اجتهاد در مسائل دینى, توانایى یا تواناییهاى علمى ویژه لازم دارد; آشنایى با ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت تا علوم بلاغى, دانستن تفسیر و توضیح پیامبر(ص) درباره آیات, سند شناسى (شامل متن شناسى, رجال و درایة الحدیث) از این جمله هستند.
آیا بهتر نیست به جاى (تفكر آزاد) عناصر دیگرى را در اجتهاد دخالت بدهیم؟ مثلاً تفكرى (ضابطه مند) در (چارچوب متونى خاص), و پیروى از (منطقى خاص) در استدلال و براى (كشف نظر دین) و… تن دادن به سخنان صریح دین (نص)؟
اگر گفته شود منظور از (تفكر آزاد), یعنى محدود نماندن در خود دین, و قواعد مشخص اجتهاد و ضوابط آن در شرع است, ولى واقعیت این است كه منظور ابوزید از (تفكر آزاد) محدود نماندن در چهارچوب متون دینى است. او حركت در این چهارچوب مشخص را ناسازگار با تفكر آزاد تلقى مى كند, به این گفته او بنگرید:
(ان قضیة المرأة لاتناقش اطلاقاً إلا بوصفها قضیة اجتماعیة, و إدخالها فى دائرة القضایا الدینیة هو فى الحقیقة تزییف لها, و قتل لكل امكانیات الحوار الحرّ حولها)…(و هو اطار لایسمح بالتداول الحرّ للافكار.)5
بى تردید مسأله زن جز به عنوان مسأله اى اجتماعى قابل گفت وگو نیست, وارد كردن این مسأله در چهارچوب مسائل دینى لوث كردن مسأله است, و سبب از میان رفتن تمامى امكانات گفت وگوى آزاد در آن باره خواهد شد.)…(و این از تفكر آزاد جلوگیرى مى كند).