). زمر، 23.
(283). هود، 7.
(284). انعام، 152.
(285). نحل، 125.
(286). زمر، 18.
(287). مؤمنون، 96.
(288). تفسیر مراغى.
(289). تفسیر نورالثقلین.
(290). هود، 17. 291). بقره، 79.
(292). بحار، ج 2، ص 264.
(293). الحیاة، ج 2، ص 344.
(294). بحار، ج 72، ص 216.
(295). كنزالعمّال، حدیث 1115.
(296). بحار، ج 2، ص 262.
(297). فرقان، 70.
(298). مائده، 15.
(299). نساء، 173.
(300). تفسیر نورلثقلین.
(301). تفسیر قرطبى.
(302). یونس، 72.
(303). بقره، 128.
(304). یوف، 101.
(305). نجم، 37 38.
(306). نحل، 25.
(307). بحار، ج 76، ص 49.

به امید ظهوراقا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.